فصل اوّل :شرایط وجوب و صحت روزه

فصل اوّل :شرایط وجوب و صحت روزه

کتاب صوم

فصل اوّل : شرايط وجوب و صحت روزه

1 . شرايط وجوب روزه

س . شرايط وجوب روزه، چند چيزاست؟

ج . شش چيز است: اول: بلوغ. دوم: عقل.(احوط وجوب اتمام است بر کامل قبل از زوال و بعد از فجر به بلوغ و زوال جنون با عدم تناول مفطر با قضاى آن روز در واجب معيّن.) سوّم: مسافر نبودن به سفرى که در آن قصر باشد.(در صورتى که سفر قبل از زوال باشد، مگر آن که مسافر قبل از زوال و افطار، وارد وطن شود.) چهارم: سلامتى از مرض، بلکه جميع مضارّى که بترسد شخص به سبب آنها بر نفس محترمه، يا عِرض محترمى، يا از تلف شدن چيزى که حفظ آن واجب باشد،(و وجوب حفظ آن، اهمّ از وجوب صوم باشد.) يا از مشقّت شديدى که نتواند متحمّل آن شد عادتاً و مثل آنها.(و همچنين خوف مرض و ضررى که مجوّز افطار است در نفس خود اگر عقلايى باشد. ولکن با حصول بُرء از مرض و نحو آن قبل از زوال و تناول مفطر، وجوب صوم و صحّت آن، متّجه است.) پنجم: سلامتى از بيهوشى(که مستوعب وقت روزه باشد؛ اما اغماى زايل قبل از زوال، پس عدم وجوب اتمام امساک و عدم صحّت آن، خالى از تأمّل نيست و احوط جمع بين اتمام و قضا است در واجب معيّن و همچنين است احتياط در استبصار قبل از زوال.) که غالب بر حواسّ شده باشد. ششم: خالى بودن از حيض و نفاس.

2 . شرايط صحّت روزه

و شرط است در صحّت روزه چند چيز:

اول: هر چه که شرط است در وجوب روزه، مگر بلوغ که از طفل مميِّز ـ چه دختر باشد و چه پسر ـ روزه صحيح است، لکن واجب نيست.

دوم و سوّم: ايمان و اسلام.

چهارم: آن که آن زمان، قابل باشد از براى روزه، يعنى مثل «عيد فطر» و «اضحى» نباشد و [ مثل ] زمانى که گنجايش يک ماه و يک روز نداشته باشد در جايى که دو ماه متتابع واجب باشد؛ و همچنين شهر رمضان که روزه غير آن واقع نمى‌شود در آن؛ پس اگر روزه غير ماه رمضان را در رمضان قصد نمايد، نه از آن محسوب است و نه از ماه رمضان، مگر روزه يوم‌الشک به قصد «شعبان» که از «رمضان» محسوب است.

پنجم: آن که کسى که روزه سنّت مى‌خواهد بگيرد، قضاى ماه رمضان، بلکه غير آن نيز ـ مثل کفّاره آن و نحو آن ـ در ذمّه او نباشد اگر قضا از غير نباشد؛ ولى اخبار مانعه، در خصوص اشتغال ذمّه به قضاى رمضان است؛ پس جواز در غير آن اقوا است و اگر استيجار باشد، بلکه مطلق( يعنى مطلق واجب از غير، مانند قضاى واجب بر ولىّ ميّت.) ضرر ندارد.

اذن در صوم مستحبّ

ششم: اذن از براى زن و غلام و کنيز در روزه مستحب، خصوصاً از براى زن که رعايت احتياط شديد در آن است با منافات با حق زوج.( بلکه احتياط در اشتراط به اذن است بدون اناطه به منافات با حق زوج.) و در واجب موسّع، اذن معتبر نيست، بلکه مخالفت ضرر ندارد( لکن مانع بودن منع زوج که ناشى از اراده استمتاع باشد در غير آخر وقت امکان واجب، اقرب است.) و مراعات احتياط خوب است در آن؛ و شرط است در صحّت روزه مستحب از فرزند، عدم نهى پدر و مادر، بلکه اذن على الاحوط، اگر چه اقوا صحّت است مطلقا با عدم تألّم ايشان.

