استطاعت
مسأله 65 ـ کسى که مستطيع باشد نمى تواند حج خود را به ديگرى واگذار کند.
مسأله 66 ـ کسى که شرايط استطاعت را دارا است اگر چه غافل يا جاهل به وجوب حج باشد، حج بر او مستقر مى شود. و همچنين است اگر معتقد به عدم حصول شرايط استطاعت باشد و حج نرود سپس کشف خلاف شود.
مسأله 67 ـ اگر رفتن به حج موجب کار حرامى بشود بايد ملاحظه اهميت حج و کار حرام را بکند، و اگر اهميت حج بيشتر بود بايد به حج برود و الاّ نبايد برود.
مسأله 68 ـ اگر اهميت کار حرام بيشتر بود ولى با انجام آن به حج رفت با اينکه معصيت کرده اما حج او صحيح است.
مسأله 69 ـ مستطيع بايد خودش حج بجا آورد و حج
(44صفحه)
فرد ديگر از طرف او کفايت نمى کند، مگر در مورد بيمار و پير به شرحى که مى آيد.
مسأله 70 ـ اگر به گمان اينکه مستطيع بوده حج واجب خود را انجام دهد و بعد معلوم شود که مستطيع نبوده است، آن حج کفايت نمى کند و هرگاه استطاعت پيدا کرد بايد حجة الاسلام خود را بجاآورد.
مسأله 71 ـ در فرض سابق اگر در بين اعمال معلوم شود مستطيع نبوده احرام او باطل است و لازم نيست بقيه اعمال را انجام دهد.
مسأله 72 ـ کسى طبق نظر مرجع تقليد سابق خود مستطيع بوده و بنابر همان تقليد حجة الاسلام خود را بجا آورده، ولى فعلا از کسى تقليد مى کند که معتقد است آن وقت مستطيع نبوده است، مى تواند به همان حج اکتفا کند و اعاده لازم نيست.
مسأله 73 ـ کسى که خيال مى کرده مستطيع نيست و به نيت استحباب براى عمره تمتع محرم شد، و بعد از اعمال عمره تمتع در مکه متوجه شد که مستطيع بوده، بايد حجة الاسلام بجا آورد، ولى نمى تواند به عمره
(45صفحه)
انجام شده اکتفا کند، و حکم کسى را دارد که احرام عمره را از روى فراموشى ترک کرده است.
مسأله 74 ـ در فرض سابق اگر به نيت وظيفه فعليه محرم شده و از باب خطاى در تطبيق فکر مى کرده مستحب است، کفايت مى کند و مى تواند به همان عمره اکتفا کند و حج تمتع را انجام دهد.
مسأله 75 ـ کسى که حج بر او مستقر بوده چنانچه بعد از احرام و قبل از دخول در حرم به هر دليل نتواند اعمال خود را بجاآورد و فوت کند و نيز چنانچه بعد از دخول در حرم و قبل از انجام اعمال در خارج حرم فوت کند ظاهراً حج از او ساقط نشده و بايد از ترکه او استنابه کنند. و اگر داخل حرم بميرد کفايت از حجة الاسلام مى کند.
مسأله 76 ـ استطاعت به داشتن پنج چيز حاصل مى شود:
1 ـ استطاعت مالى.
2 ـ استطاعت بدنى.
3 ـ استطاعت طريقى.
(46صفحه)
4 ـ استطاعت زمانى.
5 ـ رجوع به کفايت.
مسأله 77 ـ اگر کسى يکى از اين شرايط پنجگانه را نداشته باشد حج بر او واجب نيست، اگر چه احتمال حصول آن را در آينده بدهد. کما اينکه تحصيل شرايط نيز بر او واجب نيست.
مسأله 78 ـ پس از حصول شرايط استطاعت در وجوب حج، بقاى آن نيز تا آخر اعمال حج لازم است. و اگر قبل از تمام شدن حج شرايط استطاعت از بين رفت کشف از عدم استطاعت مى کند.
استطاعت مالى
مسأله 79 ـ استطاعت مالى به اين است که مخارج رفت و برگشت حج و وسيله رفت و آمد يا پولى که بتواند بليط رفت و برگشت را تهيه کند داشته باشد، و همچنين مخارج خانواده خود را در وطن داشته باشد.
مسأله 80 ـ فردى مستطيع است که علاوه بر مخارج مذکور در مسأله قبل، ضروريات زندگى مثل خانه
(47صفحه)
مسکونى و وسائل زندگى را نيز در حد شأن خود داشته باشد.
مسأله 81 ـ اگر کسى وسائل ضرورى زندگى خود را فروخته و صرف حج کند کفايت از حجة الاسلام نمى کند.
مسأله 82 ـ کسى که منزل يا ماشين گرانقيمت دارد چنانچه با فروش آن بتواند منزل يا ماشين ارزانتر و مناسب شأن خود تهيه کند و با بقيه پول آن به حج برود واجب است آن را فروخته و به حج برود.
مسأله 83 ـ کسى که پول ندارد ولى وسائلى دارد که جزء ضروريات زندگى نيست مثل زمين، ساختمان، کتاب يا اشياء عتيقه، واجب است آنها را بفروشد و به حج برود.
مسأله 84 ـ اگر بتواند مقدارى از سرمايه يا زمين کشاورزى و باغ خود را بفروشد و به حج برود واجب است اين کار را انجام دهد، مگر اينکه با باقيمانده آن نتواند مخارج زندگى خود را به طور متعارف تأمين کند.
