2 ـ طواف

2 ـ طواف

2 ـ طواف

مسأله: دوّم از اعمال عمره تمتّع: طواف خانه خداست، يعنى هفت مرتبه کعبه معظمّه را دور بزند.

مسأله: همان طورى که طواف در عمره تمتّع واجب است، در حج تمتّع، عمره و حج قران، عمره و حج افراد، و در عمره مفرده تنها نيز واجب مى‌باشد.

مسأله: اين طواف (چه در عمره و چه در حج) از ارکان است و با ترک عمدى آن عمره و حج باطل مى‌شود، بر خلاف طواف نساء.

شرايط طواف:

مسأله: در طواف چند چيز شرط مى‌باشد: 1 ـ نيّت. 2 ـ طهارت از حدث. 3 ـ پاک بودن بدن و لباس. 4 ـ ختنه کردن. 5 ـ ستر عورت. 6 ـ مباح بودن لباس و مرکب.

مسأله: شرط اوّل: نيّت است، و بايد طواف قربةً الى‌ الله تعالى انجام شود، و بدون قصد قربت باطل است، البتّه به زبان آوردن آن لازم نيست گرچه مستحب است، پس مى‌گويد: طواف مى‌کنم دور خانه کعبه هفت شوط براى عمره تمتّع قربةً الى‌ الله تعالى.

مسأله: شرط دوّم: طهارت از حدث اکبر و اصغر مى‌باشد (يعنى با وضو باشد و غسلى به گردنش نباشد) البته اين شرط در طواف عمره و حج لازم است، و امّا طواف مستحبّى تنها ـ که مربوط به عمره و حجّ نيست ـ طهارت (با وضو بودن) در آن مستحب است، گرچه وضوء در نمازش لازم است (البتّه جنب يا حايض نمى‌تواند حتّى طواف مستحب انجام دهد، زيرا دخول در مسجدالحرام بر او حرام است) بنا بر اين طواف عمره يا حج بدون وضو يا غسل اگر غسلى به گردنش باشد باطل است.

مسأله: زن مستحاضه چنانچه احکام استحاضه را رعايت نمايد ـ همانطورى که در احکام نماز بيان شده است ـ طوافش صحيح مى‌باشد.

مسأله: اگر شک کرد در طهارت حدثيه (يعنى نمى‌داند وضو گرفته يا نه، يا غسلى بر گردنش بوده يا نه) چنانچه بعد از تمام شدن طواف باشد طواف او صحيح است، و اگر در اثناء باشد چنانچه به طهارت پيش از طواف يقين داشته است بنا را بر طهارت مى‌گذارد و طواف را تمام مى‌نمايد، و طوافش صحيح است و امّا اگر قبلاً يقين داشته که محدث بوده و نمى‌داند که با طهارت وارد طواف شده يا نه، و يا اينکه حالت سابقه را نمى‌داند در اين دو صورت بنا را بر حدث مى‌گذارد، پس اگر طواف عمره يا حج است بايد آن را قطع نمايد و طهارت تحصيل کند، کند، و اگر طواف مستحبّى تنها است جايز است طواف را تمام نمايد و صحيح خواهد بود.

مسأله: اگر بعد از طواف متوجّه شود که طهارت نداشته يعنى بدون وضو يا غسل بوده، در طواف واجب بايد اعاده کند.

مسأله: کسى که نمى‌تواند وضو بگيرد يا غسل کند، مثلاً آب براى او ضرر دارد، بايد تيمّم نموده و طواف نمايد.

مسأله: اگر در وسط طواف حدثى از او خارج شد چنانچه بيش از نصف طواف را انجام داده ـ يعنى سه شوط و نيم ـ بايد طهارت بگيرد سپس دنباله طواف را ادامه دهد، و اگر به نصف نرسيده باشد بايد طواف را از سر گيرد.

مسأله: چنانچه محرم در اثناء طواف متوجّه شد که جنب يا حايض است، هر طوافى باشد چه واجب و چه مستحب بايد قطع نمايد و فوراً از مسجدالحرام خارج شود.

مسأله: اگر زن در اثناء طواف واجب حايض شد بايد طواف را قطع نموده از مسجد خارج شود و پس از پاک شدن و غسل نمودن بر گردد و چنانچه قبلاً بيشتر از نصف طواف، انجام داده بود باقيمانده را تکميل نمايد و اگر تجاوز از نصف نکرده بود از اوّل شروع مى‌کند، و اگر تا وقت پاک شدن به خاطر عذرى نمى‌توانست در مکّه معظّمه بماند تا خودش طواف را انجام دهد يا تکميل کند، بايد براى انجام وظيفه‌اش نايب بگيرد.

