احکام اسیران جنگى‌

احکام اسیران جنگى‌

احکام اسيران جنگى‌

قرآن کريم :

1 - )فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى‌ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ‌فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى‌ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذلِکَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنْهُمْ‌وَلکِن لِيَبْلُوَا بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ(434)).

"و هنگاميکه با کافران در ميدان جنگ روبرو شديد، گردنهايشان را بزنيد، تا به‌اندازه کافى دشمن را درهم بکوبيد، دراين هنگام اسيران را محکم ببنديد، پس يا برآنان منّت گذاريد )و آزادشان کنيد(، يا در برابر آزادى از آنان فديه ]= غرامت‌[ بگيريدتا جنگ بار خود را بر زمين گذارد، )آرى( برنامه اين است، و اگر خدا مى‌خواست‌خودش آنها را مجازات مى‌کرد، امّا مى‌خواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر آزمايش‌نمايد و کسانيکه در راه خدا کشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمى‌برد."

2 - )لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ(435)).

"تا حق‌را تثبيت کند وباطل را از ميان‌بردارد هرچند مجرمان کراهت‌داشته‌باشند."

3 - )يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِمَن فِي أَيْدِيکُم مِنَ الْأَسْرَى‌ إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِکُمْ خَيْرَاًيُؤْتِکُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنکُمْ وَيَغْفِر لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ(436)).

"اى پيامبر! به اسيرانى که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند خيرى در دلهاى‌شما بداند و نيّات پاکى داشته باشيد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما مى‌دهد وشما را مى‌بخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است."

از قرآن کريم استفاده مى‌شود که حکم اسير در زمان جنگ با حکم آن درزمان بعداز جنگ تفاوت دارد، زيرا تا زمانى که جنگ برپاست و دشمن‌تسليم نشده است، جنگجويان خود را به اسير گرفتن مشغول‌نمى‌گردانند، امّا هنگاميکه جنگ پايان پذيرفت، آنان کسانى را که تسليم‌شده‌اند به اسارت مى‌گيرند و سپس امام درباره آنها تصميم مى‌گيرد که ياآزادشان مى‌گرداند و يا از آنان فديه و غرامت مى‌گيرد. از آيه سوم هم‌استفاده مى‌شود که بايد به اسير، احترام گذاشت زيرا قرآن اسير را تشويق‌مى‌کند به اينکه نفس خود را تزکيه کند تا خداوند در مقابل آنچه از او گرفته‌شده، عوض بدهد و وى را ببخشد. اسير براساس اين ديدگاه يک انسان‌محترم و قابل اصلاح و بايد به او با ديد مهربانى و رحمت و مغفرت نگاه‌کرد.

حديث شريف :

1 - طلحه بن زيد مى‌گويد: شنيدم امام صادق‌عليه السلام مى‌فرمود:

"کان أبي يقول: إنّ للحرب حکمين إذا کانت الحرب قائمة ولم تضع أوزارها ولم‌يثخن أهلها، فکلّ أسير اُخذ في تلک الحال فإنّ الإمام فيه بالخيار، إن شاء ضرب عنقه،وإن شاء قطع يده ورجله من خلاف بغير حسم، وترکه يتشحّط في دمه حتى يموت، وهوقول اللَّه عزّ وجلّ: )إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ‌فَسَاداً أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِنْ خِلاَفٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ‌الْأَرْضِ(437))، ألا ترى أنّ المخيّر الذي خيّر اللَّه الإمام على شي‌ء واحد وهو الکفر، وليس‌هو على أشياء مختلفة". فقلت لأبي عبداللَّه‌عليه السلام: قول اللَّه عزّ وجلّ: )أَوْ يُنفَوْا مِنَ‌الْأَرْضِ(؟ قال: "ذلک الطلب أن تطلبه الخيل حتّى يهرب، فإن أخذته الخيل حکم عليه‌ببعض الأحکام التي وصفت لک، والحکم الآخر إذا وضعت الحرب أوزارها وأثخن أهلها،فکلّ أسير اُخذ على تلک الحال فکان في أيديهم فالإمام فيه بالخيار، إن شاء منّ عليهم‌فأرسلهم، وإن شاء فاداهم أنفسهم، وإن شاء استعبدهم فصاروا عبيداً"(438).

"پدرم مى‌فرمود: جنگ )از نظر رفتار با اسير( دو حکم دارد: اگر جنگ برپا باشدو همچنان ادامه دارد، و جنگ افروزان سرکوب نشده باشند، هر اسيرى که دراين‌حالت گرفته مى‌شود امام درباره او مخيّر است: اگر خواست، گردنش را بزند و اگرخواست دست و پايش، به خلاف همديگر، قطع نمايد و رها کند در ميان خونش غلطبزند تا بميرد و اين سخن خداوند است: "همانا مجازات کسانيکه با خدا و پيامبرش‌مى‌جنگند و در زمين فساد مى‌کنند اين است که کشته شوند يا به دار آويخته شوند يادست و پاى آنان بر عکس همديگر قطع شود يا از سرزمين خود تبعيد و نفى گردند."آيا نمى‌بينى خداوند امام را بر يک چيز مخيّر کرده که کفر است و اين تخيير در اشياى‌مختلف نيست."

به امام صادق‌عليه السلام گفتم: )أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ( چيست؟ فرمود:

"اين همان دنبال کردن و جستن است يعنى اسپان او را دنبال کنند و او فرارنمايد. پس اگر او را گرفتند، برخى از احکامى که توصيف شد بر او جارى مى‌گردد.

