حديث شريف :
1 - از امام معصومعليه السلام روايت شده که فرمود:
"إنّما هلک من کان قبلکم بما عملوا )من المعاصي( ولم ينههم الربّانيّون والأحبار عنذلک".
"به يقين ملّتهايى قبل از شما هلاک شدند بخاطر گناهانى که مرتکب مىشدندوعلما هم آنان را نهى نمىکردند.
وروي: أنّ رجلاً جاء إلى رسول اللَّهصلى الله عليه وآله فقال: أخبرني ما أفضل الأعمال؟ فقال:الإيمان باللَّه، قال: ثمّ ماذا؟ قال: صلة الرحم، قال: ثمّ ماذا؟ قال: الأمر بالمعروف والنهيعن المنکر.
همچنين فرمود: مردى نزد رسول خداصلى الله عليه وآله آمد و گفت: به من خبر ده که بهتريناعمال کدام است؟ پيامبر فرمود: ايمان به خدا. گفت: بعد چه؟ فرمود: صله رحم.گفت: بعد چه؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منکر.
وروي أيضاً: أنّ صبيّين توثبا على ديک فنتفاه فلم يدعا عليه ريشه، وشيخ قائم يصلّيلا يأمرهم ولا ينهاهم، قال: فأمر اللَّه الأرض فابتلعته.
همچنين روايت شده است: دو کودک خروسى را گرفتند و همه پرهاى آن را کندندتا آنجا که يک پر هم در بدن آن باقى نگذاشتند. پيرمردى در آنجا ايستاده بود و نمازمىخواند، و کودکان را از اين کار نهى نکرد، خداوند به زمين دستور داد که آنپيرمرد را ببلعد پس او را بلعيد."
همچنين از امام معصوم روايت شده است:
"ويل للذين يجتلبون الدنيا بالدين، وويل للذين يقتلون الذين يأمرون بالقسط منالناس"(321).
"واى بر کسانى که دنيا را در برابر دين به دست مىآورند، و واى بر کسانيکهافرادى را به قتل مىرسانند که امر به قسط و عدالت مىکنند."
2 - جابر از امام باقرعليه السلام نقل مىکند که آنحضرت فرمود:
"من مشى إلى سلطان جائر فأمره بتقوى اللَّه ووعظه وخوّفه، کان له مثل أجر الثقلينمن الجنّ والإنس، ومثل اُجورهم"(322).
"کسى که به سوى فرمانرواى ستمگرى برود و او را به تقواى الهى امر کند،اندرز دهد و از عذاب خدا بترساند، پاداشى مانند پاداش همه جنّ و انس به او دادهمىشود."
3 - در اندرزهاى حضرت مسيح آمده است:
"بحقّ أقول لکم: إنّ الحريق ليقع في البيت الواحد، فلا يزال ينتقل من بيت إلى بيتحتّى تحترق بيوت کثيرة، إلّا أن يستدرک البيت الأوّل، فيهدم من قواعده فلا تجد فيهالنار معملاً، وکذلک الظالم الأوّل لو يؤخذ على يديه، لم يوجد من بعده إمام ظالم فيأتمونبه، کما لو لم تجد النار في البيت الأوّل خشباً وألواحاً لم تحرق شيئاً. بحق أقول لکم: مننظر إلى الحيّة تؤمّ أخاه لتلدغه ولم يحذّره حتّى قتلته، فلا يأمن أن يکون قد شرک فيدمه، وکذلک من نظر إلى أخيه يعمل الخطيئة ولم يحذّره عاقبتها حتى أحاطت به،فلايأمن أن يکون قد شرک في إثمه. ومن قدر على أن يغيّر الظلم ثمّ لم يغيّره فهو کفاعله،وکيف يهاب الظالم وقد أمن بين أظهرکم؟! لا يُنهى، ولا يُغير عليه، ولا يؤخذ على يديه،فمن أين يقصر الظالمون؟ أم کيف لا يغترّون؟ فحسب أحدکم أن يقول لا أظلم، ومن شاءفليظلم، ويرى الظلم فلا يغيّره، فلو کان الأمر على ما تقولون، لم تعاقبوا مع الظالمينالذين لم تعملوا بأعمالهم حين تنزل بهم العثرة في الدنيا"(323).
