نماز مسافر (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

نماز مسافر (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

نماز مسافر

مسافر بايد در صورت وجود هشت شرط نماز ظهر و عصر و عشاء را شکسته (يعنى دو رکعتى) بجا آورد و روزه او نيز صحيح نيست:

* شرط اوّل: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.

مسأله 1296 :

کسى که مجموع مسافت رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر هيچکدام از رفتن و برگشتن او کمتر از چهار فرسخ(1) نباشد، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر مجموع مسافت رفتن و برگشتن او هشت فرسخ بوده ولى رفت يا برگشت او کمتر از چهار فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب نماز را بايد هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1297 :

اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد يا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است يا نه، در صورتى که تحقيق کردن براى او مشقّت داشته باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر مشقّت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تحقيق کند و اگر بين مردم معروف باشد که سفر او هشت فرسخ است و براى او يقين يا اطمينان حاصل شود و يا دو عادل بگويند که سفر او هشت فرسخ است، نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1298 :

اگر يک نفر خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، عادل باشد يا نباشد، چنانچه از گفته او اطمينان پيدا کند، در اين صورت بايد نمازش را شکسته بخواند وگرنه نمازش تمام است.

-----------------

1 ـ چهار فرسخ شرعى در حدود 5/22 کيلومتر است.

(241)

مسأله 1299 :

اگر کسى که يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، بايد آن نماز را چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

مسأله 1300 :

کسى که يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شک دارد که هشت فرسخ است يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه کمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از تمام خواندن نماز بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده، بايد نماز را دوباره شکسته اعاده نمايد، ولى در صورتى که بعد از وقت متوجه شود، لازم نيست نماز را قضا نمايد.

مسأله 1301 :

اگر بين دو محلّى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگرچه رفت و آمد او روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1302 :

اگر محلّى دو راه داشته باشد که يک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.

مسأله 1303 :

مبدأ محاسبه هشت فرسخ، آخرين ساختمانهاى شهر است و فرقى در اين جهت بين بلاد صغيره و کبيره (شهرهاى کوچک و بزرگ) نيست، مگر آن که محلّه‌هاى يک شهر بزرگ به گونه‌اى از يکديگر دور و جدا باشند که عرفا چند محل حساب شوند، به گونه‌اى که اگر شخصى از يک محلّه به محلّه ديگر برود، بگويند: «مسافرت کرده است» که در اين صورت مبدأ محاسبه هشت فرسخ از آخر محله‌اى است که وطن او محسوب مى‌شود.

* شرط دوم: آن که از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد؛ پس اگر به جايى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسيدن به آنجا قصد کند به جايى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را

(242)

نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1304 :

کسى که نمى‌داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پيدا کردن گمشده‌اى مسافرت مى‌کند و نمى‌داند که چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا کند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطن خود يا جايى که مى‌خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ يا بيشتر فاصله باشد، بايد نماز را شکسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد کند که از آنجا هشت فرسخ برود يا حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1305 :

مسافر در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسى که از شهر بيرون مى‌رود و مثلاً قصد او اين است که اگر رفيق پيدا کند سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان داشته باشد که رفيق پيدا مى‌کند، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر اطمينان نداشته باشد، بايد تمام بخواند.

مسأله 1306 :

کسى که قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار کمى راه برود، وقتى به جايى برسد که ديوارهاى شهر را نبيند و اذان آن را نشنود، بايد نماز را شکسته بخواند؛ ولى اگر در هر روز مقدار خيلى کمى راه برود که نگويند مسافر است، بايد نماز خود را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1307 :

کسى که در سفر به اختيار ديگرى است، مانند خدمتگزارى که با کارفرماى خود مسافرت مى‌کند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر نداند، بايد نماز خود را تمام بخواند.

مسأله 1308 :

کسى که در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى‌شود و سفر نمى‌کند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1309 :

کسى که در سفر به اختيار ديگرى است، اگر شک داشته باشد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى‌شود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند، بلکه اگر

(243)

احتمال جدايى نيز بدهد، حکم همين است؛ ولى اگر شک او از اين جهت باشد که احتمال دهد مانعى براى سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد،بايد نماز خود را شکسته بخواند.

