قربانى
(مسأله 172) واجب دوم از واجبات منى در حج تمتع بعد از رمى جمره عقبه قربانى کردن يک شتر، يا يک گاو يا يک گوسفند در روز عيد است، و از دو نفر يا بيشتر يک قربانى کفايت نمى کند، بلکه بر هر حاجى يک قربانى واجب است.
(مسأله 173) اگر کسى از روى جهل يا نسيان يا بواسطه عذرى در روز عيد قربانى نکرد، بايد تا آخر ذى حجه قربانى نمايد، و احوط آن است هر چه ممکن است زودتر قربانى کند.
(مسأله 174) در قربانى نيت قربانى شرط است، پس اگر خودش قربانى را ذبح مى کند بايد در حج تمتع قصد کند ذبح يا نحر قربانى را، که در حج تمتع حجة الاسلام واجب است براى اطاعت امر خداوند متعال، و اگر براى ذبح نايب مى گيرد بايد نايب نيت کند که ذبح مى کنم قربانى واجب حج تمتع حجة الاسلام کسى را که مرا نايب نموده براى اطاعت فرمان خداوند متعال، و احوط آن است که علاوه بر نايب، خودش هم اگر در وقت ذبح حاضر باشد نيت کند و اگر حاضر نيست موقعى که نايب يا وکيلى را که از طرف او براى ذبح نائب مى گيرد مى فرستد، نيت کند و نيت را تا وقت ذبح مستمر بدارد، و چنان که به آن اشاره شد لازم نيست نيت را در دل خطور دهد، بلکه همين قدر که داعى او بر اين کار اطاعت خداوند متعال باشد کافى است و همين قدر که غفلت از حج و وظيفه نباشد بطور عادى اين امور با نيّت و قصد قربت واقع مى شود و مشکلى نيست.
(مسأله 175) اگر قربانى پيدا نشود بايد پول آن را نزد شخص مورد اعتمادى بگذارد که در بقيه ماه ذى الحجه بگيرد و ذبح کند، و اگر در اين سال ممکن نشد در سال آينده بگيرد و ذبح نمايد.
(مسأله 176) اگر قربانى شتر باشد، شرط است که پنج سال آن تمام شده باشد، و داخل در سال ششم شده باشد، و اگر گاو يا بز باشد احوط آن است که دو سالش تمام و داخل در سال سوم شده باشد، و اگر ميش باشد احوط آن است که سال اولش تمام و داخل در سال دوم شده باشد.
(مسأله 177) قربانى بايد صحيح باشد و اعضايش ناقص نباشد، پس قربانى کور و لنگ و ناخوش و بسيار پير کافى نيست، حتى اگر کمى از گوش آن بريده باشند يا از شاخ داخلى او چيزى کم باشد کفايت نمى کند، و نيز بايد لاغر نباشد، و مشهور آن است که همين قدر که در گرده آن پيه باشد کافى است، و احوط آن است که علاوه بر اين طورى باشد که عرفاً آن را لاغر نگويند.
(مسأله 178) اگر گوش قربانى شکافته يا سوراخ باشد ضرر ندارد.
(مسأله 179) احتياط واجب آن است که حيوانى را که شاخ يا گوش يا دم در اصل خلقت ندارد قربانى نکند.
(مسأله 180) قربانى کردن حيوانى که بيضتينش را کشيده اند کفايت نمى کند و احتياط آن است که حيوانى که عروق و بيضتين او را ماليده باشند قربانى نکند.
(مسأله 181) اگر حيوانى را خريد و ذبح کرد، به گمان آن که صحيح است، و بعد معلوم شد ناقص است کفايت نمى کند.
(مسأله 182) اگر قربانى را بگمان چاقى ذبح کرد و لاغر درآمد کافى است.
(مسأله 183) اگر قربانى را با گمان لاغرى ذبح کرد به احتمال آن که چاق باشد و چاق درآمد کافى است، ولى اگر لاغر درآمد کافى نيست.
