کيفيت طواف
تا اين جا با شرايطى که مربوط به شخص طواف کننده بود آشنا شديم، اکنون وقت آن رسيده است که با شرايطى که مربوط به کيفيت طواف است، آشنا شويم:
شرايط مربوطه به کيفيت طواف هفت تا است:
1و2. ابتدا و ختم به حجر اسود
طواف که از هفت شوط تشکيل مى يابد، بايد از «حجرالأسود» آغاز و با رسيدن به آن پايان پذيرد، طواف در حالى که يک امر عبادى است ولى حقيقت آن يک امر عرفى است، کافى است که در نظر عرف دقيق بگويند عمل خود را از محاذى حجرالأسود آغاز کرد و با رسيدن به محاذى آن پايان داد و اين عمل را هفت بار تکرار نمود، و چون در ايام حج کثرت جمعيت مانع از تشخيص محاذات است لازم است کمى قبل از رسيدن به حجر الأسود نيت کند که: «طواف را از
صفحه 101
محاذات واقعى حجر آغاز مى کنم و با رسيدن به آن نقطه نيز پايان مى دهم».
مسأله307. طواف عمل واحد است، و يک نيت در آغاز طواف کافى است، ديگر لازم نيست در هر شوطى جلوتر از محاذات حجر الأسود نيت را تجديد کند.
مسأله308. طواف بايد از «حجرالأسود» شروع شود و در همان جا ختم گردد، اگر کسى سهواً، طواف خود را از «رکن يمانى» که پيش از «حجر الأسود» است ، آغاز کند و در همان جا ختم کند، طواف او باطل است، ولى اگر در نهايت در حجر الأسود، ختم نمايد و در حقيقت کسرى را جبران نمايد طواف او صحيح است مشروط به اين که نيت واقعى او اين باشد که طواف خود را نقطه واقعى شروع مى کند ولى خيال مى کرد که آن نقطه واقعى رکن يمانى است و اگر کسى او را توجه مى داد، فوراً از حجر الأسود آغاز مى کرد.
3. قرار گرفتن کعبه در سمت چپ
شرط سوم اين است که به هنگام طواف، کعبه، سمت چپ طواف کننده قرار گيرد.
مسأله309. شروع به طواف از حجر الأسود بايد به گونه اى باشد که کعبه در سمت چپ طواف کننده قرار گيرد، بنابراين شروع به طواف از حجر الأسود به گونه معکوس که کعبه سمت راست انسان
صفحه 102
قرار گيرد، صحيح نمى باشد.
مسأله310. در آغاز طواف از «حجر الأسود» تا «حِجْر اسماعيل» کعبه در سمت چپ، و شانه چپ نيز محاذى کعبه قرار مى گيرد ولى پس از رسيدن به دهانه اول «حِجْر اسماعيل» تا ضلع دوم حِجر اسماعيل، کعبه پشت سر انسان قرار مى گيرد، سپس به همان حالت نخست (کعبه سمت چپ و محاذى شانه چپ) پديد مى آيد، چنين حالتى که لازمه طبيعت طواف است، اشکالى ندارد و فقط کوشش شود پشت به کعبه يا رو به کعبه نشود.
مسأله311. اگر کسى بخواهد کعبه پيوسته در سمت چپ او قرار گيرد، مى تواند پس از رسيدن به دهانه نخست حجر اسماعيل کمى متمايل به چپ و نيز قبل از رسيدن به دهانه دوم کمى متمايل به راست شود و به همين حالت تا رسيدن به محاذات کعبه به طواف خود ادامه دهد و اگر اين محاذات اتفاق نيفتاد، طواف اشکالى ندارد.
مسأله312. اگر به خاطر ازدحام مقدارى از طواف را طورى انجام دهد که روى طواف کنند يا پشت او به سمت کعبه باشد بايد آن مقدار را جبران کند و راه جبران اين است که به حرکت خود بدون نيت ادامه دهد، تا اين که دوباره به نقطه اى که طواف او آسيب ديده و يا محاذى آن برسد و از آنجا شوط را تکميل کند، و اگر نقطه اى که طواف او در آن آسيب ديده، و يا محاذى آن را به دقت به ياد ندارد
صفحه 103
بدون نيت به حرکت ادامه دهد، و يک بار ديگر از حجر الاسود اين شوط را تکرار کند به قصد اين که هر مقدار قبلاً پيموده جزء طواف نباشد و بقيه براى تکميل آن شوط باشد.
