فصل اوّل-مبارزه با نفس
جهاد با نفس، اوّلين و برترين جهاد و از شديدترين واجبات الهى و باثوابترين آنها در نزد خداوند متعال است. و دين مبين اسلام ما را به جهادبا نفس، سخت سفارش کرده است. و در قرآن مجيد آمده است:
)وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ(3)).
"کسى که جهاد کند براى خود جهاد مىکند چرا که خداوند از همه جهانيان بىنيازاست."
آيه فوق را در مبارزه با نفس تفسير کردهاند.
در روايات اسلامى هم احاديث زيادى در تشويق به اين نوع از جهادوارد شده است که برخى از آنها را يادآور مىشويم:
1 - امام کاظمعليه السلام در يک روايت طولانى به هشام فرمود:
"عليک بالاعتصام بربّک والتوکّل عليه، و جاهد نفسک لتردّها عن هواها؛ فإنّهواجب عليک کجهاد عدوّک".
"بر تو است که به پروردگارت تمسّک بجوئى و بر او توکّل نمائى. با نفس خويشمبارزه کن تا آن را از هوايش بازگردانى، زيرا مبارزه با نفس مانند جهاد با دشمن برتو واجب است."
هشام گفت: با کدام يک از دشمنان، جهاد واجبتر است؟ امام فرمود:
"أقربهم إليک، وأعداهم لک، وأضرّهم بک، وأعظمهم لک عداوة، وأخفاهم لک شخصاًمع دنوّه منک، و من يحرّض أعداءک عليک وهو ابليس الموکّل بوسواس القلب، فلتشتدّعداوتک له، ولا يکوننّ اصبر على مجاهدتک لهلکتک منک على صبرک لمجاهدته؛ فإنّهأضعف منک رکناً في قوّته، وأقلّ منک ضرراً في کثرة شره، إذا أنت اعتصمت باللَّه، ومناعتصم باللَّه فقد هُدي إلى صراط مستقيم"(4).
"نزديکترين آنها به تو، دشمنترين آنها به تو، زيان بارترين آنها به تو، کينهتوزترين آنها به تو، نهانترين آنها عليرغم نزديک بودنش به تو، و بالاخره کسى کهساير دشمنانت را بر ضدّ تو تحريک مىکند و او ابليس است که به دلها وسوسهمىافکند. پس بايد دشمنى تو با ابليس شدّت يابد. و مباد که ابليس در مبارزه خودبراى به هلاکت رساندن تو شکيباتر از تو در مبارزه با او باشد. زيرا ابليس در عينقوّت و قدرتش، از نظر پشتوانه و تکيهگاه، ضعيفتر از تو است، و با اينکه شرارتزيادى دارد، امّا ضرر و زيانش نسبت به قدرت ايمانى تو، کمتر است اگر تو بهخداوند، اعتصام و تمسّک بجويى، و کسى که به خدا اعتصام جسته باشد، به يقين بهراه راست هدايت شده است."
2 - حضرت علىعليه السلام فرمود:
"إنّ رسول اللَّهصلى الله عليه وآله بعث سرية، فلمّا رجعوا قال: مرحباً بقوم قضوا الجهاد الأصغروبقي عليهم الجهاد الأکبر. فقيل: يا رسول اللَّه، وما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النفس"(5).
"پيامبر خداصلى الله عليه وآله سَرِيّهاى(6) را براى جهاد اعزام نمود، وقتى آنان برگشتند،حضرت فرمود: آفرين به مردمى که جهاد اصغر را به انجام رساندند امّا جهاد اکبر برعهده آنان باقى مانده است. گفتند: يا رسول اللَّه! جهاد اکبر چيست؟ فرمود: جهاد بانفس."
3 - مردى به نام "مجاشع" بر رسول خداصلى الله عليه وآله وارد شد و گفت: اىرسول خدا! راه شناخت حق )خداوند( چيست؟ حضرت فرمود:
"معرفة النفس".
"شناخت نفس."
پس گفت: اى رسول خدا! راه همراهى با حق چيست؟ حضرتفرمود:
"مخالفة النفس".
"مخالفت با نفس."
پس گفت: اى رسول خدا! راه رسيدن به رضاى حق چيست؟ حضرتفرمود:
"سخط النفس".
"ناخشنودى نفس."
پس گفت: اى رسولخدا! راه وصل به حق چيست؟ حضرت فرمود:
"هجرة النفس".
"هجران و بريدن از نفس."
پس گفت: اى رسولخدا! راه اطاعت از حق چيست؟ حضرت فرمود:
"عصيان النفس".
"عصيان بر نفس."
پس گفت: اى رسول خدا! راه به ياد داشتن حق چيست؟ حضرتفرمود:
"نسيان النفس".
"فراموش کردن نفس."
پس گفت: اى رسول خدا! راه نزديک شدن به حق چيست؟ حضرتفرمود:
"التباعد من النفس".
"دورى جستن از نفس."
پس گفت: اى رسول خدا! راه انس گرفتن با حق چيست؟ حضرتفرمود:
"الوحشة من النفس".
"وحشت و نفرت از نفس."
پس گفت: اى رسول خدا! چگونه مىتوان به همه اينها رسيد؟حضرت فرمود:
"الاستعانة بالحقّ على النفس"(7).
"با استعانت و يارى جستن از حضرت حقّ براى مبارزه با نفس."
4 - حضرت علىعليه السلام فرمود:
"جهاد النفس مهر الجنّة"(8).
"مبارزه با نفس، کابين بهشت است."
5 - ابو حمزه ثمالى روايت مىکند که على بن الحسينعليه السلام مىفرمود:
"ابن آدم! إنّک لا تزال بخير ما کان لک واعظ من نفسک، وما کانت المحاسبة لها منهمّک، وما کان الخوف لک شعاراً والحزن لک دثاراً"(9).
"اى فرزند آدم! همواره در خير و خوبى خواهى بود اگر از نفس خود، براى خودموعظهگر و اندرز دهندهاى داشته باشى، و به محاسبه نفس خود همواره همّتبگمارى، و ترس از خدا را شعار خود، و حزن و اندوه را پرده و روپوش خود قراردهى."