کتاب ظهار

کتاب ظهار

کتاب ظهار

ظهار در جاهليت عرب نوعى طلاق بوده و بعقيده آن مردم حرمت ابدى مى آورده لکن شارع اسلام حکم آنرا تغيير داد و آن را مايه حرمتى دانست که با دادن کفاره از بين مى رود و تفضيل آن مى آيد.

مساءله 1 - صيغه ظهار اين است که مردى زن خود مخاطب قرار داده بگويد (انت على کظهر امى - تو براى من مانند پشت مادرم هستى ) و بجاى کلمه (انت ) بآن زن اشاره نموده بگويد: (هذه على ... - يعنى اين زن بر من مثل پشت مادرم است ) و يا بگويد: (زوجتى على ... - همسرم ...) و يا بگويد (فلانه على ... - يعنى فلان خانم ...) و جائز است بجاى کلمه (على ) بگويد: (منى - از من ) و يا (عندى ) و يا (لدى ) (يعنى همسر من نزد من چون پشت مادرم است ) و بلکه على الظاهر آوردن کلمه (على ) و غيره اصلا لازم نيست و کافى است بگويد (انت کظهر امى - تو مانند پشت مادرم هستى ) حال اگر همسر خود را بجاى ديگر بدن مادر تشبيه کند مثلا بگويد تو چون مادرم يا دست مادرم يا شکم مادرم هستى آيا ظهار واقع مى شود يا نه ؟ دو قول است احتياط در اين است که بگوئيم واقع مى شود، و اما اگر بگويد: (انت کامى - تو مثل مادرم هستى ) و يا بگويد: (انت امى - تو مادر منى ) و منظورش تحريم باشد نه اينکه بخواهد علو مقام و منزلت او را برساند و يا بخواهد از سن زياد او خبر دهد يا مقصد ديگرى را افاده کند ظهار واقع نمى شود هر چند که نزديکتر باحتياط آنستکه بگوئيم واقع مى شود بلکه لين احتياط ترک نشود.

مساءله 2 - اگر شوهر همسر خود را تشبيه کند به يکى ديگر از محارم نسبى خود غير مادر نظير خواهر و دختر در صورتيکه کلمه (ظهر - پشت ) را بياورد و مثلا بگويد (انت على کظهر اختى - تو بر من چون پشت خواهرم هستى ) بنابر اقوى ظهار واقع مى شود، و اما بدون اين کلمه مثل اينکه بگويد (انت کاختى - تو چون خواهر منى ) و يا (کراس اختى - چون سر خواهر منى ) تحقيق ظهار مشکل است .

مساءله 3 - ظهارى باعث حرمت است که از طرف مرد صورت بگيرد بنابراين اگر زن ظهار کند و بشوهر خود بگويد (انت على کظهرا ابى - تو بر من چون پشت پدر منى ) و يا بگويد (انت على کظهر اخى - تو بر من همچون پشت برادرم هستى ) هيچ اثرى ندارد.

مساءله 4 - در ظهار شرط است که وقوعش در حضور و شاهد عادل باشد و آن دو شاهد ظهار او را بشنوند همچنانکه اين شرط در طلاق نيز معتبر است ، و شرط ديگر ظهار اين استکه ظهار کننده بالغ و عاقل باشد و باختيار و قصد ظهار کرده باشد بنابراين ظهار از کودک نابالغ و از ديوانه و از کسى که مجبورش کرده اند و از ساهى و از روى شوخى و از مست واقع نمى شود (يعنى ظهار اين چند طائفه لغو و بى اثر است ) و کسى هم که در حال غضب ظهار کند ظهارش لغو است ، حال چه اينکه غضب بحدى باشد که مرد را بى اختيار کند و بدون قصد ظهار کند يا باين حد نباشد که بنابر اقوى اين مقدار غضب نيز ظهار را بى اعتبار مى کند، و در زنيکه ظهار مى شود شرط است که در حال حيض و نفاس نباشد و در طهرى باشد که در آن با وى جماع نشده باشد بهمان تفضيلى که در طلاق گفته شد، حال آيا اين نيز شرط است که زن مدخول بها باشد يا نه ؟ صحيح تر آنستکه بگوئيم شرط است .

