الف - واجبات احرام

الف - واجبات احرام

الف - واجبات احرام‌

واژه "احرام" به معناى ورود به حجّ يا عمره با لبّيک گفتن و انجام ديگر مقدّماتى است که براى اين کار لازم است(10). همان گونه که پيشتر نيز گذشت، احرام، بخش آغازين عمره تمتّع است، و در آن سه چيز واجب است:

1 - نيّت. 2 - پوشيدن لباس احرام. 3 - تلبيه يعنى گفتن لبّيک.

1 - نيّت احرام‌

مسأله 236) نيّت احرام به معناى قصد محرم شدن براى انجام اعمال عمره تمتّع يا حجّ تمتّع است. بايد دانست که نيّت احرام از نيّت عمره يا حجّ جدا نيست؛ بنابراين کسى که به قصد انجام عمره يا حجّ لبّيک واجبات احرام

مى‌گويد در واقع محرم شده است، هرچند قصد احرام نکند.

مسأله 237) احرام، واجبى عبادى است يعنى بايد آن را به قصد قُربت انجام داد. بنابراين اگر کسى براى ريا و خود نمايى احرام ببندد، احرامش باطل است.

مسأله 238) کسى که مى‌خواهد احرام ببندد هنگام احرام بستن بايد قصد و نيّت خود را تعيين کند. يعنى معيّن کند که آيا قصد حجّ دارد يا عمره؟ همچنين نوع حجّ را که آيا حجّ تمتّع است يا قِران يا اِفراد؛ و نيز نوع عمره را که آيا عمره تمتّع است يا عمره مفرده، بايد تعيين کند، و نيز بايد تعيين کند که آيا حجّ را براى خود بجا مى‌آورد يا به نيابت از ديگرى؟

مسأله 239) کسى که وظيفه‌اش حجّ تمتّع است بايد در حالى که مى‌خواهد احرام عمره ببندد هرچند به طور اجمالى و ارتکازى نيّت داشته باشد که عمره تمتّع انجام دهد و پس از آن حجّ تمتّع بجا بياورد. بنابراين اگر نيّت عمره مفرده بکند و قصد داشته باشد بعداً آن را عمره تمتّع قرار دهد حجّش اشکال پيدا مى‌کند. با اين حال اگر کسى در ماههاى حجّ عمره مفرده مستحبّى انجام داده باشد و بخواهد حجّ تمتّع بجا آورد مى‌تواند عمره مفرده را عمره تمتّع قرار دهد و براى حجّ محرم شود.

مسأله 240) نيّت بايد از آغاز اعمال عمره تا پايان آن هرچند به طور اجمالى موجود و مستمرّ باشد.

مسأله 241) هنگام احرام بستن لازم نيست که اعمال عمره يا حجّ را به طور تفصيلى بداند؛ بلکه همين اندازه که بداند عمره يا حجّ اعمالى دارد و تصميم به انجام آنها داشته باشد، کافى است.

مسأله 242) به زبان آوردن نيّت يا خطور دادن آن در ذهن لازم نيست، بلکه توجّه به عمل و انگيزه داشتن براى انجام آن کافى است.

مسأله 243) کسى که احرام مى‌بندد لازم نيست قصد ترک محرّمات احرام را هم داشته باشد، بلکه قصد انجام اعمال عمره يا حجّ کافى است. ولى هرگاه انسان در حالى که قصد انجام محرّمات را داشته باشد، لبّيک بگويد بنابر احتياط واجب اين تلبيه کافى نيست. مگر در مورد محرّماتى که ارتکاب آن در حال ضرورت شرعاً جايز است. مثل اين که مرد بداند شرايط او به گونه‌اى است که در حال احرام ناچار خواهد شد از لباس دوخته استفاده کند.

مسأله 244) مقصود از محرّماتى که گفته شد در احرام قصد ترک آنها لازم نيست، محرّماتى است که عمره يا حجّ را باطل نمى‌کند؛ امّا در مورد برخى از محرّمات مانند آميزش جنسى که گاه باعث بطلان عمره يا حجّ مى‌شود، روشن است که قصد انجام اين گونه امور باطل کننده احرام است، بلکه قصد احرام، با قصد ارتکاب اين گونه محرّمات منافات دارد و غير ممکن است.

مسأله 245) اگر کسى عمره را با ريا کردن يا سبب ديگرى باطل کند و وقت براى اعاده آن نداشته باشد، احتياط واجب آن است که حجّ افراد بجا آورد و پس از آن عمره مفرده انجام دهد و در سال ديگر نيز حجّ را اعاده کند.

