فصل دوم ـ احرام

فصل دوم ـ احرام

فصل دوم ـ احرام

واجبات احرام

1ـ نيّت

در نيت چند چيز معتبر است:

الف) قصد انجام اعمال حج يا عمره، بنابراين کسى که مى خواهد براى عمره تمتع محرم شود. بايد از زمان احرام قصد انجام آن را داشته باشد.

مسأله92 ـ در قصد لازم نيست صورت تفصيلى اعمال و مناسک عمره يا حج در ذهن انسان خطور کند، بلکه خطور صورت اجمالى آن کافى است. بنابراين همين اندازه که قصد انجام واجبات مناسک حج يا عمره را بطور اجمالى داشته باشد و سپس آنها را ياد بگيرد و به تدريج انجام دهد کافى است.

مسأله93 ـ کسى که محرم مى شود لازم نيست قصد ترک محرمات را داشته باشد، بلکه قصد انجام بعضى از محرمات هم ضررى به صحت احرام نمى زند، مگر آنکه قصد انجام محرماتى را داشته باشد که ارتکاب آنها عمره يا حج را باطل مى کند مثل نزديکى با زن در بعضى از موارد که خواهد آمد. زيرا قصد انجام اين امور با قصد انجام مناسک حج قابل جمع نيست و حتى با قصد احرام منافات دارد.

ب) قصد قربت الى الله و نيت خالص براى اطاعت خداوند داشته باشد زيرا عمره و حج و همه اعمال و مناسک آنها عبادت هستند و بايد به قصد تقرّب و نزديکى به خداوند تبارک و تعالى بجا آورده شوند.

ج) کسى که مى خواهد محرم شود بايد هنگام احرام قصد و نيت خود را تعيين کند يعنى معين کند که آيا قصد انجام حج دارد يا عمره و همچنين مشخص کند که آيا حج تمتع است يا اِفراد يا قِران، حج را براى خود بجا مى آورد يا به نيابت از ديگرى، حَجّة الاسلام است يا حج نذرى و يا حج مستحب.

مسأله94 ـ به زبان آوردن نيت يا خطور دادن آن در ذهن در نيت شرط نيست، بلکه همين اندازه که قصد انجام عمل را داشته باشد کافى است.

مسأله95 ـ نيت بايد همراه با احرام بستن باشد، بنابراين نيت قبلى کفايت نمى کند مگر آنکه تا زمان احرام استمرار داشته باشد.

2-لبيک گفتن

صورت آن بنابر اصح آن است که بگويد:

«لَبّيکَ اللّهُمَّ لَبّيک، لَبّيکَ لا شريکَ لکَ لَبّيک».

و اگر به اين مقدار اکتفا کند اطرافش صحيح است و احتياط مستحب آن است که بعد از تکبيرات چهارگانه بگويد:

«إنّ الحمدَ و النَّعمَةَ لَکَ و المُلک لا شريکَ لَکَ لَبَّيک».

و اگر بخواهد بيشتر احتياط کند، پس از گفتن آنچه ذکر شد بگويد:

«لَبّيکَ اللّهُمَّ لَبّيک، إنَّ الحمدَ و النِّعمةَ لَکَ و المُلک، لا شريکَ لَکَ لَبّيک».

و مستحب است بعد از آن گفته شود:

لَبَّيکَ ذَا الْمَعارِجِ لَبَّيکَ، لَبَّيْکَ داعِياً إِلى دارالسَّلامِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ أَهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ ذَا الْجَلالِ وَالاِکْرامِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إِلَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ تَسْتَغْنِي و يُفْتَقَرُ إِلَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ إِلهَ الْحَقِّ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ ذَا النَّعْماءِ وَالفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ کَشّافَ الْکُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدَيْکَ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ يا کَرِيمُ لَبَّيْکَ».