مسأله313. طواف کننده مى تواند تند يا آهسته پياده، يا سواره يا با تکيه دادن به ديگرى طواف کند، هر چند شايسته است اعتدال را رعايت کند.
مسأله314. در حال طواف ، نگاه به سمت راست و چپ مانع ندارد، حتى مى تواند طواف را قطع کند، و کعبه را لمس کند، و از همان جا که قطع کرده، طواف را تمام کند.
4.طواف از خارج حجر اسماعيل
حجر اسماعيل، متصل به کعبه و داراى دو دهانه ورودى است و زائران داخل آن نماز مى گزارند و دعا مى خوانند، و معروف است که «اسماعيل» و مادر او «هاجر» در آن جا به خاک سپرده شده اند، در حالى که «حِجْر اسماعيل» جزو کعبه نيست ولى بايد آن را بسان کعبه، دور زد و داخل طواف نمود.
مسأله315. اگر کسى «حجر اسماعيل» را دور نزند و از داخل آن طواف کند، طواف او باطل است. و اگر کسى عمداً و حتى از روى جهل به حکم شرعى، اين کار را انجام دهد بسان کسى است که طواف را عمداً ترک کند، و اگر اين کار را از روى سهو و غفلت انجام دهد، بسان کسى است که سهواً طواف را ترک نمايد و حکم
صفحه 104
عمد و سهو، بعداً نيز بيان خواهد شد.
مسأله316. اگر کسى سهواً يا از روى جهل به حکم شرعى برخى از دورها را از داخل حجر اسماعيل انجام دهد، در اين جا دو صورت دارد:
الف. اگر در همان اثناء عمل طواف متوجه شد بايد شوط و يا اشواطى را که به طور غير صحيح انجام داده تصحيح و يااعاده کند. تصحيح، نسبت به اوّلين دورى که وارد حجر شده و اعاده نسبت به دورهاى بعدى، اگر عمل ورود در حجر، در دو يا چند دور تکرار شده; بنابراين دور اولى را که وارد حجر شده تصحيح مى کند و بقيه را اعاده مى نمايد و شيوه تصحيح و يا اعاده در مسأله 312 بيان شد.
ب. اگر پس از پايان يافتن عمل طواف متوجه شود، در صورتى که اين اشتباه در شوط هاى آخر و يا شوط هفتم رخ داده باشد، شيوه تدارک آن نيز به همان نحوى است که در مسأله 312 گفته شد، ولى اگر شوط آخر درست بوده و اشتباه در شوط هاى پييشين رخ داده باشد، در اين صورت نماز طواف پيشين را اگر نخوانده ـ بخواند و سپس به اندازه اى صبر کند که براى به هم خوردن موالات کافى باشد، سپس طواف ديگرى به نيت اعم از اتمام و اعاده انجام دهد و نماز طواف به جا آورد.
مسأله317. اگر پس از اعمال حج تمتع ـ مثلاً روزهاى دوازدهم و سيزدهم معلوم شود که برخى از شوط هاى طواف عمره تمتع را از داخل حجر انجام شده است اگر اين کار سهواً و از روى
صفحه 105
غفلت انجام گرفته، بايد طواف خود را به ضميمه نماز اعاده کند و حج او نيز صحيح است، واگر عمداً (به خاطر مسامحه) يا جهل به حکم شرعى اين کار انجام گرفته باشد عمره تمتع او باطل، و حج او به «حج افراد» تبديل مى شود، از اين جهت بايد براى تکميل عمره افراد، عمره مفرده به جاى آورد، و در سال بعد، حج واجب را به عنوان حج تمتع اعاده کند.(1)
مسأله318. اگر کسى برخى از شوط ها را از درون حجر اسماعيل انجام داد، و نماز طواف را خواند، و سعى ميان صفا و مروه انجام داد و تقصير کرد، سپس متوجه اشکال طواف شد، به خاطر به هم خوردن موالات، طواف و اعمال بعدى را تجديد نمايد.
5.طواف ميان بيت و مقام ابراهيم
طواف بايد بين خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم صورت پذيرد و مقام ابراهيم در مقابل يک ضلع از اضلاع چهارگانه کعبه قرار گرفته است و فاصله آن با کعبه تقريباً 12متر است، بنابراين بايد آنجا که مقام ابراهيم مشاهده مى شود، ميان آن دو طواف نمايد و در اضلاع سه گانه ديگر، از ديوار کعبه بيش از 12 متر دورتر نشود.