مسأله 246) اگر حجّ را با نيّت خالص انجام ندهد و با ريا کردن يا سبب ديگرى آن را باطل نمايد، اعاده حجّ به تنهايى در سال ديگر کافى نيست، بلکه بايد هم عمره و هم حجّ را اعاده کند.

مسأله 247) اگر برخى از ارکان عمره يا حجّ را به نيّت خالص انجام ندهد و با ريا کردن يا سبب ديگرى آن را باطل کند، در عمره حکم بطلان عمره و در حجّ، حکم بطلان حجّ را دارد، ولى هرگاه امکان جبران بخشى که باطل شده وجود داشته باشد بايد آن را جبران نمايد و عملش صحيح است، هرچند با ريا کردن معصيت نموده است.

مسأله 248) اگر کسى به علّت ندانستن مسأله يا عذرى مانند آن به جاى نيّت عمره تمتّع، حجّ تمتّع را قصد کند، اگر در نظرش اين بوده که همان عملى را که همه بايد انجام دهند، انجام مى‌دهد و تنها گمان مى‌کرده نام بخش اوّل حجّ، حجّ تمتّع است، عمل او صحيح و عمره‌اش، عمره تمتّع است و بهتر است که نيّت را تجديد کند. ولى اگر گمان مى‌کرده که حجّ تمتّع بر عمره تمتّع مقدّم است و در نتيجه، قصد حجّ تمتّع نموده يعنى به اين قصد محرم شده که پس از احرام به عرفات و مشعر برود و حجّ بجا بياورد و پس از آن عمره تمتّع انجام دهد عملش باطل است و بايد مجدّداً در ميقات براى عمره تمتّع تجديد احرام کند و اگر از ميقات گذشته و نمى‌تواند به آن‌جا برگردد بايد هر اندازه مى‌تواند به سمت ميقات برگردد و در آن‌جا تجديد احرام کند. و اگر اين نيز برايش ممکن نيست بايد در خارج از حرم احرام ببندد و اگر وارد حرم شده و نمى‌تواند از آن‌جا خارج شود، بايد در همان داخل حرم احرام ببندد و احتياط آن است که هر اندازه مى‌تواند به سمت خارج از حرم برگردد.

مسأله 249) اگر پس از آن که در ميقات مقدار واجب از لبّيک را گفت شک کند که آيا نيّت عمره تمتّع کرده يا نيّت حجّ تمتّع، بنا بگذارد که نيّت عمره تمتّع کرده و عمره‌اش صحيح است. همچنين اگر پس از لبّيک گفتن در روز هشتم ذى‌حجّه که بايد براى حجّ تمتّع لبّيک بگويد شکّ کند که آيا لبّيک را براى حجّ گفته يا براى عمره، بنا بگذارد که براى حجّ تمتّع لبّيک گفته و حجّش صحيح است و احتياط مستحبّ در هر دو صورت آن است که نيّت و لبّيک را تجديد کند.

مسأله 250) قصد ابطال عمره يا حجّ، مبطل نيست، بنابراين کسى که در ميقات يا محاذى آن يا جاى ديگرى که تکليف اقتضا نموده محرم شده باشد نمى‌تواند احرام خود را به هم بزند و اگر لباس احرام را هم بيرون بياورد و قصد خروج از احرام را بکند، احرامش به هم نمى‌خورد و محرّماتى که با احرام بستن بر او حرام شده حلال نمى‌شود و اگر کارى که موجب کفّاره است انجام دهد بايد کفّاره بدهد.

2 - پوشيدن لباس احرام‌

دوّم از واجبات احرام، پوشيدن لباس احرام براى مردان است که داراى دو جزء است، يکى لنگ، که بايد به کمر بسته شود و ديگرى ردا، که بايد به دوش انداخته شود.

مسأله 251) پوشيدن لباس احرام آن گونه که بر مردان واجب است بر زنان واجب نيست و مى‌توانند در لباسهاى معمولى خود محرم شوند.

مسأله 252) محرم مى‌تواند به علّت سرما يا هر غرض ديگرى بيش از دو جامه احرام بپوشد، مثلاً دو يا سه ردا و دو يا سه لنگ. همچنان که مى‌تواند براى پوشيدن عورت علاوه بر دو جامه احرام از پارچه ديگرى که دوخته نباشد نيز استفاده کند.