* شرط سوم: آن که در بين راه از قصد خود برنگردد؛ پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردّد شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1310 :

اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد که همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1311 :

اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد که پيش از ده روز برگردد و مسير بازگشت او نيز کمتر از چهار فرسخ نباشد، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1312 :

اگر براى رفتن به محلّى حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محلّ اوّلى که حرکت کرده تا جايى که اکنون مى‌خواهد برود به اندازه مسافت شرعى باشد، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1313 :

اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقيّه راه را برود يا نه و هنگامى که مردّد است، راه نرود و بعد تصميم بگيرد که بقيّه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1314 :

اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقيّه راه را برود يا نه و هنگامى که مردّد است، مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که هشت فرسخ ديگر برود يا حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، تا آخر مسافرت بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1315 :

اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقيّه راه را برود يا نه و هنگامى که مردّد است، مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که بقيّه راه را برود، چنانچه بقيّه سفر او به اندازه مسافت شرعى نباشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى

(244)

اگر مجموع مسافتى که پيش از مردّد شدن و بعد از تصميمِ دوباره مى‌رود، هشت فرسخ باشند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1316 :

اگر پيش از آن که از قصد خود برگردد، نماز شکسته خوانده باشد، احتياط واجب آن است که دوباره آن را تمام بخواند و اگر وقت گذشته، آن را به صورت تمام قضا کند.

* شرط چهارم: آن که نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند؛ پس کسى که مى‌خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1317 :

کسى که نمى‌داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود مى‌گذرد يا ده روز در محلى مى‌ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1318 :

کسى که مى‌خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند و نيز کسى که مردّد است که از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند، مگر اين که بقيّه راه هشت فرسخ باشد يا بخواهد از آن محل حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد که در اين صورت بايد نماز را شکسته بخواند.

* شرط پنجم: آن که براى کار حرامى سفر نکند، پس اگر براى کار حرامى ـ مانند دزدى ـ سفر کند، بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر خودِ سفر حرام باشد، مثل آن که سفر براى او ضرر داشته باشد يا زن بدون اجازه شوهر به سفرى برود که بر او واجب نباشد و منافات با وظايف همسرى او داشته باشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر مثل سفر حجّ واجب باشد، بايد نماز را شکسته بخواند، هرچند بدون اجازه شوهر رفته باشد.

مسأله 1319 :

سفرى که واجب نباشد و موجب اذيّت پدر و مادر باشد، حرام است و انسان بايد در آن سفر، نماز را تمام بخواند و روزه‌اش نيز صحيح است.

مسأله 1320 :

کسى که سفر او حرام نيست و براى کار حرام نيز سفر نمى‌کند، اگرچه در سفر معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت کند يا دزدى کند، بايد نماز را

(245)

شکسته بخواند.

مسأله 1321 :

اگر مخصوصا براى آن که کار واجبى را ترک کند مسافرت نمايد، نمازش تمام است؛ مثلاً کسى که بدهکار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار نيز آن را مطالبه کند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصا براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر مسافرت او براى ترک واجب نباشد، اما در مسافرت يکى از واجبات را ترک کند، بايد نماز را شکسته بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1322 :

اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مرکب ديگرى که سوار آن است غصبى باشد، نمازش شکسته است و چنانچه در زمين غصبى مسافرت کند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شکسته وهم تمام بخواند.

مسأله 1323 :

اگر کسى که با ظالم مسافرت مى‌کند، ناچار به مسافرت با او نباشد و مسافرت او کمک به ظالم باشد يا موجب تقويت و سلطه او شود، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.

مسأله 1324 :

اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت کند، حرام نيست و بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1325 :

اگر براى لهو و خوش‌گذرانى به شکار رود، نمازش تمام است و چنانچه براى تهيّه معاش يا براى کسب و زياد کردن مال به شکار برود، نمازش شکسته است، هرچند احتياط مستحب آن است که اگر شکار براى کسب و زياد کردن مال باشد، نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند، ولى نبايد روزه بگيرد.

