وقف
مسأله :
اگر کسى که رشيد است و مىتواند در مال خود تصرّف کند (محجور و سفيه نيست) با قصد و اختيار چيزى را در راه خدا وقف کند از ملک او خارج مىشود و براى آن کار متعيّن مىشود.
مسأله :
لازم نيست صيغه وقف را به عربى بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگويد اين ملک را مسجد نمودم وقف صحيح است بلکه صيغه وقف هم لازم نيست پس اگر به قصد وقف ملکى را مسجد نمايد وقف صحيح است. و محتاج به قبول هم نيست ولى تحويل مورد وقف به کسى که براى او وقف شده لازم است، و اگر تحويل ندهد گرچه صيغه هم خوانده باشد وقف محقق نمىشود بنابراين تا در آن ملک نماز خوانده نشده آن ملک مسجد نمىشود و اگر چيزى را بر اولاد صغير خود وقف کند و به قصد اينکه آن چيز ملک آنان شود از طرف آنان نگهدارى نمايد وقف صحيح است.
مسأله :
وقف لازم نيست هميشگى يا از موقع خواندن صيغه باشد بلکه مىتواند بگويد اين مال تا ده سال وقف باشد يا بعد از مردن من وقف باشد.
مسأله :
اگر مالى را براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنيا آمدهاند وقف کند وقف صحيح است و آنها که به دنيا نيامدهاند بعد از آمدن به دنيا با ديگران شريک مىشوند و همچنين اگر مالى را فقط براى کسانى که به دنيا نيامدهاند وقف کند نيز صحيح است.
مسأله :
اگر چيزى را بر خودش وقف کند مثل آنکه دکانى را وقف کند که عايدى آن را بعد از مرگ او خرج مقبرهاش نمايند صحيح است و نيز اگر مثلاً مالى را بر فقرا وقف کند و خودش فقير شود مىتواند از منافع وقف استفاده نمايد.
مسأله :
اگر براى چيزى که وقف کرده متولّى معيّن کند بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايند و اگر معيّن نکند اختيار با حاکم شرع است مگر آن که بر افراد مخصوصى وقف کرده باشد که در اين صورت در استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نيست.
مسأله :
اگر متولّى وقف ملک را اجاره داده باشد و بميرد، اجاره باطل نمىشود، ولى اگر کسانى که ملک بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و بميرند در صورتى اجاره صحيح است که ديگران آن را اجازه دهند.
مسأله :
اگر متولّى وقف بميرد يا خيانت کند و يا از عهده اداره وقف برنيايد بايد مراجعه به حاکم شرع شود تا حاکم شرع متولّى يا ناظر معيّن نمايد.
مسأله :
فرش يا چيز ديگرى را که براى جايى وقف کردهاند مىشود براى آنچه وقف شده در جاى ديگر مصرف کنند مگر اينکه وقف مخصوص آنجا باشد.
مسأله :
هر جا که حاکم شرع فروش يا تبديل وقف را صلاح بداند مىتواند وقف را تبديل نمايد و يا بفروشد نظير اينکه مالى را که وقف کردهاند بدون استفاده بماند و يا به طورى خراب شود که نتوانند استفادهاى را که مال براى آن وقف شده از آن ببرند، يا بين کسانى که مال را براى آنان وقف کردهاند اختلاف پيدا شود و خوف آن برود که مال يا جانى تلف شود.
مسأله :
اگر ملکى را مثلاً براى تعمير مسجدى وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد با اذن حاکم شرع عايدات آن، در غير تعمير، يا تعمير مسجد ديگر و مانند اينها مصرف مىشود.
مسأله :
اگر ملکى را وقف کند که عايدى آن خرج چند چيز شود، در صورتى که نداند که براى هر يک چهمقدار معيّنشده، بايد با اذن حاکمشرعتعيينمقدار شود.
مسأله :
مؤسّساتى که داراى شخصيت حقوقى است اگر افرادى که آن مؤسّسه را تشکيل دادهاند آن را از ملک خود بيرون کنند، در حکم وقف است و فرقى ميان مسجد و کتابخانه و آن مؤسّسه نيست، و اگر چيزى را به آن مؤسّسه تمليک کردند ملک آن مؤسّسه مىشود و بايد مطابق قرارداد رفتار شود.
مسأله :
متولّى وقف مىتواند فرش مسجد يا کتابهاى کتابخانه و مانند اينها را که آن مسجد و آن کتابخانه احتياج ندارد يا بلا استفاده مانده است تبديل نمايد و يا بفروشد و اگر آن مسجد يا کتابخانه و مانند آنها متولّى ندارد با اجازه حاکم شرع مىتوانند آن کار را انجام دهند.
مسأله :
اگر جايى را وقف کنند زير زمين به اندازه متعارف و بالاى ساختمان به اندازه متعارف خود به خود وقف مىشود مگر اينکه تعيين کند که چه مقدار وقف است بنابراين مىتواند زيرزمينى را دستشويى و طبقه اوّل آن را مسجد و طبقات ديگر را ملک شخصى يا کتابخانه يا غير اينها قرار دهد.