مسأله 253) در پوشيدن دو جامه احرام ترتيب خاصّى معتبر نيست؛ مهم اين است که يکى را لنگ قرار دهد و ديگرى را ردا.

مسأله 254) بنابر احتياط واجب لُنگ بايد از ناف تا زانو را بپوشاند و پوشيدن ردا بايد به طور متعارف باشد و بنابر احتياط دو شانه انسان را بپوشاند.

مسأله 255) احتياط واجب آن است که اين دو جامه پيش از نيّت احرام و لبّيک گفتن پوشيده شود. و اگر پس از لبّيک گفتن بپوشد احتياط آن است که دوباره لبّيک بگويد.

مسأله 256) احتياط واجب آن است که در حال اختيار به يک جامه بلند که مقدارى از آن لُنگ باشد و مقدارى از آن ردا، اکتفا نشود؛ بلکه لُنگ و ردا بايد دو جامه جدا از هم باشد.

مسأله 257) احتياط واجب آن است که در پوشيدن جامه احرام نيّت کند و قصد فرمان‌بردن امر پروردگار و اطاعت او را بنمايد، بلکه احتياط مستحبّ است که هنگام بيرون آوردن جامه‌هاى دوخته نيز قصد اطاعت فرمان خداوند را داشته باشد.

مسأله 258) دو جامه‌اى که در آن احرام بسته مى‌شود بايد شرايط لباس نمازگزار را داشته باشد(11). بنابراين احرام بستن در جامه حرير يا جامه‌اى که از اجزاى حيوان حرام گوشت يا مردار تهيّه شده باشد يا جامه نجس صحيح نيست؛ ولى وجود نجاستى که در لباس نمازگزار بخشيده شده، در جامه احرام هم مانعى ندارد.

مسأله 259) لازم است جامه‌اى که لنگ قرار داده مى‌شود، بدن‌نما نباشد و احتياط مستحبّ آن است که ردا هم بدن‌نما نباشد.

مسأله 260) احتياط واجب آن است که لباس احرام زن، حرير خالص نباشد؛ بلکه احتياط آن است که زن از آغاز تا پايان احرام، حرير نپوشد.

مسأله 261) احتياط واجب آن است که هرگاه در اثناى احرام، جامه احرام نجس شود در صورت امکان آن را تطهير يا تبديل نمايد، همچنين احتياط آن است که اگر بدن محرم در حال احرام نجس شود مبادرت به تطهير آن نمايد. ولى اگر جامه احرام يا بدن را تطهير نکرد، به احرامش ضررى نمى‌رسد و کفّاره ندارد.

مسأله 262) احتياط آن است که جامه احرام از پوست نباشد؛ ولى اگر به گونه‌اى باشد که به آن "جامه" بگويند، مانعى ندارد.

مسأله 263) لازم نيست که جامه احرام از نوع بافتنى باشد، بلکه مثل "نمدِ" ماليده شده هم در صورتى که به آن جامه گفته شود کافى است.

مسأله 264) افضل آن است که محرم هرگاه وارد مکّه شد اگر جامه‌اى را که در آن محرم شده، عوض کرده براى طواف همان جامه‌اى را که در آن محرم شده، بپوشد، بلکه اين کار موافق با احتياط استحبابى است.

مسأله 265) لازم نيست محرم همواره جامه احرام را در بر داشته باشد، بلکه جايز است آنها را عوض کند يا براى شستن يا حمّام رفتن بيرون بياورد. بلکه جايز است در صورتى که نياز باشد هر دو جامه را بيرون آورد و برهنه شود.

مسأله 266) اگر عمداً لباس احرام را نپوشد يا عمداً در لباس دوخته محرم شود، علاوه بر آن که معصيت کرده، صحّت احرامش نيز اشکال دارد.

مسأله 267) بنابر احتياط واجب کسى که لباس احرام پوشيده و محرم شده حتّى اگر ساتر ديگرى هم داشته باشد نبايد عمداً لباس‌هاى احرام را بکند و اعمال عمره را بدون لباس احرام انجام دهد.

مسأله 268) کسى که به علّت عذرى مانند بيمارى نمى‌تواند لباس دوخته خود را بکَند و لباس احرام بپوشد بايد در ميقات يا محاذى آن نيّت عمره يا حجّ کند و لبّيک بگويد و اين کار براى صحّت احرامش کافى است، ولى هرگاه عذرش برطرف شد بايد جامه دوخته را بکند و اگر لباس احرام نپوشيده بپوشد و لازم نيست به ميقات برگردد، و براى پوشيدن لباس دوخته بايد يک گوسفند قربانى کند.