"بحق به شما مىگويم: آتشسوزى در يک خانه واقع مىشود امّاپيوسته از خانهاى به خانهاى سرايت مىکند و در نتيجه خانههاى زيادىمىسوزند مگر اينکه به همان خانه اوّل توجّه شود و از پى ويران گردد،دراين صورت است که آتش هيچ کارى نمىتواند انجام دهد. همچنيناست اگر دست ظالم اوّل گرفته شود و از ستم او جلوگيرى به عمل آيد،زمامدار ظالم ديگرى پديد نخواهد آمد تا مردم در اطاعت او درآيند.چنانکه آتش اگر در خانه اوّل، هيزم و چوبى در دسترس نباشد، هيچچيزى را نمىتواند بسوزاند.
بحق به شما مىگويم: کسى که مىبيند مار قصد برادرش را کرده تا او رابگزد پس خبر و هشدارش ندهد تا اينکه مار او را بکُشد، پس ايمن نباشداز اينکه در خون او شريک باشد، و همچنين اگر مىبيند که برادر او گناهواشتباهى را انجام مىدهد و او را از عواقبش بر حذر ندارد پس ايمننباشد از اينکه در گناه او شريک باشد.
کسى که مىتواند، جلو ظلم را بگيرد پس نگيرد، مانند فاعل آن است.ظالم چگونه بترسد در حاليکه او در ميان شما در امنيّت است، نه نهىمىشود، نه دگرگون مىشود و نه دستانش گرفته مىشود. ظالمان چگونهکوتاه مىآيند؟ و چرا مغرور نشوند؟ هريک از شما به اين اکتفا مىکند کهبگويد: من ظلم نمىکنم و هرکه بخواهد ظلم کند و لذا ظلم را ببيندوجلوگيرى نکند. اگر امر چنين باشد که مىگوئيد، شما با ظالمانى کهاعمال آنها را انجام ندادهايد نبايد مؤاخذه شويد در هنگاميکه لغزشوعذابى در دنيا به آنها نازل شود )در حاليکه در عذاب دنيوى آنها شما همشريک هستيد و به آتش آنها مىسوزيد(."
4 - ابوسعيد خدرى مىگويد: پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:
"لا يحقرنّ أحدکم نفسه إذا رأى أمراً للَّه عزّ وجلّ فيه حقّ إلّا أن يقول فيه، لئلا يقفهاللَّه عزّ وجلّ يوم القيامة فيقول له: ما منعک إذ رأيت کذا وکذا أن تقول فيه؟ فيقول: ربخفت، فيقول اللَّه عزّ وجلّ: أنا کنت أحقّ أن تخاف"(324).
"وقتى که يکى از شما چيزى را مىبيند که براى خداوند در آن حقى است، خود راکوچک نشمارد مگر اينکه درباره آن حق چيزى بگويد تا خدا او را در روز قيامتمتوقّف نسازد و به او بگويد: وقتى چنين و چنين را ديدى چه مانع شد که درباره آنحرفى بزنى؟ در جواب مىگويد: پروردگارا! من ترسيدم و لذا نتوانستم چيزىبگويم. خداوند مىفرمايد: من سزاوارتر بودم که از من بترسى."
5 - حضرت علىعليه السلام درباره اين قول خداوند: )وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِينَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ...(325)) يعنى: "از مردم کسى است که جان خود رابراى کسب رضاى خدا معامله مىکند." فرمود:
"إنّ المراد بالآية الأمر بالمعروف والنهي عن المنکر".
"مراد از آيه، امر به معروف و نهى از منکر است."
نيز از پيامبر اسلام روايت شده است که فرمود:
"من أمر بالمعروف ونهى عن المنکر، فهو خليفة اللَّه في الأرض وخليفة رسوله"(326).
"کسى که امر به معروف و نهى از منکر نمايد، جانشين خدا در زمين و جانشينپيامبر اوست."
6 - شهر ابن حوشب مىگويد: علىعليه السلام به آنان فرمود:
"إنّه لم يهلک من کان قبلکم من الاُمم، إلّا بحيث ما أتوا من المعاصي، ولم ينههمالربّانيّون والأحبار، فلمّا تمادوا في المعاصي، ولم ينههم الربّانيون والأحبار، عمّهم اللَّهبعقوبة، فَأْمُروا بالمعروف وانهوا عن المنکر، قبل أن ينزل بکم مثل الذي نزل بهم،واعلموا أنّ الأمر بالمعروف والنهي عن المنکر لا يقرّبان من أجل، ولا ينقصان من رزق،فإنّ الأمر ينزل من السماء إلى الأرض کقطر المطر، إلى کلّ نفس أو أهل أو مال"(327).