همچنين گفتن اين جملات نيز خوب است:

«لَبَّيْکَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْکَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ بِحَجَّة وَ عُمْرَة لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ وَ هذِهِ عُمْرَةُ مُتْعَة إلَى الْحَجِّ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ أَهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْکَ، لَبَّيْکَ تَلْبِيَةً تَمامُها وَ بَلاغُها عَلَيْکَ».

مسأله96 ـ مقدار واجب لّبيک يک بار است ولى مستحب است هر چه مى تواند آن را تکرار کند.

مسأله97 ـ واجب است شخص مقدار واجب تلبيه را صحيح و بى غلط تلفظ کند. و اگر شخص با آنکه مى تواند آن را بطور صحيح ياد بگيرد و يا کسى به او در وقت گفتن تلقين کند، آن را اشتباه بگويد کافى نيست. ولى اگر نتواند ياد بگيرد هر چند بر اثر تنگى وقت باشد و نتواند آن را با تلقين نيز صحيح ادا کند،به هر نحو که مى تواند بگويد. و احتياط آن است که ترجمه اش را هم بگويد، و بهتر آن است که علاوه بر آن نايب هم بگيرد.

مسأله98 ـ هرگاه کسى عمداً تلبيه را نگويد، حکم کسى را دارد که عمداً احرام بستن از ميقات را ترک کرده باشد، بنابراين بر چنين شخصى واجب است به ميقات برگردد تا از آنجا محرم شود. و اگر بر اثر تنگى وقت يا عذر ديگر نمى تواند به ميقات برگردد و ميقات ديگرى هم در پيش رو ندارد عمل او باطل است. و اگر حج بر او مستقر شده و يا مستطيع است بايد در سال بعد حج را بجا آورد. و اما اگر لبيک گفتن را فراموش کرد و بعد از پايان مناسک حج يا پس از وقوفين يادش آمد و يا در مکانى متوجه شد که ديگر نمى تواند حج را جبران کند و دوباره بجا آورد، حج او صحيح است. و ظاهر اين است که جاهل نيز در اين حکم ملحق به ناسى است و احتياط مستحب آن است که در صورت جهل و نسيان حج را در سال بعد اعاده کند.

مسأله99 ـ هرگاه کسى تلبيه را بطور صحيح نگويد و عذرى نيز نداشته باشد، حکم کسى را دارد که عمداً تلبيه را ترک کرده باشد.

مسأله100 ـ کسى که براى عمره تمتع محرم شده، واجب است هنگام مشاهده خانه هاى مکه مکرمه از لبيک گفتن خوددارى کند. و کسى که براى حج احرام بسته واجب است از ظهر روز عرفه لبيک گفتن را ترک کند.

مسأله101 ـ احرام در حج تمتع و عمره تمتع و حج افراد و عمره مفرده فقط با لبيک گفتن محقق مى شود ولى احرام در حج قِران هم با لبيک گفتن محقق مى شود و هم با اشعار و تقليد. اشعار مخصوص شتر است ولى تقليد در همه قربانى ها جارى است.

مسأله102 ـ اشعار عبارت است از اينکه کوهان شتر مجروح و به خون آغشته گردد تا معلوم باشد که قربانى است. و تقليد عبارت است از اينکه حاجى نعلين يا نخى را به گردن حيوان آويزان کند تا معلوم باشد که آن حيوان قربانى است.

3ـ پوشيدن دو جامه احرام

که يکى «لنگ» است که بايد به کمر بسته شود و ديگرى «رداء» است که به دوش انداخته مى شود. اين دو جامه بايد بعد از بيرون آوردن همه لباسهايى که پوشيدن آنها بر محرم حرام است، پوشيده شوند.

مسأله103 ـ اگر محرم اين دو لباس را بعد از لبيک گفتن بپوشد، تکرار دوباره تلبيه بعد از پوشيدن آن دو واجب نيست هر چند احتياط مستحب است.