مسأله 1326 :

اگر کسى که براى معصيت سفر کرده، هنگامى که از سفر برمى‌گردد توبه کرده باشد، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر توبه نکرده باشد، بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1327 :

اگر کسى که سفر او سفر معصيت است، در بين راه از قصد معصيت

(246)

برگردد، چنانچه بقيّه راه به اندازه مسافت شرعى باشد، بايد نماز را شکسته بخواند، وگرنه بايد آن را تمام بخواند.

مسأله 1328 :

اگر کسى که براى معصيت سفر نکرده، در بين راه قصد کند که بقيّه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند و نمازهايى که شکسته خوانده را بنابر احتياط واجب بايد دوباره تمام بخواند و اگر وقت آنها گذشته، به صورت تمام آنها را قضا نمايد.

* شرط ششم: آن که مانند صحرانشين‌هايى نباشد که در بيابان‌ها گردش مى‌کنند و هر جا آب و خوراک براى خود و حيواناتشان پيدا شود، مى‌مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى‌روند، چون صحرانشين‌ها در اين مسافرت‌ها بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1329 :

اگر يکى از صحرانشين‌ها براى پيدا کردن منزل و چراگاه براى حيوانات خود سفر کند، چنانچه سفر او به اندازه مسافت شرعى باشد، احتياط واجب آن است که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1330 :

اگر صحرانشين براى زيارت يا حجّ يا تجارت و مانند اينها از خانه و زندگى خود جدا شده و مسافرت کند، بايد نماز را شکسته بخواند.

* شرط هفتم: آن که شغل او مسافرت نباشد، بنابر اين شتردار و راننده و چوبدار و کشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيّه منزل خود مسافرت کنند، در غير سفر اوّل بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1331 :

بازرگانان و پيشه‌وران سيّار، فرماندهان نيروهاى نظامى و انتظامى يا معلّمانى که محلّ کار آنها ثابت نيست، مأموران گشت مانند سيم‌بانان و راه‌بانان، مهمانداران هواپيما وقطار و کشتى و نيز کسانى که محلّ کار آنها در چند شهر است و همواره در بين آن شهرها رفت و آمد مى‌کنند، بايد نماز خود را تمام خوانده و روزه بگيرند، بلکه همه افرادى که بيشتر اوقات در حال سفر هستند و تعداد روزهايى که در وطن هستند، کمتر از تعداد روزهايى است که در حال سفر هستند، بايد نماز خود را در حال سفر تمام بخوانند و روزه نيز بگيرند و همچنين کسانى که در هر سه روز حداقل يک بار و يا هر شش

(247)

روز دو بار و يا در هر نه روز سه بار و مانند آن مسافرت مى‌کنند، بايد در سفر نماز را کامل بخوانند و روزه نيز بگيرند. بنابر اين اساتيد و يا دانشجويانى که محل تدريس يا تحصيل آنها به اندازه مسافت شرعى از وطنشان فاصله دارد، چنانچه در هر سه روز يک بار يا هر شش روز دو بار و مانند آن از وطن خود به محل تدريس يا تحصيل خود بروند و يا اين که بيشتر روزهاى هفته را در محل تحصيل يا تدريس باشند، بايد در سفرى که براى تحصيل يا تدريس به آن شهر انجام مى‌دهند، نمازشان را تمام بخوانند و روزه نيز بگيرند.

مسأله 1332 :

نماز چوپان‌ها ـ چه محلّ مخصوصى را براى چرانيدن گوسفندان انتخاب کرده باشند و چه نکرده باشند ـ تمام است.

مسأله 1333 :

مهمانداران هواپيما، قطار يا کشتى که نوعا در مسافرتند و نيز ساير کسانى که شغل آنان مسافرت است، چنانچه ده روز را در يک مکان با قصد اقامت بمانند و پس از آن دوباره مسافرت کنند، در سفر اوّلِ پس از ده روز، بايد نماز خود را شکسته بخوانند، ولى در بقيّه سفرها نماز آنان تمام است و اگر بدون قصد اقامت ده روز بمانند، چنانچه در وطن خود بمانند، حکم همين است و اگر در محل ديگرى مانده باشند، بنابر احتياط واجب در سفر اول نماز را هم شکسته و هم تمام بخوانند.

