إرث و مسائل مربوط به آن
أحکام إرث
سوال 1 :
- ما ترک ميّت (که مشترک بوده بين صغار و کبار) و منقولات ما ترک را ورّاث (قبل از تعيين قيّم شرعى براى صغار) تقسيم کردهاند، بعد از مدّتى که از طرف حاکم شرع براى صغار قيّم تعيين شده بعضى از سهام که ورّاث در تقسيم أوّل برده بودند تلف شده و موجود نيست که آنها را بطور صحيح تقسيم کنند، و قيّم هم يقين ندارد که در آن تقسيم أوّل سهميّه صغار را کمتر داده باشند، (محتمل است که سهام به طور مساوى تقسيم شده باشد) آيا در اين صورت قيّم شرعى مىتواند آن تقسيم أوّل را امضاء کند (که براى همه ورّاث تصرّف جائز باشد) يا خير؟ و بر فرض اينکه امضاء صحيح نباشد طريق صحيح را تعيين فرمائيد؟
جواب:
- نسبت به مقدارى که سهم صغار شده تقسيم را امضاء کند، و در زائد بر آن امضاء او أثر ندارد، و احتياط آنست که مصالحه کنند بنحوى که صرفه صغير باشد.
استفتاءات، ج3، ص: 365
سوال 2 :
- پس از فوت ميّت ابتداءا منزل و سائر أموال غير منقوله او با نظر قيّم شرعى صغار تقسيم مىشود (ولى نه تقسيم قطعى و دقيق، بلکه به قول معروف رعيّت بخشى و موقّت) تا در وقت فرصت تقسيم دقيق انجام گيرد. در اين صورت آيا هر کدام از ورثه در سهم موقّت خود مىتوانند تصرّف از قبيل نماز خواندن و غيره بکنند؟ و همچنين بعضى چيزهائيکه نمىشود تقسيم کرد (مثل حوض منزل و آبريز و سائر جاهائى که معمولا در منازل، متعدّد نيست که هر کدام يکى بردارند) اگر در اختيار همه ورّاث باشد آيا تصرّف براى همه جائز است؟
جواب:
- با ملاحظه صلاح صغار و نظر قيّم شرعى مانع ندارد.
سوال 3 :
- شخصى وصيّت نموده که ثلث ما ترک او را مصرف کنند و موارد مصرف را تعيين کرده (که عبارت است از واجبات و مستحبّات مثل نيابت حجّ، خمس، زکات، صوم، صلاة و مخارج مجلس ترحيم و امثال اينها) و باقيمانده ثلث را با نظريه وصىّ و قيّم در امور خيريّه مصرف کنند. طبق وصيّت مرحوم عمل شده و آنچه از ثلث باقى مانده بيست هزار تومان است، و از ما ترک يک منزل مسکونى که وارثين در آن زندگى مىکنند. وصىّ مىگويد: "اين منزل را مىفروشم و در مکان ديگر به قيمت نازلتر براى صغار ميّت منزلى مىخرم، تا در نتيجه طبق وصيّت بيست هزار تومان در امور خيريّه مصرف شود" قيّم که جدّ صغار است مىگويد: "صغار مخارج يوميّه ندارند، و بعضىشان به مرض سل مبتلى هستند، و منزل مسکونى وارثين در جنب منزل قيّم است، و اگر بچّهها در مکان ديگر بروند خصوصا صغارشان مبتلا به فساد أخلاق و عدم تربيت دينى مىشوند، بايد ورثه صغار در همين منزل بمانند به إجازه کبار، و اگر شرع مقدّس إجازه بدهد دو اطاق از منزل إجاره داده شود و صرف إعاشه صغار و مريضيشان
استفتاءات، ج3، ص: 366
بشود به عنوان صرف امور خيريّه حسب الوصيّه مرحوم".
ضمنا معلوم بوده باشد که دوازده هزار تومان از قيمت منزل را بعضى از وارثين که حقّ خودش هست مىخواهد (که جمعا با باقيمانده ثلث که بايد صرف امور خيريّه شود 32 هزار تومان مىشود) از مقام اقدس حضرت عالى درخواست داريم حکم الهىاش را بيان فرمائيد.
جواب:
- در صورتى که صغار ورثه نياز داشته باشند جائز است باقيمانده ثلث بعنوان خيرات به آنها داده شود، و در هر صورت فروش خانه بدون رضايت ورثه يا ولىّ شرعى آنها جائز نيست.
سوال 4 :
- شخص متوفّى دبير آموزش و پرورش بوده (و ورّاث او عبارتند از يک زوجه دائمى، مادر و سه دختر بچّه) وصيّت نموده که ثلث مالم را خرج ترحيم و هفته و غيره کرده و ما بقى بين ورثه تقسيم شود، حال که 3/ 1 به مصرف رسيده إداره آموزش و پرورش مبلغ يکصد هزار ريال بابت مخارج ترحيم و هفته و غيره به حساب متوفّى پرداخته است، آيا اين مبلغ معيّن جزء ما يملک است يا نه؟ اگر جزء ما يملک نيست، آيا به إداره برگردانده شود يا صرف خيرات و يا به بچّههاى صغير داده شود؟ خواهشمندم جوابش را قلمى فرمائيد؟
جواب:
- اگر به منظور کمک به ورثه داده مىشود و لو به داعى صرف در امور مذکوره، از ورثه است.
استفتاءات، ج3، ص: 367
استفتاءات ج3 375 س: 16 ..... ص : 375
سوال 5 :
- شخصى فوت نموده و چند فرزند پسر و دختر و يک زن باقى گذاشته، ما ترک او دو دانگ خانه است که حدود بيست هزار تومان و يک جريب زمين که حدود پنجاه هزار تومان ارزش دارد، و قسمتى آب و اثاث خانه که حدود ده هزار تومان ارزش دارد. نسبت به نيم جريب زمين براى بعضى از ورثه شفاها وصيّتى نموده (که عدّهاى از ورثه وصيّت را قبول دارند و بعضى إنکار مىکنند) و دو مهريّه بدهکار بوده است (که فتوکپى يک قطعه ضميمه و يک قطعه هم مفقود شده و در دفتر موجود است)، و پول يک جريب زمين در آن مهرنامه مفقود شده پنجاه تومان پول نقره آن زمان نوشته شده) مستدعى است حکم اللّه را مرقوم فرمائيد که ورثه بر طبق آن عمل نمايند تا نزاع و اختلاف مرتفع شود.
جواب:
- اگر "عينى" در مهريّه زوجه باشد به او اختصاص دارد، و هر مقدار ثابت است که ميّت دين داشته و اداء نکرده از ترکه خارج مىشود، و وصاياى ميّت در صورت ثبوت شرعى نسبت به ثلث ترکه نافذ است، و بقيّه بر طبق موازين شرعيّه إرث مىشود، و نزاع بايد در محاکم شرعيّه فيصله شود.
سوال 6 :
- به اينجانب ملکى از مادرم به إرث رسيده و بين خود و برادرم تقسيم کرديم (قطعه برادرم اکنون متعلّق به فرزندان برادرم مىباشد، چون او در سال گذشته فوت شد) دو ماه قبل پسر دائى إظهار داشت مادر شما وصيّت نمود که اين ملک را بعد از من وقف کنيد. مدّت 35 سال است که اين موضوع را نگفته
استفتاءات، ج3، ص: 368
و إجاره زمين را هم هميشه به برادرم مىداد، حتّى خود برادرم براى يک بار هم که شده إظهار نکرده که زمين وقف است، و در تقسيم سهم وى قرار گرفته، لطفا نظريّه آن مرجع بزرگ و بزرگ رهبر جهان إسلام را در ذيل ورقه مرقوم فرمائيد.
جواب:
- در فرض مذکور زمين محکوم به ملکيّت است براى ورثه، و تا دعواى وصيّت بطريق شرعى ثابت نشود وقف کردن زمين لازم نيست.
سوال 7 :
- اينجانب با مردى ازدواج کردم، او بعد از ازدواج مخارج زندگى مرا با ديگر برادرانش مجزّا نمود، همين أمر موجب خشم آنان گرديد و مرتّب مزاحم ما مىشدند و حتّى مرا تهديد به قتل نمودند، لذا من با اطّلاع همسرم با فرزندانم به خانه پدرم رفتم. بالأخره برادران به تفاهم نرسيدند، تا اينکه روزى همسرم فرزندانش را با خود برد، أمّا متأسّفانه با خوراندن سمّ به فرزندان آنان را کشت، و خود نيز با خوردن سمّ بعد از سه روز جان سپرد، علماء شهرمان درباره کيفيّت إرث بردن من نظراتى دادهاند، تمنّا دارم نظر خود را بيان فرمائيد.
جواب:
- أوّل ديون ميّت از ترکه خارج و به صاحبانش مىرسد، و مهر زن از ديون است، و همچنين ديه بچّهها که به مادرشان مىرسد. و چنانچه از ترکه چيزى باقى ماند ربع آن به تفصيلى که در رساله آمده به زن مىرسد و بقيّه را سائر ورثه إرث مىبرند.
استفتاءات، ج3، ص: 369
سوال 8 :
- مردى فوت کرده و أولاد ندارد، و وارث او عبارتند از خواهر زادگان و زن او، آيا بعد از گذشت هفت سال زن ميّت از إجاره ما ترک مانند مغازه حقّى دارد؟ يعنى مىتواند از إجاره مغازه ميّت استفاده و در آن تصرّف نمايد؟
جواب:
- زوجه از چيزهائى که از عين آن إرث نمىبرد از مال الإجاره إجارههائى که بعد از موت مورّث داده مىشود إرث نمىبرد، ولى از مال الإجاره إجارهاى که خود مورّث انجام داده إرث مىبرد*.
سوال 9 :
- خانمى در سال 1310 شمسى کلّيّه ما يملک خود را از منقول و غير منقول به همسر خود صلح نموده با شرط:
1- خيار فسخ در مدّت سى سال.
2- استيفاء منافع براى خود در مدّت مذکور.
3- در صورت فوت مصالحه کننده در بين مدّت، و عدم ظهور فسخ خيار، و استيفاء منفعت، و در صورت لزوم مصالحه، متصالح ثلث عين الصلح مزبور را با اطّلاع و صوابديد و نظارت شخص معيّن خرج کفن و دفن و تعزيهداريهاى ثلاثه و سبعه و اربعين و سال مصالحه نمايد، و دو ثلث ديگر را چنانچه متصالح و مصالحه کننده مزبور أولادى داشته باشند بين أولاد مصالحه کننده مزبور به قرار
استفتاءات، ج3، ص: 370
... لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... "1" قسمت نمايد، و چنانچه أولادى نداشته باشند تمامى عين الصلح مزبور را به هر قسمى که بخواهد جهت خود تصرّف مالکانه نمايد، و کسى حقّ مزاحمت و ممانعت نداشته باشد. و در يازدهم شهريور 1310 شمسى مطابق 19 ربيع الثانى 1350 ه. ق صيغه شرعيّه جارى شد ضمنا در سال 1320 يک دختر که تنها أولاد مصالحه کننده مزبور است به وجود آمده و در سال 1324 مصالحه کننده (مادر دختر) فوت نموده، خواهشمند است بفرمائيد منظور از اينکه "دو ثلث ديگر را بايد بين خود و أولاد مصالحه کننده مزبور به قرار للذکر مثل حظّ الانثيين قسمت نمايد" چيست؟ و سهم هر يک از متصالح و أولاد مصالحه کننده مزبور چقدر است؟
جواب:
- ظاهر تعبير لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ اينست که بعد از إخراج "ثلث" بقيّه مطابق کتاب اللّه إرث شود، بنابر اين مال مورد صلح (بعد از إخراج ثلث آن در مخارج مورد وصيّت) بين شوهر متوّفاة و دختر او على ما فرض اللّه تقسيم مىشود، ربع دو ثلث [که باقى مانده است] به شوهر و بقيّه آن به دختر مىرسد.
سوال 10 :
- دختر اينجانب با شخصى ازدواج کرد، بعد از مدّت چند سال شوهرش از دنيا رفت، در روزهاى أوّل ازدواج فقير بودند، أمّا در اين مدّتى که با هم بودند، مقدارى پول از طريق کار مشترک به دست آوردند (مثلا زن قالى
استفتاءات، ج3، ص: 371
بافته و شوهر کار ديگر نموده است) از آن مرحوم يک دختر بجا مانده، پدر و مادر او نيز زندهاند، إرث او به چه صورت بين ورثه تقسيم مىشود؟
جواب:
- پدر و مادر متوفّى هر يک سدس مىبرند، و زن ثمن مىبرد، و دختر نصف مىبرد، و باقيمانده از ترکه در صورت عدم حاجب* پنج قسمت مىشود: سه قسمت به دختر و يک قسمت به پدر و يک قسمت به مادر مىرسد، و در صورت وجود حاجب باقيمانده چهار قسمت شده سه قسمت به دختر و يک قسمت به پدر مىرسد. و ترکه ميّت که به نحو مذکور تقسيم مىشود عبارت است از اموالى که معلوم است آنها ملک ميّت بوده، أمّا أموال زن جزء ترکه نيست، و در موارد شبهه بايد مصالحه شود.
سوال 11 :
- خانمى در سال 1310 شمسى کلّيّه ما يملک خود را- منقول و غير منقول- به همسر خود صلح نموده با شرط خيار فسخ در مدّت سى سال و استيفاء منافع براى خود در مدّت مذکور؛ و با اين شرط که در صورت فوت مصالحه کننده در بين مدّت و عدم ظهور فسخ خيار و ساقط شدن استيفاى منفعت،
استفتاءات، ج3، ص: 372
متصالح يک ثلث از عين الصلح مزبور را با نظارت شخص معيّن مخارج کفن و دفن و تعزيهدارىهاى ثلاثه و سبعه و اربعين و سال او نمايد و دو ثلث ديگر را (چنانچه مصالحه کننده أولادى داشته باشد) متصالح بين خود و أولاد مصالحه کننده مزبور از قرار لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ قسمت نمايد.
در سال 1320 يک دختر که تنها أولاد مصالحه کننده مزبور است به وجود آمده، و در سال 1324 مصالحه کننده (مادر دختر) فوت نموده، و با فوت او صلح مزبور لازم و قطعى شده است، متصالح مکلّف بوده دو ثلث از مورد صلح را بين خود و دختر تقسيم نمايد، متأسّفانه به اين تکليف عمل نکرده و در سال 1351 فوت نموده (در حالى که زن و شش فرزند ديگر دارد) خواهشمند است بفرمائيد:
1- آيا با توجّه به صلح نامه سهم آن يک دختر و شش فرزند بعدى که از همسر دوّم مىباشند چيست؟
2- آيا زوجه دوّم حقّ گرفتن مهريّه را دارد در صورتى که هيچ أثرى از تعيين مهريّه نيست؟
جواب:
1: اگر به شرط تقسيم که در ضمن مصالحه کرده عمل نشده دختر زن فوت شده حقّ فسخ مصالحه را دارد؛ و در صورت فسخ، حقّ مطالبه إرث خودش را از مادرش دارد، و سهم شوهر از ترکه زن أوّل بين همه ورثه که از جمله دختر زن أوّل است تقسيم مىشود.
استفتاءات، ج3، ص: 373
جواب :
اگر ثابت است که [زن دوّم] از شوهر مهريّه خود را طلبکار است و مقدار آن نيز معيّن است مىتواند مطالبه کند، و نزاع بايد در محکمه شرعيّه حلّ و فصل شود.
سوال 12 :
- شخص ناشناسى در کنار خيابان به دستفروشى اشتغال داشته و فوت کرده و وارث مشخّصى هم ندارد، و معلوم نيست أهل چه منطقهاى است. نظر مبارک در مورد اسباب و أثاثيه شخص فوت شده چيست؟
جواب:
- بايد از وارث تحقيق شود، اگر وارث او معلوم نشد (و يأس از پيدا شدن او حاصل شود) با إجازه حاکم شرع از طرف وارث به فقير صدقه بدهند.
سوال 13 :
- دستفروش تنها و غريبى، چند سال در کنار خيابان مشغول کار بوده و اکنون فوت شده و قدرى مال و دارائى دارد، نمىدانيم چه بايد کرد؟
جواب:
- اگر مأيوس از پيدا شدن وارثى براى او باشند بايد مال را به حاکم شرع بدهند، و اگر مأيوس نيستند بايد از وارث فحص کنند.
استفتاءات، ج3، ص: 374
سوال 14 :
- شخصى وصيّت کرده و تمام أموال و دارائى خويش را به همسرش که يک پسر بچّه هشت ماهه دارد واگذار نموده، در ضمن وارثان ديگرى نيز دارد. آيا اين وصيّت از نظر شرع مقدّس إسلام رسميّت دارد يا نه؟
جواب:
- اگر در حيات خود أموال را به او بخشيده و به قبض او هم داده مالک شده است، و ورثه ديگر حقّ ندارند، ولى اگر قبض محقّق نشده به همه ورثه مىرسد، و در صورتى که وصيّت بوده در ثلث ترکه نافذ است و بقيّه مربوط به همه ورثه است.
سوال 15 :
- واقفى وصيّت نموده وجه يک باب منزل را بعد از فروش به مصرف توسعه و ترميم مسجد محلّ برسانند. پس از فوت او مسجد از طرف أهالى محلّ توسعه و تعمير گرديده [و موردى براى عمل به وصيّت نيست]. اينک با توجّه به موجود بودن پول خانه در صندوق قرض الحسنه و نيازمندى شديد بعضى از افراد خانواده و ورّاث واقف آيا إجازه بهره بردارى از پول مذکور به نفع منسوبين واقف (با رعايت تقدّم محتاج ترين ايشان) هست يا نه؟
جواب:
- در صورت انتفاء مورد وصيّت اگر معلوم است که نظر موصي بخصوص آن مسجد بوده است، مال به إرث مىرسد. و اگر معلوم نيست بنابر احتياط صرف در مسجد ديگر کنند.