مسأله104 ـ لازم نيست لنگ ناف و زانو را بپوشاند و اگر به نحو متعارف باشد کفايت مى کند.

مسأله105 ـ گره زدن لنگ به گردن جايز نيست ولى سنجاق زدن و امثال آن و گره زدن بعض آن به بعض ديگر مانعى ندارد مادامى که از صدق عنوان إزار خارج نشود. و اما در رداء گره زدن آن تا زمانى که عنوان رداء بر آن صدق کند، بطور مطلق جايز است.

مسأله106 ـ در پوشيدن جامه احرام احتياط واجب آن است که قصد تقرّب الى اللّه را داشته باشد.

مسأله107 ـ جامه احرام بايد شرايط لباس نمازگزار را داشته باشد. بنابراين احرام بستن در جامه حرير يا جامه اى که از اجزاى حيوان حرام گوشت يا مردار تهيه شده باشد و يا جامه اى که به نجاستى نجس شده باشد که در نماز از آن عفو نشده است کفايت نمى کند.

مسأله108 ـ لازم است جامه اى که لنگ قرار داده مى شود نازک و بدن نما نباشد، ولى بدن نما بودن رداء اشکالى ندارد مشروط بر اينکه رداء بر آن صدق کند.

مسأله109 ـ وجوب پوشيدن دو جامه احرام مخصوص مردان است. ولى زنان مى توانند در لباس خودشان به هر نحو که هست محرم شوند چه دوخته باشد يا نباشد، مشروط بر اينکه شرايط لباس نمازگزار رعايت شده باشد.

مسأله110 ـ لباس احرام زن نبايد از حرير خالص باشد.

مسأله111 ـ لازم نيست لباس احرام، منسوج و بافتنى باشد بلکه اگر از پوست يا نايلون و پلاستيک باشد و عنوان لباس بر آن صدق کند و پوشيدن آن متعارف باشد نيز کافى است. و همچنين اگر مثل نمد ماليده شده باشد و به آن جامه گفته شود و پوشيدن آن متعارف باشد، مانعى ندارد.

مسأله112 ـ اگر عمداً و از روى علم در هنگام احرام لباس دوخته را از بدن خود بيرون نياورد، صحّت احرام او خالى از اشکال نيست.

مسأله113 ـ طهارت از حدث اصغر يا اکبر شرط صحت احرام نيست.

محرمات احرام

محرمات احرام عبارتند از:

1ـ جماع کردن با زن، بوسيدن، دست بازى کردن و نگاه همراه شهوت و هر گونه لذت و تمتع شهوانى بردن از زن

2ـ استمناء

3ـ استعمال بوى خوش

4ـ عقد کردن زن براى خود يا ديگرى

5ـ پوشيدن لباس دوخته براى مردان

6ـ سرمه کشيدن با سرمه سياه

7ـ نگاه کردن در آينه

8ـ پوشانيدن تمام روى پا براى مردان

9ـ فسوق که شامل دروغ و همچنين دشنام دادن و فخرفروشى و مباهات نيز مى شود

10ـ جدال کردن و مراد از آن گفتن «لا و اللّه» و «بلى واللّه» در مقام قسم خوردن است

11ـ زينت مانند انگشتر به دست کردن و حنابستن به قصد زينت

12ـ پوشيدن زيور براى زنان

13ـ روغن ماليدن به بدن

14ـ کندن مو از بدن خود يا شخص ديگر اعم از اينکه آن شخص محرم باشد يا محل

15ـ پوشانيدن سر براى مردان

16ـ پوشانيدن صورت براى زنان

17ـ سايه بر سر قرار دادن براى مردان هنگام حرکت و طى مسافت در طول روز

18ـ بيرون آوردن خون از بدن

19ـ ناخن گرفتن

20ـ دندان کشيدن طبق يک قول

21ـ شکار حيوان وحشى صحرايى

22- کشتن حشراتى که در بدن ساکن مى شوند.