مسأله 1334 :

منظور از سفر اول، سفرى است که پس از ده روز اقامت در وطن و يا محلّى که قصد ماندن ده روز در آن را کرده، آغاز مى‌شود و با بازگشت به وطن پايان مى‌يابد. البته چنانچه سفر اول طولانى شود، بايد در آن سفر نيز نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1335 :

اگر کسى که شغل او مسافرت است، شک کند که در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1336 :

کسى که در هر هفته معمولاً چند روز در وطن خود مشغول به کار است و چند روز هم در خارج از شهر مشغول رانندگى است و حداقل به مقدار مسافت شرعى سفر مى‌کند، چنانچه بيشتر روزهاى هفته را در خارج از شهر و مشغول رانندگى باشد، نماز او تمام و روزه بر او واجب مى‌باشد.

مسأله 1337 :

اگر راننده‌اى که در مسير معيّنى سفر مى‌کند، اتّفاقا مسير خود را

(248)

براى کارش تغيير دهد ـ اگرچه يک مرتبه هم باشد ـ نمازش در آن مسير تمام است.

مسأله 1338 :

اگر کسى که شغل او مسافرت است، براى کار ديگرى مثل زيارت يا حجّ مسافرت کند، بايد نماز را شکسته بخواند؛ ولى اگر مثلاً راننده‌اى اتومبيل خود را براى زيارت کرايه بدهد و در ضمن خودش نيز زيارت کند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1339 :

حمله‌دار ـ يعنى کسى که براى رساندن حاجيها به مکّه مسافرت مى‌کند ـ چنانچه در بيشتر ايام سال مشغول اين کار باشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر فقط در ايام حجّ يا در ايام مخصوصى از سال به اين کار مبادرت ورزد، بايد نماز را در سفر شکسته بخواند.

مسأله 1340 :

کسى که مثلاً فقط در تابستان يا زمستان شغل او مسافرت است، مثل راننده‌اى که فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را کرايه مى‌دهد، بايد در سفرى که شغل او مى‌باشد، نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1341 :

راننده و دوره‌گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى‌کنند، چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخى بروند، بايد نماز را شکسته بخوانند.

مسأله 1342 :

کسى که در شهرها سياحت مى‌کند و براى خود وطنى اختيار نکرده، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1343 :

کسى که شغل او مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهر يا در روستا جنسى داشته باشد که براى حمل و نقل آن مسافرت‌هاى پى‌درپى بکند، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1344 :

کسى که از وطن خود صرف نظر کرده و مى‌خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار کند، اگر شغل او مسافرت نباشد، بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند؛ ولى چنانچه قصد او اين باشد که وطنى براى خود اختيار نکند و يا اين که مردّد باشد که وطن اختيار کند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1345 :

کسى که دو وطن دارد، نمازش در هر دو وطن تمام است و

(249)

روزه‌اش را نيز در آن دو وطن بايد بگيرد و چنانچه در هر سه روز يک بار يا در هر شش روز دو بار و يا به همين ترتيب در بين آن دو وطن به خاطر شغل خود رفت و آمد کند، در بين راه نيز نمازش تمام و روزه‌اش صحيح است.

* شرط هشتم: آن که به حَدّ تَرَخُّص برسد، يعنى از وطن خود به قدرى دور شود که در هواى صاف و بدون گرد و غبار، ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را هم نشود و لازم نيست به قدرى دور شود که مناره‌ها و گنبدها را نبيند يا ديوارها هيچ پيدا نباشند، بلکه همين اندازه که ديوارها کاملاً معلوم نباشند، کافى است.

مسأله 1346 :

اگر کسى که به سفر مى‌رود، به جايى برسد که اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند يا ديوار را نبيند ولى صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1347 :

مسافرى که به وطن خود برمى‌گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند

مسأله 1348 :

هرگاه شهر در مکان بلندى باشد که از دور ديده شود يا به قدرى گود باشد که اگر انسان کمى دور شود، ديوار آن را نبيند، کسى که از آن شهر مسافرت مى‌کند، وقتى به اندازه‌اى دور شود که اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آنجا ديده نمى‌شد، بايد نماز خود را شکسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانه‌ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.