استفتاءات، ج3، ص: 375
ستفتاءات ج3 381 س: 26 ..... ص : 381
سوال 16 :
- شوهر و فرزندانم در زلزله کشته شدهاند و معلوم نيست آيا فرزندان قبل از پدر کشته شدهاند يا پدر قبل از بچّهها. آيا أموال متوفّى (شوهرم) به برادرش تعلّق دارد يا به اينجانب، و سهم اينجانب از أموال شوهرم به چه ميزان خواهد بود؟
جواب:
- با فرض شکّ در تقدّم و تأخّر و تقارن موت پدر و بچّهها ترکه پدر به برادرها نمىرسد، و به همسر و بچّهها منتقل و از بچّهها به مادرشان مىرسد و در نتيجه تمام ترکه او ملک مادر است که همسر متوفّى است.
سوال 17 :
- زمينى است که برخى از مردم مىگويند ملک جدّ بنده است و برخى ديگر مىگويند يک بار جدّ من در آن تصرّف زراعتى نموده است، اکنون طبقات وارث آن را فروختهاند و سهم الإرث مرا فرستادهاند، چون ملکيّت جدّم براى من مشکوک است تکليف مرا بيان فرمائيد؟
جواب:
- در صورتى که زمين در "يد" مورّث بوده و احتمال ملکيّت او را بدهيد نسبت به سهم خود مالکيد.
سوال 18 :
- اينجانبان ورثه کسى هستيم که در مهر ماه 1355 فوت نموده و در وصيّتنامه عادى آن مرحوم ذکر شده است که: 1- مبلغ پنجاه هزار تومان براى نماز و روزه و امور خيريّه پرداخت شود. 2- مبلغ ده هزار تومان ردّ مظالم با
استفتاءات، ج3، ص: 376
مشورت مجتهد ذيصلاح پرداخت گردد.
با توجّه به اينکه دو مورد نماز و روزه و امور خيريّه از هم تفکيک نشده، خواهشمنديم ما را راهنمائى فرمائيد.
در ضمن چون آن مرحوم در موقع فوت پول نقد نداشته است از آن سال (1355) تا حال، سه سال نماز و روزه در اصفهان با نظر عالم محلّ خريده شده است (از پول کرايه خانه آن مرحوم) و حالا يک قطعه ملک در حدود کمى بيش از/ 50000 تومان از أملاک آن مرحوم به فروش رسيده است که نصف پول آن موجود و نصف ديگر به صورت چک مىباشد، خواهشمنديم با توجّه به مراتب فوق اينجانبان را در اداء وصيّتنامه، راهنمائى فرمائيد؟
جواب:
- وصيّت در ثلث ترکه ميّت نافذ است، و پس از دادن مقدار واجب از نماز و روزه بقيّه بايد در امور خيريّه مصرف شود، و اگر مقدار واجب معلوم نيست هر مقدار در نماز و روزه و خيرات صرف کنند مانع ندارد، و اگر بدانند مظالم به عهده او است بايد اداء کنند.
سوال 19 :
- پسر بنده کارمند ذوب آهن اصفهان بود، در موقع انقلاب در اصفهان و دانشگاه تهران فعّاليّت گسترده و چشمگيرى داشت، و هنگام تصرّف پادگان عشرت آباد تير خورد و به درجه شهادت نائل آمد. ثمره ازدواج دو ماهه آن شهيد، فرزندى است که عنقريب به دنيا خواهد آمد، پدر عروس اثاث منزل پسرم را جمع و به خانه خودش انتقال داده و عروسم را نيز برده است، در حال حاضر نيز او را براى وصول حقوق و مزاياى پسرم مأمور نموده
استفتاءات، ج3، ص: 377
است، لطفا بفرمائيد تکليف ما چيست؟
جواب:
- إرث متوفّى به پدر و مادر و زوجه و حمل مىرسد بعد از ولادت زنده، و ولايت بر او [فرزند] و أموال او با جدّ پدرى است، و أموال خود زن مربوط به خود اوست و ديگرى حقّ تصرّف ندارد مگر با رضايت او، و حقوق و مزايائى که بعد از فوت کارمند دولت مىدهند منوط است به مقرّرات دولت.
سوال 20 :
- زنى مرحوم شده است و هيچ کس را ندارد جز يک فرزند ذکور از يک خواهر و شش فرزند (سه برادر و سه خواهر) از يک خواهر ديگرش (هر دو خواهرش هم فوت کردهاند) سهم إرث هر کدام از اين افراد از زن مرحومه چقدر مىباشد؟
جواب:
- بايد مال دو قسمت شود.
يک قسمت به فرزند يک خواهر و قسمت ديگر بين شش فرزند [خواهر دوّم] تقسيم مىشود، به پسر دو برابر دختر مىرسد، و اين در صورتى است که هر دو خواهر ابوينى يا ابى باشند، و در غير اين صورت صورى دارد که در صورتيکه مورد ابتلاء است با خصوصيّات سوال شود.
سوال 21 :
- اين جانب دامادى داشتم که فوت نمود، و چون متوفّى وصيّت نداشت مخارج کفن و دفن و أيّام ثلاثه و شب هفت و غيره را برادر بزرگش
استفتاءات، ج3، ص: 378
نموده است. متوفّى داراى يک زوجه و دو پسر و مادر است (که تحت کفالت برادر کوچکتر از متوفّى که داراى أهل و عيال است مىباشد) و دو برادر و سه خواهر دارد. متوفّى خانه مسکونى ندارد، در منزل برادر بزرگش اطاقى إجاره دارد، ولى در دو مغازه کانال سازى و يک دفتر محضر با يک نفر شريک مىباشد. واقعا کسى نمىداند سرمايهاى که در مغازه و غيره دارند چقدر است، اينک بفرمائيد تکليف صغار، سرمايه، مبلغ خرج شده، اثاث خانه و، إرث ورثه و ... چه خواهد بود؟
جواب:
- در فرض مذکور ورثه متوفّى مادر و زوجه و فرزندان هستند، و ترکه او (بعد از إخراج دين که از جمله آن مهر زوجه است) بين ورثه به نسبت سهم الإرث آنها تقسيم مىشود، و براى رسيدگى و تقسيم به عالم مورد وثوق محلّ مراجعه نمائيد.
سوال 22 :
- متوفّى دو دختر داشته (که دختر دوّمى در زندگى پدرش فوت کرده) و يک همشيره و يک زن (که البتّه اين زن حقوق شرعى و قانونى خودش را گرفته) و يک پسر برادر، هر کدام از ورّاث چقدر سهم مىبرند؟
جواب:
- در فرض مرقوم مال متوفّى به دختر او (که در وقت مردن او حيات داشته) و همسرش مىرسد، و خواهر و پسر برادر إرث نمىبرند.
استفتاءات، ج3، ص: 379
سوال 23 :
- اگر کسى بيش از ده سال در يک دکّان کاسب باشد، پس از فوت ايشان در صورتى که:
1- دکّان به صورت إجارهاى باشد وارث چه حقّى دارد؟
2- دکّان به صورت سرقفلى باشد وارث چه حقّى دارد؟
3- آيا زن (همسر) از سرقفلى سهمى دارد يا نه؟
جواب:
- الف: اگر مدّت إجاره باقى بوده منفعت مورد إجاره به إرث مىرسد.
ب: چنانچه متوفّى شرعا حقّ سرقفلى داشته به إرث مىرسد، و زن هم از حقّ سرقفلى إرث مىبرد.
سوال 24 :
- 1- خانمى فوت کرده و مقدارى پول و مال باقى گذاشته و فقط دو برادر زاده دارد. اين پول را ايشان در ابتدا از طريق کارگرى کسب کرده ولى بعدها منزل رهن مىکرد. مىخواهيم بدانيم اين پول آميخته با ربا است يا رهن با آن فرق دارد؟ اگر ربا است تکليف شرعى برداشت اين پول چيست؟ در ثانى ايشان با برادر زاده کوچکترش ميانه بدى داشته و گفته من به او هيچ نمىدهم مىخواهيم بدانيم اين پول را چه کنيم؟ آيا همه را در راه خدا بدهيم.
2- مطلب ديگر اينکه چند سال پيش مادر دو خواهر مدّتى مريضى کشيده و فوت کرد و داماد خواهر بزرگتر عهدهدار مخارج آن مادر بود حالا مىخواهيم بدانيم آيا شرعا واجب است خواهر کوچکتر نصف مخارج را بدهد؟
جواب:
- 1- اگر يقين به وجود ربا در بين أموال ندارند و ميّت وارث ديگرى ندارد ترکه به دو برادرزاده مىرسد، ولى در صورت يقين به وجود ربا در بين أموال
استفتاءات، ج3، ص: 380
بايد به حکم مال مخلوط به حرام به شرحى که در رساله مذکور است عمل نمايند*.
2- اگر به عنوان قرض مخارج را متکفّل شده مىتواند مطالبه کند، و از أصل ترکه برداشته مىشود.
سوال 25 :
- مقدارى زمين کشاورزى در عقد مادر بزرگ مادرى اينجانب بوده، ايشان مدّت چهل سال است که فوت کرده، و داراى دو فرزند دختر بوده، و اين إرث بين دو فرزند تقسيم نشده، و اين دو وارث داراى فرزند هستند، و بعد يکى از ورثهها که مادر اينجانب است فوت کرده است، و در مدّت چهل سال درآمد زمين در اختيار پدر بزرگم بوده و حالا پدر بزرگم ادّعاى 8/ 1 از اين إرثيّه را مىکند، و چونکه مادر ما فوت کرده 4/ 1 هم از سهم مادر ما را مىخواهد، و پدر اينجانب هم ادّعاى 4/ 1 از سهم مادر ما را مىکند. سوال اينکه آيا پدر بزرگ از کلّ إرث سهم مىبرد يا نه؟ و چون دخترش فوت کرده سهم دختر هم مىبرد يا نه؟ و پدر هم از اين إرثيّه سهم مىبرد يا نه؟ لطفا حکم آن را بيان فرمائيد.
جواب:
- سهم الإرث جدّ شما از جدّه ربع (4/ 1) ترکه او است، و سهم الإرث جدّ شما از مادر شما سدس (6/ 1) است، و سهم الإرث پدر شما از مادر شما ربع (4/ 1) ترکه مادر است.
استفتاءات، ج3، ص: 381
ستفتاءات ج3 388 س 39 ..... ص : 387
سوال 26 :
- عروس و داماد و بچّه ايشان در يک حادثه به قتل رسيدهاند، از آن مرحومين مقدارى اثاث منقول و غير منقول مانده است. ورّاث عبارتند از پدر داماد و مادر عروس که وارث قانونى و درجه يک اين دو نفر هستند (با توجّه به مسائلى از قبيل اينکه داماد با کمک مالى زنش درس خوانده، و تعهّد محضرى داده مبنىّ بر اينکه ... سيصد تومان به مادر زنش بپردازد و به تعهّد خودش عمل نکرده) سوال اين است که آيا طبق اصول شرع إسلام از اين ما ترک چيزى به عنوان مهريّه و يک هشتم ما ترک و غيره به مادر عروس مىرسد؟
جواب:
- از مهريّه و جهيزيّه و سائر ما يملک دختر که از جمله آن ارثى است که از شوهر (در فرض معلوم نبودن تقديم و تأخير مرگ زن و شوهر) برده مادر دختر به مقدار سدس إرث مىبرد؛ و تفصيل إرث در اين قبيل موارد در رساله مذکور است.
سوال 27 :
- شخصى مصارفى را معيّن نموده که از ثلث مالش خرج شود، پس از انجام تمام موارد وصيّت مقدارى از ثلث باقى مانده آيا اين مقدار باقى مانده از "ثلث" جزء ما ترک محسوب مىشود و به ورثه مىرسد يا خير؟
جواب:
- اگر در تمام ثلث وصيّت نکرده به ورثه مىرسد.
سوال 28 :
- بفرمائيد کسى که پدرش را عمدا به قتل رسانيده آيا از او إرث مىبرد يا خير؟ جواب را کتبا مرقوم فرمائيد؟
جواب:
- قاتل از مقتول إرث نمىبرد.
استفتاءات، ج3، ص: 382
سوال 29 :
- پسرى پيش از پدر فوت مىکند و فرزندانى دارد، برادران آن پسر پس از مرگ پدرشان به فرزندان او سهمى نمىدهند، آيا فرزندان اين پسر که قبل از پدر فوت نموده از جدّ خود إرث مىبرند يا خير؟
جواب:
- اگر فرزندى که قبل از پدر فوت کرده مال داشته باشد فرزندان او از آن مال إرث مىبرند ولى ترکه پدر [جدّ] به فرزندان او مىرسد، و با وجود "فرزند" نوه إرث نمىبرد.
سوال 30 :
- اگر کسى نسبت به ثلث ما ترک خود وصيّت کند که آن را از أصل مال أخذ و به مساکين بدهند، آيا وصىّ شرعى و قانونى او مىتواند از اين امر بدون عذر منصرف بشود؟ و آيا براى ورّاث جائز است بدون اداء حقّ موصى لهم کلّ مال را بين خود تقسيم کنند؟
جواب:
- تا به وصيّت عمل نشده ورثه حقّ تصرّف در ترکه را ندارند، و بر وصىّ لازم است بر طبق وصيّت عمل نمايد.
سوال 31 :
- آيا أولاد إناث ميّت از زمين مزروعى پدر إرث مىبرد؟ و آيا در اين جهت فرقى بين أولاد إناث و ذکور وجود دارد؟
جواب:
- إرث مىبرند و فرقى نيست.
سوال 32 :
- خواهرم که مرحوم شده نماز را بجا مىآورد، ولى به واسطه کسالت روزه نمىگرفت، و دارائى او منزل قديمى به مساحت چهار صد متر
استفتاءات، ج3، ص: 383
مىباشد که فعلا خودم و فرزند و عيال و اطفال فرزندم در آن محلّ زندگى مىکنيم. ايشان وصيّت نموده است که مدّت سى سال نماز و روزه برايش بدهم، حقير که هشتاد سال از سنّم مىگذرد توانستهام با زحمت زياد مبلغ 150 هزار تومان تهيّه نمايم. مدّت ده سال هم روزه براى همسرم که فوت شده و به علاوه يک فقره حجّ که مستطيع بود و انجام نداده بايد تهيّه نمايم، يک فقره حجّ نيز براى خودم واجب بوده و در أثر کسالت انجام آن به تعويق افتاده که بايد انجام شود، ضمنا همشيرهام که فوت شده (و منزل او به إسم بنده مىباشد) مبلغى ردّ مظالم و خمس بدهکار است که آن هم بايد پرداخت گردد. منزل فعلى هم قديمى است و خريدارى ندارد که بتوانم با فروش آن وصاياى آنان را انجام دهم؛ و اگر بفروش برسد خودم و بچّههايم بى سامان خواهيم بود. منتظر پاسخ مىباشم.
جواب:
- ديون و حجّ واجب ميّت از أصل ترکه او خارج مىشود، و وصاياى او در ثلث بقيّه نافذ است، و آنچه باقى ماند به ورثه ميّت مىرسد، و تا إخراج دين و عمل به وصيّت نشده حقّ تصرّف در ترکه ميّت را ندارند.
سوال 33 :
- شخصى داراى پنج فرزند پسر و دو دختر و دو زن بوده است، پسر بزرگ اين شخص داراى سه فرزند دختر بوده و در زمان حيات پدر فوت مىکند، (زن او که مادر سه فرزندش بوده پس از فوت شوهر به علّت اختلافاتى که به وجود مىآيد بدون گرفتن مهريّه و يا حقّ ديگرى به خانه پدرى خود مراجعه و بعدا شوهر اختيار مىکند) اين سه دختر که تحت سرپرستى پدر بزرگ بودهاند پس از رسيدن به سنين قانونى شوهر مىکنند، و بعد از چندى آن شخص (پدر بزرگ) فوت مىنمايد، و ورّاث او أموال منقول و غير منقول او را (بدون در
استفتاءات، ج3، ص: 384
نظر گرفتن حقّ و ارثى براى اين سه دختر) بين خود تقسيم مىکنند. ضمنا به اطّلاع مىرساند که أموال ارثى اعمّ از خانه، زمين، باغ و دارائيهاى ديگر (و بخصوص خانه نوساز) بيشتر نتيجه زحمت پدر آن سه دختر بوده که به علّت روابط حسنه بين پدر و پسر مذکور اسناد و مدارکى دالّ بر اينکه چه اندازه با هم شريک و سهيم بودهاند در دست نيست، آيا به اين سه دختر إرثيّهاى تعلّق خواهد گرفت يا خير؟
جواب:
- دخترها و مادر آنها از اموالى که از ترکه پدر و شوهر بوده سهم الإرث خود را حقّ دارند، و آنچه در "يد" جدّ آنها بوده محکوم به ملکيّت است براى خود او، و به وارثش مىرسد، مگر به طريق شرعى خلاف آن إثبات شود.
سوال 34 :
- آيا حقوق وظيفه و مستمرّى کارمندان متوفّى جنبه إرث و ما ترک دارد؟
جواب:
- هر مقدار که بابت حقوق زمان خدمت از دولت طلبکار است جزء ترکه محسوب است، و طبق قانون إرث بورثه مىرسد. و آنچه را که دولت- طبق مقرّرات- از خودش به بازماندگان کارمند متوفّى مىدهد تابع مقرّرات دولت است، و اختصاص پيدا مىکند به کسى که دولت به او مىپردازد.
استفتاءات، ج3، ص: 385
سوال 35 :
- پدر من دو خانم داشت، زن پدرم دو بچّه و مادر من هم سه بچّه دارد- دو پسر و يک دختر- إرث پدرمان چطور تقسيم مىشود؟
جواب:
- زنها از ترکه هشت يک مىبرند، و از عين زمين ارث نمىبرند، و از بنا و اشجار هشت يک قيمت آن را مىبرند، و بقيّه ترکه که 8/ 7 است بين أولاد تقسيم مىشود بطورى که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد.