مسأله 85 ـ کسى که نياز به ازدواج دارد و ترک ازدواج
(48صفحه)
موجب مشقت و حرج براى اوست در صورتى مستطيع مى شود که علاوه بر مخارج حج، مخارج ازدواج را نيز داشته باشد.
مسأله 86 ـ کسى که خودش نياز به ازدواج ندارد ولى فرزند او يا نوه او يا کسانى که عرفاً مخارج ازدواج آنها به عهده اوست نياز به ازدواج دارند، حکم مسأله قبل را دارد.
مسأله 87 ـ کسى که مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد در دو صورت واجب است به حج برود:
1 ـ وقت پرداخت بدهى او نرسيده باشد و مطمئن باشد که در موعد مقرر تمکن از پرداخت دارد.
2 ـ وقت پرداخت بدهى رسيده است ولى طلبکار راضى به تأخير پرداخت باشد و بدهکار نيز بداند که در وقت مطالبه مى تواند آن را بپردازد. در غير اين صورت حج واجب نيست. ولى اگر بدهى را نداد و به حج رفت کفايت از حجة الاسلام مى کند.
مسأله 88 ـ کسى که طلبکار است و طلب او براى حج کافى است در موارد زير واجب است طلب خود را وصول
(49صفحه)
کرده و به حج برود:
1 ـ وقت طلب او رسيده باشد و بدهکار توانايى پرداخت داشته باشد.
2 ـ وقت طلب نرسيده باشد اما بدهکار راضى به پرداخت باشد، گرچه با کم کردن مقدارى از طلب، مشروط بر اينکه موجب عسر و حرج نباشد.
مسأله 89 ـ زنى که بتواند بدون مشکل مهريه خود را از شوهر دريافت کند چنانچه شوهر توان پرداخت داشته باشد واجب است دريافت کرده و به حج برود.
مسأله 90 ـ اگر به کسى ارث برسد که به مقدار مخارج حج باشد چنانچه ساير شرايط را نيز داشته باشد بايد به حج برود.
مسأله 91 ـ اگر بتواند قرض کند و پرداخت آن براى او مشکل نباشد واجب نيست قرض کند، ولى اگر قرض کرد و به حج رفت کفايت از حجة الاسلام مى کند.
مسأله 92 ـ کسى که شک کند استطاعت مالى دارد يا خير، لازم است تحقيق کند که چه مقدار پول دارد و هزينه حج او چه مقدار مى شود.
(50صفحه)
مسأله 93 ـ کسانى که با وجوه شرعيه مثل سهم امام و وجوهاتى که از سوى مرجع و حاکم شرع به عنوان مصرف و به لحاظ تحصيل و تدريس و خدمات دينى به آنان تمليک مى شود استطاعت مالى پيدا مى کنند. چنانچه ساير شرايط وجود داشته باشد مستطيع هستند و حج آنها کفايت از حجة الاسلام مى کند. ولى ساداتى که مستحق سهم سادات هستند بنابر احتياط واجب جايز نيست بيش از مخارج سالشان خمس بگيرند و با سهم سادات مستطيع نمى شوند چون حج از مؤونه نيست و نمى توانند براى انجام آن سهم سادات بگيرند.
مسأله 94 ـ پول قربانى هم جزء مخارج حج است و کسى که آن را نداشته باشد مستطيع نيست، اگر چه ساير مخارج را داشته باشد.
مسأله 95 ـ زن اگر علاوه بر مخارج متعارف خود مخارج حج را نيز داشته باشد مستطيع مى شود و بايد به حج برود.
مسأله 96 ـ رضايت شوهر براى رفتن به حج واجب لازم نيست.
(51صفحه)
مسأله 97 ـ اگر کسى قبل از ايام حج استطاعت پيدا کرد نمى تواند پول خود را در راه ديگرى مصرف کند، يا آن را به ديگران حتى والدين و زن و فرزند خود ببخشد. بلکه اگر چنين کرد و حج بجا نياورد حج بر او مستقر مى شود.
مسأله 98 ـ کسانى که براى خدمت در راه حج اجير مى شوند يا عوامل خدماتى حج مانند خدمه کاروانها، هيأت پزشکى، روحانيون و اعضاى ستادهاى مختلف حج که به حج اعزام مى شوند اگر هزينه زندگى خانواده خود را در مدت سفر ـ ولو از همين راه ـ داشته باشند مستطيع بوده و واجب است حج خود را انجام دهند.
مسأله 99 ـ مستطيع نمى تواند اجير شود. اما اگر به واسطه اجرت حج استطاعت حاصل شود چنانچه اجاره براى سال اول باشد حج نيابى مقدم است. و اگر استطاعت او تا سال بعد باقى بود، سال بعد براى خود حج بجاآورد. ولى اگر اجاره براى سالهاى آينده يا مطلق بود بايد سال اول براى خودش حج بجا آورد، مگر اينکه مطمئن باشد در سال بعد نمى تواند حج
(52صفحه)
نيابى را بجاآورد.
مسأله 100 ـ اگر با مال غصبى حج انجام شود صحيح است. مگر اينکه با لباس غصبى محرم شود يا با آن نماز بخواند، يا محل نماز و وقوف در عرفات و مشعر غصبى باشد.
مسأله 101 ـ اگر براى رفتن به حج لازم باشد به افراد ظالم پول بدهند يا ماليات به دولتهاى حاکم غيرمسلمان بدهند بايد اقدام کنند، مگر اينکه موجب عسر و حرج شود.
(53صفحه)