"امّتهاى قبل از شما هلاک نشدند مگر بدين دليل که مرتکب معاصى شدند و علماهم آنان را نهى نکردند، و چون در گناهان فرورفتند و علما آنان را نهى نکردند،مجازات و عذاب الهى دامن همه آنان را فراگرفت. پس امر به معروف و نهى از منکرکنيد قبل از آنکه بر شما هم نازل شود مثل آنچه بر آنان فروآمد، و بدانيد که امر بهمعروف و نهى از منکر نه باعث نزديک شدن اجل مىشود و نه از روزى شما مىکاهد،زيرا امر خداوند از آسمان به زمين فرود مىآيد مانند قطرات باران براى هر شخص ياخانواده يا مال."
7 - از امام کاظمعليه السلام، از پدرانش، از على بنابيطالبعليه السلام روايت شده که:
"کان رسول اللَّهصلى الله عليه وآله يأتي أهل الصفّة وکانوا ضيفان رسول اللَّهصلى الله عليه وآله )إلى أن قال(:فقام سعد بن أشجّ فقال: إنّي اُشهد اللَّه، واُشهد رسول اللَّهصلى الله عليه وآله، ومن حضرني أنّ نوم الليلعليّ حرام، فقال رسول اللَّهصلى الله عليه وآله: لم تصنع شيئاً، کيف تأمر بالمعروف وتنهى عن المنکرإذا لم تخالط الناس؟ وسکون البرية بعد الحضر کفر للنعمة. )إلى أن قال( ثمّ قالصلى الله عليه وآله:بئس القوم قوم لا يأمرون بالمعروف ولا ينهون على المنکر، بئس القوم قوم يقذفونالآمرين بالمعروف والناهين عن المنکر، بئس القوم قوم لا يقومون للَّه تعالى بالقسط،بئس القوم قوم يقتلون الذين يأمرون الناس بالقسط..."(328).
"پيامبر خداصلى الله عليه وآله نزد اهل صفّه مىآمد و آنان مهمان رسول خداصلى الله عليه وآله بودند..." تااينکه فرمود: "سعد بن اشجّ بلند شد و گفت: من خدا و پيامبر خداصلى الله عليه وآله و همهحاضرين را گواه مىگيرم که خواب شب بر من حرام باشد. پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود:"هيچ کارى انجام ندادى، اگر با مردم معاشرت نکنى چگونه امر به معروف و نهى ازمنکر مىکنى؟ باديهنشينى بعداز شهرنشينى، کفران نعمت است." تا اينکه فرمود:"پس پيامبر خدا فرمود: بدترين قوم قومى است که امر به معروف و نهى از منکرنمىکنند. بدترين قوم، قومى است که آمران به معروف و ناهيان از منکر را متّهممىسازند. بدترين قوم، قومى است که براى خدا، اقامه قسط و عدالت نمىکنند.بدترين قوم، قومى است که کسانى را که مردم را امر به قسط و عدالت بين مردممىکنند به قتل مىرسانند."
8 - از پيامبر خداصلى الله عليه وآله روايت شده که فرمود:
"رأيت رجلاً من اُمّتي في المنام، قد أخذته الزبانية من کلّ مکان، فجاءه أمرهبالمعروف ونهيه عن المنکر فخلّصاه من بينهم، وجعلاه مع الملائکة"(329).
"من مردى از امّتم را در خواب ديدم که مأموران دوزخ او را از هر طرف احاطهکرده بودند پس امر به معروف و نهى از منکر او، به فريادش رسيد و او را نجات دادوبا ملائکه، همراهش ساخت."
9 - حضرت علىعليه السلام مىفرمايد:
"إنّ رسول اللَّهصلى الله عليه وآله قال: أيما رجل رأى في منزله شيئاً من الفجور فلم يغيّر، بعث اللَّهتعالى بطير أبيض فيظلّببابهأربعين صباحاً، فيقولله کلّما دخلوخرج: غيّر غيّر، فإن غيّروإلاّ مسح بجناحه على عينيه، فإن رأىحسناً لم يرهحسناً، وإن رأى قبيحاً لم ينکره"(330).
"پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: هر مردى که در خانه خود فسق و فجورى ببيند پستغيير ندهد و جلوگيرى نکند، خداوند پرنده سفيدى را مىفرستد که چهل صبح دردرب منزل او مىماند و هر بار که او داخل و خارج شود مىگويد: تغيير بده، تغيير بده)يعنى از فسق وفجور جلوگيرى کن( پس اگر تغيير داد که چه خوب و گرنه بال خود رابر دو چشم او مىکشد و از آن به بعد هر کار نيکى را هم اگر ببيند آن را نيک نمىبيند واگر کار زشتى را ببيند، آن را منکر نمىداند."