مسأله 1349 :

اگر از محلّى مسافرت کند که خانه و ديوار ندارد، وقتى به جايى برسد که اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى‌شد، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1350 :

اگر به قدرى از محل دور شود که نداند صدايى که مى‌شنود صداى اذان است يا صداى ديگرى، بايد نماز را شکسته بخواند؛ ولى اگر بفهمد اذان مى‌گويند و کلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.

مسأله 1351 :

اگر به قدرى از محل دور شود که اذان خانه‌ها را نشنود، ولى اذان شهر را که معمولاً در جاى بلندى مى‌گويند بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.

(250)

مسأله 1352 :

اگر به جايى برسد که اذان شهر را که معمولاً در جاى بلندى مى‌گويند نشنود ولى اذانى را که در جاى خيلى بلند مى‌گويند بشنود، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1353 :

اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در محلّى بايد نماز را شکسته بخواند که چشم متوسّط ديوار خانه‌ها را نبيند و گوش متوسّط صداى اذان معمولى را نشنود.

مسأله 1354 :

اگر بخواهد در جايى نماز بخواند که شک دارد به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند و هنگام برگشتن اگر شک کند که به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد شکسته بخواند؛ ولى اگر هم به هنگام رفتن و هم به هنگام بازگشتن بخواهد در جايى که شک دارد به حد ترخص هست يا نه، نماز چهار رکعتى بخواند، يا بايد در آن جا نماز نخواند و يا اين که در آن محل، نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1355 :

حکم حدّ ترخّص مخصوص وطن است و در مورد محلّى که با قصد ده روز در آنجا اقامت کرده و يا بدون قصد، سى روز در حال ترديد در آنجا مانده است، حکم حد ترخّص جارى نيست؛ بنابر اين کسى که به قصد مسافرت از محل اقامت خود و يا محلى که سى روز بدون قصد اقامت در آنجا مانده است خارج شود، به محض خارج شدن بايد نماز را شکسته بخواند و در حال رفتن به محلى که قصد اقامت ده روز در آنجا را دارد، تا قبل از رسيدن به آن محل، بايد نماز را شکسته بخواند.

چيزهايى که سفر را قطع مى‌کنند

1 ـ رسيدن به وطن

مسأله 1356 :

مسافرى که در سفر از وطن خود عبور مى‌کند، وقتى به جايى برسد که ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1357 :

اگر مسافرى در بين سفر به وطن خود برسد، بايد تا وقتى که در آنجاست نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى به جايى برسد که ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن

(251)

را نشنود، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1358 :

محلّى که انسان آن را براى اقامت و زندگى خود اختيار کرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه خود آنجا را براى زندگى اختيار کرده باشد، چه در آنجا ملک شخصى داشته يا نداشته باشد و لازم نيست قصد اقامت دائمى در محل را داشته باشد، بلکه چنانچه عرفا محلى را مقر و محل زندگى او بدانند و در آنجا مسافر محسوب نشود، آن محل براى او حکم وطن را دارد.

مسأله 1359 :

کسى که مى‌خواهد جايى را به عنوان وطن انتخاب کند و در آن جا زندگى کند، وقتى مى‌تواند نماز خود را در آن جا تمام بخواند که به اندازه‌اى در آن جا بماند که ديگر در آن جا مسافر محسوب نشود و اگر بخواهد پيش از گذشتن اين مدت در آن جا نمازش را تمام بخواند، بايد قصد اقامت ده روز نمايد.

مسأله 1360 :

اگر شخصى در يک محل ملکى داشته باشد، چنانچه آن جا را محلّ زندگى خود قرار نداده باشد و عرفا در آن محل مسافر محسوب شود، بايد نماز خود را در آن جا شکسته بخواند.

