گفتار پیرامون آنچه که روزه دار باید از آن امساک کند

گفتار پیرامون آنچه که روزه دار باید از آن امساک کند

گفتار پيرامون آنچه که روزه دار بايد از آن امساک کند

مساءله 1 - بر روزه دار واجب است از چند چيز خوددارى کند: اول و دوم خوردن و نوشيدن ، حال چه اينکه خوردنى متعارف مانند آب و نان باشد و چه اينکه مانند ريگ و شيره درخت و امثال آن خوردنش معمول و معتاد نباشد که خوردن و نوشيدن آن روزه را باطل مى کند هرچند اندک باشد مانند يکدهم دانه گندم و يک دهم قطره آب .

مساءله 2 - در خوردن و نوشيدن معيار صدق آنست هرچند که بطور غير متعارف باشد، بنابراين اگر از راه بينى آب را بجوف خود برساند باز نوشيدن بر آن صادق است هرچند که بنحو غير متعارف بوده .

سوم : جماع کردن است چه اينکه موطوء زن باشد و چه مرد انسان باشد با حيوان از قسمت جلو با او جماع شود و از عقب زنده باشد يا مرده صغير باشد يا کبير، روزه دار شخص وطى کننده باشد و يا موطوء پس در همه اين شقوق اگر روزه دار اين عمل را عمدا انجام دهد، روزه اش باطل است ، هرچند منى خارج نشده باشد. و اما اگر از روى فراموشى انجام داده باشد ضررى به روزه اش نمى زند و همچنين در صوتيکه او را مجبور به اين عمل کرده باشند به روزه اش نمى زند و همچنين در صورتيکه او را مجبور به اين عمل کرده باشند به نحوى که بکلى اختيار را از او سلب کرده باشند و اما در صورت اکراه (که او خودش راضى به اين عمل نيست لکن اکراه غير هم بحدى نيست که او را بکلى بى اختيار کند) اگر جماع کند روزه اش است . و در دو صورت فراموشى و اجبار اگر در اثناء که اگر لحظه اى در اين کار تاءخير بيندازد روزه اش باطل مى شود و اگر تنها قصد بازى با ران همسر خود داشته ولى بدون اينکه قصد ادخال داشته باشد دخولى صورت بگيرد روزه اش ‍ باطل نيست و همچنين اگر قصد ادخال داشته باشد ولى تحقق نيابد براى اينکه قبلا گذشت که قصد مفطر به تنهايى مفطر نيست ، و جماع محقق مى شود به غايب شدن حشفه (سرآلت )و يا بمقدار آن از کسيکه حشفه او قطع شده بلکه بعيد نيست که مسماى دخول آلت در فرج از چنين کسى در بطلان روزه اش کافى باشد هرچند که بمقدار حشفه نباشد.

چهارم : انزال منى بوسيله استمناء و بخود چسباندن همسر و غير همسر يا بوسيدن او و يا بازى کردن با ران او و يا هر کارى ديگر نظير اينها که بمنظور انزال منى انجام مى شود، ولى اگر قصد انزال منى نداشته باشد ولکن عادتش چنين است که اگر يکى از اين کارها را بکند منى از او خارج مى شود و خارج هم شد، روزه اش را باطل مى کند و اگر کاريکه موجب انزال منى است نکرد و يا اگر کرد بر حسب عادتش موجب انزال نبود و بى اختيار و بدون قصد از او خارج شد روزه اش باطل نمى شود.

مساءله 3 - کسيکه در روز محتلم شده استبراء بوسيله بول و يا بوسيله دست کشيدن براى او مانعى ندارد هرچند که موجب بيرون آمدن بقاياى منى شود. البته اين در صورتى است که استبراء را قبل از غسل انجام دهد و اما اگر بعد از غسل انجام دهد و بداند که با اين عمل بار ديگر جنب مى شود احتياط آنستکه آنرا ترک کند بلکه لزوم ترک آن خالى از قوت نيست و اگر قبل از خارج شدن منى از خواب بيدار شود لازم نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى کند مخصوصا در صورتيکه اين عمل باعث حرج و يا ضرر باشد.

