چيزهايى که سفر را قطع مى کند
مسأله 1160 :
چند چيز است که سفر را قطع مى کند و بايد نماز را تمام خواند:
اوّل ـ رسيدن به «وطن»
منظور از وطن محلّى است که انسان آن را براى اقامت و زندگى خود انتخاب کرده، خواه در آنجا متولّد شده باشد يا نه و خواه وطن پدر و مادرش باشد يا خودش آنجا را انتخاب کرده است.
[220]
مسأله 1161 :
هرگاه انسان جايى را براى «محلّ اقامت» خود انتخاب کند بطورى که وقتى در آنجاست او را مسافر نمى گويند، خواه قصد اقامت دائم داشته باشد يا موقّت، مثلاً مى خواهد دو سال يا بيشتر در آنجا بماند اين محل در حکم وطن مى باشد و همين گونه است حال مأموران ادارات که ممکن است هر چند سال در محلّى باشند و آنجا حکم وطنشان را دارد.
مسأله 1162 :
ممکن است کسى در دو محل زندگى کند، مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه ديگر در شهر ديگر، هردو وطن او محسوب مى شود و حتّى ممکن است انسان داراى سه وطن باشد.
مسأله 1163 :
هرگاه انسان در محلّى زندگى مى کرده و وطن او بوده، چنانچه از آنجا اعراض کند، يعنى ديگر قصد نداشته باشد در آنجا زندگى کند، هر چند گاهى به عنوان مسافرت و ديدار بستگان و دوستان به آنجا برود، نمازش در آنجا شکسته است، خواه در آنجا ملکى داشته باشد يا نه و خواه اقوام و بستگانش در آنجا زندگى کنند يا نکنند، مگر اين که قصد کند در آنجا ده روز بماند، همچنين اگر انسان غير از وطن اصلى خود جاى ديگرى را براى زندگى انتخاب کند و شش ماه يا کمتر و بيشتر در آنجا بماند بعد، از آنجا اعراض نمايد نمازش در آنجا شکسته است، خواه ملکى در آنجا داشته باشد يا نه.
دوم ـ قصد اقامت ده روز
مسأله 1164 :
هرگاه مسافرى مى خواهد ده روز پشت سر هم در محلّى بماند، يا مى داند اجباراً بايد در آنجا توقّف کند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1165 :
آنچه براى قصد اقامه که در مسأله پيش گفته شد لازم است ماندن ده روز است و امّا شب قبل از آن و شب بعد از آن لزومى ندارد، بنابراين اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز دهم بماند (يعنى ده روز و نُه شب) بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد که از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم توقف کند.
[221]
مسأله 1166 :
مسافرى که قصد دارد ده روز در محلّى بماند مى تواند قصد کند در چند جا توقّف کند به شرط اين که فاصله آنها کم باشد (مثلاً يکى دو کيلومتر و يا بيشتر) بطورى که بگويند او مسافر نيست، همچنين هيچ تفاوتى ميان شهرهاى بزرگ و کوچک نيست يعنى «بلاد کبيره» و «صغيره» تفاوتى در احکام مسافر ندارد.
مسأله 1167 :
مسافرى که قصد اقامه ده روز در محلّى کرده، اگر از اوّل قصد داشته باشد که در بين ده روز به اطراف برود چنانچه جايى که مى خواهد برود به اندازه اى دور نيست که جزء مسافرت محسوب شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر طورى است که جزء مسافرت محسوب مى شود بايد تمام ده روز را شکسته بخواند.
مسأله 1168 :
هرگاه کسى قصد دارد ده روز در جايى بماند امّا احتمال مى دهد در اثنا مانعى پيدا شود درصورتى که مردم به اين گونه احتمالات اعتنا نکنند بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر احتمال وجود مانع قوى باشد نمازش شکسته است.