مسأله319. مبدأ اين فاصله در سه ضلع کعبه، ديوار شاذروان
1 . البته اين حکم در صورت عمد به معنى مسامحه در انجام تکاليف، فتواست و در صورت جهل به حکم شرعى، احتياط است.
صفحه 106
است که به کعبه متصل است و در ضلعى که حجر اسماعيل قرار گرفته است، مبدأ ديوار حجر است نه ديوار کعبه. بنابراين مطاف در هر چهار طرف يک اندازه است و به صورت بيضى شکل است.
مسأله320. اگر در اثناء طواف، کارگران مشغول نظافت مسجدالحرام شوند، و ادامه طواف در محدوده ياد شده ممکن نباشد، و ناچار شود که از محدوده بيرون رود، بايد صبر کند پس از پايان يافتن کار نظافت، طواف را از آنجا که قطع کرده به پايان برساند.
مسأله321. اگر به خاطر ازدحام جمعيت طواف در محدود تقريباً 12متر با زحمت وحرج همراه باشد، مى تواند در خارج از محدوده با رعايت الأقرب فالأقرب، طواف کند، و صبر کردن تا مطاف خلوت شود، لازم نيست هر چند موافق احتياط است.
مسأله322. اگر طواف در محدوده با برخورد به اجنبى و يا اجنبيه يا «هل دادن» همراه باشد، نمى تواند به خاطر اين دو، در خارج از محدوده طواف کند، مگر اين که طواف در آن، با حرج و مشقت فوق العاده همراه باشد.
مسأله323. قرآن مجيد درباره طواف مى فرمايد:(وَليَطوّفُوا بِالبَيْت الْعَتِيق)(سوره، آيه 29) بر گرد خانه گرامى کعبه، طواف کنند. از اين جهت بايد طواف به گونه اى صورت پذيرد که طواف کننده در فضايى مابين زمين و کعبه قرار گيرد، چون طبقه دوم
صفحه 107
مسجدالحرام بلندتر از سطح کعبه است ، طبعاً طواف از آن جا صحيح نمى باشد و افراد معلول و ناتوان و پير که قادر بر طواف از مسجدالحرام نمى باشند و قوانين داخلى اجازه نمى دهد که اين افراد را در خود مسجدالحرام طواف دهند، به خاطر ضرورت مى توانند در طبقه دوم طواف کنند و در صورت امکان نايب نيز بگيرند. و بايد خود آنها و نائب نماز طواف را در نزد مقام ابراهيم به نحوى که گفته خواهد شد بخوانند مگر اينکه نماز در نزد مقام ابراهيم براى اين گروه حرجى و مشقت زا باشد در اين صورت مى توانند نماز طواف را در طبقه دوم به نحوى که پشت مقام ابراهيم حساب شود بخوانند.
6.خروج از کعبه و شاذروان
طواف بايد از بيرون کعبه انجام گيرد نه از درون آن و نه چيزى که از آن محسوب است.
مسأله324. برآمدگى اطراف ديوار کعبه که به آن«شاذروان» مى گوند جزء کعبه است و طواف بايد بيرون از آن جا انجام گيرد و اگر کسى مقدارى از طواف روى آن دور بزند، بايد آن مقدار را اعاده کند، و چه بهتر که پس از اتمام طواف، آن را نيز اعاده نمايد.
مسأله325. لازم است، موقع طواف دست روى ديوار حجر اسماعيل نگذارد و اگر بخشى از شوط را با همين حالت انجام دهد، بايد آن مقدار را اعاده کند، و چون عقب رفتن مشکل است، راه خود
صفحه 108
را به حجرالاسود ادامه دهد و از آنجا شوط را آغاز کند. و آن مقدار را که قبلاً صحيح انجام داده، بدون نيت طواف برود، و بقيه را به قصد تکميل شوط ناتمام به جاى آورد.
7.مراعات هفت شوط
طواف کعبه بايد به صورت هفت شوط کامل بدون کم و زياد صورت پذيرد، از اين جهت از نظر کاستى و يا فزونى، احکامى دارد که به تدريج بيان مى شود.
مسأله326. اگر کسى عمداً از آغاز طواف، نظرش اين باشد که کمتر از هفت شوط و يا فزون تر از آن طواف کند، طواف او باطل است هر چند در هفت دور تمام نمايد، زيرا با آگاهى کامل، خلاف امر الهى را قصد کرده است.