لزوم اجتهاد يا تقليد در مسائل روزه

هفتم: اجتهاد يا تقليد در حکم روزه که مى‌خواهد به عمل بياورد و در جزء آن يا شرط آن اگر از جمله ضروريّات نباشد، مثل وجوب روزه ماه رمضان، بلکه هر گاه علمى باشد، ضرور نيست در آن تقليد؛ پس اگر سهل انگارى کند و اخذ مسائل روزه نکند و تروک در روزه را نداند و يا اخذ نمايد از کسى که نبايد اعتماد به آن نمايد، مجرّد امساک به نحو مذکور، کفايت در امتثال روزه نمى ‌کند مگر امساک نمايد از چيزهايى که بداند اجمالاً که شامل تروک است. و همچنين است حکم در غير روزه از ساير عبادات؛ بلى اگر غافل محض باشد و در واقع از آنچه بايد امساک نمود، امساک نموده باشد، وجوب قضا بر او معلوم نيست.( اظهر عدم وجوب قضا است در فرض مذکور.)

هشتم: نيّت قربت. پس واجب نمى ‌شود روزه و نه صحيح است بدون چيزى از شرايط غير از بلوغ.

صحّت روزه مستحاضه

و صحيح است روزه از «مستحاضه» اگر آنچه را که هست بر او از غسلهاى شب و روز، به جهت نماز به عمل بياورد؛ و احوط آن است که ترک نکند آنچه بر او هست از وضو گرفتن و تغيير دادن پنبه و نحو آن؛ هر چند صحّت روزه، توقّف بر غير غسل ندارد.

و اما آنچه موقوف است صحّت روزه بر آن از غسل، ظاهر آن است که از غسل‌هاى روز است و همچنين غسل شب گذشته على ‌الاحوط(اظهر عدم شرطيّت غير غُسل روز است.) اگر پيش از فجر به عمل نياورد؛ و اگر پيش از فجر غسل کند، کافى است در صحّت روزه.

و اما غسل شب آينده، مدخليّت در صحت روزه گذشته ندارد هر چند احوط، مراعات آن است؛ نيز و همچنين هرگاه بعد از نماز صبح يا بعد از نماز ظهر و عصر، خون ببيند، شرط نيست در صحّت روزه از براى غير نماز، غسل کردن؛ پس ترک غسل در صورت دوم، مبطل روزه نيست هر چند تا به شب ترک شود، به خلاف اول که اگر از براى نماز ترک شود، روزه او باطل است.

و شرط نيست پيش انداختن غسل نماز صبح را بر طلوع فجر، اگر چه احوط تقديم غسل است بر فجر و اعاده است بعد از فجر اگر چه قصد نافله، به آن غسل هم نداشته باشد. و فرق نيست در شرط بودن غسل، در ميان کثيره و متوسطه،( الحاق متوسّطه به کثيره در حکم مذکور، موافق احتياط است.) و اما وضو، در استحاضه قليله شرط نيست.

3 . کسانى که روزه از آنها صحيح نيست

س . روزه از مريض، صحيح است يا نه؟

ج . اگر متضرّر باشد، صحيح نيست. و معتبر است در ضرر رسانيدن، علم يا ظنّ؛ بلکه احتمال مساوى که موجب خوف باشد،(در شرطيّت عدم خوف در صحّت ـ به اين معنى که قضا واجب باشد در صورت صوم به رجاى عدم ضرر و در واقع مضرّ نباشد ـ تامّل است؛ بلى مى ‌تواند با خوفِ ضررِ عقلايى، افطار نمايد. و همچنين در صحّت روزه مضرّ واقعى بدون خوف اگر چه وجوب اعاده يا قضا با واقعيت ضرر بدون خوف ايضاً، محلّ تأمّل است.) کفايت مى ‌کند، اگر چه در صورت احتمال، جمع ميانه صوم و قضا، احوط است؛ و کافى است در حصول ظن، اماره يا تجربه، يا قول کسى که مفيد آن باشد، هر چند کافر باشد.

س . از مسافر، روزه واجب در سفر صحيح است يا نه؟

ج . صحيح نيست، مگر روزه سه روز بدل «هَدْى» و هيجده روز بدل از براى کسى که بيرون رفته باشد از «عرفات» قبل از غروب آفتاب عمداً.

نذرِ روزه در سفر

س . روزه‌اى که نذر کرده باشد گرفتن آن را در سفر و حضر، هر دو يا سفرِ تنها، صحيح است يا نه؟

ج . صحيح است.(و لحوق نذر مطلق با التفات به اطلاق در حال نذر ـ اگر چه در عبارت مذکور نباشد ـ به صورت ذکر در عبارت نذر به يکى از دو وجه مذکور در متن، محتمل است، لکن احتياط ترک نشود.)