پنجم : باقى ماندن عمدى بر جنابت تا صبح در ماه رمضان و در روزه قضاء رمضان بلکه اقوى آنستکه در قضاء رمضان باقيماندن بر جنابت تا صبح روزه را باطل مى کند هرچند که از روى عمد نباشد همچنانکه در روزه رمضان اگر غسل را در شب فراموش کند و يک يا چند روز با آن حال روزه بگيرد اقوى آنستکه همه روزه هايش باطل است ، بلکه نزديکتر به احتياط آنستکه روزه غير رمضان از قبيل نذر معين و امثال آنرا نيز به روزه رمضان ملحق نموده اين حکم (يعنى باطل بودن روزه در صورت فراموشى غسل در شب ) را در آن موارد نيز جارى بدانيم هر چند که اقوى آنستکه ملحق نباشد مگر خصوص قضاء رمضان که احتياط در خصوص آن ترک نشود، و اما غير رمضان و قضاء آن از روزه هاى واجب چه معين و چه غير معين و چه روزه هاى مستحب در باطل شدنش بخاطر بقاء عمدى بر جنابت تا صبح اشکال هست نزديکتر به احتياط همين است که آنرا باطل حساب کنيم ، مخصوصا در روزه اى که وقت آن وسيع است ولى اقوى باطل نبودن آنست مخصوصا روزه مستحبى .

مساءله 4 - کسيکه علم دارد به اينکه وقت گنجايش غسل و يا تيمم را ندارد و با اين حال خود را جنب مثل کسى استکه عمدا بر جنابت باقى بماند و اما اگر تنها بقدر وقت دارد جنب کردن شخص خود را معصيت است ولى روزه اش ‍ با تيم صحيح است و نزديکتر به احتياط آنستکه روزه آنروز را قضاء کند.

مساءله 5 - اگر به گمان اينکه وقت وسعت دارد خود را جنب کند و بعد معلوم شود که وقت نداشته چيزى بر او نيست ، البته اين در صورتى است که مراعات وقت را کرده باشد (يعنى از وقت تفحص نموده باشد و اما اگر بدون مراعات و بصرف گمان بقاء وقت خود را جنب کند و معلومش وقت باقى نبوده بايد روزه آنروز را قضا کند.

مساءله 6 - باقى ماندن عمدى بر حدث حيض و نفاس تا طلوع فجر مانند بقاء عمدى بر جنابت روزه را باطل مى کند پس زن و نفساء اگر قبل از فجر پاک شدند واجب است غسل يا تيمم نموده داخل صبح شوند و با ترک عمدى غسل و يا تيمم روزه آندو باطل است .

و نيز در صحت روزه زن مستحاضه شرط است که غسلهاى روزانه که براى خواندن نماز واجب است را انجام دهد اما غسلهايى که براى خواندن نماز واجب نيست (مانند غسليکه پس از برطرف شدن حالت استحاظه بر زن واجب است )ترکش روزه را باطل نمى کند پس اگر زنى قبل از خواندن نماز صبح و يا ظهر و عصر استحاضه اى ديد که غسل را بر او واجب مى کند يعنى استحاضه متوسطه و کثيره و غسل نکرد روزه اش باطل است بخلاف آنکه بعد از خواندن نماز ظهر و عصر استحاضه ببيند که اگر غسل آنرا در روز ترک کند روزه اش باطل نمى شود و زن مستحاضه بايد اين احتياط را ترک نکند که براى صحت روزه امروزش غسل شب گذشته را براى نماز انجام داده باشد و غسليکه براى نماز انجام داده باشد و غسليکه براى نماز صبح يا نافله شب انجام مى دهد کافى از اين غسل است و بنابراقوى روزه اش ‍ صحيح است .