سوال 36 :
- اين جانب در هفده سال پيش زن مردى شدهام که قبلا زن أوّل او فوت کرده و پنج فرزند داشته است، دو پسر و سه دختر، در اين مدّت پسرها زن گرفته و دخترها شوهر کرده و به خانه بخت رفتهاند. امروز 22 روز است که شوهر من فوت کرده و ثمره هفده سال زندگى ما دو پسر به سنّ هشت و ده ساله است، در ضمن زنى هم قبلا داشته و طلاق داده و يک فرزند پسر هم از او باقى مانده که دوازده سال دارد (مىتوان گفت سه جور فرزند دارد) يک ماشين ده چرخ و يک خانه ششدانگ از او باقى مانده است. بچّههاى بالغش مىخواهند ماشين را از آن حدّى که مىخرند کمتر بفروشند. آيا اين درست است که چون پسر بزرگش مىخواهد ماشين را بخرد نصف قيمت بخرد؟
جواب:
- ماشين را نمىتوانند به کمتر از قيمت عادله بفروشند، و فروش به قيمت عادله موقوف است به إجازه ولىّ صغير.
استفتاءات، ج3، ص: 386
سوال 37 :
-
سوال 1 :
- از يک منزل ششدانگى دو دانگ آن به إسم زن متوفّى است، آيا از اين چهار دانگى که به وارث رسيده آن زن مىتواند ادّعاء هشت يک بکند؟
جواب:
- زن از زمين منزل إرث نمىبرد، ولى از قيمت بنا إرث مىبرد.
سوال 2 :
- اثاث خانه را قيمت گذارى کردهاند به مبلغ 25 هزار تومان، آيا از اين پول هشت يک به زن او مىرسد؟
جواب:
- زن از "اثاث خانه" إرث مىبرد*.
سوال 3 :
- در اين مدّت چهار ماه و ده روز، خرج و نفقه مىبرد؟
جواب:
- نفقه ندارد.
سوال 4 :
- در اين مدّت خط و مشى تعيين مىکنند ولى اسمى از مهريّه من به ميان نيامده؟ آيا مىتوانم ادّعاء مهريّه کنم؟
جواب:
- اگر مهريّه را طلب داريد مىتوانيد مطالبه کنيد.
سوال 38 :
- اين جانب مدّتى با شوهر أوّل زندگى کردم، ايشان بدرود حيات گفت و هيچ أولادى نداشتيم، تمام مال و أثاثيّه خودش را که در اختيار داشت به من داد و دکّان خوار و بار فروشى داشت و من دکّان را هم فروختم و چند رأس گوسفند هم داشتم. بعد از ده ماه که گذشت بنده عيال کس ديگرى شدم، تمام أثاثيّه و پول دکّان و پول چند رأس گوسفند را هم به خانه شوهر دوّم آوردم. او
استفتاءات، ج3، ص: 387
نيز دار فانى را وداع نمود. ايشان قبل از من پنج أولاد پنج سال به بالا داشت که همه آنان داماد و عروس شدهاند. حالا پسرهاى ايشان که در تهران زندگى مىکنند هر هفته مىآيند به محلّ ... يک دکّان نانوائى دارد که إجاره آن را مىگيرند، و دو دستگاه حياط ساختمانى دارد که إجاره آنها را هم مىگيرند، و يک حياط ساختمانى آن را بنده نشستهام و هر روز مزاحم من مىشوند و مىخواهند اين حياط را هم بفروشند، کلّيّه أثاثيّهاى که از همه رقم قيمتى بوده بنده آوردم توى خانه (منظور خانه شوهر دوّم) که بعضى از أثاثيّه قيمتى بوده و فروخته شده است. تکليف بنده نسبت به ايشان چيست؟ أولاد هم از ايشان ندارم، بيست سال هم با او زندگى کردم. او زمين مزروعى، چاه عميق، آب قنات و نقدينه پول در بانک صادرات و آب رودخانه هم دارد. خواهشمندم بفرمائيد از اين دارائى شوهرم به بنده مىرسد يا نه؟
جواب:
- زن از زمين و عين ساختمان و اشجار إرث نمىبرد، و از قيمت اشجار و ساختمان إرث مىبرد، و چاه و قنات حکم ساختمان را دارد، و از آب و سائر منقولات عينا إرث مىبرد، و ورثه حقّ دارند خانه را بفروشند و سهم الإرث شما را از قيمت ساختمان آن بدهند، و أموال خودتان اگر عين آن باقى است و [به شوهر مرحومتان] تمليک نکردهايد باقى بر ملک خود شما است.
سوال 39 :
- چند نفر که وارث ميّتى هستند ما ترک آن ميّت را بين خود تقسيم نمودهاند. فرداى همان روز دو نفر از وارث ادّعاء غبن نموده و غبن خود را
استفتاءات، ج3، ص: 388
ستفتاءات ج3 396 س: 52 ..... ص : 396
ثابت نموده و يک هزار متر زمين به عنوان مغبونى گرفته و تصرّف نمودند. اکنون که سه سال از اين جريان مىگذرد يکى از آن ورّاث مىگويد من ملکى که قبلا داده بودم نسبت به سهم خود استرداد مىکنم.
مستدعى است تکليف وارثها را در اين مسأله روشن فرمائيد.
جواب:
- با فرض ثبوت "غبن"، تقسيم أوّل صحيح نبوده و چون تقسيم جديدى نشده ترکه بين همه ورثه مشاعا مشترک است، و اگر بخواهند بايد با تعديل سهام نسبت به سهم الإرث هر يک، تقسيم جديد نمايند.
سوال 40 :
- مادرى دو ساعت و نيم آب و ملک داشته که تا حين فوت هم در تصرّف خودش بوده است. در أيّام عزايش گفتند نوشتهاى در ميان نيست، خصوصا برادرش إظهار داشت که من براى خواهرم قلم به کاغذ نگذاشتم.
هشت ماه از فوت مادر گذشت و أموال طبق قانون إرث تقسيم شد. بعد از مدّتى همان برادر صلحنامهاى نشان داده که دو ساعت آب و ملک را مادر به دو تا از دخترها داده (با امضاء همان برادر که منکر نوشته بود و أثر انگشتى هم در آن ديده مىشود) ولى کسى نيست که شهادت دهد که اين أثر انگشت مادر است، و مادر هم در حياتش نگفته که نوشتهاى هست، لذا ما به شکّ افتادهايم. حال بايد به آن صلحنامه عمل شود يا نه؟
جواب:
- تا صلح مذکور به طريق شرعى إثبات نشود کسى حقّ مزاحمت ورثه را ندارد، و تنها صلحنامه اعتبار شرعى ندارد مگر موجب علم شود.
استفتاءات، ج3، ص: 389
سوال 41 :
- اينجانب با خانمى که کليمى بوده سپس به دين مبين إسلام مشرّف شد ازدواج کردم، و من يک خانه براى او خريدم، پس از آن فوت کرد و من به علّت مسلمان بودن تنها وارث او بودم. براى انحصار وراثت إقدام کردم. أمّا پنج نفر کليمى (به عنوان چهار فرزند و شوهر قبلى او) تقاضاى انحصار وراثت ما را ردّ کرده اوّلا منکر تديّن او به دين إسلام شدند و ثانيا منکر ازدواج من با او گرديدند و ثالثا خودشان را تنها وارث او قلمداد کردند. من عقدنامه را به دادگاه بردم، دادگاه تأييد و تصديق کرد که ما با هم ازدواج کرده و او مسلمان شده بود، وقتى از اين حربه دست آنان خالى شد يکى از فرزندان ادّعاء مسلمانى مىکند (با اينکه قبلا همهشان در دادگاه گفته بودند که کليمى هستند و حتّى منکر مسلمان بودن مادرشان مىشدند، حالا به خاطر گرفتن قسمت اعظم إرث چنين ادّعائى را دارد) لطفا بفرمائيد آيا شخص مذکور شرعا مىتواند ادّعاء وراثت کند و از او إرث ببرد يا نه؟
جواب:
- اگر معلوم است که فرزند قبلا کافر بوده ادّعاى او که "در وقت مردن مادر مسلم بوده" پذيرفته نيست، مگر آنکه به طريق شرعى آن را إثبات کند.
سوال 42 :
- شخصى در حين مرض موت تقريبا شصت هزار تومان مقروض بوده و زمينش در گرو همين پول بوده، و مقدار سى هزار تومان ديگر به طور غصبى داشته که در حقيقت به مردم بدهکار بوده و نمىدانسته است، و بعض افراد که از مسائل شرعى آگاه نبودهاند به فرد مذکور گفتهاند که تو از قيمت زمين خودت مستطيع هستى، و لذا وصيّت نموده که ثلث زمينم را بفروشيد و از جانب من به حجّ برويد (او دو پسر صغير و يک دختر صغيره نيز دارد) تکليف وصىّ و اقارب در اين باره چيست؟ آيا زمين و پول غصبى را به صاحبانش مسترد کنند و يا اينکه حجّ بروند در حالى که ثلث زمينش حقوق مردم و خرجى مکّه را
استفتاءات، ج3، ص: 390
نمىتواند أداء نمايد، لطفا بفرمائيد کدامشان مقدّم است.
جواب:
- آنچه غصب شده جزء ترکه نيست بايد به صاحبانش برگردد، و آنچه که از ترکه محسوب است* ثلث آن صرف وصيّت و دو ثلث ديگر بين ورثه تقسيم مىشود.
سوال 43 :
- شهيدى وصيّت کرده 4/ 1 ثلث أموال او خرج کفن و دفن و أيّام ثلاثه، هفتم و چهلم شود. کل مخارج 50000 هزار تومان شده است که 4/ 1 ثلث بيشتر از آن مىشود. آيا وصىّ مىتواند مازاد 4/ 1 ثلث را براى مخارج سال شهيد و يا خيرات ديگرى با نظر خود مصرف کند؟ آيا پدر شهيد بنا بر ولايتى که دارد إجازه تصرّف در اين مازاد را دارد؟ در غير اين صورت تکليف چيست؟
جواب:
- در مطلق خيرات صرف کنند و احتياطا از ورثه إجازه بگيرند.
سوال 44 :
- شخصى از سر بى توجّهى مال کسى را که گويا بهائى هم شده خورده و يا سرقت نموده (صاحب مال هم اکنون در خارج از کشور است، و مقدارى از اموالش را دولت در اختيار گرفته) آيا اين فرد که مىخواهد خود را تطهير کند چگونه ممکن است؟
جواب:
- به ورثه مسلمان او ردّ کند، و اگر ندارد به حاکم شرع مراجعه نمايد.
استفتاءات، ج3، ص: 391
سوال 45 :
- اگر کسى که در زمان حيات خود مقدارى از زمين مزروعى خود را (چه مالک عين و چه مالک منفعت) به پسر بزرگ خود بدهد و وصيّت کند که بعد از مرگش از بقيّه آن زمين چيزى به آن پسر ندهند، آيا اين وصيّت نافذ است؟
جواب:
- اين وصيّت- که به معناى منع وارث است از سهمش- نافذ نيست.
سوال 46 :
- چند روز پس از فوت پدر، همه ورّاث به رسيدگى أموال پدر پرداخته و سهم الإرث صغار را خانه و خانه سرا تعيين مىکنند به شرط اينکه پس از بزرگ شدن بابت سهم الإرث به دخترهاى کبير مقدارى پول بدهند، أمّا اين خواهران کبيره اين مقدار را نا عادلانه دانسته و به آن اعتراض دارند، و مىگويند قيمت خانه و خانه سرا بيش از مقدار محاسبه شده است، و سهم ما کم تعيين گرديده است. آيا ورّاث حقّ ابطال اين تقسيم و سهم خود را با رعايت قانون إسلام دارند يا خير؟
جواب:
- اگر تقسيم با تعديل سهام و قرعه يا مصالحه واقع شده حقّ بهم زدن آن را ندارند.
سوال 47 :
- پدر اينجانبان در حدود پنجاه سال قبل به رحمت حقّ واصل شده است، پس از فوت او جلسهاى در حضور عالمان محلّ تشکيل شده و تمام ما ترک متوفّى صورت بردارى شده و پس از وضع ديون و ثلث، ميزان سهم إرث ورّاث معيّن گرديده و (به شرح مندرج در حاشيه تقسيم نامه، و طبق إقرارنامههاى جداگانه که در همان تاريخ به خط و مهر عالمان تنظيم گرديده) سهم ورّاث تأديه شده و سهم إرث ورّاث صغير نيز به قيّم منصوص شرعى و قانونى آنان پرداخت گرديده است، و کلّيّه إقرار نامهها از طرف قيّم منصوص و فرزندان او و وارث ذکور کبير تسجيل شده، و حاشيه إقرار نامهها از طرف عالمان مذکور با تصريح به إقرار مقرّين بعد التعريف القطعىّ در حضور آنان
استفتاءات، ج3، ص: 392
تسجيل و مهر شده است. صورت متروکات، تقسيم نامه و إقرار نامهها جهت ملاحظه پيوست است. حال با اين شرح، آيا پس از پنجاه سال بعضى از ورّاث شرعا مجاز هستند با ادّعاء اينکه در ذيل إقرارنامه و تقسيم نامه امضاء يا مهر ندارند مجدّدا به مقام مطالبه سهم الإرث برآيند؟ و همچنين آيا مسجّلين إقرارنامهها و تقسيم نامه شرعا مىتوانند به خلاف شهادت خود به عنوان نيابت (وکيل) از مقرّ نسبت به مقرّبه مجدّدا ادّعاء سهم إرث بکنند؟ استدعا مىشود ضمن توضيح اين نکته که آيا نداشتن مهر يا امضاء ورّاث إناث يا ذکور در ذيل إقرار نامه (که إقرار خود يا قيّم شرعى و قانونى آنان در پنجاه سال قبل- با حضور و إقرار شفاهى آنان- در محضر عالم شرع تنظيم و تسجيل شده و به امضاء قيّم و شهود ذکور رسيده) شرعا مىتواند مانع نفوذ إقرار نامه باشد؟ حکم شرعى مسأله را مرقوم فرمائيد تا به وظيفه شرعى عمل شود.
جواب:
- تقسيم ترکه بين ورثه اگر با حضور کبار و قيّم صغار طبق أحکام شرعيّه در باب ميراث انجام شده کسى حقّ اعتراض ندارد، ولى اگر در "أصل تقسيم" بين ورثه اختلافى باشد* مىتوانند در محکمه صالحه طرح دعوى نموده و حلّ و فصل اختلاف گردد، و در اين صورت اسناد کتبى شرعا اعتبار و حجّيّت ندارد مگر موجب علم و اطمينان شود.
استفتاءات، ج3، ص: 393
سوال 48 :
- شخصى از دنيا رفته و داراى ورثهاى بدين ترتيب بوده است:
چهار دختر کبيره، سه دختر و دو پسر صغير و دو همسر (يکى از همسران او هنگام حيات شوهر از دنيا رفته و چهار دختر کبيره از اوست، دو همسر ديگر او که جزء ورثهاند يکى عقيم است و ديگرى مادر دو پسر و سه دختر متوفّى است).
پس از فوت پدر با وجود روحانى و معتمدين محلّ، برابر شرع إسلام، ورثه به رسيدگى أموال پدر مىپردازند، در اين ميان آشکار مىگردد که پدر مقدارى بدهکار است و در مقابل پول نقدى ندارد، از اين رو مادر صغار- که به عنوان قيّم صغار تعيين شدند- به اتّفاق بقيّه ورثه زمينى را مىفروشند و با حضور گواهان و ورثه دين ميّت را أداء مىکنند، و بقيّه أموال را کما فرض اللّه ميان ورثه تقسيم مىنمايند. حالا صغار- پس از کبير شدن- به فروش زمين اعتراض مىکنند. آيا آنان چنين حقّى دارند و مىتوانند معامله را باطل نمايند؟
جواب:
- اگر زمينى که براى اداء دين فروخته شده به نظر قيّم شرعى صغار بوده با رضايت سائر ورثه، کسى حقّ اعتراض ندارد.
سوال 49 :
- شخصى فوت کرده و از او يک همسر و پنج دختر باقى مانده، يکى از دخترها فوت مىکند و از وى دخترى به جاى مىماند که بعدا همين دختر نيز فوت مىکند، سپس مادر بزرگ وى (همسر متوفّى) مدّعى مىشود که نوه من سهم الإرث خود را به من بخشيده و پس از من آن را بدهيد تا برايم حجّ بجا آورند، دخترها آن را پذيرفته و پس از مرگ مادر حصّه خواهر فوت شده خود را تصاحب مىکنند و حصّه دختر فوت شده خواهر را به وصىّ مادر تسليم مىکنند تا حجّ از جانب او بجاى آورد. أمّا شوهر دختر فوت شده وصيّت مادر زن را قبول ندارد و مىگويد از همسر من يک دختر مانده که سهم مادرش يعنى
استفتاءات، ج3، ص: 394
همسر من به او مىرسد و سهم دخترم که او نيز مرده به من مىرسد (در خصوص هبه سند و شاهدى نيست). وصىّ مىگويد ميّت ذى اليد بوده و قول ذى اليد معتبر است، زوجه شما حقّ خويش را تا زنده بود از مادر بزرگش مطالبه نکرد، و ادّعاى شما که داماد هستى ادّعاى بر ميّت بوده و پذيرفته نيست، بنابر اين:
1- آيا اين هبه بدون سند و شاهد چه حکمى دارد؟
2- ذى اليد بودن ميّت در اين خصوص اعتبار دارد يا خير؟
3- ادّعاى داماد حقّ است يا باطل؟
4- متصرّف شدن خواهران حصّهشان را بعد از فوت مادرشان، دليل إثبات ادّعاى داماد در خصوص حصّه زوجهاش مىشود يا خير؟
جواب:
- تا به طريق شرعى إثبات نشود که دختر متوفّى حقّ الإرث خود را به مادر هبه کرده است هبه ثابت نمىشود، و حقّ دختر مذکور به وارث او مىرسد.