روزه مستحبى در سفر

س . روزه مندوب در سفر، جايز است يا نه؟

ج . بلى جايز است سه روز از براى حاجت در «مدينه مشرّفه»؛(به نحو مأثور مذکور در صحيح «معاوية بن عمار» از تعيين ايّام روزه و نماز و دعا و غير آن.) و در غير آن، احوط استحباباً(اين احتياط ترک نشود.) اتيان است به رجا.

عدم صحت روزه صاحبان عذر

س . صاحبان اعذار مثل مريض و مسافر و غيره، اگر روزه بگيرند، جايز است از ايشان يا نه؟

ج . مجزى نيست و واجب است قضا(گذشت تأمّل در قضاى خائف ضرر اگر به رجاى عدم، روزه بگيرد.) بر ايشان، مگر مسافرى که جاهل به حکم باشد؛ پس مجزى است روزه او، به خلاف ناسى. و اگر متذکّر شود جاهل يا ناسى در اثناى روزه به مسأله، واجب است افطار نمودن. و جاهل، در حکمِ عالم است اگر عالم باشد به حکم اجمالاً.

س . حايض و نفساء هر گاه حاصل شود عذر ايشان در جزئى از روز، بايد افطار کند يا نه؟

ج . بلى افطار کند هر چند قليلى پيش از غروب باشد يا منقطع شود لمحه‌اى بعد از طلوع فجر.

حصول شرط قبل از زوال

س . هر گاه طفل در اثناى روز، بالغ شود و کافر، مسلِم شود، تمام کردن روزه بر ايشان واجب است، يا نه؟

ج . واجب نيست ولکن مستحب است بر طفل، تمام نمودن اگر افطار نکرده باشد و بالغ شود به غير مبطل، بلکه احوط در آن، عدم ترک است مطلقا(در صورت رفع نقص در «صبّى» و «مجنون» و «بيهوش» قبل از زوال و افطار، احتياط مذکور ترک نشود.) و بر کافر اگر پيش از ظهر، مسلِم شود و افطار ننموده باشد و همچنين حال ديوانه و بيهوش اگر زايل شود ديوانگى و بيهوشى از ايشان در اثناى روز.

رجوع مسافر يا حصول بهبودى قبل از ظهر

س . هر گاه مسافر، پيش از ظهر حاضر شود و مريض حالش بِه شود، روزه گرفتن بر ايشان واجب است يا نه؟

ج . اگر افطار نموده باشند پيش از آن، واجب نيست بر ايشان روزه و اگر افطار نکرده، واجب است بر ايشان تمام کردن روزه؛ و اگر حاصل شود عذر ايشان در اثناى روز، پس مريض افطار کند، چه پيش از زوال بوده باشد، چه بعد از زوال.

و اما مسافر، پس اگر خارج شود(خواهد آمد ـ ان شاءاللّه‌ ـ که ميزان خروج قبل از زوال و بعد از آن، از حدّ ترخص است، يا از بلد؛ و وجوب افطار، در صورت استمرار سفر تا ظهر است، به خلاف جواز آن.) پيش از ظهر، واجب، افطار نمودن است، چه در شب، نيّت سفر نموده باشد يا نه؛ و اگر خارج شود بعد از زوال، تمام نمايد روزه را؛ و بهتر آن است که سفر ننمايد پيش از ظهر، مگر در صورتى که نيّتِ سفر را، در شب نموده باشد، بلکه احوط است(شبه ه‌اى نيست در تعيّن افطار در صورت وجود تبييت و خروج قبل از ظهر و در تعيّن صيام در صورت فقد هر دو؛ و اما صورت وجود يکى فقط، پس موردِ تعارضِ روايات است.و موافق اصحّ روايات معتبره ـ از حيث مجموع سند و دلالت و عمل ـ اعتبار به خروج قبل از ظهر است در تعيّن افطار و به عدم آن در تعيّن صيام، پس احتياط مذکور در متن، بر وجه استحباب است.) و نصِّ معتبر دارد.