مسأله: کسى که غسل مسّ ميّت بر او واجب شده بايد غسل مسّ ميّت را انجام داده سپس طواف نمايد.

مسأله: شرط سوّم: طهارت از نجاست (خبث) است، در بدن و لباس، مگر نجاستى که در نماز بخشوده شده است مانند خون کمتر از درهم و خون قروح و جروح و غيره، گرچه اجتناب از آن احوط است.

مسأله: اگر عالماً عامداً با بدن يا لباس نجس طواف نمود طوافش باطل است، و چنانچه در وقت شروع به طواف نجاست را نمى‌دانسته و در اثناء طواف متوجّه شد اگر با کندن لباس و غيره توانست فوراً نجاست را رفع نمايد و باقيمانده طواف را با طهارت انجام دهد طواف صحيح است، چه پيش از نصف باشد يا بعدش، وگرنه طواف باطل است.

مسأله: اگر از باب جهل به نجاست يا جهل به اينکه طواف مشروط به طهارت است يا به علّت فراموشى و غفلت با بدن يا لباس نجس طواف کرد طوافش صحيح است.

مسأله: شرط چهارم: بايد مرد ختـنه کرده باشد و همچنين است پسر نابالغ، و اين شرط خاص به ذکور است، بنا براين طواف مردان، بدون ختنه صحيح نيست.

مسأله: شرط پنجم: ستر عورت است بر مرد و زن، و همانطورى که در نماز ستر عورت لازم است در طواف نيز لازم مى‌باشد، و همان شرايطى که در لباس نمازگزار معتبر است، در ساتر طواف نيز لازم مى‌باشد.

مسأله: اگر لباس احرام در حال طواف از روى او افتاد چنانچه مسافت کمى بدون احرام رفته باشد بايد برگردد و احرام را پوشيده و از همانجايى که احرام افتاده بود به طواف خود ادامه دهد.

مسأله: شرط ششم: مباح بودن لباس و مرکب است، پس اگر در حال طواف لباس انسان يا مرکبى که بر آن سوار شده غصبى باشد (چنانچه سواره طواف کند) طوافش باطل است.

واجبات طواف:

مسأله: در طواف چند چيز واجب است: 1 ـ ابتدا به حجرالاسود. 2 ـ ختم به حجرالاسود. 3 ـ خانه کعبه را طرف چپ خود قرار دهد. 4 ـ حجر اسماعيل را داخل در طواف کند. 5 ـ بدن از خانه کعبه خارج باشد. 6 ـ هفت شوط طواف کند. 7 ـ اشواط طواف پشت سرهم باشد. 8 ـ بنا بر احتياط مستحب طواف بين مقام ابراهيم و خانه کعبه باشد.

مسأله: اوّل از واجبات طواف: بايد شروع هريک از هفت شوط طواف از حجرالاسود باشد، و لازم نيست اوّلين جزء بدن محاذى با اوّلين جزء حجرالأسود شود بلکه ابتداء عرفى کافى است.

مسأله: دوّم از واجبات طواف: بايد ختم هريک از هفت شوط به حجرالأسود باشد.

مسأله: سوّم از واجبات طواف: بايد خانه کعبه در تمام حالات طواف در طرف شانه چپ طواف کننده باشد، البتّه دقّت عقلى در اينکه شانه چپ محاذى با ديوار کعبه باشد لازم نيست، و مراعات وضع مناره‌هاى فعلى لزومى ندارد، بلکه صدق عرفى کافى است.

مسأله: اگر کعبه معظّمه در طرف چپ واقع نشود يعنى در مقابل يا پشت سر يا طرف راست باشد طواف باطل است، و چنانچه اين عمل از روى جهل به مسأله باشد بايد طواف را اعاده نمايد.

مسأله: چنانچه بر اثر ازدحام جمعيّت از مسير خود منحرف شود يعنى شانه چپ او به طرف کعبه نباشد، در مسافت بسيار کم مانند يکى دو گام، طواف صحيح است و اعاده لازم ندارد.

مسأله: کسانى که آنها را با وسيله مخصوصى طواف مى‌دهند رعايت عرفى محاذات شانه چپ آنها با ديوار کعبه لازم است.

مسأله: طواف بايد با استقامت و راست بودن بدن انجام شود، و در حال خميدگى صحيح نخواهد بود مگر براى افرادى که بيمار مى‌باشند، يا براثر کهولت سنّ منحنى شده‌اند.