مسأله327. اگر از روى سهو و غفلت، و يا عدم آگاهى از حکم شرع با چنين قصدى وارد طواف شود، اگر در دور هفتم ختم کند، طواف او صحيح است، و اگر در کمتر از هفت دور تمام کند، و تا موالات به هم نخورده متوجه شود،و آن را تکميل کند، نيز طواف او صحيح است، و الاّ طواف را بايد از سر بگيرد و اگر در بالاتر از هفت دور به پايان برساند نيز طواف او صحيح است، و زيادى مضر نيست مشروط بر اين که از لحظه نخست، تصميم بر اطاعت امر الهى داشته باشد، چيزى که هست تصور مى کرد که کاهش و افزايش
صفحه 109
مضرّ نيست.(1)
مسأله328. اگر در اثناء طواف تصميم بگيرد که زيادتر از هفت شوط و يا کمتر از آن طواف کند، اگر در اين تصميم عامد باشد، طواف او باطل است، هر چند در هفت شوط ختم کند ، و اگر از روى غفلت و سهو و يا عدم آگاهى از حکم شرعى باشد حکم آن، با حکم کسى که از اوّل، چنين تصميم داشته باشد، يکسان است. و حکم آن در مسئله قبل گذشت.
مسأله329. اگر در آغاز عمل طواف تصميم بگيرد که هشت بار کعبه را دور زند، هفت دور آن به عنوان عمل واجب، و افزون از آن به عنوان شوط مستحب يا به نيّت تبرک با قدم زدن در مطاف باشد، طواف او صحيح است.
مسأله330. اگر به نيّت هفت شوط وارد عمل شود ولى عملاً در آخر، يک شوط يا بيشتر،کم کند اگر موالات به هم نخورده، آن را تمام کند، و در غير اين صورت طواف را تمام کند و نماز به جا آورد سپس طواف را از سر بگيرد و نماز آن را نيز بخواند، و اگر هيچ کدام را انجام ندهد بسان کسى خواهد بود که عمداً طواف را که رکن عمره است ترک کرده باشد.
مسأله331. اگر از روى غفلت و فراموشى، کمتر از هفت مرتبه کعبه را دور زند اگر پيش از آن که موالات به هم بخورد به خاطر بياورد، بايد باقيمانده را به جا آورد، و اگر پس از به هم خوردن موالات، توجه کند هرگاه آنچه که آورده کمتر از سه و نيم شوط باشد، طواف را از سر بگيرد، و اگر بيش از آن باشد باقيمانده را به جا آورد و بهتر است علاوه بر آن، طواف را اعاده نمايد و نماز آن را بخواند.
مسأله332. اگر در نيمه راه و يا پس از مراجعت به وطن به خاطر بياورد که کمتر از هفت
1 . و به اصطلاح فقهى عمل او از مقوله خطا در تطبيق، باشد.
صفحه 110
بار خانه خدا را دور زده است و يک يا دو دور از طواف را انجام نداده است، اگر بتواند، برگردد، قسمت باقيمانده را تمام کند و احتياطاً طواف را اعاده نمايد، و در غير اين صورت براى طواف نايب بگيرد، او نيز علاوه بر اتمام طواف و انجام نماز ، مجدداً طواف و نماز آن را اعاده کند.
مسأله333. طواف به صورت هفت شوط يک عمل واحدى است که بايد آن را به صورت عمل واحد به جا آورد، از اين جهت: اوّلاً نبايد آن قدر طول داد که از صورت يک عمل درآيد، و ثانياً هفت دور را بايد پشت سر هم انجام داد و موالات را حفظ کرد، و از خواندن نماز مستحبى در اثناء شوط ها و ديگر اعمال که از نظر عرف با موالات سازگار نيست، خوددارى نمود.
مسأله334.براى رفع خستگى، مى توان در اثناء طواف قدرى استراحت کرد و بعد، از آنجا که قطع کرده، و يا محاذات آن ادامه
صفحه 111
داد، و استراحت بايد طورى باشد که به موالات لطمه وارد نکند، و گرنه بايد طواف را از سر گيرد.
مسأله335. قطع طوافِ واجب، جايز نيست مگر روى عذرى که بعداً گفته خواهد شد ولى قطع طواف مستحب مانع ندارد.
مسأله336. اگر در اثناء طواف عذرى پيش آيد، مثلاً حدثى سر زند، يا زن حائض شود، هرگاه اين حالت پيش از تجاوز از نصف طواف رخ دهد، پس از پاک شدن، بايد طواف را از سر بگيرد. و اگر پس از تجاوز از نصف، پيش بيايد، پس از انجام طهارت از همان جا که قطع کرده، يا محاذى آن تمام کند(به جهت رعايت موالات).