23ـ کندن و بريدن درختان يا گياهان حرم

24ـ حمل سلاح

شرح اين محرمات به تفصيل خواهد آمد:

1ـ آميزش و هر نوع التذاذ جنسى زن و مرد از يکديگر

آميزش جنسى در حال احرام و دست بازى کردن، بوسيدن و نگاه همراه شهوت و هرگونه لذت و تمتع شهوانى مرد از زن و زن از مرد بر مرد و زن حرام است.

مسأله114 ـ اگر کسى در حال احرام حج از روى علم و عمد آميزش جنسى کند، در صورتى که بعد از وقوف به مشعرالحرام و قبل از طواف نساء باشد، حج او باطل نمى شود و بايد کفاره بدهد.

مسأله115 ـ اگر مرد با همسر خود شوخى و دست بازى کند و منى از او بيرون بيايد، بايد يک شتر کفاره بدهد.

مسأله116 ـ اگر مردى زن خود را از روى شهوت ببوسد کفاره آن يک شتر است و اگر بدون شهوت ببوسد کفاره آن يک گوسفند است.

مسأله117 ـ بوسيدن مادر و دختر و ديگر محارم ظاهراً حرام نيست و کفاره ندارد.

2ـ استمنا

استمنا حرام است چه با دست باشد و چه با غير آن.

مسأله118 ـ هرگاه محرم سهواً يا بر اثر جهل به حکم استمنا کند و از او منى خارج شود، واجب است استغفار کند و کفاره بر او واجب نيست. ولى اگر از روى علم و عمد استمنا کند و از او منى خارج شود، کفاره آن يک شتر است و در صورت عجز بايد يک گوسفند کفاره بدهد.

مسأله119 ـ اگر در حال احرام قبل از وقوف در مزدلفه (مشعرالحرام) استمنا کند و منى از او بيرون بيايد، واجب است علاوه بر دادن کفاره اى که در مسأله قبل بيان شد، حج خود را تمام کند و دوباره در سال بعد آن را اعاده نمايد. و در صورتى که به وسيله همسرش استمنا کند، بنابر احتياط واجب حکم همين است.

3ـ استمعال بوى خوش

مسأله120 ـ بنابراحتياط واجب محرم بايد از استعمال هر چيزى که داراى بوى خوش است اجتناب کند چه اين استعمال به بوئيدن باشد يا خوردن يا ماليدن يا غير آن.

مسأله121 ـ هرگاه محرم به پوشيدن لباس يا خوردن چيزى که بوى خوش مى دهد، اضطرار پيدا کند، انجام آن براى او جايز است ولى احوط اين است که از بوييدن آن خوددارى کند.

مسأله122 ـ وجوب کفاره در استعمال بوى خوش معلوم نيست هر چند احتياط آن است که انسان يک گوسفند کفاره بدهد.

مسأله123 ـ اگر انسان بوى خوش را در يک زمان بطور مکرر استعمال کند، در صورتى که عرفاً يک استعمال محسوب شود، کفاره متعدد نمى شود، و در غير اين صورت، بنابر اينکه استعمال بوى خوش کفاره داشته باشد، على الظاهر بايد به تعداد استعمال، کفاره بدهد چه بعد از هر بار استفاده از بوى خوش کفاره بپردازد يا خير.

4ـ عقد کردن زن براى خود يا ديگرى

مسأله124 ـ براى محرم حرام است که در حال احرام زنى را براى خود يا ديگرى عقد کند چه عقد دائم باشد و چه موقت، و چه آن شخص ديگر در حال احرام باشد يا نباشد.