سوال 50 :
- شوهرم از اينجانب فرزندى نداشته، زن ديگرى را در خارج صيغه کرده و از او پسرى به وجود مىآيد. پدر إسم فرزند را در شناسنامه خود قيد و به فرزندى او إقرار مىنمايد. منتهى در شناسنامه اين پسر (فرزند) براى احترام من إسم مادر اصلى را ننوشته و إسم اينجانب را مىنويسند، پسر مرا مادرش خطاب مىکند.
رهبر مستضعفين! در تحرير الوسيله با ترجمه، جلد 3، صفحه 92، کتاب إقرار، مسأله 17 إقرار پدر را نسبت به فرزند در صورتى نافذ دانستهايد که منازعى نداشته باشد، اکنون پاسخ کميته را مرحمت فرمائيد که منظور از کلمه "منازع" آيا اين است که کسى ديگر مدّعى فرزندى پسر شود و بگويد من پدر او هستم؟ يا آنکه منظور از کلمه "منازع" اين است که هر شخصى مىتواند
استفتاءات، ج3، ص: 395
مدّعى شود که اين فرزند فرزند مدّعى نيست؛ زيرا در شناسنامه إسم مادر را براى احترام خانوادگى عوضى نوشتهاند؟
آيا بعد از فوت پدر، برادران او (عموهاى پسرم) مىتوانند ادّعاء ميراث کنند يا خير؟
به هر صورت اشتباهى نوشتن نام مادر فرزند در شناسنامه آيا به إقرار پدرش (که طىّ دهها سند رسمى و به مدّت 28 سال به فرزندى آن فرزند اعتراف نموده) لطمهاى وارد مىآورد يا خير؟ از پيشواى واقعى مسلمين استدعا دارد در مورد سوالات فوق پاسخ مرحمت فرمائيد.
جواب:
- با وجود فرزند اگر چه از زوجه موقّت باشد إرث به برادر و خواهر نمىرسد، و ثبت در شناسنامه دخالتى در مسأله ندارد، و چنانچه اختلافى در بين باشد بايد در محاکم صالحه حلّ و فصل شود.
سوال 51 :
- پدرى چهار پسر داشت، هنوز پدر زنده بود که دو تا از پسرانش مردند، يکى از اين پسران دو دختر و ديگرى يک پسر داشت، بعد از فوت پدر پسران ثروت پدر را در بين خود و برادر زاده خود (به همان يک پسرى که پدرش مرده) دادند و به دختران هيچ ثروتى ندادند، آيا اين دختران حقّى دارند يا نه؟ اگر دارند مىتوانند آن را مطالبه کنند يا نه؟
جواب:
- إرث پدر فقط به دو پسرش مىرسد، و با وجود فرزند نوه إرث نمىبرد.
استفتاءات، ج3، ص: 396
سوال 52 :
- شخصى مهريّه زن پسر خود را به عهده گرفته (مبلغ هشت هزار تومان پول و چند گوسفند و مقدارى طلا) و در محضر إقرار نموده که به ذمّه من مىباشد، و هم در آن دفتر إقرار کرده که تا مدّت يک سال بعد از عقد ازدواج پول مهريّه را بدهد خانه مسکونى و باغ بخرد و به زن پسر خود واگذار کند، مع الوصف کارى انجام نداده تا مرحوم شده است (در صورتى که اگر آن پول را در موقع معيّن شده خانه و باغ خريده بود الآن چند برابر ارزش داشت) خواهشمند است بيان فرمائيد تکليف اين زن چيست؟ در صورتى که در وصيتنامه عادى فوق الذکر هيچ ذکرى از مهريّه اين زن نشده. البتّه شايع است که گاهگاهى به پسر خود مىگفته که من ندارم و خودت مهريّه زنت را بده.
جواب:
- اگر ثابت شود که مهريّه زن پسر خود را به عهده گرفته و بدهکار شده و نپرداخته بايد مقدار مهريّه تعيين شده از أصل ترکه پيش از عمل به وصيّت و تقسيم إرث برداشته شود و به طلب کار پرداخت گردد، اگر چه در وصيّتنامه اسمى از چنين بدهى نبرده باشد.
سوال 53 :
- من مادر خلبان شهيدى هستم. شوهر و فرزندم در سال 1349 در تصادف رانندگى جان خود را از دست دادند، به گفته راننده تريلى آن دو در يک لحظه از بين رفتند، ما نزد بعضى از علماء بزرگ رفتيم، ايشان فرمودند:
إرث فرزند به مادر مىرسد. نامه و مدرک را به بنياد شهيد برديم، گفتند آيت اللّه العظمى إمام خمينى بايد نامه را تأييد بفرمايند.
لطفا نظر خود را کتبا ارسال فرمائيد تا تکليف ما هم روشن گردد.
استفتاءات، ج3، ص: 397
جواب:
: اگر ثابت است شرعا که هر دو در يک لحظه مردهاند إرث فرزند با نداشتن زن و فرزند به مادر مىرسد، و اگر ثابت نيست تفصيلى دارد که در رساله مذکور است*.
سوال 54 :
- شخصى که مالک و ساکن دکّانى بوده فوت نموده، و ورثه متوفّى منحصر به يک پسر و دو دختر و يک نفر عيال دائمى بوده است، پس از فوت متوفّى، پسرش دکّان را مقفّل و از تقسيم آن و پرداخت سهام دختران و عيال از عين ملک و سر قفلى متعلّق به ورثه و نيز از موافقت با فروش عين و منافع و سر قفلى (به غير با ورثه) امتناع دارد. آيا تصرّف دکّان مزبور و مقفّل داشتن آن و عدم معامله (خريد و فروش) توسّط پسر متوفّى مخالف أحکام مقدّس شارع نمىباشد؟
جواب:
- همه ورثه در ترکه متوفّى شريک هستند، و هيچ کدام بدون إجازه همه حقّ تصرّف ندارند، و چنانچه اختلافى دارند به محاکم صالحه مراجعه نمايند.
استفتاءات، ج3، ص: 398
سوال 55 :
- آيا وصيّتنامه نسبت به دارائى زمان تنظيم آن نافذ است يا نسبت به کلّ دارائى ميّت در زمان فوت او؟
جواب:
- ملاک أموال حين فوت است مگر در صورتى که وصيّت به قسمتى از أموال شده باشد.
سوال 56 :
- فرزند من چند ماه پيش در حمله فتح المبين توسّط بعثيان کافر به آرزوى ديرينه خود يعنى شهادت رسيد. همسر وى نيز دختر باکره مىباشد که هنوز به خانه شوهر نيامده و در منزل پدر به سر مىبرد. حال مىخواستيم ببينيم آيا به چنين همسرى از حقوق شهيد چيزى مىرسد؟ و همچنين مىخواستيم بدانيم که از مهر چقدر مىرسد؟ و همچنين آيا از أموال شهيد إرث مىبرد؟ و اگر اموالى از شهيد و خانواده او نزد عروس و خانوادهاش به رسم امانت سپرده شد که در موقع عروسى به منزل داماد بياورد مىتوانيم مطالبه و استرداد نمائيم؟
جواب:
- نصف مهريّه را حقّ دارد، و از أموال شهيد إرث مىبرد، و آنچه را شهيد به او بخشيده ملک او است و نمىتوانند پس بگيرند؛ و ديگران اگر چيزى به او دادهاند تا عين آن باقى است مىتوانند پس بگيرند، و حقوقى که به خانواده شهيد داده مىشود از کسى است که به حسب مقرّرات به او مىرسد.
استفتاءات، ج3، ص: 399
سوال 57 :
- زيدى خدمتگزار إداره آموزش و پرورش بوده و با حقوق خود امرار معاش مىنموده و اکنون که فوت شده داراى پدر و مادر و يک عيال با دو پسر بچّه مىباشد:
1- افراد ياد شده چگونه إرث مىبرند؟
2- آيا از منزل نيمه کاره و تمام نشده و يا جزئىّ اثاث خانه متوفّى مىتوانند حقّى ببرند يا نه؟ و چنانچه از حقوق دولتى متوفّى بعدا وصول گردد آيا ورّاث او از آن از إرث مىبرند يا نه؟ در صورتى که اگر کبار حقوقى ببرند براى صغار مخارج ساليانه باقى نخواهد ماند و ممرّ معاش ندارند.
3- آيا کداميک از پدر، مادر و عيال متوفّى قيموميت صغار را بايد داشته باشند؟
مستدعى است جواب را در صدر ورقه به طور واضح و روشن مرقوم فرمائيد.
جواب:
- 1- بعد از إخراج ديون و وصاياى ميّت، عيال از غير زمين و غير اعيان ساختمان هشت يک مىبرد، و از ساختمان هشت يک قيمت آن را حقّ دارد، و پدر و مادر هر يک سدس ترکه را مىبرند، و بقيّه ترکه سهم دو پسر متوفّى است.
2- حکم منزل و أثاثيّه از مسأله أوّل معلوم شد، و حقوقى که مربوط به قبل از فوت است از ترکه [محسوب گشته] و به همه ورثه مىرسد، و آنچه بعد از فوت دارد منوط است به مقرّرات استخدامى إداره.
استفتاءات، ج3، ص: 400
3- پدر متوفّى که جدّ پدرى صغار است ولىّ شرعى آنها است.
سوال 58 :
- به عرض مىرساند در تاريخ 8/ 6/ 61 دختر و داماد اينجانب در درياى شمال غرق شدند، اقلام ذيل مربوط به آنها است:
1- يک جلد کلام اللّه مجيد، آئينه شمعدان که در عقد نامه قيد شده است.
2- مهريّه (زن و شوهر داراى أولادى نمىباشند و داماد صاحب مغازه و خانه از خودش بوده است).
3- ساعت، انگشتر، گوشواره، پيراهن که قبل از عقد به عروس داده شده.
4- مقدارى طلا که خانواده داماد بعد از عقد به عروس دادهاند.
5- مقدارى طلا که خانواده عروس به داماد دادهاند.
6- چشم روشنى که فاميل عروس برايش بردهاند.
7- جهيزيّه عروس که همراه خود به خانه داماد برده است.
ضمنا شيربها از داماد گرفته شده است. خواهشمند است درباره داد و ستد، مهريّه، جهيزيّه و آنچه که به عروس (شرعا) تعلّق مىگيرد مرقوم فرمائيد:
جواب:
: مهريّه و جهيزيّه از ترکه زن محسوب است، و همچنين آنچه از طرف شوهر يا ديگران به او تمليک شده است. و آنچه از طرف اقوام زن به مرد تمليک شده از ترکه مرد است. و کيفيّت إرث در فرض سوال که احتمال مقارنت مردن زن و شوهر داده مىشود در رساله ذکر شده است.*
استفتاءات، ج3، ص: 401
سوال 59 :
- شخصى فوت نموده و داراى زوجه دائمى و يک دختر و سه پسر مىباشد، و أموال او نيز تقسيم نشده است. امور مالى و إداره محلّ کسب و کار بازار به عهده پسر اوسط که وصىّ هم بوده گذارده مىشود. پسر أرشد جهت تفريح قريب دوازده سال در کشورهاى اروپائى به سر مىبرده، و مخارج او نيز از همين إرث پدرى که مشاع مىباشد تأمين شده، و بيش از سهم خود مصرف نموده، و اکنون ادّعاء مىکند که من نيز در سرمايه و أموال برادران سهيم هستم (با اينکه اين سرمايه با تلاش و زحمت برادر اوسط بوده است و برادر بزرگتر حتّى مخارج زندگى خود را نيز تحميلا بر عهده آن دو برادر انداخته بود) اينک خواهشمند است حکم مسأله را بيان فرمائيد.
جواب:
- تمام أموال متوفّى از منقول و غير منقول و عوائد و درآمدهاى آن به تمام ورثه طبق أحکام إرث مىرسد، و زوجه از زمين و از اعيانى إرث نمىبرد، فقط از قيمت اعيانى و از منقولات إرث مىبرد، و خدمات انجام شده اگر به دستور ديگرى انجام شده و قصد مجّانى نداشته اجرة المثل دارد، و آنچه را که بعض ورثه در طول مدّت بيش از سهم خود خرج کرده براى سائر ورثه ضامن است.
سوال 60 :
- شخصى در عرض چند سال 43 مثقال طلا براى همسرش خريدارى مىکند، مادر او روزى به او مىگويد "مگر پول تو اضافه شده که طلا خريدارى مىکنى؟" وى در جواب مىگويد "دل همسرم خوش باشد؛ بعدا طلاها را مىفروشم، زمين خريده و خانه مىسازم" ولى عمر او کفاف نمىکند، و
استفتاءات، ج3، ص: 402
در أثر تصادف فوت مىکند. ثمره اين ازدواج سه فرزند مىباشد (دو دختر و يک پسر) که هر سه صغير مىباشند، فعلا پدر بزرگ بچّهها قيّم آنان است. اينک بفرمائيد که اين طلاها مال آن مرحوم است که به فرزندانش برسد يا متعلّق به همسرش مىباشد؟
جواب:
- اگر معلوم نيست که طلاها را به همسر خود بخشيده همه ورثه در آن، سهم الإرث خود را حقّ دارند.
سوال 61 :
- مردى براى همسرش طلا آلات خريده، و کسان مرد نيز به عنوان هديّه طلا آلات آوردهاند، و معلوم نيست که آنها به زن تمليک شده يا نه؟ اکنون پس از فوت مرد آيا طلا آلات از ترکه مرد است يا مال زن؟
جواب:
- آنچه را مرد به همسرش داده اگر ثابت نشود که به زن بخشيده جزء ترکه مرد محسوب است، و آنچه را بستگان مرد به زن بخشيدهاند از ترکه مرد محسوب نمىشود.
سوال 62 :
- پدر شوهر اين جانب وصيّتنامهاى تنظيم نمود که در اين وصيّتنامه أموال طبق موازين إسلام تقسيم شده بود، سهم همسرم از اين ما ترک مقدارى آب و ملک و أثاثيّه خانه و يک فرش دوازده مترى تبريزى بود. علاوه بر آن وصيتنامه ديگرى نيز هست که پدر شوهرم، شوهرم را وصىّ قرار داد تا بعد از مرگش کلّيّه مراسم کفن و دفن و سوگوارى را با مخارج خود انجام دهد، و در قبال آن يک باغ کوچک به شوهرم واگذار کرده است. أمّا شوهرم قبل از پدرش
استفتاءات، ج3، ص: 403
فوت نموده و دو فرزند صغير از او دارم، و بعد از مدّتى هم پدر شوهرم نيز فوت نمود. اينک ورّاث پدر شوهرم تصميم به تقسيم ما ترک گرفتهاند و مىگويند چون شوهرم قبل از پدرش فوت کرده طبق وصيتنامه ديگر نمىتوانيم عمل کنيم، و بر اين منوال به فرزندان من ارثى نمىرسد، و باغ مزبور در قبال تعهّد پرداخت خرج کفن و دفن نيز به ما واگذار نمىشود. بچّههاى من جز يک خانه مسکونى که در گرو بانک رهنى است و مقدارى از حقوق پدرشان چيز ديگرى ندارند. آيا آن وصيّتنامهها فاقد اعتبار است؟
جواب:
- با وجود فرزند نوه إرث نمىبرد، و در مورد سوال وصيّت مربوط به نوهها و مادر آنها نيست.
سوال 63 :
- شوهرم مدّت هفت ماه است فوت نموده و فرزندى ندارد، او دو قطعه باغ و دو سه باب خانه مسکونى با ساختمان قديمى داشته است. وى وصيّت نموده که پس از فوت من بعد از مخارج أيّام ثلاثه و حقوق زوجهام، بقيّه دارائى هر چه باشد در ماه محرّم و يا اربعين حسينى عليه السّلام جهت من صرف نمايند، و اصلا راضى نيستم به ورثههايم بدهند. خدا هم راضى نباشد. اينک اينجانب در سنّ هفتاد سالگى بدون فرزند بوده و کسى را هم ندارم، وارثين مرا از باغ و خانه محروم ساختهاند. آيا از اين باغ و خانه چيزى به من مىرسد يا نه؟
جواب:
- زوجه از زمين خانه و باغ در مورد سوال إرث نمىبرد، و فقط از قيمت اعيانى آنها إرث مىبرد.
استفتاءات، ج3، ص: 404
سوال 64 :
- پنج پسر و دو دختر مىخواهند زمينى که به عنوان إرث پدرشان به آنان رسيده تقسيم نمايند، ولى موقعيّت زمين به صورتى است که نمىشود روى هم بريزند و تقسيم کنند، لطفا حکم مسأله را بيان فرمائيد.
جواب:
- در فرض مسأله زمين بايد دوازده سهم شده به هر پسرى دو سهم و هر دخترى يک سهم داده شود، و هر يک از شرکاء به رضايت خود مىتوانند سهم خود را به ديگرى واگذار نمايند، مجّانا يا در مقابل عوض.
سوال 65 :
- دو نفر در جمع أموال و سکنى شريک بودهاند، يکى از آنان بدون وصيّت در غربت فوت شده، و شريک وى بعد از فوت او وصيّت کرده و مبلغ ناچيزى جهت ورثه طرف مقابل که پنج خواهر مىباشند تعيين نموده، و ورثه او وصيّت پدرشان را مدرک قرار داده و مىگويند ما مطابق وصيّت پدرمان حقّ ناچيز طرف مقابل را مىدهيم (البتّه وصيّت طرف بدون هيچ گونه قيّم نامه يا وکالت نامه يا امضاء پنج خواهر مىباشد) آيا از نظر شرع إسلام وصيّت يک طرفه او به دلخواه خودش شامل حال پنج دختر طرف مقابل مىشود يا خير؟ از محضر مبارک تقاضا دارم جواب مسأله را مرقوم فرمائيد؟
جواب:
- تمام سهم الشرکه هر يک از دو شريک به ورثه خودش مىرسد، و اگر در سهم الشرکه نزاع دارند به محاکم صالحه قضائى مراجعه کنند.