حکم روزه اشخاص پير و غير قادر

س . اگر مردِ پير و زنِ پير عاجز شوند از روزه گرفتن، چه متعذّر باشد بر ايشان چه متعسّر، افطار نمايند يا نه؟

ج . بلى افطار نمايند؛ و همچنين [ است ] حکم کسى که دردى دارد که سيراب نمى ‌شود و نمى ‌تواند ترک آب خوردن نمايد در تمام روز؛ ولکن واجب است بر هر يک از اينها در صورت مشقّت بودن روزه بر ايشان، بلکه در صورت تعذّر نيز على ‌الاحوط،( بلکه على ‌الاقوى.) تصدّق نمودن از هر روزى به مدّى از طعام و شرط نيست ـ علاوه بر اين در اخير ـ يأس از بُرء( بلکه شرط است على الاقوى در وجوب فديه، و شرط نيست در جواز افطار.) على ‌الاحوط و واجب نيست قضا، بر مردِ پير و زنِ پير اگر آسان نباشد روزه گرفتن بر ايشان فى ما بعد والاّ احوط قضا است(بلکه اقوى وجوب قضا است در صورت تمکّن قبل از رمضان آينده، پس اگر بُرء حاصل شود فيما بين دو رمضان، به حکم مريض است، وگرنه مکلّف به فديه است بنا بر آنچه خواهد آمد ـ ان شاءاللّه‌ ـ در حکم مريض؛ لکن تحديد وجوبِ قضا به بُرء بين دو رمضان، محلّ تأمّل است در غير مرض از ساير اعذار.) اگر چه اقوى عدم است.

روزه شخص مبتلا به مرض عطش و اما صاحب ناخوشىِ عطش، پس اگر برء از مرض از براى او حاصل شود در بين آن رمضان و رمضان آينده، واجب است بر او قضا؛ و واجب نيست اگر برء حاصل نشود(و فديه در اين صورت ـ يعنى عدم برء فيما بين دو رمضان ـ بر او ثابت است چنانچه گذشت در شيخ و شيخه.) و جايز است آب را سير بخورد.

روزه زن حامله و شير دهنده

س . اگر زن حامله ‌اى که وضع حمل او نزديک باشد، بترسد بر خود يا طفل در شکم يا بر هر دو چه از تشنگى باشد و چه گرسنگى، تکليفش چيست؟

ج . واجب است افطار نمايد؛ و همچنين زنى که شير مى‌دهد طفل را و کم باشد شير او و بترسد بر ضرر رسيدن به طفل(يا بر نفس شيردهنده از روزه با شير دادن که ضررى بر يکى از شير خوار يا شيردهنده وارد شود، و احوط قصر حکمِ به جواز افطار يا وجوب آن است، بر صورت تعذّر، يا تعسّر تهيه کردن شيردهنده ديگرى يا تضرّر مالى از آن به حدّى که لازم نيست وقوع در آن.) به سبب روزه گرفتن؛ و فرقى نيست در ميان آن که بترسد بر تشنگى، يا گرسنگى طفل، يا ضرر هر يک.

و تصدّق نمايد زن از مال خود در عوض هر روزى، به مدّى از طعام و قضا نمايد بعد از زوال عذر.

س . در مُرضعه، ميان مادر و مستأجره و متبرّعه، در تعلّق صدقه، فرق هست يا نه؟

ج . فرق نيست و همچنين فرق نيست در طفل، ميان ولد نسبى و رضاعى و حلال زاده و حرام زاده.

س . هر گاه ممکن باشد بدل از براى مرضعه، يا رفع ضرر از طفل، روزه را مى ‌تواند بخورد يا نه؟

ج . نمى ‌تواند و لازم است تصدّق از مال مرضعه.(يعنى نه از مال زوج يا پدر طفل.)

س . اگر جماعت مذکوره که بايد افطار نمايند، روزه را بگيرند، روزه ايشان باطل است يا نه؟

ج . بلى باطل [ است ] و مسقِطِ قضا نيست( گذشت تأمّل در بطلان و قضا در صورت صوم به رجاى عدم ضرر با انکشاف عدم آن در واقع؛ لکن محلّ تأمّل، صورت عدم حرمت اضرار بر نفس يا ولد است بدون علم و ظنّ، و همچنين است حال در خوف مرض، واللّه‌ العالم.) در جايى که داشته باشد.

4 . مسائل وقت و نيّت روزه

س . زمان امساک نمودن يوم روزه، از چه وقت است؟

ج . اول آن، وقت طلوع فجر دوم [ است ] که صبح صادقش مى ‌گويند، و بايد ترک نمايد از آن وقت، امورى را که خواهد آمد، مگر جماع که بايد ترک کند آن را پيش از صبح( در صورت عدم تمکّن از طَهور بعد از آن و قبل از صبح؛ و همچنين با عدم تمکّن از خصوص طهارت مائيّه بنا بر اظهر تکليفاً؛ و امّا به حسب وضع، پس حکم آن خالى از تأمّل نيست؛ و احتياط در صورت وقوع در ماه رمضان و آنچه در حکم آن است، در جمع بين ادا با طهارت ترابيّه و قضا است.) و در حکم جماع است استمنا.