مساءله 5 - اقوى آنستکه دائمى بودن زن شرط نيست بلکه ظهار در زن انقطاعى نيز واقع مى شود.

مساءله 6 - ظهار دو قسم است : يکى مشروط و ديگرى مطلق و بى شرط، مشروط آنستکه ظهار زن را مشروط بشرطى کند (مثلا بگويد در اين مطلب که گفتم اگر حق با من نباشد پشت تو چون پشت مادرم باشد) و جائز است در ظهار مشروط شرط آن را وطى قرار دهد و بگويد (اگر من تو را بار ديگر وطى کنم پشتت چون پشت مادرم باشد.)

مساءله 7 - هر گاه ظهار با شرائطش محقق شود اگر مطلق و بدون شرط باشد زن ظهار شده بر مرديکه ظهار کرده حرام مى شود، و حلال نمى شود مگر بعد از آنکه کفاره ظهار را بدهد همينکه کفاره داد وطى آن زن بر وى حلال مى شود و کفاره اى ديگر بعد از وطى او واجب نيست و اما قبل از دادن کفاره او را وطى کند واجب است دو کفاره بدهد و اشبه آنستکه قبل از دادن کفاره و ساير کام گيريها غير از وطى حرام نيست ، و اما اگر ظهار مشروط باشد مادامى که آن شرط محقق نشده وطى آن زن حرام نمى شود، وقتى حرام مى شود که آن شرط موجود شود، و اگر شرطيکه براى ظهار خود آورده وطى آنزن باشد وطى اولين بار زن حرام نمى شود و اگر او را وطى کند کفاره بعهده او نمى آيد (باعث مى شود که وطى هاى بعد حرام شود و وقتى حلال مى شود که کفاره را داده باشد).

مساءله 8 - اگر زنى را که ظهار کرده طلاق رجعى دهد و در عده رجوع کند حکم ظهار از بين نمى رود يعنى وطى او حلال نمى شود مگر بعد از دادن کفاره بخلاف اينکه بعد از تمام شدن عده دوباره با او ازدواج کند و يا طلاقيکه داده بود طلاق بائن باشد و اگر در حال عده او را يعنى مطلقه بائنه را دوباره عقد کند حکم ظهار ساقط مى شود.

مساءله 9 - کفاره ظهار يکى از سه چيز است :

1 - آزاد کردن يک برده .

2 - در صورت عجز از آن روزه دو ماه پى در پى .

3 - اگر از اين نيز عاجز باشد طعام شصت مسکين .

مساءله 10 - زنيکه ظهار شده و از وطى محروم گشته اگر بر اين محروميت صبر کند که اعتراضى نيست و اگر صبر نکند شکايت نزد حاکم شرعى مى برد و حاکم شوهر را احضار نموده او را مخير مى کند بين اينکه کفاره را بدهد تا بتواند حق زن را اداء نمايد و بين اينکه او را طلاق دهد، اگر مرد يکى از اين دو پيشنهاد را پذيرفت که هيچ و گرنه حاکم از تاريخ رسيدن شکايت زن تا سه ماه باو مهلت مى دهد اگر اين مدت تمام شود و يکى از آن دو پيشنهاد را عملى نسازد او را حبس مى کند و از نظر غذا و آب بر او سخت مى گيرد تا يکى از آندو را انتخاب کند، لکن حاکم نمى تواند او را بر انتخاب اجبار کند و نه آزادش سازد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

بیمه

No image

سفته

No image

سرقفلى

پر بازدیدترین ها

No image

سرقفلى

No image

بیمه

No image

سفته

Powered by TayaCMS