شرايط وجوب حج
مسأله 149- حج در تمام عمر، يک مرتبه بر کسي که علاوه بر دارا بودن شرايط عامه تکليف (بلوغ، عقل، قدرت، علم) مستطيع هم باشد واجب مي شود و استطاعت به چند چيز حاصل مي شود:
داشتن مخارج رفتن و برگشتن به حسب نياز و شأن خود.
داشتن مخارج کساني که شرعا يا عرفا مخارج آنها بر او واجب است.
داشتن مال يا کسبي که بعد از بازگشت بتواند به حسب حال و شأن خود زندگي کند.
مسأله 150- حج براي غير بالغ، گرچه بدون اذن ولي باشد، مستحب است، لکن کفايت از حج واجب نمي کند و اگر بعد از بلوغ مستطيع باشد بايد حج برود.
مسأله 151- اگر به گمان اينکه بالغ نشده قصد حج استحبابي کند و بعد معلوم شود بالغ بوده، حج او کفايت از حج واجب مي کند.
مسأله 152- مستحب است سرپرست طفل غير مميز و ديوانه آنها را محرم کند و اگر ممکن است تلبيه را به آنها تلقين نمايد و اگر ممکن نيست خودش بجاي آنها بگويد و بعد از احرام بايد آنها را از محرمات احرام باز دارد و اگر باز ندارد کفاره بر سرپرست است، چنانچه قرباني نيز به عهده او است و تمام اعمال عمره و حج را اگر مي توانند خود آنها بجا مي آورند و اگر نمي توانند سرپرست آنها نيابت مي کند يا در مثل طواف آنها را طواف مي دهد.
مسأله 153- اگر در وقت درک مشعر الحرام نابالغ بالغ شد يا مجنون عاقل گرديد حج او کفايت از حج واجب مي کند.
مسأله 154- حج بر ديوانه واجب نيست ولي اگر ديوانه ادواري باشد و در ايام حج عاقل باشد و بتواند اعمال را بجا آورد، حج بر او واجب است ولي اگر ديوانگي او در موسم حج باشد حج بر او واجب نيست و لازم نيست سرپرست او قبل يا بعد از مردن او براي او نايب بگيرد.
مسأله 155- اگر عاقل در حال احرام ديوانه شود يا کسي در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را بجا آورد سرپرست آنها (ولي آنها يا رئيس کاروان و مانند آنها) بايد در اعمالي که قابل نيابت است مانند ذبح و رمي از آنها نيابت کند و در مثل طواف آنها را طواف دهد و در مثل وقوف آنها را به عرفات و مشعر ببرد و در تقصير آنها را تقصير کند و اگر بردن آنها به عرفات و مشعر ممکن نيست حج آنها بدل به عمره مفرده مي شود و اگر ممکن است آنها را طواف و سعي مي دهند و اگر ممکن نيست از طرف آنها نيابت مي کنند و آنها را تقصير مي نمايند و با اين عمل از احرام بيرون مي آيند ولي در هر صورت ، حج آنها کفايت از حج واجب نمي کند.
مسأله 156- کسي حج بر او واجب مي شود که قدرت براي اعمال حج داشته باشد. بنابراين اگر کسي مريض است و حج رفتن براي او مشقت دارد يا راه باز نيست، يا نوبت او نشده است، يا امنيت ندارد، يعني در راه يا در آنجا خطري متوجه جان يا مال اوست و يا در نبودن در وطن امنيت مالي يا ناموسي ندارد حج براي او واجب نيست.
مسأله 157- اگر بداند حج او سبب ترک واجب اهم مي شود نظير ترک نماز يا جهاد، يا آنکه حجش متوقف بر فعل حرامي است که اجتناب از او اهم از حج باشد نظير سلطه اجانب بر او يا ابتلاي به زنا و مانند آنها، حج بر او واجب نيست.
مسأله 158- اگر حج او متوقف بر ترک واجبي است که حج اهم از اوست نظير مخالفت نهي پدر يا مادر يا شوهر و يا متوقف است بر گناهي که حج اهم از اجتناب آن گناه است نظير نگاه نامحرم به آن، يا تزريق آمپول به وسيله نامحرم و مانند اينها، حج بر او واجب نيست.
مسأله 159- هر گاه با اينکه حج خوف خطر داشته يا مستلزم ترک واجب اهم يا بجا آوردن فعل حرام بود، به حج رود و آن خطر به او برسد و يا واجب را ترک و حرام را بجا آورد، گرچه گناه کرده است ولي حج او صحيح و کفايت از حج واجب مي کند.
مسأله 160- اگر کسي مريض يا پير است و قدرت براي رفتن مکه ندارد، اگر همان سال مستطيع شده است حج بر او واجب نيست و اگر قبلا مستطيع بوده است و مي توانسته به حج رود و نرفته است حج بر او واجب است و بايد در حال حيات نايب بگيرد.
مسأله 161- اگر کسي نذر کند که همه ساله روز عرفه را مثلا حضرت رضا سلام الله عليه را زيارت کند و بعد از اين نذر مستطيع شود نذر منحل و حج بر او واجب مي شود و همچنين است اگر نذر کرده باشد که همه ساله مکه رود و بعد از اين نذر مستطيع شود نذرش منحل و بايد حج واجب بجا آورد.
مسأله 162- هر گاه حج بر کسي واجب شد و در بجا آوردنش اهمال و تأخير کرد تا استطاعتش از بين رفت واجب است به هر ترتيبي شده تا به حد حرج نرسد حج را بجا آورد.