مسأله 269) بنابر احتياط واجب گِره زدن لباس احرام يا گذاشتن چيزى مانند سنگ در لباس احرام و بستن آن با نخ اشکال دارد.

مسأله 270) احتياط واجب آن است که جامه‌اى را که لنگ قرارداده، به گردن گِره نزند. واگر از روى جهل يا نسيان گِره زد، احتياط آن است که فوراً آن را باز کند، ولى اين کار به احرامش ضرر نمى‌زند و کفّاره هم ندارد.

مسأله 271) اگر کسى پس از آن که محرم شد، پيراهن بپوشد بايد آن را بشکافد و از سمت پايين بيرون بياورد، ولى اگر در پيراهن محرم شود، لازم نيست آن را شکاف دهد و از پايين بيرون آورد، بلکه همين اندازه که آن را بيرون آورد و لباس احرام بپوشد، کافى است و در هر دو صورت احرامش صحيح است.

مسأله 272) لباس احرام بايد مباح باشد، بنابراين احرام بستن در جامه غصبى و جامه‌اى که با عين پولى خريدارى شده که خمس يا زکات آن را نداده‌اند صحيح نيست، ولى در جامه مشکوک مى‌توان محرم شد، هرچند احتياط در اين زمينه بسيار پسنديده است.

3 - لبّيک گفتن‌

سوّم از واجبات احرام تلبيه يعنى لبّيک گفتن است. و مقدار واجب لبّيک، اين است که بگويد:

"لَبَّيْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ لا شَريکَ لَکَ لَبَّيْکَ"،

و بنابر احتياط واجب پس از آن اضافه کند:

"اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ لا شَريکَ لَکَ لَبَّيْکَ"

و مستحبّ است بعد از آن گفته شود:

"لَبَّيْکَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ داعِياً إِلى‌ دارِالسَّلامِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ غَفَّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ أَهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ تُبْدِئُ وَالْمَعادُ إِلَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ تَسْتَغْنِي و يُفْتَقَرُ إِلَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ مَرْهُوباً وَمَرْغُوباً إلَيْکَ لَبَّيْکَ، إِلهَ الْحَقِّ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ ذَا النَّعْماءِ وَالْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ کَشَّافَ الْکُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ يا کَرِيمُ لَبَّيْکَ".

همچنين گفتن اين جملات نيز خوب است:

"لَبَّيْکَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْکَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ بِحَجَّةٍ وَعُمْرَةٍ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ وَهذِهِ عُمْرَةُ مُتْعَةٍ إلَى الْحَجِّ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ أَهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ تَلْبِيَةً تَمامُها وَبَلاغُها عَلَيْکَ."

مسأله 273) مقدار واجب تلبيه مانند تکبيرةالاحرام نماز است و صحيح گفتن آن لازم و واجب است و اگر کسى آن را نداند، بايد بياموزد يا با تلقين کسى، به طور صحيح بگويد.

مسأله 274) اگر کسى نتواند حتّى با تلقين ديگرى مقدار واجب لبّيک را صحيح ادا کند، بايد به هر گونه که مى‌تواند بگويد و ترجمه‌اش را نيز بگويد و بنابر احتياط واجب، نايب نيز بگيرد.

مسأله 275) اگر کسى با علم به اين که در صورت صحيح نگفتن تلبيه محرم نمى‌شود، عمداً تلبيه را غلط بگويد و اعمال عمره يا حجّ را انجام دهد، عملش صحيح نيست.

مسأله 276) ترجمه مقدار واجب لبّيک که گاهى گفتن آن لازم مى‌شود اين است: "اجابت مى‌کنم دعوت تورا، خداوندا، اجابت مى‌کنم دعوت تورا. اجابت مى‌کنم دعوت تورا، شريکى براى تو نيست، اجابت مى‌کنم دعوت تورا. به درستى که سپاس و نعمت و پادشاهى از آن توست، شريکى ندارى، اجابت مى‌کنم دعوت تورا."

مسأله 277) پس از آن که انسان لبّيک را به طور صحيح گفت، اتمام اعمال عمره يا حجّ بر او واجب مى‌شود، هرچند عمره يا حجّى که شروع کرده، مستحبّى باشد.