مساءله 7 - کسيکه نه آب دارد تا غسل کند و نه خاک تا تيمم نمايد، باقيماندن بر جنابت و يا حيض يا نفاسش روزه اش را باطل نمى کند ولى در جائيکه بقا بر جنابت هرچند غير عمدى روزه را باطل مى کند مانند روزه قضاء رمضان ظاهرا از شخص مورد بحث يعنى فاقد آب و خاک را نيز باطل مى کند.

مساءله 8 - در صحت روزه غسل مس ميت شرط نيست همچنانکه دست زدن به ميت در اثناء روز، باعث بطلان آن نمى شود.

مساءله 9- کسيکه بخاطر نداشتن آب و يا عذرى ديگر از اعذاريکه باعث تيمم است هرچند که مانند تنگى وقت باشد نمى تواند غسل کند بايد براى روزه اش تيمم کند پس اگر چنين کسى بدون تيمم داخل در صبح شود مثل کسى است که بدون غسل داخل صبح شده ولى واجب نيست که بعد از تيمم بيدار بماند تا صبح شود هر چند که اين کار به احتياط نزديکتر است .

مساءله 10 - اگر بعد از طلوع فجر از خواب بيدار شود و بفهمد که محتلم شده اگر بداند که جنابتش در شب بوده در صورتيکه وقت روزه اش تنگ باشد (مانند روزه رمضان و نذر معين ) روزه اش صحيح است مگر آن که روزه اش ‍ قضاء رمضان باشد که نزديکتر به احتياط آنست که هم آنروز را روزه بدارد و هم عوض آنرا روزه بگيرد، هرچند که اکتفاء بآوردن عوض آن بعد از رمضانيکه دارد فرا مى رسد خالى از قوت نيست ، و اما اگر وقتش تنگ نباشد در صورتى که روزه اش قضاء رمضان باشد باطل و اگر غير آن و يا روزه مستحبى باشد صحيح است ، چيزيکه هست نزديک تر به احتياط آنست که اين دو را نيز ملحق بقضاء موسع بداند که بعد از طلوع فجر بوده روزه اش ‍ باطل نيست چه اينکه وقت آن تنگ باشد يا نباشد و چه اينکه روزه اش ‍ مستحبى باشد يا نباشد و بر او واجب نيست که در غسل کردن شتاب کند، همچنانکه بر هر کسى که در روز بدون اختيار جنب شود واجب نيست هرچند که به احتياط نزديکتر است .

مساءله 11 - کسيکه در شب ماه مبارک رمضان جنب شده در صورتيکه احتمال بيدار شدن قبل از صبح را بدهد مى تواند قبل از غسل کردن بخوابد حتى اگر يک بار و يا دوبار و بلکه بيشتر بيدار شود مخصوصا اگر بيدار شدن عادت او باشد خوابيدن مجددش حرام نيست هرچند که احتياط شديد در اين است که از خوابيدن بار دوم و بيشتر پرهيز نمايد، و اگر با احتمال بيدار شدن خوابيد ولى تا طلوع فجر بيدار نشد در صورتيکه هنگام خوابيدن نيتش اين بوده که اگر هم بيدار شد غسل نکند و يا ترديد داشته که غسل بکند يا نه و يا اصلا بدون نيت و بناگذارى خوابيده و اين نداشتن نيت نه از ترديد و نه از غفلت در اينصورت حکم کسى را را دارد که عمدا باقى بر جنابت مانده و بر او واجب است قضاء روزه و کفاره آن که تفصيلش مى آيد، و اگر هنگام خواب بنابراين داشته که در صورت بيدار شدن غسل کند ولى بيدار نشد چيزى بر او نيست نه قضاء و نه کفاره لکن براى کسيکه در خواب محتلم شده اگر بيدار شد و با بناداشتن بر غسل دوباره بخواب رفت و ديگر بيدار نشد تا فجر طلوع کرد سزاوار آنست که با جمع بين روزه آنروز و قضاء آن احتياط را ترک نکند هر چيز که اقوى صحت روزه او است .