مسأله 163- اگر کسي نمي دانست که يکي از واجبات حج است يا نمي دانست که مستطيع و حج بر او واجب است و حج نرفت تا از استطاعت افتاد حج بر او واجب نيست.
مسأله 164- اگر کسي نمي داند که قدرت براي حج دارد يا نه ، نظير اينکه گذرنامه به او مي دهند يا نه، و يا استطاعت مالي دارد يا نه، بايد تفحص کند تا معلوم شود حج بر او واجب است يا نه.
مسأله 165- حج بر کسي واجب است که استطاعت مالي داشته باشد. به اين معني که پول رفت و برگشت و مخارج خود و عيال را داشته باشد و علاوه بر اين از زندگي در حدي که مناسب با شان اوست در رفاه باشد.
مسأله 166- لازم نيست بعد از برگشت از حج سرمايه بالفعل نظير پول يا باغ و مغازه و مانند اينها داشته باشد بلکه اگر سرمايه بالقوه نظير کسب يا زراعت يا حرفه اي داشته باشد حج بر او واجب است، حتي افرادي که از راه وجوه شرعيه اداره مي شوند نظير اهل علم، اگر در بازگشت از وجوه شرعيه به طور متعارف اداره مي شوند حج برآنها واجب است، ولي اگر با وجوه شرعيه بخواهد به مکه رود کفايت از حج واجب نمي کند ، بلکه در بعض از موارد سفر خالي از اشکال نيست.
مسأله 167- کساني که نياز به خانه مسکوني يا لوازم زندگي يا ازدواج و مانند اينها دارند و اگر پولي که دارند در حج صرف کنند نمي توانند رفع نياز کنند . حج برآنها واجب نيست، ولي اگر نياز به اينها نداشته باشند حج بر آنها واجب است.
مسأله 168- کسي که پول رفتن و برگشتن ندارد ولي اگر قرض کند بعدا به آساني مي تواند قرض خود را ادا کند مثل اينکه ملکي دارد که بعد از برگشت مي فروشد يا درآمد سرشاري دارد که بعد از برگشت از آن درآمد قرض را ادا مي کند، حج بر او واجب است. همچنين اگر مخارج حج را دارد و در مقابل آن بدهي نيز دارد و مطمئن است که در برگشت به خوبي مي تواند بدهي خود را ادا نمايد حج بر او واجب است.
مسأله 169- اگر مخارج حج زيادتر از حد متعارف باشد و انسان بتواند بدون مشقت آن را تهيه کند حج بر او واجب است.
مسأله 170- روحاني و پزشک و خدمه کاروانها اگر در برگشت مي توانند زندگي خود را به طور مناسب شأن خود اداره کنند حج بر آنها واجب است.
مسأله 171- انسان مي تواند قبل از رسيدن وقت حج، خود را از استطاعت بيندازد، نظير اينکه مال خود را به ديگري ببخشد، چنانچه لازم نيست خود را مستطيع کند، گرچه براي او آسان باشد، ولي اگر مستطيع بود و حج او متوقف بر مقدماتي باشد نظير اسم نويسي در کاروانها يا گرفتن ويزا و مانند اينها، بايد آن مقدمات را تهيه کند و اگر تهيه نکرد و نتوانست مکه رود علاوه بر اينکه گناه کرده است حج بر او مستقر مي شود و بايد بعدا حج را بجا آورد گرچه از استطاعت افتاده باشد.
مسأله 172- اگر زني مهريه يا خانه او کفايت از رفتن حج را مي کند ولي شوهر او به طور سهولت نمي تواند مهريه او را بدهد يا خانه ديگري تهيه کند، حج براي او واجب نيست و همچنين است اگر مهريه او سفر حج باشد. وقتي حج بر او واجب است که شوهرش بتواند به طور متعارف مخارج حج او را تهيه کند.
مسأله 173- اگر شخصي پول رفت و برگشت را ندارد يا بعد از برگشتن نمي تواند زندگي خود را به طور متعارف اداره کند ولي پول حج را کسي به او ببخشد يا کسي او را براي بردن به حج مهماني کند که به آن حج بذلي مي گويند حج بر او واجب مي شود و کفايت از حج واجب مي کند.
مسأله 174- اگر مستطيع پس از احرام بميرد هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد، احرام او کفايت از حج او مي کند و لازم نيست ورثه براي او حج واجب بجا بياورند.
مسأله 175- ثبوت اول ماه و روز عرفه و عيد قربان نزد عامه به حکم قاضي آنها يا راه ديگر براي ما کافي است و نبايد اعتنا به شک يا مظنه نمود و خوب است شيعيان در اين امور تحقيق نکنند و به قول آنها اکتفا نمايند ولي اگر بر فرض نادر يقين به خلاف پيدا شد نمي توانند محرم به احرام حج شوند، و اگر شده مبدل به عمره مفرده مي شود ولي خيلي خوب است که حج را طبق رفتار عامه بجا آورد و در سالهاي بعد اعاده نمايد.
مسأله 176- حدودي که عامه براي عرفات و مشعر و مني و مسلخ و مانند اينها تعيين کرده اند کفايت مي کند و لازم نيست شيعيان در اين امور تحقيق کنند و نبايد به شک يا گمان خود اعتنا نمايند، بلکه اگر بر فرض نادر يقين به خلاف کنند همان حدود نيز کفايت مي کند.