(مسأله 184) اگر حيوانى را با علم به اين که لاغر است از راه ندانستن مسأله قربانى کند، و بعد معلوم شود چاق است کفايت مى کند، ولى اگر با علم به لاغر بودن و دانستن مسأله آن را ذبح نمايد هر چند چاق در آيد کفايت نمى کند.
(مسأله 185) اگر قربانى با خود نداشته باشد، و پول هم ندارد، که بتواند آن را بخرد، بايد ده روز روزه بگيرد سه روز پى درپى در حج، و آن روز هفتم و هشتم و نهم ذيحجه است، و بعد از آن که به وطنش برگشت هفت روز ديگر روزه بگيرد، و احتياط مستحب در اين هفت روز روزه آن است که پى درپى و متوالى باشد.
(مسأله 186) اگر کسى که نمى تواند قربانى بخرد نتواند روز هفتم را روزه بگيرد، بايد روز هشتم و نهم و يک روز هم بعد از برگشتن از منى روزه بگيرد، و احتياط مستحب آن است که در اين صورت بعد از برگشتن از منى سه روز متوالى روزه بگيرد که اول آن سه روز، روز کوچ کردن و حرکت از منى باشد، و قصدش انجام تکليف سه روزه در ضمن پنج روز باشد. و اگر روز هشتم را روزه نگرفت روز نهم را نگيرد، بلکه صبر کند بعد از مراجعت از منى بگيرد، و احتياط آن است که بعد از مراجعت از منى هر چه زودتر بگيرد، اگر چه اشهر آن است که تا آخر ذى حجه مى شود بجا آورد.
(مسأله 187) اگر بعد از روزه سه روز قادر بر خريدن قربانى شد احتياط آن است که بخرد و ذبح نمايد.
(مسأله 188) اگر قربانى ناقص و مريض يافت شود و گوسفند بى عيب و سالم نباشد، واجب است ناقص را قربانى کند و به آن اکتفا مى شود، و احتياط مستحب آن است که سه روز در حج و هفت روز پس از حج به شرحى که گفته شد روزه بگيرد.
(مسأله 189) احتياط واجب آن است که قدرى از قربانى را خودش بخورد و قدرى را هديه دهد، و مقدارى را به فقير مؤمن صدقه بدهد، و احتياط آن است که هديه را هم به مؤمن دهد، و اين که هر يک از صدقه و هديه کمتر از ثلث قربانى نباشد، و در هديه فقر شرط نيست.
(مسأله 190) لازم نيست که سهم هر يک را جدا کند، بلکه اگر همين طور هديه و تصدق کند، و بعد آن فقير مؤمن، و مؤمنى که هديه را قبول کرده سهم خود را به ديگرى صدقه بدهد اشکال ندارد، و اگر پيش از عمل کردن به اين احتياط، افرادى قربانى را به دزدى يا غارت ببرند، لازم نيست دوباره قربانى کند. ولى اگر قربانى را به آنها بدهد، بايد قيمت گوشت قربانى سهم فقرا را به فقرا برساند، نه قيمت گوسفند زنده را.
(مسأله 191) چون ممکن است در منى بواسطه حاضر نبودن فقير مؤمن، تصدق دادن ثلث قربانى به مؤمن فقير و هم چنين هديه دادن ثلث آن به مؤمن ممکن نباشد، بهتر اين است که از بعض برادران دينى خود، و از بعض فقراى مؤمن که آنها را مى شناسد در شهر خود، وکالت بگيرد که از جانب آنها ثلث قربانى را به هديه، و ثلث آن را به صدقه قبول کند، و هم چنين وکالت بگيرد که بعد از قبول کردن از جانب آنها هر علمى مى خواهد انجام دهد، در اين صورت در منى ثلث آن را به فقير مؤمنى که از طرف او وکالت دارد صدقه دهد، و ثلث ديگر را بمؤمن ديگرى که از جانب او وکيل است هديه بدهد، و از طرف آنها قبول کند و بعد به هر کس خواست بدهد يا همانجا بگذارد و برود.
(مسأله 192) اگر حاجى عمداً خودش از گوشت قربانى نخورد، گناه کرده ليکن به حج او ضرر نمى رساند.