سوال 66 :
- شخصى فرزند خودش را از دست داده و مبلغ قابل توجّهى وجه از آن پسر باقى مانده، آيا اين وجه به ملک پسر باقى است يا با فوت پسر به پدر منتقل مىشود؟ و اگر به ملک خودش باقى است مىتوانيم از آن براى او اجير
استفتاءات، ج3، ص: 405
بگيريم که حجّ بجا آورد؟ و يا اجير بگيريم تمام تکاليف شرعى که بر عهده او بوده انجام دهد؟
جواب:
- وجه مذکور جزء ترکه ميّت است، و اگر حجّ بر عهده او بوده بايد از آن داده شود، و اگر براى نماز و روزه وصيّت کرده از ثلث باقيمانده خارج مىشود، و بقيّه مربوط به پدر و مادر ميّت است، و در هر صورت اگر ورثه بخواهند مىتوانند نماز و روزه را بدهند.
سوال 67 :
- پدر و مادرمان فوت کردهاند، نه خواهر و دو برادر از دو مادر هستيم، إرث پدريمان شامل مقدارى زمين و آب و باغ مىباشد، بفرمائيد تقسيم اينها چگونه است؟
جواب:
- اگر وارث ميّت منحصر به 9 دختر و 2 پسر است ترکه او به 13 قسمت مىشود، به هر دختر يک قسمت و به هر پسر دو قسمت داده مىشود.
سوال 68 :
- از شخص متوفّى چهار فرزند صغير (از دو ساله الى چهارده ساله که دختر او است) و همسرش که قيّم بچّهها مىباشد و يک مادر پير باقى مانده است که ديوانه و تحت سرپرستى فرزند ديگرش (که برادر متوفّى است مىباشد، با توجّه به اينکه وضع مالى برادر متوفّى (که مادر تحت تکفّلش
استفتاءات، ج3، ص: 406
ستفتاءات ج3 413 س: 85 ..... ص : 413
مىباشد) خوب است و فرزندان متوفّى هم درآمد مکفى ندارند استدعا دارد در مورد سهم مادر راهنمائى لازم را بفرمائيد؟
جواب:
- سهم مادر مربوط به خود او است و به ديگرى نمىرسد، و اگر ديوانه است ولىّ شرعى او آن را براى او حفظ مىکند، يا به طور "صلاح" صرف در مخارج او مىکند.
سوال 69 :
- آيا مىتوان درختهائى را که با آب چشمه غصب شده آبيارى شده خريد و به مصرف سوزاندن يا استفاده در اطاق و عمارت نمود، يا آنکه حکم غصب را دارد و حرام است؟
جواب:
- درختها ملک شرعى کسى است که "نهال" آن ملک او بوده و کاشته است، و اگر خود او فوت شده ملک ورثه او است، و خريدن از آنها مانع ندارد.
سوال 70 :
- اگر زنى حامله شد و شوهرش از دنيا رفت، و بعد از مرگ وى، طفل مرده متولّد شد، آيا إرث آن طفل به مادر مىرسد يا پدر بزرگ آن طفل؟
جواب:
- در فرض مرقوم بچّه إرث نمىبرد، و به وارث شوهر مىرسد.
سوال 71 :
- با توجّه به اينکه از دست قلم خالويم در زمان حيات مادرم مقدار بذر افکن يکصد و پنجاه من هفت کيلوئى از زمين زراعتى إرثيّه پدرى به مادرم رسيده، و مادرم چون بجز من أولادى نداشته در زمان حيات خود زير همان کاغذ به اينجانب واگذار کرده، اکنون که مادرم فوت کرده خالويم در صدد است
استفتاءات، ج3، ص: 407
که آن را پس بگيرد. آيا خالويم از نظر شرع إسلام و دستورات ارثى درست مىگويد يا بنده؟ از راهنمائى که مىفرمائيد دعاى خير مىنمايم.
جواب:
- اگر زمين مزبور سهم الإرث مادر شما از پدرش هست و يا خالوى شما به او تمليک کرده بعد از فوت مادر شما به شما مىرسد، و خالو حقّ مزاحمت ندارد.
سوال 72 :
- مادرى داراى سه فرزند دختر و يک فرزند پسر بوده، پس از مرگ او فرزند پسرش ما ترک آن مرحومه را (که يک دانگ مشاع از شش دانگ يک باب خانه است) با تبانى إداره ثبت و امضاء گرفتن از خواهرها براى تفکيک آن به نام خود مىکند.
لطفا حکم را بيان فرمائيد.
جواب:
- تصرّف در مال مشترک موقوف است به رضايت همه شرکاء، و چنانچه نزاعى هست بايد در محکمه شرعيّه حلّ شود.
سوال 73 :
- شخصى فوت کرده و ورثه او يک دختر و يک زوجه و يک پسر برادر مىباشند. (دختر ديگر آن مرحوم در زمان حيات پدر فوت کرده است) خواهشمندم بفرمائيد أموال آن مرحوم چطور تقسيم مىشود؟
جواب:
- در فرض مسأله که يک دختر و يک زوجه وارث براى متوفّى بيشتر در طبقه أوّل موجود نيست زوجه يک هشتم و باقى به دختر (نصف فرضا و بقيّه ردّا) مىرسد، و ديگران که طبقه دوّم هستند حقّى ندارند.
استفتاءات، ج3، ص: 408
سوال 74 :
- شوهر من که يک کارمند بازنشسته است فوت کرده و داراى شش فرزند و مادر مىباشد، برابر شرع و قانون هر يک از ورّاث سهم الإرث خود را دريافت نمودهاند، اکنون مادر مدّعى است که از مستمرّى ماهيانه چهار هزار تومان متوفّى، مبلغى نيز به او پرداخت شود، استدعا دارد حکم را بيان فرمائيد.
جواب:
- بستگى به مقرّرات إداره دهنده پول دارد، اگر فقط به همسر متوفّى و فرزندان او مىدهند مادر حقّ ندارد، و اگر به وارث او مىدهند مادر همسر نسبت به سهم خود حقّ دارد.
سوال 75 :
- اينجانب دخترى داشتم که به عقد ازدواج پسر خواهرم در آوردم، شبى که اوّلين موشکهاى بعثيّون عراق به دزفول شليک شد يکى از آنها به خانه خواهرم اصابت نمود و در نتيجه دامادم بلافاصله از بين رفت، و دخترم که نه ماهه حامله بود با کودکش قبل از به دنيا آمدن او در بيمارستان درگذشتند:
1- داماد در دوران حيات داراى کارگاهى بود و مقدارى أثاثيّه و أبزار کار آماده در آن بود که جزء ما ترک بوده، اين ما ترک بين پدر و مادر و خانواده عروس به چه ترتيبى تقسيم شود؟
2- بعد از عروسى (طبق سنن و رسومات محلّى) بستگان مبالغى و يا هدايائى به عنوان رونما به عروس چشم روشنى دادهاند. تکليف آنها چه مىشود و به چه کسى مىرسد؟
3- مهريّه دختر 2500 تومان در ذمّه داماد بوده است، در ضمن مبلغ ده هزار تومان به عنوان نقد مهريّه از پسر گرفته شده و حدّ أقلّ سه برابر آن نيز از خود به آن اضافه نموده برايش جهيزيّه تهيّه نمودهام (که کمتر از يک دهم آن از
استفتاءات، ج3، ص: 409
زير آوار بيرون آورده نشده است) در اين مورد تکليف چيست؟
4- در صورتى که وجهى به صبيّه بنده برسد با آن چه بايد کرد؟ و احيانا اگر مستطيع شد تکليف چيست؟
جواب:
- (1)- در فرض مرقوم يک چهارم ترکه داماد سهم الإرث عروس است که از او به پدر و مادرش مىرسد، و سه چهارم ديگر به والدين داماد مىرسد.
(2 و 3)- هرچه که مال عروس بوده از هدايا و جهيزيّه و مهريّه تماما به والدين عروس مىرسد. (4)- شبهه وجوب حجّ اگر از ناحيه رسيدن إرث شوهر به وى باشد در فرض مرقوم مستطيعه نشده و دارائى زن پس از کسر بدهى و وصيّت به والدين او مىرسد.
سوال 76 :
- پدر مرحوم من، خانهاى نداشته، او خانه خود را با باغ برادرش عوض کرده است آيا ما مىتوانيم إرث پدرى را با داشتن يک فرزند صغير بفروشيم تا خانهاى تهيّه کنيم؟
جواب:
- اگر فروش به مصلحت صغير باشد و قيّم شرعى او موافقت کند إشکال ندارد.
استفتاءات، ج3، ص: 410
سوال 77 :
- ما دو برادر هستيم، پدر و مادر ما زمين کشاورزى براى يکى از ما برداشته بود که او هم آن را إحياء نمود و تقريبا 27 سال است که تحت تصرّف او است و هر سال مال الإجاره خودش را به مالک همان قريه پرداخت نموده است آيا بعد از فوت پدر، برادر ديگر در اين زمين کشاورزى حقّى دارد يا نه؟
جواب:
- زمين اگر ملک يا متعلّق حقّ پدر بوده بعد از فوت او به تمام ورثه مىرسد، ولى اگر متعلّق به يکى از ورّاث بوده سائر ورثه از آن سهمى نمىبرند.
سوال 78 :
- شخصى در حال حيات خود و در کمال صحّت و سلامت با دستخط و امضاء مسلّم خودش إقرار و اعتراف کرده است که سرقفلى مغازهاى که در آن ساکن و مشغول کار است متعلّق به يکى از فرزندان او مىباشد، آيا اين إقرار و اعتراف شرعا نافذ و معتبر است يا خير؟ و آيا سائر ورّاث مىتوانند نسبت به مقرّبه ادّعاء حقّى بکنند يا خير؟
جواب:
- مجرّد دستخط کافى نيست، مگر اينکه موجب اطمينان شود.
سوال 79 :
- متوفّى قبل از فوت مقدارى طلا براى همسر خود خريده و به ايشان داده است همانطور که مرسوم است، حال اين طلا متعلّق به همسر او است يا جزء ترکه است و بايد بين فرزندان تقسيم گردد؟
جواب:
- اگر محرز نيست که طلا را به زوجه خود تمليک کرده از ترکه او محسوب است، و به همه ورثه مىرسد.
استفتاءات، ج3، ص: 411
سوال 80 :
- متوفّى بدهکار است، آيا دين او از أموال منقول او بايد پرداخت شود يا به نسبت بدهى او از أموال منقول و زمين (که زوجه از آن إرث نمىبرد) بايد حساب کرد و پرداخت نمود؟
جواب:
- دين ميّت از أصل ترکه خارج مىشود و فرقى بين زمين و غير آن در اين جهت نيست.
سوال 81 :
- اينجانب زنى هستم داراى پنج فرزند دختر که مدّت چند سال است شوهرم فوت کرده، مقدار اموالى که از او مانده عبارت است از: يکباب مغازه خوار و بار فروشى و منزل مسکونى (که دو دانگ آن را برادر شوهرم سهيم مىباشد) و تعداد چند قطعه زمين کشاورزى (مغازه را إجاره دادهايم و خرج روزانه را تأمين مىکند) مادر شوهرم دو ماه بعد از فوت شوهرم فوت نمود، حالا ورّاث ايشان (که برادرهاى شوهرم و خواهر ايشان مىباشند) ادّعاء دارند که از مال برادرمان به مادرمان إرث مىرسد، و چون مادرمان فوت کرده إرث او به ما مىرسد:
1- آيا مادر شوهرم که دو ماه بعد از پسرش فوت کرده از او إرث مىبرد؟
2- اگر مىبرد به چه صورت و چند يک؟
3- از هوائى يا کلّ مال مىبرد؟
4- از درآمد ماهيانه مغازه که خرج روزانه ما مىباشد إرث مىبرد يا خير؟
جواب:
- در فرض سوال يک ششم از کلّ ترکه ميّت به مادرش مىرسد، و از او به ورثهاش منتقل مىگردد، و تا تقسيم نشده از درآمد ترکه نيز به مقدار يک ششم به مادر و از او به ورثهاش مىرسد.
استفتاءات، ج3، ص: 412
سوال 82 :
- در إسلام زن بعد از فوت شوهر (با داشتن طفل، و در صورت نداشتن بچّه) چگونه و به چه اندازه از دارائى شوهر إرث مىبرد؟
جواب:
- اگر متوفّى أولاد ندارد سهم إرث زن يک چهارم مال است، اگر أولاد دارد سهم زن يک هشتم است. و زن از زمين اصلا إرث نمىبرد، و از أموال غير منقول از قيمت آن إرث مىبرد نه از عين آن.
سوال 83 :
- آيا قبل از فوت شوهر راه شرعى و اسلامى وجود دارد که بتوان زن را از إرث محروم و ساقط نمود؟
جواب:
- محروم کردن از حقّ بردن إرث، شرعا صحيح نيست.
سوال 84 :
- برخى از بستگان متوفّى خانه او را بدون إذن ورثه فروختهاند، اکنون که پس از چند سال ورثه مطّلع شدهاند مخالفت مىکنند، حکم شرعى را بيان فرمائيد؟
جواب:
- در فرض مرقوم که فروش خانه بدون إذن و إجازه ورثه واقع شده معامله باطل است، و خانه در ملک ورثه باقى است.
استفتاءات، ج3، ص: 413
استفتاءات ج3 418 س 93 ..... ص : 417
سوال 85 :
- شخصى براى اينکه اموالش به دخترها و عيالش نرسد چهار دانگ از أموال منقول و غير منقول خود را در زمان حياتش در محضر طاغوتى به أولاد ذکورش انتقال داده و مادام الحيات در تصرّف خودش بوده و فعلا آن شخص مرحوم شده، آيا انتقال صحيح است و دخترها و عيالش حقّى از اين أموال ندارند؟ و يا انتقال باطل است و دخترها و عيالش از اين أموال إرث مىبرند؟ مستدعى است حکم شرعى را بيان فرمائيد؟
جواب:
- اگر شرائط انتقال شرعى رعايت شده صحيح است، و ديگران در آن أموال حقّ ندارند.
سوال 86 :
-
الف
- براى کفن و دفن و مراسم ختم روز سوّم، هفتم و چهلم در مسجد و بر مزار دو شخص فوت شده، مالى مصرف شده است، آيا والدين زن مرحومه و والدين مرد مرحوم مجاز هستند از أثاثيّه منزل مقدارى به فروش برسانند و هزينههاى ياد شده را برداشت کنند؟
جواب:
- مخارج کفن و دفن بطور متعارف از ترکه برداشته مىشود.
ب
- چنانچه براى تقسيم ميراث مرحومين فوق مورد ديگرى هست و از قلم افتاده، لطفا ما را راهنمائى فرمائيد؟
جواب:
- در مسأله تفصيلى است که در رساله مذکور است.
سوال 87 :
- شخصى پس از فوت عيال دائمى خود (که داراى چندين فرزند هم نيز مىباشد) با زن عقيم ديگرى ازدواج و تجديد فراش مىنمايد و حاليه فوت و بدرود حيات گفته است، آيا اين زن عقيم که اکنون هم عقيم و نازاست از
استفتاءات، ج3، ص: 414
أموال متوفّى از چه نوع اموالى شش يک يا هشت يک سهم مىبرد؟ آيا از نقدينه (يعنى پول موجودى هم) سهم مىبرد يا خير؟ در صورتى که سهيم است شش يک بوده يا کمتر؟ ضمنا چون وصيّت ننموده است آيا ثلث دارائى ايشان چه صورتى دارد؟ مشروحا بيان فرمائيد. پس از وضع خريد نماز و روزه و بدهى و خمس و سهم آيا ورثه از بقيّه آن مىتوانند استفاده نمايند يا خير؟
جواب:
- پس از إخراج ديون که از جمله آنها وجوه شرعيّه است بقيّه ترکه بين همه ورثه از جمله زوجه او به إرث تقسيم مىشود، و زن از پول موجودى إرث مىبرد، و از زمين إرث نمىبرد، و از اعيانى از قيمت آن إرث مىبرد، و سهم زن با بودن فرزند براى متوفّى هشت يک است.
سوال 88 :
- خواهر زاده اينجانب فوت نموده و ما ترک قابل اهميّت از آن مرحوم باقى مانده است. تنها وارثى که باقى مىباشد عمو، عمّه دائى و خاله مىباشند. و اين ما ترک را عمويش (که با پسر عمويش خود را تنها وارث مىدانند) حيف و ميل مىنمايند و مىگويند دائى و خاله سهيم نمىباشند. و ضمنا آن مرحوم داراى هيچگونه وصيّتنامهاى نمىباشد، در اين باره چه دستورى مىفرمائيد؟
جواب:
- دائى و خاله در إرث سهيم هستند و در صورت خلاف و نزاع به دادگاههاى صالحه مراجعه نمائيد.
استفتاءات، ج3، ص: 415
سوال 89 :
- فردى به شهادت رسيده ولى وصيّتنامه ندارد، تکليف همسر او با داشتن دو فرزند از شهيد و يک مادر چيست؟ آيا إجازه مىفرمائيد تا به حدّ تکليف و قانونى رسيدن فرزندانش در منزل و أموال او تصرّف کنند؟
جواب:
- بايد به حاکم شرع مراجعه و براى صغار قيّم تعيين کرد تا آنچه مصلحت صغار است به واسطه قيّم عمل شود.
سوال 90 :
- مردى بعد از چندى متموّل گشته، مقدارى طلا خريده و به عيالش داده است. او بدون وصيّت فوت نموده، اکنون زن إظهار مىدارد که طلا را به من بخشيده است. آيا از أموال ميّت حساب مىشود يا بخشش به شمار مىآيد؟
جواب:
- بايد شرعا ثابت شود که طلا را به زن بخشيده است، و الّا از ترکه محسوب است.