و اگر بيدار شد و براى بار دوم بخواب رفت و تا طلوع فجر بيدار نشد، روزه اش باطل است و آنروز را به منظور رعايت احترام رمضان امساک کند و بعد از رمضان قضاء آن را بگيرد و اگر براى بار دوم نيز بيدار شد و براى نوبت سوم بخواب رفت و در خواب ماند بنابر قول مشهور علاوه بر قضاء کفاره نيز بر او واجب مى شود ولى در وجوب کفاره ترديد است و بلکه واجب نبودن آن خالى از قوت نيست لکن ترک احتياط سزاوار نيست .

و اما اگر هنگام خواب بکلى از غسل کردن غافل بوده نه بنابر غسل کردن داشته و نه بر ترک آن در ملحق کردن اين صورت بصورت اول (يعنى صورتيکه بناى بر غسل ندارد )و يا دوم (يعنى صورتيکه بناى برغسل دارد) دو وجه است که وجيه تر ملحق دانستن بصورت دوم است .

ششم : از چيزهايى که روزه دار بايد از آن امساک کند دروغ بستن عمدى است بر خدايتعالى و رسولخدا (ص ) وائمه اهل بيت صلوات الله عليهم بنابراقوى و همچنين ساير انبيا و اوصياء عليهم السلام که احتياط آنست که روزه دار عمدا به آن حضرات نيز دروغ نبندد، حال چه اينکه اين دروغ در امر دين باشد و چه در امر دنيا، چه به زبان باشد و چه به قلم و کتابت و اشاره و کنايه و امثال آن به نحوى که عرف بگويد بخدا و رسول (ص ) دروغ بست بنابراين اگر سائلى از او بپرسد آيا رسول خدا (ص ) فلان کدام را فرموده يا نه ؟ و او بجاى اينکه بگويد نه اشاره کرد آرى و يا بالعکس در جاى آرى اشاره کند که نه روزه اش باطل است ، و همچنين است اگر براستى خبر دهد که رسول خدا (ص ) چنين فرموده و بعد بگويد آنچه گفتم دروغ بود و يا در شب دروغى بآنجناب ببندد و در روز بگويد آنچه در شب نقل کردم راست بود روزه اش فاسد مى شود و احتياط آن است که در مبطل بودن دروغ بستن حضرات فرق نگذاريم بين دروغ بستن در گفتار و افعال آنان پس ‍ اگر به دروغ بگويد: (رسولخدا (ص ) چنين کرده و يا چنين بوده )نيز روزه اش باطل است همچنانکه اگر بدورغ بگويد (رسول خدا چنين فرموده )روزه اش باطل است همه اينها در صورتى است که بطور جدى بآن حضرات دروغ ببندد و اما اگر از در شوخى و مزاح و يا بيهوده سرائى چنين نسبتى را بدهد اقوى آنستکه روزه اش فاسد نيست .

مساءله 12 - اگر خبرى را به اعتقاد راست بودن بدهد بعدا معلوم شود که درست نبوده ضررى بر روزه اش وارد نمى شود، و همچنين اگر بناى بر دروغ بستن داشت و بعدا معلوم شود آنچه گفته راست بوده و روزه اش صحيح است هرچند آگاه باشد به باطل شدن روزه با دروغ بستن .

مساءله 13 - در مبطل بودن دروغ بستن بخدا و رسول (ص ) فرقى نيست بين اينکه خود او اين دروغ را جعل کرده باشد و يا ديگرى ، مثل اينکه در بعضى از کتب تاريخ يا اخبار آنرا ديده باشد و او آنرا بدون ذکر کتاب نقل کند و اما اگر بعنوان خبر صاحب کتاب و حکايت از ناقل نقل کند و بگويد فلانى چنين گفت و يا در فلان کتاب چنين آمده روزه اش فاسد نمى شود.