5ـ پوشيدن لباس دوخته

مسأله125 ـ پوشيدن لباس دوخته از قبيل پيراهن، قبا، شلوار، کت، پالتو و زير جامه و امثال آنها که معمولاً دوخته مى شوند جايز نيست و همچنين پوشيدن لباسهاى دکمه دار و هر چيزى که مصداق لباس هاى مذکور باشد جايز نيست هر چند دوخته نباشد، مثل لباس هايى که بافته و يا مانند نمد ماليده مى شوند، اگر چه آستين نداشته باشد. و همين طور پوشيدن لباس هايى که فقط بر دوش انداخته مى شوند نيز حرام است.

آنچه حرام است پوشيدن لباس دوخته است، ولى استفاده از لباس هاى دوخته به عنوان فرش، روانداز و مانند آن اشکال ندارد، هر چند، جايز نيست سر خود را با آنها بپوشاند.

مسأله126 ـ پوشيدن چيز دوخته غير از لباس مانند کمربند يا هميان که پول در آن مى گذارند و همچنين استفاده از بندهايى که براى بستن دست و پاى مصنوعى به آن نياز دارد، حرام نيست و کفاره هم ندارد.

مسأله127 ـ هرگاه محرم به علت سردى هوا يا بيمارى و يا عذرهاى ديگر اضطرار به پوشيدن لباس دوخته پيدا کرد، جايز است بپوشد، ولى بنابر احتياط بايد کفاره بدهد.

مسأله128 ـ کفاره پوشيدن لباس دوخته يک گوسفند است و با تکرار آن کفاره تکرار مى شود.

6ـ سرمه کشيدن

بر محرم حرام است که به قصد زينت سرمه سياه بکشد. و در صورتى که قصد زينت نداشته باشد ولى عرفاً زينت محسوب شود، بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب کند. و همچنين اگر سرمه غير سياه هم زينت محسوب شود، بنا بر احتياط واجب بايد از آن اجتناب کند، هر چند قصد زينت نداشته باشد.

مسأله129 ـ سرمه کشيدن کفاره ندارد.

مسأله130 ـ حرام بودن سرمه کشيدن اختصاص به زنان ندارد و بر مردان نيز حرام است.

7ـ نگاه کردن در آينه

نگاه کردن در آينه به قصد زينت حرام است، ولى نگاه کردن در آن بدون قصد زينت مثل نگاه راننده در آينه ماشين، اشکال ندارد.

مسأله131 ـ در حرمت نگاه کردن به آينه بين زن و مرد فرقى نيست.

مسأله132 ـ نگاه کردن به آينه کفاره ندارد.

8ـ پوشانيدن تمام روى پا

در حال احرام پوشيدن چيزى که تمام روى پا را مى پوشاند مثل کفش و جوراب و مانند آن بر مردان حرام است و اگر به آن اضطرار پيدا کند بنابراحتياط واجب بايد روى آن را شکاف دهد.

مسأله133 ـ پوشيدن آنچه که تمام روى پا را مى پوشاند کفاره ندارد.

9ـ فسوق

فسوق حرام است و اختصاص به دروغ گفتن ندارد، بلکه فحش دادن و فخرفروشى را هم شامل مى شود، هر چند مستلزم تحقير و حقارت ديگران نباشد.

مسأله - فسوق، کفاره ندارد و فقط بايد استغفار کند.

10ـ جدال

جدال کردن براى محرم حرام است و مقصود از آن گفتن «لاواللّه» و «بلى واللّه» در مقام قسم خوردن است.

مسأله134 ـ جدال بر محرم اعم از مرد يا زن حرام است.

مسأله135 ـ جدال، بر قسم خوردن به مقدسات ديگر غير از لفظ «اللّه» و ساير نام هاى خداوند يا مرادف آن در زبانهاى ديگر صدق نمى کند.پس قسم خوردن به غير خدا، به هرکس باشد، ملحق به جدال نيست.

مسأله136 ـ جدال اختصاص به قسم دروغ ندارد بلکه شامل قسم راست هم مى شود.

مسأله137 ـ اگر هنگام درخواست چيزى از کسى او را قسم دهد مثلاً بگويد تورا به خدا اين کار را انجام نده، اشکال ندارد.

