شان نزول آيات
علامه طباطبائى (ره ) مى نويسد: اولين سوره اى که بعد از هجرت در مدينه نازل شده , سوره بقره اسـت وسـوره مـمـتـحنه قبل از فتح مکه (سال هفتم هجرت ) در مدينه نازل شده وسوره مائده آخـرين سوره اى است که بر پيامبر(ص)نازل شده , ولذا احکام اين سوره در صورت تعارض , ناسخ احکام ديـگـر اسـت واحکام اين سوره منسوخ نيست , چه اين که آيه پيشين نمى تواند ناسخ آيه پسين (از لحاظ زمان ) باشد ((62)) .
مـرحـوم طـبرسى مى نويسد: آيه 220 از سوره بقره در مورد شخصى به نام مرثدبن ابى مرثد نازل شـده کـه از جـانـب پـيـامـبـر(ص)مـاموريت داشت گروهى ازمسلمانان را که در مکه بودند بربايد, وهـنـگـامـى کـه مـرثـد وارد مـکـه شد, زنى به نام عناق ـ که سابقه دوستى با وى داشت ـ او را به هـمـخـوابـگـى بـا خود دعوت کرد واو امتناع کرد وگفت : بايستى از پيامبر(ص)اجازه بگيرم , وبه اين مـنـاسـبت , آيه 221 بقره ازدواج با مشرکان را حرام اعلام فرموده است , از نويسندگان اهل سنت , سيوطى نيز در تفسير در المنثور همين وجه را از ابن عباس نقل کرده است ((63)) .
سـيـوطى مى افزايد که واقدى از سدى , از انس بن مالک واو از ابن عباس نقل کرده که آيه 221 به مناسبت ازدواج عبداللّه بن رواحه با کنيز سياه پوست مسلمانى نازل شده , چه اين که روزى عبداللّه بـه جـهـت کارى کنيزش را آزاد کرد واو به پيامبر(ص)شکايت برد وپيامبر به عبداللّه اعتراض کرد واز ايـن رو عبداللّه براى جبران کار خود در صدد ازدواج با کنيزش بر آمد, در حالى که از نظر عمومى , ايـن کار قبيح به نظر مى آمد, يعنى مردم عرب ازدواج با کنيز را نمى پسنديدند, ولذا آيه قرآن نازل شـد کـه ولامـةمـومـنـةخـيـر من مشرکة, بنابراين , هدف اصلى آيه221 , رفع موانع ازدواج با کنيزان است ((64)) .
بعضى نيز نزول آيه را به مناسبت ازدواج حذيفه دانسته اند که کنيزى داشت واو را آزاد کرد وبا وى ازدواج نمود .
علامه طباطبايى مى فرمايد: مانعى ندارد که آيه پس از همه اين امور وناظر به همگى نازل شده باشد.
واما آيه سوره ممتحنه به مناسبت مهاجرت بعضى از زنان اهل مکه به مدينه ,پس از صلح حديبيه , نـازل شده است , زيرا پيامبر(ص)در صلح حديبيه با مشرکان مکه عهد نموده بود که هر فردى از مردم مـکـه کـه مـسـلـمـان شـود وبـه مـسلمانان بپيوندد, براساس پيمان صلح , بايستى به مردم مکه بـازگـردانـده شود, ولى مردم مکه الزامى به بازگرداندن فردى که از جمع مسلمانان گريخته باشد ندارند ((65)) .
اتـفـاقـا زنـى از مـردم مـکـه مـسـلـمـان شد وبه مسلمانان پيوست وهنگامى که شوهرزن براى بـازگـردانيدن او مراجعه کرد, پيامبر(ص)فرمود: پيمان حديبيه مخصوص مردان فرارى از مکه است وشـامـل زنان نمى شود وبه اين مناسبت آيه نازل شد که زنانى که از مردم مکه به مدينه مهاجرت مـى کـنـنـد, بـايستى از طرف مسلمانان آزموده شوند ودر صورتى که واقعا به اسلام ايمان داسته بـاشـنـد, نـبايستى به مکه عودت داده شوند, چرا که نه زنان مومن بر مشرکان حلالند ونه مردان مـشرک بر زنان مومن حلالند, بنابراين تنها مسلمانان براساس پيمان صلح ويا حکم ويژه موظفند مـهـريـه ومـخـارجى را که شوهر آن زن در مراسم ازدواج با اين زن مصرف نموده به او بپردازند وسپس ازدواج با آن زن مهاجر براى مسلمانان بلامانع خواهد بود, واز اين جهت در مواردى مشابه , مسلمانان ومردم مکه مى بايست تنها مهريه زنان فرارى از يکديگر را بپردازند .