مسأله: چهارم از واجبات طواف: بايد حجر اسماعيل (ع) را داخل در طواف بنمايد، يعنى بيرون از آن طواف کند و نمى‌تواند از يکى از دهانه‌هاى حجر اسماعيل (ع) داخل شده و از ديگرى بيرون رود.

مسأله: پنجم از واجبات طواف: بايد بدن خارج از خانه کعبه باشد، يعنى: دور خانه خدا طواف کند نه داخل آن، امّا اگر از روى شاذروان (شيب دور خانه خدا) عبور کرد و يا بر روى ديوار حجر اسماعيل اشکالى ندارد، گرچه ترکش بهتر است، بنا بر اين دست کشيدن به ديوار خانه خدا در هنگام طواف و روى ديوار حجر اسماعيل جايز است گرچه خلاف احتياط استحبابى است.

مسأله: ششم از واجبات طواف: بايد هفت دور کامل طواف کند، از حجرالأسود تا حجرالأسود، و کم و زياد کردن آن موجب بطلان است.

مسأله: اگر به خاطر عذرى مانند بيمارى يا حدوث حدث طواف را قطع کرد چنانچه بيش از نصف طواف را انجام داده بود وقتى عذر مرتفع شد باقيمانده را انجام مى‌دهد و کافى خواهد بود، و اگر از نصف تجاوز نکرده بود بايد از اوّل شروع نمايد.

مسأله: هرگاه در بين نماز طواف متوجّه شود که طوافش ناقص بوده، بايد نماز را قطع نمايد و طواف را تکميل نمايد چه از نصف طواف گذشته باشد يا نگذشته باشد، و چه شروع در نماز جهلاً و يا از روى فراموشى و غفلت بوده است، و اگر بعد از نماز متوجّه شد بايد طواف را تکميل نمايد و احوط اعاده نماز است.

مسأله: هرگاه مشغول سعى شد و متوجّه شد که طوافش ناقص بوده بايد سعى را قطع نمايد و طواف را تکميل کند، هرچند باقيمانده طواف بيش از نصف باشد، و احتياطاً نماز طواف را اعاده نمايد سپس سعى را کامل نمايد گرچه کمتر از نصف سعى را انجام داده باشد، البتّه مستحب است طواف و سعى را از اوّل انجام دهد.

مسأله: هرگاه در بين طواف، وقت نماز واجب فرا رسيد، مستحب است طواف را قطع نمايد و نماز فريضه را بخواند، و سپس طواف را تکميل کند هرچند قبل از نصف طواف باشد.

مسأله: هرگاه بعد از فراغت از طواف شک کند در عدد شوطهاى هفتگانه، چنانچه يک طرف شک عدد7 باشد (مثلاً بين7 و8) يا (6 و 7) اعتنا به شک نکند و طواف او صحيح است، و اگر هيچ يک از دو طرف شک صحيح نباشد (مثل شک بين5 و6 يا 6 و 8) بايد طواف را اعاده نمايد.

مسأله: هرگاه در حين طواف در زياده شک کند در صورتى که يقين به هفت شوط داشته باشد طواف را قطع نمايد و طواف صحيح خواهد بود.

مسأله: هرگاه در حين طواف در نقيصه شک نمايد بايد طواف را اعاده نمايد، و اگر با دانستن مسأله عمداً از طواف بيرون رفت و به شک خود اعتنا ننمود بايد طواف را اعاده نمايد، و امّا اگر از روى جهل به مسأله يا سهو و نسيان و اضطرار به شک اعتنا ننمود و از طواف بيرون آمد طوافش صحيح است. البته اين مسائل شک مربوط به طواف حج و عمره است که از آن تعبير به طواف فريضه مى‌شود.

مسأله: هرگاه در هنگام طواف مستحب تنها مثل طواف ابتدائى و طواف وداع، شک در نقيصه نمايد بنا را بر اقل بگذارد و تکميل نمايد و طواف صحيح خواهد بود، و در طواف نذرى و يا طواف ابتدائى استيجارى نيز همين حکم جريان دارد.

مسأله: هرگاه در بين طواف شک نمايد بين نقيصه و زياده و کمال (مثلاً بين6 و7 و 8) بايد طواف را از سر بگيرد، و همچنين اگر شک بين نقيصه و زياده داشته باشد (مثلاً بين6 و 8) بايد طواف را اعاده کند، و همچنين اگر در اصل عدد شک نمايد که نداند چند شوط انجام داده طواف را اعاده کند.