مسأله138 ـ در حال ضرورت، براى اثبات حق يا ابطال باطل، جدال جايز است.

11ـ زينت کردن

زينت کردن در حال احرام حرام است مانند انگشتر به دست کردن يا استعمال حنا به قصد زينت. و در حرمت آن فرقى بين مرد و زن نيست.

مسأله139 ـ در صورتى که انگشتر به دست کردن و استعمال حنا عرفاً زينت محسوب شود، احتياط واجب آن است که زن و مرد از آن پرهيز کنند هر چند قصد زينت نداشته باشند، بلکه بعيد نيست که اجتناب از هر چيزى که زينت محسوب مى شود، در حال احرام لازم باشد، بخصوص اگر به قصد زينت باشد. ولى انگشتر به دست کردن به قصد استحباب يا خواص آن اشکال ندارد.

مسأله140 ـ بنابراحتياط بايد از عينک زدن در حال احرام اگر به قصد زينت باشد، اجتناب کند، ولى اگر عينک طبى و يا براى حفاظت در برابر اشعه خورشيد باشد، اشکال ندارد.

مسأله141 ـ انگشتر به دست کردن و حنا بستن کفاره ندارد.

12ـ پوشيدن زيور براى زنان

پوشيدن زيور براى زن به قصد زينت در حال احرام حرام است و بنابراحتياط واجب بايد از آنچه موجب زينت است نيز اجتناب کند هر چند قصد زينت نداشته باشد. ولى زيورهايى را که پيش از احرام عادت به پوشيدن آنها داشته، لازم نيست براى احرام بيرون آورد، ولى بايد آنها را بپوشاند و به هيچ مردى حتى شوهرش نشان ندهد.

مسأله142 ـ پوشيدن زيور براى زينت حرام است ولى کفاره ندارد.

13ـ روغن ماليدن به بدن

ماليدن روغن به اعضاى بدن و موى سر در حال احرام به قصد زينت يا نرمى اعضاى بدن جايز نيست.

مسأله143 ـ ماليدن روغن به بدن کفاره ندارد مگر آنکه بوى خوش داشته باشد که در اين صورت احتياط اين است که يک گوسفند کفاره بدهد اگر چه بعيد نيست اين هم واجب نباشد.

14ـ زائل نمودن مو از بدن

در حال احرام، زائل نمودن موى هر قسمتى از بدن خود يا شخص ديگر اعم از اينکه آن شخص محرم باشد يا مُحلّ، حرام است. و در حرمت زائل نمودن مو فرقى بين نوره ماليدن و کندن و تراشيدن و قيچى کردن نيست. و نيز فرقى بين موى کم يا زياد نمى باشد، حتى کندن يک مو هم حرام است.

مسأله144 ـ اگر در حال وضو مويى بدون قصد کنده شود، اشکال ندارد.

مسأله145 ـ اگر محرم در غير از وضو دست به سر يا ريش خود بکشد و يک مو يا بيشتر بيفتد، احتياط مستحب آن است که به قدر يک مشت گندم يا آرد و مانند آن صدقه بدهد.

مسأله146 ـ اگر محرم موى سر خود را از روى علم و عمد بتراشد، بايد يک گوسفند کفاره بدهد.

15ـ پوشانيدن سر براى مردان

مسأله147 ـ قرار دادن بند قمقمه بر روى سر و يا بستن دستمال بر سر براى سردرد حرام نيست.

مسأله148 ـ پوشاندن سر با ساير اعضاى بدن مثل اينکه دست ها را روى سر بگذارد جايز است.

مسأله149ـ صورت جزء سر نيست و مرد محرم مى تواند در وقت خواب و غير آن صورت خود را بپوشاند.

مسأله150 ـ گذاشتن سر روى بالش و مانند آن براى خوابيدن مانع ندارد.