سوال 91 :
- شخصى (براى اينکه بعد از فوتش ورثه خود را از إرث محروم کند و يا اينکه براى خود در قيامت حسناتى بجا آورده باشد) مبلغى را در زمان حياتش به من مىداد (و گاهى هم مىگرفت) و مىگفت من اين پول را به تو مىبخشم به دو شرط:
1- هر موقع اين پول را خواستم، به خودم برگردانى.
2- بعد از فوتم اين پول را به يکى از دو نفر (که تعيين کرده بود) بدهى، و آنان مخيّرند هر طور که صلاح دانستند خرج کنند.
آخرين دفعه به اتّفاق رفتيم در بانکى که حساب جارى داشت، کلّيّه موجودى خود را از حساب جارى در همان بانک به حساب پس اندازى به نام
استفتاءات، ج3، ص: 416
من ريخت، و از آن تاريخ اين پول قانونا و عرفا در اختيار من قرار گرفت و از اختيار خودش بيرون آمد، دو روز قبل از فوتش مبلغى از آن پول را براى حجّى که خريده بود خواست که من از بانگ گرفتم و به او دادم، بقيّه پول در بانک موجود است و من هيچگونه تصرّفى در آن نکردهام. اکنون که اين شخص فوت کرده است تکليف من چيست؟
سوال 1 :
- اگر پول را به اشخاص مورد نظر بدهم آيا مديون ورثه او نيستم و از ورثه حقّى ضايع نمىشود؟ و اگر اشخاصى که پول را بايد به آنان بدهم از گرفتن پول خوددارى کنند (کما اينکه يکى از آنان که از ائمّه جماعت است و با سوابق کامل و آشنائى که از أخلاق و رفتار خانواده متوفّى دارد پول را نپذيرفت، و گفت من مرد اين ميدان نيستم) در اين صورت تکليف من چيست؟ و آيا اين بخشش با کيفيّت ياد شده شرعى است؟
جواب:
- در فرض مرقوم اگر قصد جدّى بخشش نداشته پول به ورثه مىرسد، و در مورد وصيّت در زائد بر ثلث موکول به إجازه ورثه است.
سوال 2 :
- چون وصيتنامه از نوع وصيتنامههاى چاپى است و متوفّى در مورد اين عبارت: "ثلث مال خود را تعيين کرد" چيزى از ثلث تعيين نکرده و جلو آن خط کشيده، آيا مىشود ثلث اين پول را به نيابت از او خرج کرد يا نه؟
در خاتمه بعضى از روحانيون عقيده دارند که چون پول را به حساب شما ريخته و در قبض شماست، بخشش درست نيست در صورتى که اين پول در اختيار من است؟
جواب:
- ثلث را بايد بدهيد به کسانى که تعيين کرده تا با نظر خود در خيرات براى ميّت صرف کنند.
استفتاءات، ج3، ص: 417
سوال 3 :
- در مورد خمس و زکات چون در مسأله جاهل بوده و حساب سال نداشته است (ولى در امور خيريّه و کارهاى خير و نذورات تا حدّ توان شرکت داشته) ورثه مرحوم از محضر آن مرجع عاليقدر تقاضاى گذشت و طلب مغفرت را درباره اين کوتاهى از طرف متوفّى دارند؟
جواب:
- ورثه بايد تمام بدهى مالى او را از ترکه او (پيش از عمل به وصيّت و تقسيم إرث) اداء نمايند، و براى آمرزش مرحوم اميدوار به عفو و غفران خداوند متعال باشند.
سوال 92 :
- متوفّى پنج فرزند دارد: يک پسر و چهار دختر، پسر قبل از فوت پدر خانه پدرى را فروخته و به إسم خودش خانه خريده، و حجره پدر را هم تقريبا ده سال پيش فروخته و پولش را برداشته. آيا إرثيّه دخترها را اين پسر بايد به قيمت خانه فعلى حساب کند يا هنگام فروش خانه که در حال حيات پدر بوده است؟
جواب:
- اگر پدر در زمان حيات خانه يا پول آن يا خانه خريده شده را به پسر تمليک کرده دخترها در آن حقّى ندارند، و اگر تمليک نکرده دخترها در عين خانه حقّ دارند و مىتوانند به هر نحو تراضى کنند قيمت بگيرند.
سوال 93 :
- پدر ما در حال حيات منزل مسکونيش را به انضمام تمامى اثاث البيت و مطالبات (خواه با سند يا بىسند) و هرچه موجودى نقد داشت در مقابل 25 هزار تومان به پسرش فروخت، وقتى که پدر فوت کرد پسر به موجب همين
استفتاءات، ج3، ص: 418
استفتاءات ج3 423 س 101 ..... ص : 422
معامله در أموال پدر تصرّف کرد. در صورتى که مقدار وجه مطالبات و نقد موجودى غير از حياط مسکونى و اثاث البيت بيشتر از 25 هزار تومان است. آيا اين معامله صحيح است يا باطل؟
جواب:
- با فرض اينکه در حال حيات أموال مرقوم را به پسر فروخته و شرائط صحّت معامله موجود بوده حکم به صحّت مىشود، و ورثه حقّ مزاحمت ندارند.
سوال 94 :
- پدرمان در زمان حيات يک قطعه زمين به نام ما (دو تن پسران بزرگترش) خريد، و قصد ساختن آن را داشت که فرصت نيافت، ما پس از مرگ او اين زمين را فروختيم، و پول آن را به انضمام پول حاصله از فروش قسمت ديگرى از ما ترک براى خريد قطعهاى زمين (به منظور ساختن خانهاى ديگر) پرداختيم، و مقدارى پول نيز براى ما باقى ماند.
در زمان فوت پدرم چهار تن از شش تن فرزندان ايشان صغير بودهاند و اکنون هر شش نفر کبير هستيم؛ حالا تقاضا داريم به سوال زير پاسخ فرمائيد: زمينى که پدرمان به نام دو پسر بزرگتر خريدارى کرده است آيا متعلّق به ما دو نفر است يا متعلّق به همه ورّاث است؟
جواب:
- اگر واقعا پدر شما قطعه زمين أوّل را که به نام شما خريده به شما دو نفر تمليک و واگذار کرده، پول فروش آن و سود حاصل ملک شما دو نفر است و ديگر ورّاث حقّى در آن ندارند.
سوال 95 :
-
سوال 1 :
- إرث جوان فاقد وصيّتنامه و فاقد زن و بچّه در صورت داشتن مادر، خواهر و خواهرزاده، برادر و برادر زاده به کدام يک از آنان تعلّق مىگيرد؟
استفتاءات، ج3، ص: 419
جواب:
: در فرض مرقوم إرث ميت به مادرش مىرسد.
سوال 2 :
- بهترين خيرات براى همين جوان بدون وصيّت چيست؟
جواب:
- اگر قضاى واجبى بر عهده او بوده انجام دهند خوب است، و چنانچه دين و بدهى دارد بايد بدهند و بدهى از أصل ترکه خارج مىشود اگرچه ميّت وصيّت نکرده باشد.
سوال 3 :
- با فوت اين جوان، برادران و خواهران اين مرحوم فقط به خاطر تألّم شديد مادرش، (نه به خاطر تصرّف مال) کلّيّه مال ايشان را با رضايت يکديگر و بدون اطّلاع مادرش مابين خود تقسيم نمودند، آيا اين عمل شرعى و صحيح است؟
جواب:
- گذشت که إرث به مادر مىرسد، و برادر و خواهر با وجود مادر إرث نمىبرند.
سوال 4 :
- در صورتى که به خاطر تألم شديد روحى مادر نمىخواهند خبر فوت جوان را به مادرش بگويند (زيرا مادر با شنيدن خبر فوت فرزندش شديدا ناراحت خواهد شد، و ممکن است مشکلاتى به وجود بيايد) تکليف چيست؟
جواب:
- خبر دادن به مادر واجب نيست، ولى تصرّف در ترکه منوط به إذن مادر است.
استفتاءات، ج3، ص: 420
سوال 96 :
-
سوال 1 :
- بر أثر حملات موشکى لشکريان کفر صدّامى به شهرستان دزفول در يک شب هولناک تعداد هيجده نفر از يک خانواده شهيد شدند؛ يکى از اين شهداء داراى دو زن بوده که زن اوّلى قبلا فوت نموده و از او دو دختر باقى مانده است و از زن دوّم نيز که در أثر حملات موشکى شهيد شده دو دختر باقى مانده است، از شخص شهيد قدرى مال به جاى مانده اين مال بايد به چه شکلى تقسيم شود؟
جواب:
- چنانچه تقدّم و تأخّر موت کسانى که در حمله مذکور شهيد شدهاند معلوم نباشد بايد موت هر يک را قبل از ديگران فرض کرد و تمام مال او را بين ورثه موجود و آنها که با او شهيد شدهاند تقسيم نمود و سهم آنها [را] که شهيد شدهاند به ورثه آنها داد.
سوال 2 :
- و از زن دوّم (که شهيد شده) قدرى طلا باقيمانده، آيا اين فقط به دختر زن شهيد مىرسد يا به دخترهاى زن اوّلى هم مىرسد؟
جواب:
- در فرض معلوم نبودن تقدّم و تأخّر موت زن بايد طلا و سائر أموال او را بين ورثه که از آنها شوهر شهيد او است، تقسيم نموده، و سهم شوهر شهيد بين ورثه موجود که از آن جمله دو دختر زن ديگر او است تقسيم شود.
سوال 3 :
- با توجّه به اينکه اين شخص شهيد وصيّتنامه ندارد و معلوم نيست مهريّه
استفتاءات، ج3، ص: 421
زنها را داده يا نه، چه بايد کرد؟
جواب:
- چنانچه به طريق شرعى اداء مهر زنها ثابت نباشد بايد آنرا مثل سائر ديون قبل از تقسيم إرث شهيد به ورثه حين موت زنها پرداخت نمود.
سوال 97 :
- شخصى چند قطعه زمين کشاورزى از خود به إرث مىگذارد که بايد به يازده قسمت تقسيم شود (طبق سهم الإرث دختر و پسرش) زمينها به يازده قسمت تقسيم شدهاند، حالا بيان فرمائيد براى تعيين قسمتها بايد قرعه کشيد؟ يا مىتوان بعضى از ورثه را مجبور کرد که از يک طرف زمينها سهم خود را تعيين کنند تا ديگر ورثه زمينهايشان کنار هم باشد؟ يا به راههاى ديگر؟
مستدعى است حکم شرعى نحوه تعيين قسمتها را بيان فرمائيد؟
جواب:
- پس از تعديل سهام بايد قرعه بکشند، قرعه هر قسمت به نام هر کس درآمد بايد آن را قبول کند، و بدون قرعه نمىتوان بعض ورثه را مجبور نمود*.
سوال 98 :
- اگر ورثه بعد از فوت ميّت در اعيانى أموال ميّت از مال خودشان تعميراتى کردند (مثلا نقّاشى يا گچ کارى کردند) آيا موقع پرداخت إرث زوجه بايد قيمت تمام اعيانى را بدهند يا اينکه زوجه فقط قيمت أصل هوائى را مىبرد.
جواب:
- از قيمت أصل بناء إرث مىبرد و از قيمت تعميرات و نقّاشى نمىبرد.
استفتاءات، ج3، ص: 422
سوال 99 :
- شخصى فوت شده و ورثه او قيمت اعيانى را که سهم زن شخص متوفّى مىباشد نمىدهند (گاهى به زبان مىگويند که هر وقت حصر وراثت شد مىدهيم ولى چون بايد ماليات بدهند حاضر نمىباشند که حصر وراثت کنند که آن هم نتيجه ندادن را دارد) در اين صورت آيا آن زن يا وکيل او مىتواند حقّ خود را تقاصّ کند؟ و بر فرض جواز اگر تقاصّ طورى باشد که ناچار بايد زيادتر از حقّ خود را تقاصّ کند، ولى زيادتر را نمىخواهد و بر مىگرداند به ورثه، أمّا براى تقاصّ مبلغى بايد خرج کند تا بتواند تقاصّ کند، بعد که آن زيادى را بر مىگرداند حقّ مطالبه مخارجى را که کرده دارد؟
جواب:
- در فرض سوال تقاصّ جائز است، ولى مبلغى را که خرج مىکند حقّ مطالبه ندارد.
سوال 100 :
- زيدى فوت نموده که داراى چند وارث کبير و يک يا چند وارث صغير است، آيا ورثه کبير در تصرّفات خود (چون سهم صغار در آن به نحو مشاع و مشترک است) محتاج به إجازه از حاکم شرع است؟
جواب:
- نسبت به سهم صغار موقوف به إجازه ولىّ شرعى است.
سوال 101 :
- 1- شخصى فوت نموده و دارائى او عبارت از دو باب خانه و نه باب مغازه و مبلغى پول است، و در وصيتنامه شرعى ارشد أولاد خود را وصىّ قرار داده که پس از فوت تمام دارائى و أملاک موصى را به حيطه تصرّف در آورد و پس از اداء ديون کما فرض اللّه بين ورّاث تسهيم گردد، و درآمد مغازهها را تا مدّت بيست سال بابت ثلثيه موصى به صرف استيجار سى سال نماز و روزه و سائر خيرات که در وصيّتنامه قيد شده برساند، و بعد از بيست سال آنها هم کما فرض اللّه بين ورّاث تسهيم گردد. حال (در أثر عدم سازش و عدم متابعت بعضى از ورّاث) آيا وصىّ مىتواند هشت باب مغازه را به فروش برساند و طبق
استفتاءات، ج3، ص: 423
استفتاءات ج3 429 س 110 ..... ص : 428
وصيّتنامه به ثلثيّه عمل کند و بقيّه را تقسيم کند (زيرا در مدّت بيست سال معلوم، نيست وصىّ زنده باشد) و آيا وصىّ مىتواند دو باب خانه را به إجازه اشخاصى که مستضعف باشند بدهد و مال الإجاره آنها را (پس از خرج تعميرات و سائر جهاتى که مانع ويران شدن آن شود) بابت سهم إمام که ميّت بدهکار بوده محسوب دارد؟
2- يک نفر کاسب پير مرد خيّاط که مستأجر دو باب مغازه بوده در مدّت هشت سال در حدود مبلغ دوازده هزار تومان (بابت کرايه مغازه، و مخارج مربوطه به دادگسترى، و حقّ الوکاله، و سائر مخارج مربوطه طبق دو فقره حکم صادر شده دادگسترى) مديون و در أثر عدم توانائى تخليه کرده است، و چنانچه اجرائيّه صادر شود محکوم به پرداخت وجه مذکور مىگردد، و چون توانائى ندارد محکوم به زندان مىشود، براى جلوگيرى از تعقيب نامبرده و برائت ذمّه از مستأجر إجازه فرمائيد مبلغ نامبرده بابت سهم إمام عليه السّلام محسوب گردد که در نتيجه برائت ذمّه از مستاجر و موجر حاصل شده و اداء دين طرفين گردد.
جواب:
- 1- بدون إجازه همه ورثه فروش صحيح نيست، و با إجازه در صورتى صحيح است که قبلا به وصيّت عمل شود به اين نحو که سى سال نماز و روزه و سائر أعمال مورد وصيّت را از جاى ديگر بدهند، و بعد أملاک را بفروشند و مقدارى که صرف وصيّت شده را از آن بردارند و بقيّه را تقسيم کنند) و تا دين ميّت اداء نشده تصرّف در ترکه جائز نيست.
2- اگر تمکّن از اداء دين خود ندارد بايد به او مهلت داده شود.
سوال 102 :
- در منطقهاى رسم است که آب کشت و زراعت بر أولاد ذکور تقسيم مىشود، مثلا کسى که پنج فرزند داشته باشد پنج حصه از آب و کسى که
استفتاءات، ج3، ص: 424
يک فرزند داشته باشد يک حصه مىگيرد، و کسى که فقط دختر داشته باشد (هر چند تا که باشند) فقط يک حصه از آب مىبرد، ولى در تقسيم اراضى شان به طريق قسمت قرآن مجيد مىبرند.
جواب:
- آنچه از آب و زمين از متوفّى باقى بماند بايد بين ورثه على ما فى کتاب اللّه تقسيم شود (مثل سائر أموال متوفّى) و در إرث بردن هر يک از فرزندان ذکور و إناث سهم خود را، فرقى بين آب و زمين نيست.
سوال 103 :
- پدرم منزلى را که قابل سکونت نبوده و مخروبه بود به من و شوهرم واگذار کرد تا در آنجا زندگى کنيم. شوهرم آن را تعمير کرد. اکنون پدرم فوت شده است. آيا قيمت افزوده اين منزل متعلّق به وارث است يا متعلّق به ما که حدود چهل سال است در آنجا زندگى مىکنيم؟ البتّه تعمير منزل با إجازه پدرم بوده است.
جواب:
- ارزش افزوده تابع ملکيّت منزل است اگر منزل در ملک پدر قرار داشته جزء ترکه محسوب است و به تمام ورثه مىرسد.
سوال 104 :
- بعد از فوت مرحوم پدرم إداره بيمه مطالبه بدهى سه ساله او را دارد، بنده که وصايت پدر را تقبّل نمودهام آيا شرعا مىتوانم از أصل ترکه بدهى ايشان را پرداخت کنم؟ و آيا فى الجمله مديون شرعى به آن إداره هستم؟
جواب:
- حکم دين را دارد که از أصل ترکه خارج مىشود.