مسأله: ظنّ در طواف تا وقتى که به حدّ علم عادى نرسيده است در حکم شک مى‌باشد.

مسأله: در عدد اشواط مى‌توان به بيّنه (دو شاهد عادل) و ثقه واحد (يک شخص مورد اطمينان) گرچه طفل يا زن يا فاسق باشد اعتماد نمود.

مسأله: اگر در بين طواف شک کرد و طواف را از سر گرفت و در بين طواف دوّم عدد طواف اوّل معلوم شد اگر عدد کامل بوده طواف دوّم را قطع نمايد و اگر طواف اوّل کم داشته همان مقدار کم را تدارک نمايد کافى است، و لازم نيست طواف دوّم کامل شود.

مسأله: هفتم از واجبات طواف: بايد طواف پشت سرهم و پى در پى انجام شود، و خود مُحرم شخصاً انجام دهد، مگر اينکه به هيچ وجهى بر آن قدرت نداشته باشد، که در اين صورت بايد نايب بگيرد.

مسأله: اگر عمداً مقدارى از طواف واجب را ترک کرد چنانچه عمل منافى با موالات انجام نداده ـ يعنى فاصله زياد نشده ـ واجب است آن را تکميل نمايد، و اگر عمل منافى با موالات انجام داده بايد طواف را از سر بگيرد.

مسأله: هشتم بنا بر احتياط مستحبّى فاصله شخص با ديوار خانه خدا از تمام اطراف بيست و شش ذراع و نيم باشد، يعنى طواف بين مقام حضرت ابراهيم (ع) و خانه خدا انجام شود، البتّه وقتى به آخر حجر اسماعيل مى‌رسد فاصله شش ذراع و نيم مى‌شود.

مسأله: اگر فاصله را بيشتر قرار داد يعنى دورتر از مسافت (26.5) ذراع طواف کرد اشکالى ندارد حتى اگر اضطرار و مشقّتى در کار نباشد.

چند مسأله

مسأله: شخص بيمارى که خودش قادر به طواف نيست چنانچه تا وقت باقى است اميد بهبودى دارد طواف را تا موقع بهبودى تأخير بيندازد و اگر اميدى نبود يا بهبودى نيافت بايد او را طواف بدهند به هر وسيله‌اى که ممکن است، و چنانچه آن نيز ممکن نباشد براى او نايب گرفته مى‌شود.

مسأله: اگر شک کند که طواف کرده يا نه، چنانچه داخل عمل بعدى نشده است بايد طواف را انجام دهد و اگر داخل عمل بعدى شده بنا بگذارد که طواف را انجام داده است.

مسأله: اگر شک کند که طواف را با شرايط لازم انجام داده يا نه، چنانچه شک بعد از طواف باشد بنا را بر صحّت آن مى‌گذارد، و اگر در بين طواف باشد مقدارى که انجام شده صحيح است، و نسبت به باقيمانده بايد احراز شرايط نمايد.

مسأله: هرگاه بعد اتمام طواف شک کند که شرايط صحّت را داشته يا نه، مثلاً طهارت داشته يا نه، بنا بر صحّت بگذارد.

مسأله: اگر بعد از تمام شدن اعمال حج يقين پيدا کرد يکى از دو طواف (طواف زيارت يا طواف نساء) را انجام نداده است يک طواف به قصد ما فى‌الذمّه انجام مىدهد و کافى است.

مسأله: طواف در هر يک از عمره و حج رکن است و چنانچه عمداً ترک شود عمره يا حج باطل مى‌شود، و چنانچه وقتش بگذرد بايد عمره يا حج را اعاده نمايد.

مسأله: اگر از روى جهل به مسأله طواف زيارت را ترک نمود بايد حج را اعاده کند و اگر طواف نساء را جهلاً ترک کند اعاده حج لازم نيست بلکه بايد همان طواف را قضا نمايد، و اگر امکان قضا ندارد نايب بگيرد، و اگر طواف نساء را عمداً ترک کند لازم نيست حج را اعاده نمايد ـ گرچه احوط است ـ و در اين صورت کفّاره لازم نيست.

مسأله: هرگاه طواف زيارت عمره ـ چه مفرده و چه تمتّع ـ را عمدا ترک کرد واجب است عمره را اعاده نمايد و کفّاره شتر لازم نيست، و اگر از روى جهل ترک نمايد فقط قضاى طواف لازم است و اعاده و کفّاره ندارد، و در احکام بيان شده در دو مسأله فرقى نمى‌باشد بين حج واجب و مستحب، و عمره واجب و مستحب، چه نيابةً باشد و چه اصالةً.