مسأله151 ـ خشک کردن سر باحولهو مانندآن اشکال ندارد به شرطى که تمام سر رانپوشاندو به تدريج سر را خشک کند.

مسأله152 ـ کفاره پوشاندن سر بنابر احتياط يک گوسفند است ولى اگر قسمتى از سر را بپوشاند کفاره ندارد مگر آنکه عرفاً صدق کند که سر را پوشانده است مثل آنکه کلاه کوچکى که فقط وسط سر را مى پوشاند بر سر بگذارد.

مسأله153 ـ احوط آن است که اگر کسى مکرّر تمام سر را پوشاند با پوشاندن هر بار کفاره متعدد شود، اعم از اينکه در بين آن کفاره داده باشد يا نه.

مسأله154 ـ حرام است محرم تمام سر را زير آب کند ولى حرمت آن نسبت به بعض سر معلوم نيست.

مسأله155 ـ اگر محرم تمام سر خود را زير آب کند احوط آن است که يک گوسفند کفاره بدهد.

16ـ پوشاندن صورت براى زن ها

جايز نيست زن در حال احرام صورت خود را با روبند يا نقاب يا باد بزن بپوشاند.

مسأله156 ـ پوشاندن تمام صورت بر زنان حرام است ولى پوشاندن اطراف صورت از بالا يا پايين و يا اطراف آن به طورى که پوشاندن صورت بر آن صدق نکند اشکال ندارد، چه در نماز باشد و چه در غير آن.

مسأله157 ـ جايز است زن در حال احرام براى رو گرفتن از نامحرم چادر يا جامه اى را که بر سرانداخته تا مقابل بينى و حتى چانه و بلکه در صورت احتياج تا گردنش پايين بيندازد.

مسأله158 ـ اگر روى خود را براى خوابيدن روى بالش قرار دهد يا دستهاى خود را روى صورت بگذارد مانع ندارد.

مسأله159 ـ خشک کردن صورت با حوله اشکال ندارد به شرطى که موجب پوشاندن تمام صورت نشود.

مسأله160 ـ پوشاندن صورت کفاره ندارد.

17ـ سايه بر سرقرار دادن

سايه بر سر قرار دادن فقط براى مرد حرام است ولى براى زن و کودک اشکال ندارد.

مسأله161 ـ ظاهر اين است که حرمت استظلال بر محرم، اختصاص به طول روز دارد و استظلال در شب مانع ندارد هر چند احتياط در ترک آن است. و اين احتياط در شب هاى بارانى و سرد در صورتى که استظلال به قصد فرار از باران يا سرما باشد ترک نشود.

مسأله162 ـ حرمت استظلال مختص سر است، بنابراين استظلال بر کتف و ساير قسمت هاى بدن صدق نمى کند.

مسأله163 ـ در حرمت سايه بر سر قرار دادن فرقى نيست بين اينکه در محمل و کجاوه روپوش دار بنشيند يا در ماشين سرپوشيده يا قطار يا هواپيما يا زير سقف کشتى و ساير وسايل سقف دارى که موجب استظلال مى شوند. و احتياط مستحب آن است که در سايه ى چيزى که بالاى سر او قرار ندارد مانند حرکت در کنار محمل يا نشستن در سايه ى ماشين يا کشتى قرار نگيرد.

مسأله164 ـ در حرمت سايه بالاى سر قرار دادن فرقى بين سواره و پياده نيست.

مسأله165 ـ حرام بودن سايه بر سر قرار دادن مختص حال حرکت و پيمودن راه است، بنابراين زمانى که محرم در محلى مانند منى يا عرفات يا غير آنها منزل کرد، استظلال با چتر و مانند آن اشکال ندارد چه توقف کرده باشد و چه در حال حرکت باشد. پس شخصى که در منى است مى تواند از چادر خود تا محل ذبح يا رمى جمرات با چتر برود.