مسأله 1361 :

زن در توطّن (انتخاب وطن) به طور مطلق تابعيّت شوهر را ندارد، بلکه در صورتى که زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگى کنند، محلّى که زن به همراه شوهرش در آن زندگى مى‌کند براى وى وطن محسوب مى‌شود، ولى اگر از روى نافرمانى و نُشوز يا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگى کند، هر جا را که براى خود وطن قرار دهد، وطن او مى‌باشد؛ همچنين «اولاد» در صورتى که بالغ و رشيد باشند ـ يعنى خودشان اهل درک و تشخيص باشند ـ مى‌توانند در انتخاب وطن و محلّ زندگى مستقل بوده و از تابعيّت پدر و مادر خارج شوند.

مسأله 1362 :

محل تولّد انسان در صورتى که قبلاً در آنجا سکونت و اقامت نداشته و در حال حاضر نيز ساکن آنجا نباشد، حکم وطن را ندارد و چنانچه قبلاً در آن جا ساکن بوده ولى در حال حاضر ساکن آن جا نباشد و عملاً از آن جا اعراض کرده باشد نيز وطن وى محسوب نمى‌شود.

(252)

مسأله 1363 :

دانشجويانى که براى تحصيل در شهرى غير از وطن خود قصد دارند مدت زيادى بمانند و همچنين اساتيد دانشگاه‌ها، معلمان، طلاب، کارکنان دولت و مانند آنها که قصد دارند جهت کار خود مدت زيادى در محلّى غير از وطن خود اقامت کنند، اگر مدتى از اقامت آنها در آن محل بگذرد که ديگر عرفا در آنجا مسافر محسوب نشوند، آن محل براى آنها حکم وطن را پيدا مى‌کند. بنابر اين پس از گذشت مدت مذکور، چنانچه از آنجا به سفر بروند، پس از بازگشت لازم نيست براى تمام خواندن نماز و روزه گرفتن، قصد اقامت ده روز کنند.

مسأله 1364 :

افرادى که در مسأله قبل ذکر شدند، در مدتى که شک دارند در آن محل عرفا به آنها مسافر مى‌گويند يا نه، چنانچه قصد اقامت ده روز در آن محل نداشته باشند و بين وطن خود و آن محل نيز رفت و آمد دائمى ـ با شرايطى که در مسأله 1331 گفته شد ـ نداشته باشند، بايد بنابر احتياط واجب نماز را هم شکسته و هم تمام بخوانند.

مسأله 1365 :

«اِعراض از وطن» به معناى انصراف از سکونت در آنجاست و تنها به قصد و نيّت حاصل نمى‌شود، بلکه بايد عملاً به گونه‌اى اعراض کرده باشد که محل سکونت فعلى او حساب نشود.

مسأله 1366 :

اگر کسى در دو محل زندگى کند و مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگرى بماند، هر دو وطن او مى‌باشند و اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار کرده باشد، در صورتى که در هيچ‌کدام مسافر محسوب نشود، بايد در همه محل‌ها نماز را تمام بخواند.

مسأله 1367 :

اگر به جايى برسد که وطن او بوده و از آنجا اعراض کرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن ديگرى نيز براى خود اختيار نکرده باشد.

2 ـ ده روز اقامت

مسأله 1368 :

مسافرى که قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلّى بماند يا مى‌داند که بدون اختيار ده روز در محلّى مى‌ماند، بايد در آن محل نماز را تمام بخواند.

(253)

مسأله 1369 :

مسافرى که مى‌خواهد ده روز در محلّى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اوّل يا شب يازدهم را داشته باشد و همين که قصد کند از اذان صبحِ روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر مثلاً قصد او اين باشد که از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1370 :

مسافرى که مى‌خواهد ده روز در محلّى بماند، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در يک جا بماند؛ پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و کوفه يا در تهران و رى بماند، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1371 :

در وحدت يا تعدّد محل، نظر عرف تعيين کننده است؛ پس اگر در يک شهر قصد ده روز کند، رفت و آمد او به محلّه‌هاى آن شهر مانعى ندارد، هر چند آن شهر بزرگ باشد، مگر آن که محلّه‌هاى آن شهر به گونه‌اى از يکديگر دور و جدا باشند که چند محل حساب شوند و شخصى را که از يک محلّه به محلّه ديگر رفته، مسافر حساب کنند.

