قرآن کريم:
1 - )وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُهَنِيئاً مَرِيئاً(167)).
"مهر زنان را در کمال رضايت وطيب خاطر به آنها بدهيد، پس اگرپارهاى از آن را به رضايت به شما بخشيدند برخوردار شويد که آن شما راحلال وگوارا خواهد بود."
2 - )وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَکَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَتَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِيناً * وَکَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَىبَعْضُکُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنکُم مِيثَاقاً غَلِيظاً(168)).
"واگر تصميم گرفتيد که همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخابکنيد، ومال فراوانى )به عنوان مهر( به او پرداختهايد، چيزى از آن رانگيريد، آيا براى بازپس گرفتن )مهر زنان( متوسل به تهمت وگناهمىشويد؟ چگونه آن )مهر( را باز پس مىگيريد در حالى که با يکديگرتماس وآميزش کامل داشتهايد، وهمسران شما پيمان محکمى به هنگامعقد ازدواج از شما گرفتهاند."
3 - )لَا جُنَاحَ عَلَيْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَفَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعَاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاًعَلَى الْمُحْسِنِينَ * وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةًفَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواأَقْرَبُ لِلْتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(169)).
"باکى بر شما نيست اگر زنانى را که با آنها نزديکى نکردهايد ومهرىبرايشان مقرر نداشتهايد طلاق دهيد، ولى آنها را به چيزى در خوربهرهمند سازيد، توانگر به قدر توانش ونادار به قدر توانش، اين کارىاست شايسته نيکوکاران. واگر برايشان مهرى مقرر کردهايد وپيش ازنزديکى طلاقشان دهيد، نصف آنچه مقرر کردهايد به آنها بپردازيد مگرآن که ايشان خود يا کسى که عقد نکاح به دست اوست آن را ببخشدوبخشيدن شما به پرهيزگارى نزديکتر است وفضيلتهايى که در نيکويىبه يکديگر است فراموش مکنيد وخدا به کارهايى که مىکنيد آگاهاست."
4 - )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهاً وَلَا تَعْضُلُوهُنَلِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِفَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُوا شَيْئاً وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً کَثِيراً(170)).
"اى کسانى که ايمان آوردهايد شما را حلال نيست که زنان را به اکراهوجبر به ارث ببريد، وبر زنان سختيگرى وبهانه جويى مکنيد که قسمتى ازآنچه را که به آنها دادهايد باز پس ستانيد مگر آن که عمل زشتىومخالفتى از آنها آشکار شود، وبا آنان به نيکويى رفتار کنيد واگر شما را اززنان خوش نيامد، چه بسا چيزها که شما را از آن خوش نمىآيد در حالىکه خدا خير کثيرى در آن نهاده باشد."
ژرف انديشى در آيات
1 - از اين آيه کريمه(171) الهام مىگيريم که مهر، همان صداق استواين که مرد بايد آن را به عنوان هديه وبخشش به همسرش بپردازدونبايد روزى در پس گرفتن آن طمع کند، زيرا آن يک پيشکش وهديهاست وگويى که برابر ندارد، وخداوند آن را مقرر فرموده است ونبايدداد وستدى مادى تلقى شود.
واينچنين است فرق بين مهر واجرت )در کنيزان ملکى، وزنانصيغهاى(، زيرا مهر صداق است که بايد آن را پيشکش وهديهدانست، در حالى که اجرت در برابر بضع است .
2 - از آيه مبارکه(172) مفهومى به دست مىآوريم که اين معنى راآشکارتر مىسازد، پس هرگاه مردى به همسرش مهر داد وسپسخواست که او را طلاق دهد وبا زن ديگرى ازدواج کند جايز نيستمهر را از آن مطالبه کند حتى اگر مقدار مهر فراوان باشد )براى مثاليک بار شتر طلا باشد(.
3 - از آيه بعد(173) چنين به دست مىآيد که موجب مقرر شدن مهر،عقد )پيمان استوار( ودخول )از بين بردن پرده بکارت( استوهرگاه عقد، صورت پذيرد نيمى از مهر مستقر وثابت مىگردد پساگر او را در اين هنگام )يعنى قبل از دخول( طلاق دهد بايد اين نيم رابه زن بپردازد مگر آن که زن، آن را به مرد ببخشد )واين توصيهخداست به زن واولياء او تا از اين نصف مهر که بر عهده مرد مستقرشده است بگذرند( اين توصيه را در دو آيه(174) مىخوانيم. اما اگر مرددخول را انجام داد وپرده بکارت را از بين برد همه مهر بر عهده اومستقر وثابت مىگردد.
4 - مرد نبايد همسر خود را آن قدر آزار رساند تا از مهر خود چشمبپوشد وسپس او را طلاق دهد مگر آن که عواملى شرعى در کار باشدوبراى مثال زن به طور آشکار فحشا کند.(175)
5 - واينچنين است که بينشهاى وحى مارا بدان جا مىبرد که مهر- بنا به اصل قانون شرع - حقى است مشروع از حقوق زن، پس اگرمرد براى او مهرى مشخص نکرد وآهنگ طلاق او نمود بايد بر حسبتوانائيش بدو چيزى دهد )که اصطلاحاً متعه گفته مىشود( وبايد بههنگام مشخص نمودن آنچه بايد به زن بدهد، حال ووضع هر دو درنظر گرفته شود؛ )توانايى مالى مرد، واستحقاق عرفى زن( .