و آخر آن، بر طرف شدن حمره مشرق و از سمت رأس گذشتنِ آن [ است ]بنا بر اقوى و احوط.( اقوى کفايت استتار قرص است؛ و احوط و افضل، رعايت ذهاب حمره مشرقيّه است از سمت رأس به جانب مغرب.)

س . در نيّت روزه کفايت مى ‌کند قصد نمودن قربةً الى‌ اللّه‌ يا نه؟

ج . بلى کفايت مى ‌کند، ولى بايد تعيين آن نمايد هر گاه متعيّن نباشد.

س . قصد وجوب يا استحباب يا مثل آن، يا اخطار، ضرور هست يا نه؟

ج . ضرور نيست.

عدم لزوم قصد وجوب در صوم رمضان

س . در نيّت ماه رمضان، قصد قربت کردن بى ‌قصدِ وجوب و تعيين، کافى است يا نه؟

ج . بلى کافى است اگر بداند که ماه رمضان است؛ و اگر نداند و روزه بگيرد به نيّت غير ماه رمضان و بعد معلوم شود که ماه رمضان بوده، پس اگر روزه از غير نبوده، کفايت مى ‌کند و مسقِط قضا خواهد بود والاّ محلّ تأمّل است؛(در صورت انحلال مقصود به واجب و از غير بودن، اظهر صحّت است از رمضان.) لکن در استيجار، بلکه نذر و عهد، اقوى لزوم تعيين است؛(با تعدّد مافى ‌الذمه، و همچنين است روزه مستحبّ. و تعيين اجمالى مانند تفصيلى است.) و همچنن کفّارات و نذر مطلق و روزه مندوب، محتاج است به تعيين.

وقت نيّت روزه

س . وقت نيّت در روزه چه زمان است؟

ج . وقت آن، در شب است، هر چند در جزء آن باشد و کفايت مى ‌کند هر گاه در اول طلوعِ صبحِ صادق، داعى بر امساک مخصوص در زمان مخصوص با او باشد و قصد منافى آن نداشته باشد.

س . اگر کسى ترک نمايد نيّت را عمداً تا داخل صبح شود، روزه او صحيح است يا نه؟

ج . صحيح نيست و قضا بر او واجب است، نه کفّاره.(محلّ تأمّل است.)

س . هر گاه بعد از نيّت روزه، منافى آن را به عمل آورد پيش از صبح، نيّت باطل مى ‌شود، يا نه؟

ج . باطل نمى ‌شود و تجديد نيّت روزه، ضرور نيست هر چند آن فعل، جماع باشد. و اينها که ذکر شد در روزه واجبِ معيّن است ـ مثل «رمضان» و «نذر» معيَّن ـ در حال اختيار؛ اما در حال اضطرار ـ مثل آن که نداند که آن روز، روز اول ماه رمضان است، يا آن روز، روزى است که نذرِ معيّن نموده، يا فراموش نموده باشد نيّت را ـ پس وقت نيّت، باقى است تا به ظهر؛ و واجب است بر کسى که علم رساند به وجوب روزه آن روز يا به خاطرش آيد بعد از فراموش نمودن، آن که فوراً نيّت کند و اگر نه روزه او باطل است.

و اما غير روزه معيَّنِ واجب از قضاى روزه ماه رمضان و نذر مطلق، جايز است نيّت در آن(در حال اختيار.) تا به زوال در وقتى که منافى به عمل نياورده و روزه او صحيح است، و به ظهر شدن، فوت مى ‌شود وقت آن.و اما در مندوب، پس جايز است نيّت نمودن تا پيش از غروب آفتاب اگر بعد از نيّت، چيزى از روزه مانده باشد.

س . در اوّل ماه رمضان، نيّت روزه گرفتنِ تمامِ ماه را نمايد، جايز است يا نه؟

ج . بلى جايز است و احتياط به تجديد نيّت در هر شب ترک نشود.

مشتبه شدن آخر شعبان به اول ماه رمضان

س . هرگاه مشتبه شود يوم آخر شعبان به اوّل رمضان، تکليفش چيست؟

ج . قصد قربت روزه به نيّت آخر شعبان يا نيّت واجبى غير از رمضان نمايد؛ پس اگر در اثناى روز معلوم شد که آن، رمضان است، محسوب از آن مى ‌شود؛ و اگر پيش از زوال معلوم شد، تجديد نيّت از رمضان نمايد.(اگر چه بعد از زوال باشد على ‌الاحوط.)

Powered by TayaCMS