فصل پنجم : مسائلى از اطعمه و اشربه

فصل پنجم : مسائلى از اطعمه و اشربه

فصل پنجم : مسائلى از اطعمه و اشربه

استعمال موى خوک و استقاى به جلود ميته

1. استعمال موى خوک در غير مشروط به طهارت مانعى ندارد بنا بر اظهر .

و هم چنين استقاى به جلود ميته در غير مشروط به طهارت ، و استعمالش در غير مشروط به طهارت ، جائز است ، اگر چه احوط ترک است در هر دو .

حکم لحم مطروح در بلاد اسلام

2. لحم مطروح در بلاد اسلام اگر در آن اثر استعمال مسلم بود محکوم به تذکيه است ؛ و اگر نبود، محکوم به عدم تذکيه . و انقباض بعد از گذاشتن در آتش، اماره تذکيه نيست ، لکن احتياط استحبابى رعايت آنست در محکوم به تذکيه براى مبالغه در احراز تذکيه در موارد امکان ، مثل آنکه ميته بودن از اختناق باشد نه از ترک تسميه يا استقبال .

جواز تناول طعام و شراب از خانه هاى که در آيه شريفه، مذکور شده اند

3. جائز است تناول طعام و شراب از خانه هاى کسانى که در آيه شريفه ذکر شده اند ( اگر چه اذن نداده باشند [ و [شهادت حال بر اذن نباشد به غير از اضافه مخصوصه مذکوره که در آنها است ) با عدم علم يا اطمينان به کراهت ؛ و احوط اجتناب است در صورت ظن به کراهت مالک ؛ و احوط اقتصار به غير نفائس از اطعمه است ،بلکه احوط استحبابا اقتصار به موارد خشيت فساد قبل از حضور مالک است .و بيوت اولاد در حليت اکل بدون اذن ، اولى از بيوت مذکوره است ، نه در تقييد به عدم کراهت .

ميزان جواز تصرف در آن بيوت

احوط اقتصار بر مأکول و مشروب است در مقابل سائر اموال ، بلکه احوط اقتصار به اکل ماکول حاضر و شرب مشروب حاضر است نه آنکه طبخ نمايد براى اکل يا عمل نمايد براى شرب غير حاضر ، و اقتصار بر اين دو است نه مثل وضوء و غسل و استعمال آب براى امثال اينها بدون علم به رضاى او يا اطمينان به رضا يا اذن او ؛ و جواز حمل و تصدّق به آنچه که جائز است اکل و شرب ، خالى از وجه نيست ؛ و افساد در هيچ کدام جائز نيست .و حکم اکل ، ملازم با حکم دخول نيست در جواز و منع بنا بر اظهر ، و فرقى بين والدين و اجداد و جدّات نيست در اين حکم .اظهر در «ملک مفاتح» اين است که مراد، اختياردار ماکول است اگر چه به التزام و شاهد حال باشد .و احوط عدم عموم حکم به عناوين محققه به رضاع است .

حق مارّه

4. جائز است اکل عبور کنندگان ، از ميوه هاى درخت خرما به شروطى که در محلش مذکور است ، و آنکه حکم، عامّ به غير آن از اشجار و زرع است يا نه .

حکم آب دهان و اشک چشم در صورت تناول نجس و سرمه نجس .

5 . کسى که تناول نجسى نمايد مسکر يا غير آن ، و يا با نجس سرمه کشيده باشد چشم را ، آب دهن يا اشک چشم که خارج مى شود اگر متغير نيست به آن نجس ، طاهر است مادام [ که ] نمى تواند [ نمى داند ظ ] متغير است يا در خارج، بعض اجزاء نجس داخل است و قبل از خروج، مستهلک نشده است آنچه که ممکن است استهلاک آن .

و اظهر کفايت احتمال زوال نجاست سابقه و تغيير سابق و استهلاک در باطن است ، و علم به زوال اگر چه عالم به حدوث بوده لازم نيست .

ثمن خمر در صورت که بايع، ذمّى باشد

6. اگر ذمّى خمر را فروخت به مثل خودش و قبض ثمن نکرده مسلمان شد ، مى تواند قبض نمايد آن را بعد از اسلام .

و مسلمان مى تواند دَينى را که بر ذمى دارد ، از ثمن خمرى را که ذمى بيع کرد و پرداخت به مسلمان ، قبض نمايد به عنوان وفاى دين .

منقلب شدن خمر به سرکه

7. اگر خمر منقلب شد به سرکه از خودش ، حلال و طاهر است ؛ و اما به اقسام علاج، پس حليت و طهارت آنها تفصيلش در کتاب طهارت مذکور است .

و اظهر عدم فرق است بين بقاى آنچه با آن علاج شده و زوال آن قبل از انقلاب ، چنانچه مشهور است .و استهلاک خمر در خلّ يا آب ، موجب طهارت و حليت آن نيست .

استعمال ظرف خمر

8 . ظروف خمر اگر به نحوى باشد [ که ] خمر در باطن آن نفوذ نکرده يا معلوم نيست نفوذ کرده باشد ، استعمال آن بعد از تطهير ظاهر مانعى ندارد ؛ و اگر معلوم باشد نفوذ ـ مثل آنکه از چوب باشد و مدتى در آن خمر مانده باشد ـ پس تطهير ظاهر و استعمال آن مانعى ندارد مادام [ که ] علم به نفوذ نجس ( به اتّصال متنجس ) از باطن به ظاهر حاصل نشود به نحوى که موجب سرايت رطوبت متنجسه است به ظاهرى که ملاقاتش به مجرد اتّصال است ، و مجرد اتّصال پاک با نجس با رطوبت، منجّس نيست .

حکم مشروبى که کثير آن مسکر يا مضر است

9. مشروبى که کثير آن مسکر باشد، قليل آن هم حرام است ، و اگر کثير آن مضر باشد قليل غير مضر حرام نيست ، مثل رُبّ انار و سيب و سکنجبين کثير اينها مسکر نيست و حرام نيست .

برخى مکروهات در باب اطعمه و اشربه

10. مکروه است سقى مسکرات به بهائم و مطلق حيوانات .

مکروه است بيع عصير با اجل در سلف و غير آن .

مکروه است خوردن طعامى يا شرابى که غير مأمون، مباشرت آن نموده از جنب و حائض غير مأمونه و کسانى که تحفظ از نجاسات نمى نمايند .

مکروه است تناول عصير مغلىّ ، از کسى که مستحلّ است آن را قبل از تثليث آن اگر چه اخبار به تثليث آن نمود ، اگر چه احوط اجتناب است مگر از مأخوذ از مؤمن غير متّهَم لکن جائز است اخذ از مسلمان مخبر از تثليث بنا بر اظهر .

Powered by TayaCMS