چه اين که مسلمانان نـيـز در صورتى که زنانشان به کفر مى گراييدند, بايستى به حکم آيه ولاتمسکوا بعصم الکوافر, از ادامه زناشويى با آنان اجتناب مى کردند, چنان که آيه يازدهم از همين سوره نيز تاکيدى بر مطلب فوق است .
علامه طباطبائى مى نويسد: آيه سوم از سوره نور براساس روايات رسيده از ائمه اهل بيت , ناظر به حـرمت ازدواج با زنان متهم به زنا پس از اشتهار واقامه حد قبل از توبه مى باشد وبعضى اين آيه را که مفهوما مى رساند مرد زناکار با زن زانى ومشرک مى تواند ازدواج کند وزن زانى مى تواند با مرد مـشـرک وزنـاکـار ازدواج کـند را منسوخ به آيه 221 بقره دانسته اند, چه اين که به اعتقاد بعضى , ازدواج بـا بـيگانگان تا سال ششم هجرت بلامانع بوده وآيه سوره نور, مبين همين مطلب است وبا نزول آيه 221 سوره بقره , ا زدواج با مشرکان مطلقا ممنوع اعلام شده است .
سـيـوطى در تـفـسـيـر درالـمـنثور از احمد حنبل ونسائى وحاکم نيشابورى وابن جرير وبيهقى وابـوداوود از عـبـداللّه بـن عمر روايت کرده اند که زنى به نام ام فهرول معروف به زنا بود ويکى از مسلمانان در صدد همخوابگى با او بر آمد وبه اين مناسبت آيه سوم از سوره نور نازل شد.
و بعضى نيز آورده اند که پس از هجرت مسلمانان به مدينه , به علت بالا بودن مهر وگرانى قيمتها به زحمت افتادند, ولذا در صدد بر آمدند از زنان معروف براى اطفاى غريزه جنسى استفاده کنند ولـذا آيـه فـوق نـازل شـده اسـت , وامـا آيـه 26 سـوره نور را نيز مرحوم طبرسى در مجمع البيان مـى فـرمـايـد: بـراسـاس روايتى از امام باقر(ع) اين آيه همانند آيه سوم , منع از ازدواج مسلمانان با زنـاکـاران مـى نمايد وبه همين مناسبت نازل شده که گروهى از اصحاب در صدد ارتباط با زنان آلوده بوده اند وقرآن آنان را از اين کار برحذر داشته است ((66)).
و امـا در مـورد آيـات سـوره نـسـاء, بـدون شبهه آيه 24 ناظر به حکم ازدواج موقت است وعلامه طـبـاطـبـائى مـى فـرمايد: اين آيه در نيمه اول سالهاى بعد از هجرت پيامبر(ص)به مدينه , نازل شده وبـسيارى از اهل سنت معتقدند که اين آيه , ناظر به ازدواج موقت است وبسيارى معتقدند که اين آيه , ناظر به غزوه اوطاس است که پيامبر(ص)براساس آيه شريفه به مسلمانان اجازه داد که از زنان اسير ـ پس از سپرى شدن يک طهرـ استمتاع جويند ونيز اجازه ازدواج موقت به آنان داده شده است .
بـنـابـراين بسيارى از اهل سنت , اين آيه را مربوط به جنگ اوطاس دانسته اند که پس از فتح مکه وبعد از جنگ حنين رخ داده است وبراساس اين آيه , ازدواج با زنان اسير, هر چند شوهر دار بوده اند ـ پس از استبراـ جايز شمرده شده است , چنان که سيوطى در درالمنثور, از احمد ومسلم وترمذى ونسائى وبيهقى وب از ابوسعيد خدرى روايت نموده است , وبه همين مناسبت , روايتى از پيامبر(ص)نقل شده که فرمود: لاتوطا حامل حتى تضع حمله ولاغير حامل حتى تحيض .
چنان که احمد در مسند وتـرمـذى در صـحـيـح وحاکم در مستدرک , آن را روايت کرده اند ((67)) وبعضى نيز نزول آيه را مربوط به شهر مکه , پس از عمره قضاى پيامبر(ص)دانسته اند ((68)) .