هفتم : فرو بردن تمام سر است در آب بنابراحتياط واجب روزه را باطل مى کند هر چند که بقيه بدن بيرون از آب باشد و در اين مسئله آب مضاف حکم آب مطلق را ندارد هرچند که احتياط واجب آنست که در نظير گلاب و مخصوصا اگر بوى آن رفته باشد نيز سرفرو نبرد و اما ريختن آب بر سر عملى شبيه به به آن که عنوان : (سر فرو بردن در آب ) بر آن صادق نيست روزه را باطل نمى کند هرچند که آب بسيار زياد باشد بلکه فروبردن قسمتى از سر نيز مضر نيست هرچند که منافذ از قبيل چشم و گوش در آن قسمت باشد و همچنين فرو بردن همه سر به نحو تعاقب يعنى به اينکه اول نيمى از سر را فرو ببرد و بعد آنرا خارج ساخته و نيم ديگر را فرو ببرد ضررى به روزه نمى رساند.

مساءله 14 - اگر به گمان اينکه سرش در آب فرو نمى رود خود را در آب بيندازد و بى اختيار و بدون اينکه عادت اقتضا کند سرش زير آب برود روزه اش ‍ باطل نمى شود و اما اگر عادتا سر در آب فرو مى برد (يعنى به نحوى خود را در آب افکنده که عادتا سرش زير آب مى رود )در صورتيکه توجه به اين معنا داشته بنابر احتياط واجب حکم عمد را دارد. مگر آنکه يقين داشته که سرش در آب فرو نمى رود.

مساءله 15 - اگر روزه دار به نيت غسل سر در آب فرو ببرد پس اگر روزه اش ‍ مستحبى است يا واجبى است که وقت آن تنگ نيست روزه اش باطل است ولى غسلش صحيح است و اما اگر روزه اش واجب معين باشد (مثل روزه ماه رمضان و يا نذر معين )در صورتيکه در همان اولين لحظه اى که تمام سر در آب فرو مى رود قصد غسل کند هم روزه اش باطل است و هم غسلش ‍ البته بطلان غسلش محل تاءمل نيز هست واگر بعد از آن لحظه و يا هنگام بيرون آوردن سر نيت غسل کند روزه اش باطل و غسلش صحيح است ، البته اين در روزه غير رمضان است و اما در روزه رمضان هم غسل باطل مى شود و هم روزه مگر آنکه در همان حال که سر زير آبست از معصيت سر در آب فرو بردن و روزه را باطل کردن توبه کند و با سر بيرون آوردن نيت غسل نمايد که در اينصورت غسلش صحيح است .

هشتم : از چيزهايى که روزه را باطل مى کند رساندن غبار غليظ بحلق است . بلکه نزديکتر به احتياط آنستکه بگوئيم غبار غليظ نيز روزه را باطل مى کند هرچند که اقوى آنست که باطل نمى کند و در رساندن غبار فرقى نيست بين اينکه خودش با جاروب کردن و امثال آن غبار بلند کند و يا آنکه ديگرى و يا طوفان و باد بلند شود و روزه دار مواظبت ننموده و هيچ تحفظى براى جلوگيرى از فرورفتن آن در حلق انجام ندهد، و اما باطل شدن روزه در جائيکه جلوگيرى از آن ممکن نيست محل تاءمل است و در صورتيکه فراموش کرده باشد که روزه است و يا از آن غفلت کرده باشد و يا فرورفتن غبار قهرى و بى اختيار باشد و يا خيال کند غبار بحلقش نمى رود روزه اش ‍ باطل نمى شود مگر آنکه غبار در فضاى دهانش جمع شده باشد و اختيارا آنرا ببلعد.

واقوى ملحق نبودن بخار است ، به غبار مگر آنکه درفضاى دهان مبدل به آب شود و آنرا فرو ببرد همچنانکه اقوى محلق شدن دود است به غبار، بله کشيدن سيگار و امثال آن حکم غبار غليظ را دارد، بنابر احتياط واجب .