مسأله: اگر از روى جهل به مسأله طواف زيارت را ترک کرد و تا آخر ذى‌الحجّة نتوانست حج را اعاده کند و قدرت بر کفّاره شتر نداشت، حجّ و کفّاره ساقط مى‌شود، و چنانچه قدرت مالى داشته باشد بعد از مرگش قضا مى‌شود و گرنه چيزى بر او نيست، و استفاده از زن و غيرش بنا بر اظهر بر او حرام نيست، چه در سال آينده قدرت برانجام حج داشته باشد يا نداشته باشد.

مسأله: اگر طواف نساء را جهلاً ـ چه از حج و چه از عمره مفرده ـ ترک نمايد تا وقتى خودش يا نايبش طواف را قضا نکند، زن بر او حرام است، وهمين حکم در صورت فراموشى نيز جريان دارد.

مسأله: اگر کسى عمره مفرده را انجام داد و از روى جهل طواف نساء را ترک کرد ولى بعد از آن حج را با طواف نساء آن انجام داد، يا بالعکس يعنى حج را بدون طواف نساء انجام داد و بعدش عمره مفرده را همراه با طواف نساء بجا آورد، يا دو عمره مفرده بجا آورد و در اوّلى جهلاً طواف نساء را ترک نمود و در دوّمى انجام داد زن بر او حرام نيست، چه در اين موارد از طرف خود اعمال را انجام دهد، يا نائب باشد، يا يکى نائب بوده و در ديگرى از طرف خود باشد.

مسأله: کسى که در عمره مستحبّى و حج مستحبى يا تبرّعى طواف را ترک نمايد اعاده و کفّاره بر او واجب نيست، لکن اگر طواف نساء را ترک کرده باشد در صورت امکان بايد خودش قضا نمايد، و در صورت عدم امکان نايبش قضا کند، و تا وقتى که قضا انجام نشده زن بر او حرام است.

مسأله: اگر کسى براى عمره يا حج اجير شود و طواف زيارت را ترک کند بطوريکه عمره و حج باطل شود اجاره باطل نيست، و مجدّداً بايد عمره يا حج را اعاده نمايد مگر اينکه اجاره مقيّد به همان وقتى باشد که عمره يا حج باطل شده، در اين صورت اجاره باطل است و اجرت را پس مى‌دهد.

مسأله: چنانچه از روى فراموشى طواف حج يا عمره را ترک نمود فقط بايد طواف را قضا کند و بقيّه اعمالش باطل نيست، و اگر براى خودش امکان نداشت بايد نايب بگيرد.

مسأله: هرگاه عمداً يا جهلاً طواف را ترک کرد پس از انجام ساير اعمال مُحلّ مى‌شود يعنى از احرام بيرون مى‌آيد.

مسأله: اگر از حرم خارج شد سپس براى اعاده عملى که لازم است با احرام انجام شود خواست به حرم برگردد، بايد براى انجام آنچه فوت شده محرم شود.

مسأله: هرگاه طواف يا نماز طواف يا سعى را فراموش کند که واجب است قضا شود لازم نيست قضا در ماههاى حج (شوّال و ذى‌القعده وذى‌الحجّه) باشد.

مسأله: هرگاه شک نمايد آنچه ترک شده طواف حج بوده است يا طواف عمره، يک طواف به قصد ما فى‌الذمّه انجام دهد.

مسأله: چنانچه طواف واجب حج يا عمره را فراموش کند و با همسرش نزديکى (جماع) نمايد، کفاره (شتر) بر او واجب نيست.

مسأله: هرگاه طواف نساء را فراموش کرد زن بر او حرام است تا زمانى که خودش آن را قضا نمايد و اگر شخصاً تمکّن از قضا نداشت، نايب بگيرد، اما اگر نايب گرفتن نيز امکان نداشت حرمت زن از او ساقط مى‌شود على‌الأظهر. و اگر مى‌توانست در همان سال نايب بگيرد ولى شخصاً نمى‌توانست آن را قضا کند امّا براى سال بعد شخصاً قادر بر قضا بود، بايد در همان سال نايب گيرد.

مسأله: در مسأله قبلى چنانچه طواف وداع را انجام داده باشد جايگزين طواف نساء مى‌شود و نيازى به قضا نيست.

مسأله: در احکام مذکوره طواف فرقى بين زن و مرد و خنثى نيست و طواف نساء مثل طواف حج و طواف عمره براى همه واجب است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

تروک احرام

No image

احرام

No image

واجبات احرام

No image

22 ـ خون

Powered by TayaCMS