مسأله 1372 :

اگر مسافرى که مى‌خواهد ده روز در محلّى بماند، از اوّل قصد داشته باشد که در بين ده روز به اطراف آن محل برود، چنانچه جايى که مى‌خواهد برود جزء اطراف محل اقامت يا از بستان‌ها و مزارع و باغات اطراف آن باشد به گونه‌اى که رفتن به آنجا منافى با صدق اقامت در بلد نباشد، بايد در تمام ده روز نماز را تمام بخواند و اگر بخواهد تا کمتر از چهار فرسخ برود، چنانچه در نيّت او باشد که در بين ده روز فقط يک مرتبه برود و رفتن و برگشتن بيش از دو ساعت زمان نبرد، ضررى به قصد اقامت اونمى‌زند.

مسأله 1373 :

مسافرى که تصميم ندارد ده روز در جايى بماند، مثلاً قصد او اين است که اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا کند ده روز بماند، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1374 :

کسى که تصميم دارد ده روز در محلّى بماند، اگر احتمال بدهد که براى ماندن او مانعى پيش‌آيد، در صورتى که مردم به احتمال او اعتنايى نکنند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1375 :

اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جايى بماند، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر نداند تا آخر ماه چند روز

(254)

مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1376 :

اگر مسافر قصد کند ده روز در محلّى بماند، چنانچه پيش از خواندن يک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف شود يا مردّد شود که در آنجا بماند يا به جاى ديگرى برود، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف يا مردّد شود، تا وقتى در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند و روزه نيز بگيرد.

مسأله 1377 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يک نماز چهار رکعتىِ اداء خوانده باشد، روزه او صحيح است و تا وقتى در آنجاست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند و اگر يک نماز چهار رکعتى نخوانده باشد نيز روزه آن روز او صحيح است، امّا نمازهاى خود را بايد شکسته بخواند و روزهاى بعد نيز نمى‌تواند روزه بگيرد.

مسأله 1378 :

اگر مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، از ماندن منصرف شود و شک کند پيش از آن که از قصد ماندن منصرف شود، يک نماز چهار رکعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شکسته بخواند.

مسأله 1379 :

اگر مسافر به نيّت اين که نماز را شکسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد که ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار رکعتى تمام نمايد.

مسأله 1380 :

اگر مسافرى که قصد کرده ده روز در جايى بماند، در بين نماز چهار رکعتى از قصد خود برگردد، چنانچه وارد رکوع رکعت سوم نشده باشد، بايد نماز را دو رکعتى تمام نمايد و بقيّه نمازهاى خود را شکسته بخواند و اگر وارد رکوع رکعت سوم شده باشد، نماز او باطل است و تا وقتى در آنجاست، بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1381 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نکرده، بايد نماز خود را تمام بخواند و لازم نيست پس از گذشتن ده روز اوّل، دوباره قصد ماندن ده روز کند.

مسأله 1382 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، بايد روزه واجب را بگيرد و مى‌تواند روزه مستحبّى را نيز بجا آورد و امامت نماز جمعه را به عهده بگيرد و

(255)

نافله ظهر و عصر و عشاء را نيز بخواند.

مسأله 1383 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در جايى بماند، اگر بعد از گذشتن ده روز يا خواندن يک نماز چهار رکعتى بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود و سپس به محل اقامت خود برگردد، بايد در رفت و برگشت نماز را تمام بخواند.

مسأله 1384 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در جايى بماند، اگر بعد از گذشتن ده روز يا خواندن يک نماز چهار رکعتى بخواهد به جاى ديگرى که کمتر از هشت فرسخ فاصله دارد برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در مسير رفتن و در جايى که قصد ماندن ده روز کرده نمازهاى خود را تمام بخواند؛ ولى اگر جايى که مى‌خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر فاصله داشته باشد، بايد هنگام رفتن نمازهاى خود را شکسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز کرده، نماز خود را در آن محل تمام بخواند.