مسأله337. اگر کسى در حال طواف، غش کند، اگر پيش از تجاوز از نيمه طواف بوده، بايد وضو بگيرد و طواف را اعاده کند، و اگر پس از تجاوز از نيمه طواف بوده وضو مى گيرد و باقيمانده را انجام مى دهد.
مسأله338. اگر در اثناء طواف وقت نماز تنگ شود، بايد طواف را رها کند و به نماز بپردازد، اگر قطع طواف پس از تجاوز از نيمه بوده، باقيمانده را به جا آورد. و اگر قبل از تجاوز نصف بوده طواف را اعاده کند.
مسأله339. اگر به خاطر اقامه نماز جماعت نتواند به طواف خود ادامه دهد و ناچار است آن را قطع کند، پس از پايان يافتن نماز جماعت از همان نقطه يا محاذى آن،در هر شوطى که باشد طواف خود را تکميل کند.
صفحه 112
مسأله340. اگر کسى پيش از تجاوز از نصف طواف، بدون عذر آن را رها کند، اگر موالات به هم خورده باشد(مدت زمانى سپرى شده باشد) بايد طواف را از سر بگيرد ولى اگر پس از تجاوز از نيمه رها کند نمى تواند طواف را از سر بگيرد و اگر بخواهد احتياط کند، طواف نخست را تکميل و نماز آن را بخواند، سپس طواف و نماز آن را اعاده کند.
مسأله341. هرگاه پس از فارغ شدن از طواف، ـ به هر علتى ـ در صحت طواف خود شک کند، به شک خود اعتنا ننمايد، مثلاً شک کند که آيا با وضو بوده يا نه، يا برخى از شوط ها در درون حجر اسماعيل انجام داده يا نه، و در اين موارد و مشابه آنها، که شک، پس از فراغ از عمل رخ مى دهد، اعتنا نکند.
مسأله342. در شمارش دورها ظن و گمان اعتبار ندارد، بايد تحصيل يقين نمود.
مسأله343. اگر با علم به عدم زيادى در حال طواف در شماره طواف ها شک کند ولى به قصد رجا و به اميد آنکه در آينده، واقع روشن شود، به طواف خود ادامه دهد و سپس سرانجام به يک طرف يقين پيدا کند، طواف او صحيح است.
مسأله344. در موقع ازدحام، احياناً انسان را ناخواسته به جلو مى برند، اين کار ضررى به طواف نمى زند مشروط بر اين که نيّت کند که خود را در ميان جمعيت قرار مى دهم که طواف کنم و آنچه که بر اثر فشار به جا مى آورم جز طواف باشد. و اگر بخواهد احتياط کند ـ
صفحه 113
چون بازگشت به عقب امکان پذير نيست ـ بقيه شوط را بدون نيت برود تا به محلى برسد که او را بدون اختيار برده اند از همان جا به طواف خود ادامه دهد.
مسأله345. اگر کسى عمره تمتع را انجام دهد، بعد از تقصير بفهمد که طواف و سعى او باطل بوده، چنين فردى در احرام خود باقى است، و بايد از محرمات احرام دورى جويد و طواف و نماز آن و سعى را با جامه احرام انجام دهد.
مسأله346. هرگاه پس از رسيدن به محاذات «حجر الاسود» شک کند، هفت دور زده يا بيشتر، طواف او صحيح، به شک خود اعتنا نکند.
مسأله347. اگر پيش از رسيدن به محاذات حجر الأسود، چنين شکى رخ دهد و شک کند اين دورى که مى زند آيا هفتم است يا هشتم، طواف او باطل، و بايد طواف را از سر بگيرد.
اگر شک او پيش از رسيدن به حجر الأسود و بين 6 و 7 باشد بايد آن شوط را تکميل و نماز طواف را به جا آورد و يک بار ديگر طواف و نماز را مجدداً اعاده کند. در مواردى که طواف خراب مى شود و انسان مى خواهد آن را اعاده کند، بهتر است مقدارى بين دو طواف فاصله بيندازد تا عرفاً قِران و يا جمع بين دو طواف پيش نيايد.
مسأله348. شک در عدد شوط ها در صورتى که پس از تامل به نتيجه نرسد مطلقاً مايه بطلان طواف است و بهتر است براى طواف دوم، مقدارى صبر کند، که موالات بين دو طواف از ميان برود.