امّا حکم ديگر اين است که اگر جنگ به پايان رسد و جنگ افروزان سرکوب شوند،هر اسيرى که دراين حالت گرفته مى‌شود، در اختيار مسلمانان است و امام اختياردارد اگر بخواهد منّت مى‌گذارد و رهايش مى‌نمايد، و اگر بخواهد از آنان فديه)غرامت( مى‌گيرد، و اگر هم بخواهد به بردگى مى‌گيرد و آنان برده مى‌شوند."

2 - حضرت على‌عليه السلام فرمود:

"أسّر رسول اللَّه‌صلى الله عليه وآله يوم بدر اُسارى وأخذ الفداء منهم، فالإمام مخيّر إذا أظفره اللَّه‌بالمشرکين من أن يقتل المقاتلة أو يأسرهم ويجعلهم في الغنائم ويضرب عليهم السهام،ومن رأى المنّ عليه منهم منّ عليه، ومن رأى أن يفادي به فادى به إذا رأى فيما يفعله من‌ذلک کلّه الصلاح للمسلمين"(439).

"پيامبر خداصلى الله عليه وآله در جنگ بدر، تعدادى از مشرکان را به اسارت گرفت و از آنان‌فديه گرفت. امام مخيّر است، در صورتيکه بر مشرکين غلبه يابد، جنگجويان آنان رابه قتل برساند يا اسير بگيرد و جزء سهام غنائم قرار دهد، و کسى را که مصلحت‌بداند، منّت بگذارد و آزاد کند و از هر کسى هم اگر بخواهد، فديه بگيرد. در همه اين‌موارد، مصلحت مسلمين را در نظر مى‌گيرد."

3 - روايت شده که پيامبر خداصلى الله عليه وآله از کشتن زنان و کودکان نهى کرده‌است و حضرت، آنان را در صورتيکه اسير مى‌کرد، به بردگى مى‌گرفت.(440)

تفصيل احکام :

1 - فقها گفته‌اند: دشمنى که در جنگ شرکت کرده و در ميدان جنگ‌اسير مى‌شود، حکم او کشتن است. برخى ديگر از فقها گفته‌اند: امر اومربوط به امام است، پس اگر خواست او را به قتل برساند يا زنده نگه دارد.

2 - بعداز پايان جنگ، امام اختيار دارد که اسير را بدون فديه و غرامت،يا با فديه و غرامت آزاد کند، طبق آنچه در آيه 4 سوره محمّد )که در آغاز اين‌بخش ذکر شد( آمده است.

البتّه در حديث شريف راه ديگرى يعنى برده گرفتن اسيران نيز واردشده است.

3 - زنان و کودکان کشته نمى‌شوند، بلکه به گفته فقها به بردگى گرفته‌مى‌شوند.

4 - اگر اسير، مسلمان شد، کشته نمى‌شود ولى ساير احکام اسارت از اوساقط نمى‌گردد.

5 - براى اسير بايد خوراکى و آشاميدنى داده شود و همه حقوق اومراعات گردد، زيرا اسلام، اسير را يک انسان قابل اصلاح مى‌داند و دراين‌رابطه اسلام از همه دنيا، پيشگام بوده است.

6 - اگر دولت اسلامى، پيمانهاى بين المللى درباره اسيران جنگى راامضا کرده باشد، بايد به آنها مقيّد و متعهّد باشد همانطور که به سايرقراردادها و پيمانها متعهّد و پايبند است.

7 - پيمانهاى بين المللى کسى را اسير جنگى مى‌شناسد که جنگجوى‌نظامى باشد که تسليم شده است چه سرباز وظيفه باشد يا سرباز احتياط ياداوطلب و يا از نيروهاى ويژه و کماندو، امّا جاسوسان دشمن، اسيرجنگى محسوب نمى‌شوند.

اين پيمانها، دولت مربوطه را نسبت به حيات اسيران و حمايت آنان ازخطرات و اذيّت و آزار مردم، مسؤول مى‌شناسد و استفاده از آنان را درکارهاى نظامى ممنوع مى‌داند ولى اجازه مى‌دهد که در امور غيرنظامى آنان‌را مجبور به کار سازند. همچنين اين پيمانها باز گرداندن اسيران را به‌کشورشان بعداز ختم جنگ، لازم و واجب مى‌شمارد.

براساس مفاد اين قراردادها، صليب سرخ جهانى و کشورهاى بيطرف،بين دو طرف جنگ در مسايل اسيران ميانجى هستند. بندهاى ديگرى نيزدراين پيمانها وجود دارد که از ذکر آنها صرف نظر مى‌کنيم، و اگر دولت‌اسلامى اين قراردادها را امضا کرده باشد، ملزم به اجراى آن مى‌باشد.(441)

8 - دولت اسلامى در صورتى اين معاهدات را امضا مى‌کند که داراى‌مصالح عاليه‌اى باشد از قبيل: حمايت از اسيران مسلمان در نزد دشمن ياحفظ اعتبار اسلام و مسلمانان در جهان يا مصالح ديگر.

9 - جنگجويان مسلمان، شهدا و مردگان خود را دفن مى‌کنند، نه‌کشته‌هاى دشمن را، و در صورت اشتباه بايد از امارات و علائم مفيداطمينان کمک بگيرند، و در صورتيکه اماره‌اى وجود نداشته باشد، همه‌دفن مى‌شوند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

احکام داورى در جنگ‌

No image

پیمانها و میثاقها

No image

شرایط وجوب جهاد

No image

پایدارى در جنگ‌

Powered by TayaCMS