استفتاءات، ج3، ص: 425
سوال 105 :
- مستدعى است جواب مسائل زير را مرقوم فرمائيد:
1- اگر شخصى بميرد و پدر، مادر، يک زن دائمى، دو فرزند پسر، و طفلى در شکم مادر (که هنوز به دنيا نيامده)، داشته باشد إرث او (که خانه و اثاث خانه است) چگونه تقسيم مىشود؟
2- اگر زن بخواهد إرث ببرد همانگونه که در رساله عمليّه هم فرمودهايد از هوائى (آن هم از قيمت آن) إرث مىبرد، در صورتى که متوفّى 140 هزار تومان مقروض باشد و قرض او را- مثلا- بيمه بپردازد آيا زن منهاى 140 هزار تومان إرث مىبرد؟ يا قرضى که از ناحيه بيمه داده مىشود به زن هم تعلّق مىگيرد؟ به صورت واضحتر، هنگام شهادت يا فوت شوهر از هرچه هست (غير از زمين) إرث او بايد داده شود؟ يا صبر کنند تا قرض داده شود و بعدا بدون منها کردن قرض إرث به او بدهند؟
3- اگر شهيد پدرش را قيّم قرار دهد (و او قبول کند) و قيد کند که اگر پدرم قبول نکرد برادرم قيّم صغار من باشد و برادر هم قبول کند، آيا برادر بعدا مىتواند ردّ کند*؟
4- اگر قيّم بخواهد کنترل کند (مثلا اثاث خانه را مشخّص کند که کدام مال متوفّى بوده که نتيجة به استثناء هشت يک بقيّه مال صغار است) يا در امور ديگر دخالت کند موجب نزاع و به دادگاه کشيدن مىشود، و در نتيجه مادر، فرزندان صغير را خوب تربيت نمىکند، آيا قيّم مىتواند با اينان مدارا کند تا صغار رشد عقلى و بلوغ پيدا کنند؟ يا بايد (و لو اين که فتنه و نزاع هم مىشود) به وظيفه خويش عمل کند.
5- در برخى مواقع احتمالا از مال صغير مقدارى حيف و ميل مىشود که اگر
استفتاءات، ج3، ص: 426
قيّم بخواهد جلوگيرى کند خوف فتنه مىباشد. آيا بر قيّم لازم است که مقدار حيف و ميل شده را از مال خودش جبران کند يا نه؟
جواب:
- 1- پس از جدا کردن مقدار بدهى از أصل ترکه، پدر و مادر هر يک يک ششم، و زن از قيمت ساختمان خانه و از اعيان منقوله ترکه يک هشتم إرث مىبرند، بقيّه به فرزندان مىرسد، و براى حمل تا به دنيا آمدن بايد سهم دو پسر جدا کنند تا وقتى به دنيا آمد تکليف قطعى شود.
جواب :
2- اگر بدهى ميّت از راه ديگر أداء شود تمام ترکه به ترتيب بالا إرث مىشود.
جواب :
3- در فرض سوال قيّم شرعى پدر است و ردّ او أثر ندارد، و مىتواند برادر ميّت را وکيل بگيرد در انجام کار صغير.
جواب :
4- قيّم شرعى موظّف است در حفظ أموال صغار مصلحت صغار را هم مراعات کند.
جواب :
5- حکم مسأله از جواب بالا معلوم مىشود و چنانچه در حفظ مال صغير کوتاهى کند ضامن است.
سوال 106 :
- شخصى فوت کرده و سيصد هزار تومان بدهى داشته، و در مقابل ما ترک زير را دارد:
1- چند تخته فرش به ارزش سيصد هزار تومان که توسّط ورثه فروخته
استفتاءات، ج3، ص: 427
شده و با آن بدهى ميّت را پرداختهاند.
2- يک باب خانه که به وسيله کارشناس شصت هزار تومان ساختمان آن و هفتصد هزار تومان زمين آن قيمت گذارى شده است.
ورثه عبارتند از همسر دائمى متوفّى و يک دختر و يک پسر.
مىخواهيم سهم الإرث هر وارث معلوم شود؛ چون با فروش فرشها (که 8/ 1 آن مال همسر متوفّى بوده) کلّيّه بدهى متوفّى پرداخت شده و فعلا تنها خانهاى مانده که اعيان آن شصت هزار تومان قيمت دارد در حالى که مال شخص ميّت علاوه بر اين خانه، سيصد هزار تومان هم فرش بوده است؛ بفرمائيد سهم الإرث چگونه بايد تقسيم شود؟
جواب:
- زوجه از زمين إرث نمىبرد و از قيمت ساختمان و از اعيان منقولات إرث مىبرد، و بدهى ميّت از مجموع ترکه برداشته مىشود نه تنها از منقولات (تا ضرر به زوجه وارد نشود) بنابر اين در فرض مرقوم سهم الإرث زوجه پس از کسر بدهى از کلّ دارائى ميّت داده مىشود.
سوال 107 :
- شخصى داراى سه فرزند پسر بود، که در حين حياتش دو تا از فرزندانش که داراى عيال و فرزند صغير بودند فوت نمودند و شخص مذکور بعدا فوت نموده (در حالى که يکى از پسرهايش در حال حيات بوده و فعلا نيز در حيات است) آيا ما ترک و دارائى شخص مذکور بين نوهها و پسرش که زنده مانده بايد تقسيم شود يا فقط به پسر زندهاش مىرسد؟
جواب:
- با وجود فرزند، نوه و لو از فرزند ديگر باشد إرث نمىبرد.
استفتاءات، ج3، ص: 428
سوال 108 :
- مادرى داشتيم که از پدر ما داراى چهار فرزند بود، وقتى از او طلاق گرفت شوهر ديگرى کرد و آن شوهر دو فرزند از زن ديگرش داشت. روزى که مادرمان طلاق گرفت پدرمان تمام لوازم زندگى و منزل را به مادرمان بخشيد، حالا مادرمان و شوهرش مردهاند، پسران آن مرد آمدهاند و مىگويند ما از منزل و لوازم منزل سهم مىبريم (لوازم منزل در مدّت سى سال زندگى نو و کهنه شدهاند و سند منزل نيز به إسم مادرمان است) آيا اين دو نفر در اين أموال و منزل حقّى دارند يا نه؟ از شما تقاضا مىکنيم اين مسأله را براى ما روشن کنيد؟
جواب:
- فرزندان شوهر مادر شما که از مادر شما نيستند از ترکه مادر شما إرث نمىبرند.
سوال 109 :
- پسرى داشتم که در جبهه شهيد گرديد، ايشان يک پسر بچّه دو ساله دارد و همسر ايشان را هم بعدا به عقد ازدواج پسر ديگرم در آوردم، شهيد داراى مبلغى پول نقد، لوازم منزل از قبيل فرش، موتور سيکلت و ديگر لوازم مىباشد. با اينها چه بايد کرد؟
جواب:
- چنانچه دينى ندارد و وصيّت نکرده تمام آنچه ذکر شده بين پدر و مادر و زن و بچّه او به حسب قانون إرث تقسيم مىشود.
سوال 110 :
- چندى قبل دختر خالهام به رحمت ايزدى پيوست، و متوفّى در زمان فوت داراى مال و أموال بود که همه در حال حاضر در اختيار خواهرم- که در زمان حيات متوفّى حياط مشترک داشتهاند- مىباشد. نامبرده غير از اينجانب و برادر و خواهر ديگرم (که در حال حاضر تمامى اموالش در اختيار
استفتاءات، ج3، ص: 429
ستفتاءات ج3 436 س: 128 ..... ص : 436
ايشان مىباشد) وارث قانونى ديگرى ندارد. اين موضوع، جهت تعيين حصر وراثت به دادگاه إعلام گرديد ولى دادگاه به علّت اينکه متوفّى دائى پدرى دارد نتوانسته تصميم بگيرد. آيا ما وارث قانونى و شرعى متوفّى مىباشيم يا نه؟
جواب:
- با وجود دائى ميّت و لو تنها پدرى باشد دختر خاله و پسر خاله إرث نمىبرند.
سوال 111 :
- آيا به مادر شهيد (در صورتى که خود شهيد فرزندى داشته باشد) إرث مىرسد يا نه؟
جواب:
- مادر شهيد از ترکه او در فرض سوال يک ششم مىبرد.
سوال 112 :
- مادرى دو فرزند داشته يک پسر و يک دختر، دختر بعد از ازدواج و به دنيا آوردن دو پسر فوت کرده است، بعد از مدّتى مادر هم فوت کرده است، بعد از فوت مادر پسر او هم فوت کرده است؛ از ترکه مادر يک قطعه زمين هست، ورثه پسر مىگويند که شما (ورثه دختر) إرث نمىبريد، زيرا مادر شما قبل از مادرش فوت کرده است. لطفا بفرمائيد که آيا ورثه دختر از اين ترکه إرث مىبرند يا خير؟ و اگر إرث مىبرند چه اندازه؟
جواب:
- اگر دختر قبل از مادر فوت شده و پسر موجود [بوده] است إرث مادر به پسر او مىرسد و با وجود پسر، أولاد دختر إرث نمىبرند ولى اگر پسر و دختر هر دو فوت شدهاند و بعد مادر فوت شده، أولاد پسر و أولاد دختر با هم إرث مىبرند.
استفتاءات، ج3، ص: 430
سوال 113 :
- پسر اينجانب بر أثر تصادف از دنيا رفته است، و همسرش مبلغ ده هزار تومان به عنوان مهريّه و هشت يک از فدوى گرفته است، متوفّى داراى يک پسر هيجده ماهه است، و زنش که حامله است عمارت پسرم را تصرّف نموده (عروسم آن ده هزار تومان را از خونبهاى پسرم گرفته است) آيا در اين مورد، مهريّه و هشت يک به عروسم مىرسد يا نه؟
جواب:
- بعد از اداء ديون متوفّى (که از جمله آن مهريّه زوجه است) بقيّه ترکه به همه ورثه مىرسد، و زن از زمين إرث نمىبرد و از قيمت ساختمان إرث مىبرد، و "حمل" از ورثه محسوب است به شرط آن که زنده به دنيا بيايد، و چنانچه ده هزار تومان به عنوان ديه داده شده به همه ورثه مىرسد.
سوال 114 :
- پدرى يک دختر داشته که قبل از خودش فوت کرده است، از آن دختر دو دختر بچّه صغير باقى مانده، بعدا پدر هم فوت کرده است، هم اکنون برادر شخص فوت شده (عموى دختر) مدّعى است که برادرم در زمان حيات با من مصالحه خطّى امضاء کرده که "پس از من، ما ترک من مال تو است"! آيا بچّههاى صغير دختر ايشان از ما ترک او سهمى دارند؟
جواب:
- در فرض مرقوم إرث شخص متوفّى به نوههايش مىرسد، و برادر ميّت سهمى در آن ندارد.
استفتاءات، ج3، ص: 431
سوال 115 :
- سه برادر ابوينى پس از فوت پدر أموال او را بين خود تقسيم کردند، بعد برادر بزرگ فوت نمود. يکى از دو برادرى که ماندهاند چون عقيم بوده و أولاد نداشته زن بيوهاى را عقد کرده که از شوهر قبلى يک پسر بچّه نزد اين زن مىباشد، او پيش از مرگ در محضر يک عالم تمام أموال و دارائى خود را به اين زن و پسرش منتقل کرده و اکنون فوت کرده است. آيا حقّ إرث از برادر زنده سلب مىشود يا نه؟
جواب:
- اگر تمام اموالش را به زن و بچّه او تمليک کرده و تحويل آنها داده است برادر إرث نمىبرد.
سوال 116 :
- اگر شخصى در مورد ثلث مالش وصيّت نکند، آيا ورثه مىتوانند آن را تقسيم کنند يا اينکه به مصرف امور خير برسانند؟
جواب:
- در فرض عدم وصيّت مىتوانند تمام مال را کما فرض اللّه تقسيم نمايند.
سوال 117 :
- زن از اعيانى بناء هشت يک مىبرد، بناء منزل سه طبقه است، آيا چهار ديوار و سقف بايد قيمت شود يا نه؟
به چه نحو بايد قيمت شود؟ آيا چيزهاى ديگر هم که جزء منزل است مثل تلفن و لوازم ديگر بايد قيمت شود؟
جواب:
- زن از ساختمان اعمّ از ديوار و سقف و غير آن از قيمت إرث مىبرد، و از تلفن از خودش مىبرد.
سوال 118 :
- ما ترک مرحومى که داراى يک خواهر پدر و مادرى و يک برادر و خواهر پدرى است، چگونه تقسيم مىشود؟
استفتاءات، ج3، ص: 432
جواب:
: اگر ميّت بدهى داشته باشد ابتداء از ترکه بايد خارج شود، و چنانچه وصيّتى کرده باشد ثلث ترکه در مورد وصيّت بايد صرف شود، و بقيّه ترکه تماما به خواهر پدرى و مادرى مىرسد، و برادر و خواهر پدرى در فرض مرقوم إرث نمىبرند.
سوال 119 :
- خانمى بعد از آنکه شوهرش او را طلاق داد بدون آنکه أولادى داشته باشد فوت نمود، او داراى يک خواهر پدرى و مادرى و يک برادر و خواهر مادرى است. إرث وى به چه نحو بين وارثان تقسيم مىشود؟
جواب:
- يک سوّم ترکه بين برادر و خواهر مادرى متساوى تقسيم مىشود و بقيّه ترکه به خواهر پدر و مادرى مىرسد.
سوال 120 :
- اگر شخصى قبل از وضع حمل همسرش فوت نمايد، آيا مىتوانند ما ترک وى را تقسيم کنند يا نه؟
جواب:
- تقسيم مال مانع ندارد ولى براى حمل بايد سهم الإرث دو پسر را کنار بگذارند تا بعد از وضع حمل تکليف آن روشن شود.
سوال 121 :
- زنى با سه فرزندش در أثر زلزله زير آوار مردهاند، شوهر و دو برادر دارد، مشخّص نيست که مادر زودتر مرده يا بچّهها، مهريّه و ما ترک زن
استفتاءات، ج3، ص: 433
چگونه تقسيم مىشود؟
جواب:
- اگر بچّهها مال ندارند و شوهر زن، "پدر بچّهها" است همه مال زن به شوهر او مىرسد، و برادران زن حقّى در إرثيّه زن ندارند.
سوال 122 :
- خواهر و برادرى پدرشان فوت شد، در آن وقت خواهر يک ساله بود و به عمّهاش سپرده شد. در سنّ شش سالگى عمّهاش هم فوت نمود و او در همانجا بزرگ شد و شوهر کرد و از شوهر يک پسر به دنيا آورد و سپس فوت نمود تمام ارثى را که داشتهاند برادر بدون اطّلاع خواهر فروخته است. آيا پسر او مىتواند إرث مادر خود را از همان ملک مطالبه نمايد يا خير؟
و خريد و فروش اين نوع أملاک چگونه است؟
جواب:
- مىتواند سهم مادر خود را مطالبه کند، مگر آنکه به طريق شرعى إثبات شود که مادر در حيات خود سهمش را به برادرش تمليک کرده است.
سوال 123 :
- شخصى مىميرد و از او يک پسر و يک دختر و يک باب خانه و يک باغ باقى مىماند، اگر نامبرده در حال حيات خود نصف خانه را در مقابل شصت تومان بيع شرط کرده باشد و پسر او بزرگ شود و مبلغ مزبور را بدهد و سند را بگيرد آيا دختر در آن نصف حقّ إرثى دارد يا نه؟
جواب:
- بعد از فسخ بيع شرط همه ورثه در مورد آن حقّ دارند.
استفتاءات، ج3، ص: 434
سوال 124 :
- شخصى مىخواسته ماشين بخرد، چون کسرى پول داشته عيالش طلائى را که از خانه پدر آورده بود، به او داده است، سپس شوهر آن ماشين را فروخته ماشين ديگرى خريده و پس از مدّتى در أثر تصادف بلا وصيّت فوت کرده است. آيا اکنون همسرش مىتواند پول طلا را از أموال او برداشت نمايد؟
جواب:
- اگر به شوهرش پول را تمليک کرده حقّ ندارد از ترکه برداشت نمايد، مگر آنکه قرض داده باشد، که در اين صورت بايد أوّل قرض و دين ميّت اداء شود و سپس آنچه باقى ماند به إرث مىرسد.
سوال 125 :
- چنانچه وصىّ و وکيل ميّت و ورّاث استطاعت مالى نداشته باشند تکليف دين متوفّى چگونه است؟
جواب:
- با فرض اينکه متوفّى ترکه ندارد بر کسى لازم نيست عمل به وصيّت نمايد.
سوال 126 :
- آيا پدر و مادر مرد مرحوم و پدر و مادر زن مرحومه مىتوانند با فروش أثاثيّه آنان ديون آنان را تأمين و پرداخت کنند؟
جواب:
- بدهى هر يک، از ترکه او خارج مىشود.
استفتاءات، ج3، ص: 435
سوال 127 :
- اينجانب در طول حيات پدرم مکرّرا به ايشان تأکيد مىکردم که اگر احيانا ديونى را در زمينه واجبات خويش دارد تماما أداء نمايد، ولى پدرم ادّعاء داشتند که هيچ گونه دينى از اين بابت ندارند. البتّه من از واجب الحجّ بودن ايشان آگاهى داشتم و از طرفى از نوع مرض ايشان هم آگاه بودم که از نوع سرطان و غير قابل علاج است، به همين دليل در اواخر حيات ايشان دوباره موضوع را با پدرم در ميان گذاشتم ولى همان جواب قبلى را دريافت نمودم. از طرفى بعد از پدرم هيچ گونه ارثى از ايشان به بنده تعلّق نگرفته است مگر شش من زمين و آب (که دو برابر همان مقدار- و شايد هم بيشتر- در طول حيات خويش با قيد کردن در قباله عقد به خانم برادرم منتقل کردهاند، و به خاطر اين که اين باعث ناراحتى من نگردد مقدار مذکور را به من منتقل نمودهاند) و بقيّه ما يملک ايشان (از قبيل پول، زمين، آب، گوسفند، گاو و هرچه موجودى داشتند) بنابر وصيّت پدرم به مادرم منتقل شده. لطفا اينجانب را راهنمائى کنيد که آيا مىتوانم از إرثيّه منتقله به مادرم براى اداء دين پدرم استفاده کنم يا نه؟ و با توجّه به اينکه من پسر بزرگ خانواده هستم آيا اصلا ديون پدرم به اينجانب تعلّق مىگيرد؟
جواب:
- بر ورثه واجب نيست از مال خودشان دين متوفّى را بپردازند، ولى اگر دينى بر عهده ميّت باشد و مال از او باقى مانده باشد بايد دين را (که يکى از آنها حجّ واجب است) از آن مال أداء نموده و اگر پدر شما در زمان حيات تمليک به مادرتان نکرده بلکه وصيّت نموده، بايد أوّلا ديون مالى او را أداء نمود و بعد وصيّت او در ثلث باقى نافذ و بقيّه بين ورثه تقسيم مىشود.