نهم : از امورى که روزه را باطل مى کند تنقيه کردن با مايع است هرچند که بخاطر بيمارى وامثال آن باشد و اما شياف با جامديکه در مداوا بکار مى رود ضررى بروزه نمى رساند و اما شياف امثال ترياک که براى معتادين حکم غذا را دارد و يا نعشه مى آورد اشکال دارد و مکلف احتياط را ترک ننموده از آن اجتناب نمايد و همچنين هرچيز ديگرى که مانند غذا از اين راه نيرو به بدن مى رساند بلکه چيزهايى هم که از غير آن را غذا به بدن برساند همين طور است مانند آمپولهاى غذائى ولى اگر تزريق آمپول براى مداوا باشد ضررى ندارد همچنانکه اگر دواء از راه زخمى که در بدن است داخل در جوف بدن شود روزه را باطل نمى کند.

دهم : قى ء کردن عمدى است هرچند که روى ناچارى و ضرورت باشد و اما اگر روزه دار بدون اختيار قى ء کند روزه اش باطل نمى شود و مدار در تحقيق آن (يعنى قى کردن ) صدق مسماى آنست و اگر در شب چيزى را ببلعد که برگرداندن آن بصاحبش واجب است و برگرداندن آن مستلزم قى کردن باشد اگر عصيانا قى ء نکند روزه اش صحيح است هرچند که راه بيرون شدن آن چيز منحصر در قى باشد بله اگر فرض کنيم چيزى را بلعيده که شارع قى کردن آن چيز را بعنوان خود آن واجب مى داند (مانند شراب )در صحت و بطلان روزه اش ترديد هست هرچند که بنظر مى رسد صحيح باشد.

مساءله 16 - اگر با آروغ زدن چيزى از معده اش خارج مى شود و بفضاى دهان برسد و دوباره بدون اختيار بدرون معده برگردد روزه اش باطل نمى شود، و اما اگر عمدا آنرا فرو ببرد روزه اش باطل نمى شود و قضاء و کفاره بر او واجب مى گردد و براى شخص روزه دار جائز نيست که عمدا و اختيارا آروغ بزند درصورتيکه مى داند اگر آروغ بزند چيزى از معده اش خارج مى شود که عنوان قى بر آن صادق است و يا مى داند که اگر چيزى خارج شود بدون اختيار به معده برميگردد و اما اگر چنين علمى نداشته باشد و تنها احتمال آن را بدهد عيبى ندارد و در اين فرض اگر بخاطر آروغ زدن چيزى بيرون آيد وبدون اختيار برگردد روزه اش باطل نمى شود و اين وقتى است که عادتش در آروغ زدن بالا آمدن چيزى و فرورفتنش بدون اختيار نباشد و اما اگر عادتش اين باشد (يعنى هر وقت آروغ مى زند بدون اختيار چيزى بالا مى آيد و فرو مى رود)آنوقت درست بودن روزه اش محل اشکال است و بايد که احتياط را ترک نکند. (هرچند که علم نداشته باشد و تنهات احتمال دهد).

