سرقفلى

سرقفلى

يکى ديگر از مسائل نوظهور سرقفلى است

مساءله 1 - اجازه کردن املاکى نظير دکان يا خانه يا غير آن باعث پيدايش حقى براى مستاجر نسبت بآن ملک نمى شود که مالک نتواند او را بعد از تمام شدن مدت اجاره از ملک خود بيرون کند. و همچنين صرف اينکه مستاجر مدتى طولانى در ملک مورد اجاره تجارت و کسب کرده (و از اين طريق اعتبارى بآن ملک داده ) و نيز صرف اينکه آن ملک بخاطر وجاهت و قدرت تجارتى او اعتبارى کسب کرده و بدين جهت مورد توجه مردم واقع شده ، همه بدانجا روى مى آورند باعث نمى شود حقى به عين آن ملک پيدا کند. بنابراين همينکه مدت اجاره اش تمام شد واجب است ملک را تخليه نموده آنرا تحويل صاحبش بدهد، که اگر بدون رضايت مالک در آنجا بماند غاصب و گنه کار است و اگر آن مکان هر چند به آفتى آسمانى تلف شود ضامن است همانطور که مادام که در آنجا است و يا آن محل در تحت يد او قرار دارد و بدست مالکش نداده بايد اجاره المثل آنرا بپردازد. (نه آن اجاره ايکه در قرار داد با مالک معين کرده بود بلکه اجاره مثل چنان ملک را).

مساءله 2 - اگر همين مستاجر بعد از تماميت مدت اجاره اش ملک را به ديگرى اجاره دهد آن اجاره فاسد است ، مال الاجاره اى هم که بگيرد حرام است . و اگر آن مال الاجاره تلف شود و يا آنرا تلف کند ضامن دهنده آنست ، همچنانکه دهنده اگر ملک را از وى تحويل بگيرد ضامن آن براى مالک است و بايد اجرت المثل چنين ملکى را باو بدهد.

مساءله 3 - در همين فرض ، سرقفلى که مستاجر اول از مستاجر دوم مى گيرد حرام است و اگر آنچه گرفته نزد او تلف شود و يا آنرا تلف کند، براى مالک آن ضامن است .

مساءله 4 - اگر مستاجر، محل تجارتى را از مالک براى مدتى طولانى مثلا بيست سال اجاره کند و از مالک حق اجاره دادن بغير را نيز براى خود گرفته باشد و اتفاقا در خلال آن مدت اجاره محل ترقى کند، مى تواند با ديگرى توافق کند بر اينکه مقدارى بعنوان سرقفلى از او بگيرد تا آن ملک را بهمان مال الاجاره اى که خود با مالک بسته بوى اجاره دهد.

مساءله 5 - اگر دکانى را مثلا اجاره کند و با مالک شرط کند تا مدتى طولانى مثلا اجاره را زياد نکند و نيز با او شرط کند که حق داشتن باشد ملک را بغير و آن غير نيز بديگرى و همچنين ...، واگذار نمايد و اگر واگذار کرد مالک همان معامله اى که با وى کرده با آن غير نيز همان کند و در اين ميان اتفاقا اجاره ملک بالا برود مى تواند ملک مورد اجاره خودش را بغير اجاره دهد و مالک با او همان معامله اى کند که با وى مى کرده آنگاه مبلغى را بعنوان سرقفلى از او بگيرد تا محل را تحويلش دهد، که اگر سرقفلى چنين عنوانى را داشته باشد حلال است (فرق اين مسئله با مسئله قبلى اينستکه در مسئله قبلى طرف مستاجر دوم مستاجر اولى است و در اين مسئله مالک است ).

مساءله 6 - اگر مستاجر با موجر در ضمن عقد اجاره شرط کند مادام که آن ملک را در دست دارد نه اجاره را زياد کند و نه حق داشته باشد او را از ملک بيرون کند و نيز شرط کند که مالک همه ساله ملک را بهمان مبلغ سال به سال بوى اجاره دهد (و در حقيقت تمديد اجاره کند) در چنين فرضى جائز است براى مستاجر مبلغى را بعنوان سرقفلى از موجريا از شخص ديگر مطالبه کند تا در مقابل ، حقى را که براى خود قرار داده ساقط کند و يا محل را تخليه نمايد.

مساءله 7 - اگر مستاجر در ضمن عقد بر موجر شرط کند که محل را بغير او اجاره ندهد و سال بسال بمال الاجاره متعارف آنسال آنرا بخود او اجاره دهد در چنين فرضى حق دارد مبلغى را بعنوان سرقفلى بگيرد و در مقابل ، حق خود را اسقاط و يا محل را تخليه کند.

مساءله 8 - مالک حق دارد هر مبلغى را که خواست از مستاجر بگيرد که در مقابل محل را باو اجاره دهد. همچنانکه مستاجر حق دارد در بين مدت اجاره از شخص ثالث هر چه را که خواست بگيرد تا در مقابل محل را بوى اجاره دهد بشرطيکه در اجاره ايکه با مالک بسته بود حق اجاره دادن بغير را از او براى خود گرفته باشد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

سرقفلى

No image

سرقفلى

No image

سرقفلى

No image

سرقفلى

جدیدترین ها در این موضوع

No image

بیمه

No image

سفته

No image

سرقفلى

پر بازدیدترین ها

No image

احکام زکاة

No image

مقدمه سوم در سهام است

No image

نکاح

No image

سرقفلى

No image

سوم : خیار شرط

Powered by TayaCMS