استفتاءات، ج3، ص: 436
استفتاءات ج3 443 س: 143 ..... ص : 443
سوال 128 :
- زمينى بين دو برادر به إرث تقسيم شده ولى در وسط اين زمين درختى است که مربوط به يکى از اين دو است. حال آن برادر ديگر مىگويد بايد درخت را از زمين بکنى. آيا حقّ دارد إجبار کند يا نه؟
جواب:
- اگر در وقت تقسيم زمين صاحب درخت حقّ باقى گذاشتن درخت را براى خود شرط کرده يا مبنىّ بر آن تقسيم نمودهاند ديگرى حقّ إجبار ندارد.
سوال 129 :
- شخصى قبل از فوت أجناسى را نزد پدرش گذاشته و به جاى ديگر رفته، اکنون پس از فوتش معلوم نيست به پدرش بخشيده يا به عنوان امانت بوده است. وظيفه چيست؟
جواب:
- تا بخشش ثابت نشود آثار ملک براى پدر بار نمىشود.
سوال 130 :
- آيا همسر به غير از قباله از چيز ديگر هم إرث مىبرد يا نه؟
جواب:
- مهريّه جزء بدهى است و از أصل ترکه برداشته مىشود، و زن از بقيّه ترکه به نحوى که در رساله ذکر شده إرث مىبرد.
سوال 131 :
- مقدارى کتاب مذهبى و غير مذهبى بعد از فوت مرحوم پدرم موجود بود. آيا اين کتابها جزء اموالى است که بايد بين ورثه تقسيم شود؟ و اگر بايد تقسيم شود أوّل بايد ثلث مرحوم را جدا کنيم؟ توضيح آن که پدرم پنج ساعت قبل از فوت (که کاملا حالش خوب به نظر مىرسيد) در حضور يکى از
استفتاءات، ج3، ص: 437
روحانيون و يکى از فرزندان خود وصيّت نمود که از جميع اموالش ثلث آنها را خرج خيرات نمايند، و دستورى در اين مورد نيز صادر نمود. مشکل ورثه در اين است که آيا کليّه کتابها به پسر أرشد مرحوم مىرسد يا اين که جزء أموال به حساب مىآيد؟
جواب:
- ثلث از کتاب هم خارج مىشود.
سوال 132 :
- شهيد داراى پدر و نامزدى عقد کرده است. (ازدواج و نزديکى صورت نگرفته) مهريّه نامزد شهيد پنجاه هزار تومان مىباشد، شهيد مذکور هم اموالى ندارد. بنابر اين است که از طريق دولت جمهورى اسلامى مبلغى به خانواده شهيد پرداخت گردد که مقدار مبلغ مشخّص نيست، طريقه تقسيم إرث چگونه است؟
جواب:
- در فرض سوال إرث و تقسيم آن در کار نيست، و مبلغى را که دولت اسلامى مىدهد خانواده شهيد طبق مقرّرات دولت بايد استفاده نمايند.
سوال 133 :
- اگر پدر و مادر انسان هر دو مستخدم دولت باشند و فوت نمايند، آيا مىتوان حقوق وظيفه و مستمرّى آنان را توأما به فرزندان و بازماندگان قانونى آنان پرداخت نمود يا خير؟
جواب:
- تابع مقرّرات دولت اسلامى است و إشکال ندارد.
سوال 134 :
- شخصى که حدود پنجاه سال قبل فوت شده در زمان حيات خود دارائى غير منقول خود را به موجب وصيّتنامهاى (که به وسيله روحانى محلّ
استفتاءات، ج3، ص: 438
تحرير و تسجيل يافته) به طور متفاوت بين کلّيّه ورّاث خود (زوجه، دو دختر و چهار پسر) تقسيم و تسهيم نموده، پس از فوت او نيز جمع ورّاث طىّ تنظيم سند رسمى وصيّتنامه مورّث خود را تنفيذ کرده، و بر اساس آن ما ترک ميراثى را بين خود تقسيم و تسهيم نموده و تاکنون هم بدان نحو عمل شده است. آيا در شرائط مفروض (پس از طىّ اين مراحل) ورّاث يا يکى از آنان مىتوانند نسبت به آنچه شده ايراد و إظهارى داشته باشند؟
جواب:
- چنانچه ايراد و إظهارى داشته باشند بايد به محاکم صالحه مراجعه و رسيدگى شود.
سوال 135 :
- زنى صاحب زمينى بوده قبل از موتش وصيّت کرده که زمين مذکور را بايد سه قطعه کرد. ثلث أوّل را شخص معيّنى از طرف او حجّ واجب انجام دهد، و ثلث دوّم را شوهرش براى انجام واجبات دينيّه مانند صوم و صلاة مصرف نمايد، و ثلث سوّم مال وارثين باشد که عبارتند از دخترهايش.
بعد از موت موصي مادرش (که در حالت وصيّت و حياتش ساکت بوده) نزاع مىکند که نصف تمام اين زمين را شوهرم عوض مهريّه برايم داده بود، و در ادّعاء خود شاهد هم ندارد. آيا اين دعوى شنيده مىشود و حقّى ثابت مىشود يا نه؟ و وظيفه موصى له بعد از انجام حجّ يا قبل از انجام حجّ چيست؟ تکليف شوهر و دخترها چيست؟
جواب:
- اگر زمين تحت يد موصي بوده تا مدّعيه به طريق شرعى دعواى خود را ثابت نکند حقّى ندارد، و وصيّت نسبت به ثلث مجموع ترکه ميّت نافذ است.
استفتاءات، ج3، ص: 439
سوال 136 :
- از حضرت إمام تقاضا مىشود که بفرمايند: حدّ نصاب إرث زن از شوهرى که فوت نموده و از او فرزندى نيست و داراى برادر و خواهر مىباشد چقدر است؟ و آيا تعداد برادر ميّت در سهم وارث (زن) مؤثّر است؟
و نيز بفرمايند که چه نوع ملکى به ورثه خواهد رسيد، آيا کليّه ما ترک ميّت به حساب مىآيد يا خير؟
جواب:
- اگر شوهر متوفّى فرزند ندارد يک چهارم کلّ دارائى او اعمّ از نقد و جنس و منقول و غير منقول به زوجه مىرسد، نهايت زوجه از زمين بخصوص إرث نمىبرد و در غير زمين از سائر غير منقولات از قبيل ساختمان و درخت از قيمت آن إرث مىبرد نه از عين، و بقيّه دارائى پس از جدا کردن سهم الإرث زوجه به برادر و خواهر ميّت مىرسد. و اگر ميّت بدهى دارد و يا آن که وصيّت به ثلث کرده باشد مقدّم بر إرث است.
سوال 137 :
- شخصى فوت مىکند، در طبقه أوّل و دوّم وارثى ندارد؛ ورّاث او در طبقه سوّم منحصر به عدّهاى از بنى اعمام و بنى اخوال امّى و ابوينى است:
1- اگر کسى مدّعى باشد که عمو زاده متوفّى است. آيا او نيز وارث است؟ و با منسوبين امّى و ابوينى سابق الذکر حاجب او هستند؟
2- با توجّه به اين که ادّعاء نسبت اين مدّعى مورد تکذيب و إنکار سائرين است آيا ادّعاء او مبنىّ بر پسر عمو بودن بدون ذکر امّى يا ابوينى بودن قابل قبول است يا بايد تصريح کند؟
3- اگر شهود نيز صرفا پسر عمو بودن را گواهى دهند، بدون تصريح نوع آن
استفتاءات، ج3، ص: 440
(أبى- أمّى- أبوينى)، براى إثبات وراثت کافى مىباشد؟
4- آيا حاکم در مقابل چنين شهودى مىتواند حکم به وراثت بدهد يا مادام که شهادت تفصيلى داده نشود نبايد چنين حکمى بدهد؟
جواب:
- وارث بنى اعمام و بنى اخوال هستند و با وجود ابوينى آنها نوبت به ابى آنها نمىرسد؛ و با شکّ در وارث بودن شخص إرث به او داده نمىشود، مگر به طريق شرعى وارث بودن او ثابت شود.
سوال 138 :
- فرزندم در حالى که دانشجو بوده به واسطه تصادف کشته شده و از او طفل صغيرى باقى مانده، ماترکش منحصرا يک باب خانه و يک دستگاه ماشين ژيان مىباشد، و خانه هم رهن بانکى مىباشد. خانم پسر متوفّى هم کارمند آموزش و پرورش و حقوق بگير است، مهريّه وى سيصد سکّه طلا به ارزش يکصد هزار تومان بر ذمّه پسرم باقى است. حال خانم مذکور از من که ولىّ قهرى صغير هستم سيصد سکّه طلا به ارزش امروز يک ميليون و پنجاه هزار تومان مطالبه مىنمايد که تمام ما ترک متوفّى جواب آن را نمىدهد، و براى صغير ديگر چيزى نمىماند. آيا مهر او را به ارزش امروز بدهم يا ارزشى که در مهرنامه تعيين گرديده است؟ توضيح آنکه قيمت ماشين ژيان باقى مانده از متوفّى معادل قروض متفرّقه او مىباشد.
جواب:
- اگر متعارفى در بين هست بايد به همان متعارف عمل شود، و در صورتى که متعارفى نيست بنابر احتياط مصالحه نمايند.
استفتاءات، ج3، ص: 441
سوال 139 :
- اگر پدرى يک دانگ خانه مسکونى خود را مهر عروسش قرار داد و پسرش قبل از عروسى فوت کرد، آيا نيم دانگ خانه از مهريّه عروس چون عين آن باقى است به پدر بر مىگردد يا به پسر که در اين صورت پدر در إرث شريک مىگردد؟
جواب:
- در فوت شوهر قبل از "دخول" نصف مهر به شوهر بر مىگردد و جزؤ ترکهى او محسوب است.
سوال 140 :
- شخصى با شرائط کامل در حال هوش و عقل و صحّت بدن، همه زمين خود را به دو دختر بالغ به بيع خيارى و جائزى (مدّت يک سال) فروخته و قبل از انقضاء مدّت مذکور فوت کرده است. دو همسرى که داشته در حين فوت او حامله بودهاند، و بعد از فوت دو پسر به دنيا آوردهاند. شخص مذکور وصىّ هم نداشته است. اکنون اين دو پسر توسّط کدام يک از اقارب و يا عدول مؤمنين مىتوانند بيع خيارى زمين را فسخ کنند؟ آيا بعد از بلوغ پسران (در حاليکه اين معامله در مدّت خيار فسخ نگرديده) مىتوان آن را فسخ نمود؟
جواب:
- حقّ خيار به تمام ورثه از جمله زن إرث مىرسد، ولى إعمال آن منوط به توافق تمام ورثه است، و ولىّ شرعى صغير بدون موافقت سائر ورثه از جمله دو دختر ميّت که خريدار زمين بودهاند نمىتواند فسخ کند؛ و بعد از گذشتن مدّت خيار معامله لازم و غير قابل فسخ مىشود.
استفتاءات، ج3، ص: 442
سوال 141 :
- اينجانب و برادرم داراى دو دانگ از شش دانگ يک باب خانه (که از پدرم به إرث رسيده بود) شديم، زمانى که خانه تقسيم گرديد مادر بزرگ پدريمان قيّم ما شد؛ در آن موقع ما دو طفل سه و چهار ساله بوديم بعد من به عمويم وکالت دادم که نيم دانگ آن خانه را مهر همسر من کند ولى آنطور که همه شاهدان مىگويند اشتباه تحريرى شده- يا طور ديگرى که من نمىدانم- از دو دانگ خانه يک و نيم دانگ به نام برادرم و نيم دانگ آن به نام همسرم به ثبت رسيده و به اين صورت نيم دانگ از سهم من به برادرم داده شده است. من به محضر و إداره ثبت مراجعه کردهام آنان مىگويند چون اين مطلب به ثبت رسيده ديگر قابل برگشت نيست؛ در صورتى که وکيل امانتدار مىباشد و مال خودش نبوده که بخواهد به ديگرى کم يا بيشتر بدهد. خواهشمند است در اين مورد مرا راهنمائى نمائيد؟
جواب:
- اشتباه در کتابت و سند ثبتى موجب زوال حقّ و ملک از مالک شرعى نمىشود، و هر يک از ورثه حقّ دارند سهم الإرث خود را از ترکه مطالبه نمايند، و چنانچه اشتباهى شده باشد بايد رفع گردد.
سوال 142 :
- خيار غبن در تقسيم ميراث واقع مىشود يا نه؟ مثلا چهار برادر ميراث و ترکه پدر را در بين خود تقسيم کردهاند، بعد از چند سال دو نفر از اين برادرها مىگويند که در اين تقسيم ما مغبون شدهايم و بايد دوباره تقسيم کنيم؛ اگر واقعا مغبون شده باشند حقّ فسخ دارند يا نه؟
جواب:
- اگر واقعا غبنى در کار بوده تقسيم صحيح نبوده است.
استفتاءات، ج3، ص: 443
استفتاءات ج3 452 س 13 ..... ص : 451
سوال 143 :
- زيدى از دنيا رفته و در وصيّتنامهاش چنين نوشته: "و مهريّه عيال موصى را از کلّ ترکه أداء نمايند و سهم عيال را از کلّ ترکه از منقول و غير منقول بدهند، مطابق فتواى حضرت آيت اللّه بروجردى" آيا آنچه از اين عبارت وصيّتنامه استظهار مىشود اين است که موصى وصيّت خاصّى کرده و ربع کلّ مال را بايد به عيال او داد، و يا اين که به قرينه انضمام به فتواى آقاى بروجردى، مطابق فتواى ايشان بايد 4/ 1 از قيمت هوائى منزل را به او داد؟ ضمنا لازم به تذکّر است که عيال نام برده فرزند نداشته است.
جواب:
- بايد در "ربع" که سهم عيال است مطابق قانون إرث عمل شود، و وصيّت در اين جهت أثر ندارد.
سوال 144 :
- شخصى مىگويد بعد از مردنم إرث دخترم را مطابق پسرم بدهيد، آيا اين وصيّت صحيح است (به نحوى که از ثلث برداشته شود) يا اصلا وصيّت صحيح نيست؟
جواب:
- باطل است.
سوال 145 :
- پدرى چند أولاد دارد، يکى از آنان در زمان حيات پدر گم مىشود، پس از چند سال پدر مىميرد باز هم از پسر خبرى به دست نمىآيد (تا مدّت زياد، مثلا هشت سال) و مردم چه در حال حيات پدر و چه بعد از مرگ او مىگويند پسر مرده است، أمّا گفته آنان دليل شرعى ندارد. آيا پسر گم شده إرث مىبرد يا نه؟
جواب:
- اگر يقين به موت او نباشد بايد إرث او را کنار بگذارند.
سوال 146 :
- شخصى به دست عمّال جنايتکار روسى دستگير شده است، تا حال که مدّت سه سال مىگذرد از نامبرده هيچگونه اطّلاعى در دست نيست،
استفتاءات، ج3، ص: 444
مقدارى زمين مزروعه و أموال ديگر او بلا تکليف است، وارث او هم يک پسر دائى و يک نوه عمو مىباشد خواهشمنديم حکم شرعى اين مسأله را بيان بفرمائيد؟
جواب:
- تا فوت نامبرده محرز نشود ورثه حقّ ندارند در أموال او تصرّف کنند، و أموال او بايد زير نظر حاکم شرع يا نماينده مجاز او حفظ شود.
سوال 147 :
- يک پسر و يک دختر مدّت چهل سال يا بيشتر به اسارت برده شدهاند، و اين دو نفر در آن موقع يک عمو، سه عمّه و يک جدّه پدرى داشتهاند، پس از يک سال، جدّه فوت کرده و دارائى آنان به اختيار عمو بوده، و پس از فوت عمو پسر او تصرّف و تملّک نموده، نامبردگان تاکنون مفقود الأثر مىباشند و از حيات و ممات آنان أثرى نيست تکليف شرعى اين أموال را کتبا مرقوم فرمائيد.
جواب:
- تا يقين به مردن آنها پيدا نشده أموال آنها محکوم به ملکيّت براى خود آنها است، و بايد براى آنها حفظ کنند، و تصدّى آن با حاکم شرع است، و اگر يقين به مردن آنها پيدا کنند أموال متعلّق به ورثه حال مردن آنها است، على ما فرض اللّه.
حبوه
سوال 148 :
- آيا حبوه فقط به آنچه در "تحرير الوسيله" تصريح گرديده اطلاق مىگردد يا ماشينى را هم که از ما ترک پدر باشد شامل مىشود؟ و اسلحه
استفتاءات، ج3، ص: 445
شکارى يا دفاعى که ملک شخص ميّت مىباشد نيز جزء حبوه مىباشد؟
جواب:
- ماشين و اسلحه شکارى يا دفاعى از حبوه نيست، و حکم همان است که در تحرير ذکر شده است.
سوال 149 :
- در أحکام إرث، قرآن و انگشتر و شمشير و لباس ميّت مال پسر بزرگتر است. آيا امروزه (که ديگر از شمشير و زره استفاده نمىشود) شمشير و زرهى که به حالت تجمّلى و تزيينى است نيز مال پسر بزرگ است؟ و آيا اگر ميّت تفنگ شکارى داشته باشد تفنگ نيز مال پسر بزرگتر است؟
جواب:
- تفنگ و زره از پسر بزرگتر نيست، و شمشير ميّت مختصّ به او است و فرق نمىکند.
استفتاءات، ج3، ص: 447