مسأله166 ـ سايه بر سر قرار دادن در حال طى منزل به علت عذرى مانند شدت گرما يا سرما يا بارندگى و يا نبودن وسيله نقليه بدون سقف، جايز است ولى کفاره ساقط نمى شود.

مسأله167 ـ هرگاه محرم در ميان راه براى استراحت يا زيارت و غير آن در محلى منزل کند، سايه بر سر قرار دادن جايز است.

مسأله168 ـ جايز است محرم هنگام طى مسير از زير سايبان ثابت مانند پل يا درخت يا داخل تونل و مانند آنها عبور کند. بنابراين مى تواند هنگام حرکت از مکه مکرمه به عرفات يا منى از داخل تونل عبور کند، اگر چه مسير ديگرى که تونل در آن نباشد وجود داشته باشد.

مسأله169 ـ مکه مکرمه براى محرم مانند ساير منازل است و مادامى که در آنجاست مى تواند در حال حرکت داخل مکه مکرمه سايه بر سر خود قرار دهد. بنابراين مى تواند سوار ماشين سقف دار شود يا زير سايه حرکت کند.

مسأله170 ـ کفاره سايه بر سر قرار دادن يک گوسفند است چه براى حج محرم شده باشد چه براى عمره. و چه با عذر باشد و چه بدون عذر.

18ـ بيرون آوردن خون از بدن

بيرون آوردن خون از بدن بر محرم اعم از زن و مرد حرام است اگر چه به وسيله خراشيدن يا مسواک زدن و مانند آن باشد.

مسأله171 ـ بيرون آوردن خون از بدن ديگرى حرام نيست مانند اينکه دندان او را بکشد و يابا سرنگ از او خون بگيرد.

مسأله172 ـ بيرون آوردن خون از بدن کفاره ندارد حتى اگر بدون ضرورت و نياز باشد.

19ـ ناخن گرفتن

بر محرم حرام است ناخن دست يا پاى خود را بگيرد، چه تمام آن را بگيرد و چه قسمتى از آن را و چه با قيچى باشد يا با چيز ديگر.

مسأله173 ـ اگر تمام ناخن هاى دستها را بگيرد و ناخن پاها را تا کمتر از ده ناخن بگيرد، واجب است براى ناخن دست ها يک گوسفند و براى هر يک از ناخن هاى پا يک مد طعام کفاره بدهد. و اگر تمام ناخن هاى پا و بعضى از ناخن هاى دست را بگيرد، بايد يک گوسفند براى ناخن هاى پا و يک مد طعام براى هر يک از ناخن هاى دست کفاره بدهد.

20ـ کشيدن دندان

اگر چه گفته اند که، کشيدن دندان بدون خونريزى حرام است لکن اقوى اين است که کشيدن دندان بدون خونريزى حرام نيست و کفاره هم ندارد. و در صورتى که کشيدن دندان ضرورت پيدا کند و منجر به خونريزى شود، احتياط مستحب آن است که يک گوسفند کفاره بدهد.([3])

احکام کفارات

مسأله174 ـ مصرف کفّارات فقرا هستند.

مسأله175 ـ محل ذبح کفاره صيد، در صورت امکان، در عمره، مکه مکرمه و در حج، منى است. و احتياط آن است که در کفارات ديگر نيز به همين صورت عمل کند. و اگر در مکه مکرمه يا در منى ذبح نکند و در وطن خودش يا در مکان ديگر ذبح نمايد، کفايت مى کند.

مسأله176 ـ حيوانى که بايد به عنوان کفاره محرمات احرام ذبح شود، لازم نيست شرايط قربانى حج تمتع را داشته باشد، ولى ايمان در ذابح شرط است، مگر آنکه ذابح فقط وکيل در ذبح باشد و خود موکّل نيّت ذبح را به عنوان کفّاره بنمايد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

فصل پنجم ـ تقصیر

No image

فصل دوم ـ احرام

Powered by TayaCMS