مساءله 17 - روزه با فرو بردن آب دهانت که در دهن جمع مى شود باطل نمى شود هرچند علت جمع شدن آن يادآورى چيزى (مانند ترشى و امثال آن ) باشد و همچنين با فروبردن اخلاط بشرطيکه بفضاى دهان نرسد و بنابراقوى فرقى نيست بين اخلاطيکه از سر مى آيد و يا اخلاطيکه از سينه خارج مى شود و اما اگر بفضاى دهان بين احتياط را ترک نکند و آنرا فرو نبرد واگر از دهان بيرون آيد و آنگاه آنرا ببلعد روزه اش باطل است و همچنين است آب دهان ، بلکه اگر سنگريزه اى در دهان داشته باشد و آنرا بيرون آورد و قبل از خشک شدن دوباره بدهان بگذارد و رطوبت آن را با آب دهان فرو ببرد و يا نخ خياطى را با آب دهان بگذارد و بيرون آورد و دوباره بدهان بگذارد و رطوبتش را فرو ببرد و يا مسواک را در دهان بگذارد و بيرون آورد و دوباره بدهان برده رطوبتش را فرو ببرد و يا هر چيز ديگرى را با آب دهان تر نموده بيرون آورده و دو باره در دهان کرده رطوبت آنرا فرو ببرد روزه اش ‍ باطل مى شود ولى اگر در همه اين فرضها آب موجود در سنگريزه و نخ مسواک در آب دهان مستهلک شود بطورى که عنوان فرو بردن آب خارجى بر آن صادق نباشد عيبى ندارد و نظير فرضهاى گذشته چشيدن طعم آبگوشت و جويدن غذا براى بچه يا مرغ و آب باقيمانده از مضمضمه در وضوء است (که چنانچه آنرا فرو ببرد روزه را باطل مى کند مگر آنکه بقدرى کم باشد که در آب دهان مستهلک شده باشد)و همچنين جويدن سقز عيبى سقز عيبى ندارد هر چند که طعم آنرا در آب دهانش احساس کند مگر آنکه علت احساس طعم سائيده شدن و آب شدن اجزاء آن در دهان باشد (که در اينصورت فرو بردن آب دهان روزه را باطل مى کند).

مساءله 18 - همه اين ده چيزيکه گفتيم روزه را باطل مى کند غير از بقاء بر جنابت که تفصيلش گذشت وقتى موجب بطلان روزه مى شود که عمدا سر بزند نه نسيانا و يا بدون قصد که اگر و يا از روى فراموشى مرتکب شده باشد بين اقسام عمد نيست چه عالم بحکم باشد و چه جاهل ، جاهل هم چه مقصر باشد و چه قاصر البته درجاهل قاصر حکم ببطلان ازباب احتياط است ، يکى ديگر از صور عمد اين است که مکلف فراموش کرده باشد که روزه است و مفطرى انجام داده آنگاه متوجه شود که روزه است بعد بخيال اينکه روزه اش باطل است بار ديگر مفطراتى را عمدا مرتکب شود.

و اما کسيکه مجبور بخوردن چيزى شود، بطوريکه اختيار از او سلب شده باشد مثل اينکه او را بخوابانند و چيزى را در حلقش کنند روزه اش باطل نيست بخلاف مکروه يعنى کسيکه او را تهديد کنند اگر نخورى چنين و چنانت مى کنيم و او با دست خود طعام را بدهان بگذارد و فرو ببرد که او روزه اش باطل است و اگر از مخالفين در مذهبش تقيه کند يعنى کارى کند که در مذهب آنان از نظر فتوى و يا حکم مفطر نيست روزه اش صحيح است پس اگر بعنوان تقيه مفطرى را انجام دهد که مخالفين آنرا مفطر نمى دانند روزه اش صحيح است بنابراقوى . همچنين است اگر قبل از برطرف شدن سرخى مشرق افطار و بمنظور حفظ تقيه بحکم حاکم آنان که بر حسب موازين شرعيه خودشان گفته اند امروز عيد است افطار کند روزه اش باطل نمى شود و قضاء بر او واجب نيست بشرطى که خودش برشک باقى باشد. بله اگر يقين داشته باشد که حکم قضاة آنان به اينکه امروز عيد فطر است مخالف واقع است بايد از يکسو براى حفظ تقيه آن آن روز را افطار کند و از سوى ديگر احتياطا قضائش را بجاى آورد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

بیمه

No image

سفته

No image

سرقفلى

پر بازدیدترین ها

No image

سرقفلى

No image

سوم : خیار شرط

No image

فصل در استحاضه

No image

شرط ششم

No image

کتاب وکالت

Powered by TayaCMS