مسأله 278) طهارت از حدث اصغر و اکبر، شرط صحّت احرام و تلبيه نيست، بنابراين کسى که وضو ندارد، جنب، حايض و نفساء نيز مى‌توانند لبّيک بگويند و محرم شوند.

مسأله 279) اگر کسى در احرام حجّ پس از وقوفين و پيش از اتمام اعمال حجّ متوجّه شود که تلبيه را غلط گفته، گرچه بعيد نيست حجّش صحيح باشد، ولى بنابر احتياط نبايد به اين حجّ اکتفا کند.

مسأله 280) اگر لبّيک گفتن را فراموش کرد يا به علّت ندانستن مسأله، لبّيک نگفت و از ميقات گذشت، در صورت امکان واجب است به ميقات برگردد و احرام ببندد و لبّيک بگويد و اگر نتواند برگردد اگر وارد حرم نشده همان‌جا که هست احرام ببندد و لبّيک بگويد و اگر وارد حرم شده بايد به خارج از حرم برگردد و لبّيک بگويد و اگر ممکن نيست همان‌جا که هست محرم شود و لبّيک بگويد و بنابر احتياط واجب در تمام مواردى که نمى‌تواند به ميقات برگردد هر اندازه مى‌تواند به سمت ميقات بازگردد.

مسأله 281) اگر کسى به علّت عذر يا بدون عذر مقدار واجب لبّيک را نگفت، محرّمات احرام بر او حرام نمى‌شود و اگر کارى که موجب کفّاره است انجام دهد، کفّاره ندارد و همچنين است اگر لبّيک را با ريا کردن باطل کرده باشد.

مسأله 282) اگر پس از گذشتن وقت جبران يادش بيايد که لبّيک را نگفته، بعيد نيست احرامش صحيح باشد. و اگر پس از پايان اعمال يادش بيايد که لبّيک را نگفته، حجّش صحيح است.

مسأله 283) مقدار واجب لبّيک يک بار است، ولى مستحبّ است هرچه مى‌تواند لبّيک را تکرار کند، و براى هفتاد مرتبه لبّيک گفتن پاداش بزرگى ذکر شده است. در روايتى از امام باقرعليه السلام از رسول خداصلى الله عليه وآله آمده‌است: "کسى که در احرامش هفتاد بار از روى ايمان و اخلاص لبّيک بگويد خداوند هزار هزار فرشته را بر دورى او از آتش و نفاق گواه مى‌گيرد."(12)

مستحبّات احرام

مسأله 284) در تکرار لبّيک‌هاى مستحبّ لازم نيست همان عبارتى را که هنگام احرام بستن مى‌گويند، تکرار کند؛ بلکه مى‌تواند بگويد: "لَبّيْکَ اَللَّهُمَّ لَبّيْکَ" يا تنها "لَبّيْک" را تکرار کند.

مسأله 285) براى مردها مستحبّ است که لبّيک را بلند بگويند.

مسأله 286) کسى که براى عمره تمتّع محرم شده، بنابر احتياط واجب بايد هنگامى که خانه‌هاى مکّه را ديد از لبّيک گفتن خوددارى کند. منظور از خانه‌هاى مکّه خانه‌هايى است که جزء شهر مکّه به شمار آيد، هرچند شهر مکّه بزرگ شود.

مسأله‌287) کسى که براى حجّ احرام بسته، بنابر احتياط واجب بايد از ظهر روز عرفه به بعد، لبّيک گفتن را ترک کند.

مسأله 288) شخص لالى که تلبيه را مى‌داند ولى نمى‌تواند بگويد بايد زبان خود را به تلبيه حرکت دهد و با انگشت خود نيز به آن اشاره کند و بهتر است ديگرى نيز به جاى او تلبيه بگويد و به جاى لالى که اصلاً تلبيه را نمى‌داند بايد ديگرى تلبيه بگويد.

مسأله 289) اگر احرام بستن را فراموش کند و پس از پايان حجّ متوجّه شود، حجّش صحيح است ولى اگر پس از انجام همه اعمال عمره و پيش از حجّ متوجّه شود و نتواند جبران کند گرچه صحّت عمره‌اش قوى به نظر مى‌رسد، ولى بنابر احتياط واجب حجّ را به نيّت مافى‌الذّمّه يعنى اعمّ از حجّ تمتّع و افراد بجا بياورد و قربانى کند و پس از حجّ نيز رجاءً عمره مفرده بجا آورد.

Powered by TayaCMS