واجبات احرام
(مسأله 32) واجبات احرام سه چيز است:
اول ـ پوشيدن دو جامه احرام، و واجب است که يکى از آنها از ناف تا زانو را بپوشاند که آن را «لنگ» گويند، و ديگرى بايد بر دوش انداخته شود، و بقدرى باشد که شانه ها را بپوشاند و آن را «ردا» گويند، و احتياط لازم آن است که پيش از نيت و گفتن تلبيه هاى واجب، لباس دوخته را درآورد، و لباس احرام را بپوشد و بعد نيت کند، و احتياط مستحب آن است که زن ها نيز اين دو جامه را بپوشند، اگر چه در آوردن لباس دوخته بر آنها واجب نيست، و جايز است بعد از احرام، دو جامه احرام را بيرون بياورند، و با لباس خودشان باشند، و بهتر آن است که در حال سعى و طواف دو جامه احرام را در برداشته باشند.
(مسأله 33) احرام بايد در لباسى باشد که نماز خواندن در آن صحيح باشد، پس اگر لباس احرام حرير (ابريشم) خالص باشد، يا از اجزاى حيوان حرام گوشت، يا نجس باشد به نجاستى که در حال نماز از آن عفو نشده يا غصبى باشد، احرام در آن صحيح نيست، ولى اگر لباس احرام به نجاستى که نماز خواندن با آن صحيح است نجس باشد، مثل خون زخم و جراحت و دمل ضرر ندارد.
(مسأله 34) بايد پارچه اى که از ناف تا زانو را مى پوشاند، بقدرى نازک نباشد که پوست بدن از زير آن نمايان باشد، و احوط در پارچه اى که بدوش انداخته مى شود نيز اين است، که به حدى که گفته شد نازک نباشد.
(مسأله 35) اگر لباس احرام در بعض حالات احرام نجس شود، احتياط مستحبّ آن است که آن را عوض کند و يا تطهير نمايد، بلکه احوط و اولى آن است که اگر محرم بدنش نجس شود نجاست را از آن زايل کند.
(مسأله 36) جامه احرام زن نيز مثل جامه احرام مرد، بايد از ابريشم خالص نباشد، بلکه احتياط آن است که ساير لباس هاى او نيز از ابريشم خالص نباشد.
(مسأله 37) احتياط واجب آن است که لباس احرام يافته باشد، چه محرم مرد باشد و چه زن، و از پوست يا مثل نمد ماليده نباشد، و هم چنين از اجناس جديد مثل پلاستيک و نايلون و امثال آن اگر بافته نيستند، نباشد.
دوم ـ از واجبات احرام، نيت است، يعنى قصد کند که احرام مى بندم براى عمره تمتع حجة الاسلام به جهت اطاعت فرمان خداوند عالم. و معناى احرام بستن، آن است که برخود قرار دهد و ملتزم شود براى توجه به مکه، و بجا آوردن اعمال حج و عمره، کارهائى را که در عمره تمتع بر او حرام است ترک نمايد، و مستحب است که نيت احرام را به زبان بياورد چنانچه گذشت.
سوم ـ گفتن چهار تلبيه است بعد از نيت، و صورت آن اين است که بگويد:
«لَّبَّيْکَ اَللّْهُمَّ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ لا شَرِيکَ لَکَ لَبَّيْکَ»،
و بنابر احتياط واجب جمله ذيل نيز گفته شود.
«إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ، لاشريک لَکَ»
و بهتر، اضافه يک لَبَّيْکَ ديگر است بعد از لا شَرِيکَ لَکَ، و واجب است که اين عبارت را به عربى صحيح بگويد، و احوط و اولى کسر همزه «اِنَّ» و فتح کاف «الملک» است، و واجب است کسى که اين عبارت را نمى داند به طور صحيح آن را ياد بگيرد، يا کسى به او در وقت گفتن تلقين کند، و اگر ممکن نشد، به هر صورت که مى تواند بگويد، و ترجمه اش را به فارسى(2) يا زبان ديگر بگويد، و نايب هم بگيرد رجاءاً که از طرف او بطور صحيح بگويد.
(مسأله 38) مکرر گفتن اين چهار تلبيه مستحب است، و بيش از يک مرتبه گفتن آن واجب نيست.
(مسأله 39) شخص محرم تا محل نشده جايز نيست لباس دوخته بپوشد، ولى بيرون آوردن لباس احرام براى او در صورتى که ناظر محترم نباشد جايز است.
(مسأله 40) هر گاه پوشيدن لباس احرام را فراموش نمايد، و پيش از آن که مشغول طواف شود، بخاطرش بيايد، احوط آن است که به ميقات برگردد، و لباس احرام را بپوشد، و تلبيه را هم رجاءاً بگويد، و اگر برگشتن به ميقات ممکن نباشد، هر مقدار ممکن است برگردد، و در آنجا بپوشد، و اگر برگشتن اصلا ممکن نشود، هر جا به خاطرش آمد همانجا لباس احرام بپوشد، و تلبِيَه را بنحوى که ذکر شد بگويد، و اگر با تمکن برنگشت، و هر جا يادش آمد لباس احرام پوشيد، احرام او صحيح است على الظاهر، گرچه خلاف احتياط است.
(مسأله 41) معلوم شد که احرام اين است که شخص ملتزم شود، و بر خود قرار دهد، ترک کارهائى را که در حال احرام حرام است. پس لازم است آن کارها را، پيش از نيت احرام بطور اجمال بشناسد، تا در موقع نيت، ترک آنها را بر خود قرار دهد، و کفايت مى کند که در نظر داشته باشد ترک محرماتى که در مناسک نوشته شده، و لازم نيست که بطور تفصيل در وقت احرام آن کارها در نظرش باشد.