صفحه 114
مسأله349. اگر در طواف مستحب در شماره دورها شک کند، بنا را بر کمتر مى گذارد و طواف او صحيح است.
مسأله350.فرد «کثيرالشک» به شک خود اعتنا نمى کند و بنابر را بر طرفى مى گذارد که به نفع او است مثلاً اگر شک کند، در دور سوم است يا چهارم بنا را بر چهارم مى گذارد. مگر اين که بنا بر زيادى مايه بطلان عمل گردد در اين صورت بنا را بر کم مى گذارد.
مسأله351. اگر به هنگام سعى ميان صفا و مروه، به خاطرش آمد که طواف انجام نداده است، بايد سعى را رها کند، و به سوى طواف برود و سپس نماز طواف بجاى آورده و مجدداً سعى را انجام دهد.
مسأله352. اگر به هنگام سعى متوجه شد که طواف را کمتر از هفت شوط انجام داده است، بايد سعى را رها کند، و براى تکميل طواف برگردد و طريقه تکميل بدين گونه است:
هرگاه تعداد شوط هايى که انجام داده نصف طواف يا بيشتر از آن باشد،،در اين صورت طواف را تکميل مى کند و پس از خواندن نماز براى تکميل سعى برمى گردد، و احتياطاً سعى را از سر بگيرد.
اگر تعداد شوط هاى طوافى که انجام داده کمتر از نصف باشد، در اين صورت، طواف را از سر مى گيرد و نماز مى خواند و سعى را احتياطاً تمام و اعاده مى کند.
مسأله353. اگر کسى از طرف خود طواف مى کند، و ديگرى
صفحه 115
را مانند کودک و مريض، حمل مى نمايد و طواف مى دهد، طواف هر دو صحيح است.
مسأله354. در مواردى که بايد طواف و سعى را اتمام و اعاده کند، نخست بايد طواف را اتمام و نماز بخواند و سپس اعاده نمايد، آنگاه به سعى بپردازد، همچنان که مى تواند يک طواف، و يک سعى به نيت اعم از اتمام و اعاده به جا آورد.
مسأله355. هرگاه از انسان طواف عمره تمتع فوت شود، يا به جهتى، باطل گردد وقت تدارک آن تا زمانى است که زمان براى احرام حج و وقوف در عرفات تنگ نشود. و اگر پس از بستن احرام براى حج متوجه شد، بايد پس از بازگشت از منى طواف عمره فوت شده را بر طواف حج مقدم بدارد و اگر بعد از انجام طواف حج متذکر فوت طواف عمره شد، هر وقت خواست قضا کند.
مسأله356. فردى که مى تواند برخى از دورها را به جا آورد ولى توان همه را ندارد، بايد نائب بگيرد. و نمى تواند برخى را خود به جا آورد، و باقيمانده را فرد ديگر.
مسأله357. کسانى که به خاطر مرض و يا ناتوانى، توانايى طواف را ندارند، اگر احتمال بهبودى و تجديد نيرو در خود مى دهند بايد صبر کنند تا خود طواف کنند، و اگر چنين احتمالى ندهند، بايد آنها را به نحوى که معمول است، طواف دهند و اگر ممکن نباشد بايد نائب بگيرند.
صفحه 116
مسأله358. کسى که مى تواند با مختصر استراحت، طواف کامل کند، نمى تواند براى بقيه شوط ها نائب بگيرد، و اگر در اثناء ناتوان شد و نائب گرفت، هرگاه پيش از تجاوز از نيمه طواف، نائب بگيرد، بايد نائب طواف را از سر بگيرد و اگر پس از تجاوز از آن، نائب گرفت بايد آن را اتمام کند ولى نماز طواف را خود شخص نيز علاوه بر نائب بخواند.
مسأله359. کسى که براى طواف و يا سعى نيابت مى پذيرد، لازم نيست خود محرم باشد و يا جامه احرام بر تن کند.
مسأله360. کسى که خود محرم است ولى به خاطر معذور بودن(نه فراموشى) براى طواف عمره يا حج نائب بگيرد، وظيفه نائب، با وظيفه کسى که از طرف او نيابت پذيرفته است يکسان است، بنابراين بايد نائب طواف عمره تمتع را پيش از احرام بستن منوب عنه(نائب گير) براى حج، انجام دهد و اگر براى طواف حج نائب گرفته است بايد تا آخر ذيحجة الحرام به جا آورد و اگر طواف را فراموش کرده و به وطن بازگشته است، نايب در هر زمان مى تواند، طواف حج را به جا آورد.