مسأله 1169 :
هرگاه مسافرى قصد ندارد ده روز در جايى توقف کند ولى قصدش اين است که مثلاً اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا کند ده روز بماند بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1170 :
هرگاه مسافرى بداند مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در محلّى بماند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر نداند آن روز چندم ماه است و تا آخر ماه چقدر مانده، ولى قصدش اين است که به هر حال تا آخر ماه بماند، چنانچه در واقع تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1171 :
هرگاه کسى قصد اقامه ده روز کند و بعداً منصرف يا مردّد شود، اگر پيش از خواندن يک نماز چهار رکعتى باشد نمازش شکسته است، ولى اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى منصرف يا مردّد شود، بايد تا وقتى در آنجاست نماز را تمام بخواند.
مسأله 1172 :
هرگاه کسى قصد ده روز کند و روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در
[222]
آنجا منصرف شود چنانچه يک نماز چهار رکعتى خوانده باشد روزه اش صحيح است و بايد تا آنجا هست نمازها را تمام بخواند و روزه ماه رمضان را بگيرد امّا اگر نماز چهار رکعتى نخوانده روزه اش صحيح نيست و نمازها را نيز بايد شکسته بخواند.
مسأله 1173 :
هرگاه شک کند که آيا نماز چهار رکعتى خوانده و بعد منصرف يا مردّد شده يا نه، بايد نمازهاى خود را شکسته بخواند.
مسأله 1174 :
هرگاه مسافر به نيّت نماز شکسته مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد ده روز يا بيشتر در آنجا بماند بايد نماز را چهار رکعتى تمام کند و اگر بعکس قصد ده روز کرده بوده و مشغول نماز چهار رکعتى شده بود ولى در وسط نماز از قصد خود برگشت، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده بايد نماز را دو رکعتى تمام کند و بقيّه نمازها را نيز شکسته بخواند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل است و تا وقتى که آنجاست بايد شکسته بخواند.
مسأله 1175 :
کسى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند هرگاه بيشتر از ده روز بماند تا وقتى مسافرت نکرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ده روز کند.
مسأله 1176 :
مسافرى که قصد ده روز کرده بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبّى به جاآورد و نافله هاى ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1177 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در جايى توقّف کند، چنانچه بعد از گذشتن ده روز يا بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود و به محلّ اقامه خود بازگردد، بايد نماز را تمام بخواند و هرگاه بخواهد از محلّ اقامت به جاى ديگرى برود که کمتر از هشت فرسخ است و در محلّ دوم ده روز بماند بايد نماز خود را در مسير راه و در جاى دوم تمام بخواند، امّا اگر هشت فرسخ يا بيشتر باشد در مسير راه شکسته مى خواند و در محلّ دوم که قصد اقامه کرده تمام مى خواند.
مسأله 1178 :
هرگاه کسى به خيال اين که دوستانش مى خواهند ده روز در محلّى
[223]
بمانند قصد ده روز کند و بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بفهمد که آنها قصد نکرده اند و منصرف شود تا مدّتى که او در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.
سوم ـ توقّف يک ماه بدون قصد
مسأله 1179 :
هرگاه مسافر در محلّى توقّف کند ولى نمى داند مدّت توقّف او چند روز است بايد نماز را شکسته بخواند، امّا بعد از گذشتن سى روز بايد نماز را تمام بخواند، اگر چه مقدار کمى بعد از آن در آنجا بماند (اگر يک ماه از ماههاى قمرى بماند که کمتر از سى روز باشد نيز کافى است مثلاً از دهم اين ماه تا دهم ماه ديگر).
مسأله 1180 :
هرگاه کسى مى خواهد نه روز يا کمتر در محلّى بماند بعد از گذشتن اين مدّت باز تصميم مى گيرد نه روز يا کمتر بماند، تا سى روز، بايد نماز را شکسته بخواند، از روز سى و يکم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1181 :
هرگاه توقّف سى روز در يک محل نباشد کافى نيست، بنابراين اگر در جايى مثلاً بيست روز بدون قصد بماند سپس از آنجا چند فرسخ دورتر رود و بيست روز ديگر بماند نماز او شکسته است.