مسأله 1385 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، اگر بعد از گذشتن ده روز يا خواندن يک نماز چهار رکعتى بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ فاصله دارد برود، چنانچه مردّد باشد که به محل اوّل خود برگردد يا نه يا به کلّى از برگشتن به آنجا غافل باشد يا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد که ده روز در آنجا بماند يا نه يا آن که از ده روز ماندن و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى که مى‌رود تا هنگامى که برمى‌گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.

مسأله 1386 :

اگر به گمان اين که رفقاى او مى‌خواهند ده روز در محلّى بمانند، قصد کند که ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بفهمد که آنها قصد نکرده‌اند، اگرچه خود نيز از ماندن منصرف شود، تا مدّتى که در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.

3 ـ يک ماه توقّف در حال ترديد

مسأله 1387 :

اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلّى بماند و در تمام سى روز در مورد رفتن يا ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز، اگرچه

(256)

مقدار کمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيّه راه مردّد شود، از وقتى که مردّد مى‌شود بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1388 :

مسافرى که مى‌خواهد نُه روز يا کمتر در محلّى بماند، اگر بعد از آن که نُه روز يا کمتر در آنجا ماند بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا کمتر بماند و به همين ترتيب تا سى روز ادامه يابد، روز سى و يکم بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1389 :

مسافرى که سى روز مردّد بوده، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که سى روز را در يک جا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز نيز بايد نماز را شکسته بخواند.

محل‌هايى که مسافر مى‌تواند نماز را در آنها تمام بخواند

مسأله 1390 :

مسافر مى‌تواند در مسجدالحرام و مسجد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم و مسجد کوفه نماز خود را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد در جايى که اوّل جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط مستحب آن است که نماز را شکسته بخواند، اگرچه اقوى صحّت تمام است و نيز مسافر مى‌تواند در حرم و رواق حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام بلکه در مسجد متّصل به حرم نيز نماز را تمام بخواند. اين حکم براى هر نماز چهار رکعتى جارى است؛ بنابر اين مى‌تواند مثلاً نماز ظهر را تمام و نماز عصر را شکسته بخواند.

مسأله 1391 :

حکم مذکور مربوط به نماز است و مسافر نمى‌تواند در اين مکانها روزه بگيرد.

مسأله 1392 :

اگر مسافر در يکى از اين چهار مکان، نماز چهار رکعتى را به نيت شکسته شروع کند، مى‌تواند تا قبل از سلام نماز، نيت خود را به نماز تمام برگرداند و نماز را چهار رکعتى تمام کند. همچنين اگر نماز مذکور را به نيت تمام شروع کند، مى‌تواند قبل از ورود به رکوع رکعت سوم، نيّت خود را به نماز شکسته برگرداند و نماز را دو رکعتى تمام کند.

(257)

مسائل متفرّقه نماز مسافر

مسأله 1393 :

کسى که مى‌داند مسافر است و بايد نماز را شکسته بخواند، اگر در غير چهار مکانى که گفته شد عمدا تمام بخواند، نماز او باطل است و نيز اگر فراموش کند که مسافر است يا فراموش کند که نماز مسافر شکسته است و تمام بخواند، بايد نماز را دوباره به صورت شکسته بخواند؛ ولى اگر بعد از وقت به خاطر آورد، واجب نيست قضا نمايد.

مسأله 1394 :

در هر موردى که وظيفه انسان است که نماز خود را هم تمام و هم شکسته بخواند، بايد روزه خود را نيز بگيرد و قضاى آن را نيز بجا آورد.

مسأله 1395 :

کسى که به خاطر دارد مسافر است و بايد نماز را شکسته بخواند، اگر بدون توجّه و به طور عادت تمام بخواند، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده و يا قضا نمايد.

مسأله 1396 :

مسافرى که نمى‌داند بايد نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.

مسأله 1397 :

مسافرى که مى‌داند بايد نماز را شکسته بخواند، اگر بعضى از خصوصيّات آن را نداند، مثلاً نداند که پس از گذشتن از حدّ ترخّص بايد نمازش را شکسته بخواند و يا اين که نداند در صورتى که چهار فرسخ برود و چهار فرسخ بازگردد، نمازش شکسته است، چنانچه تمام بخواند، در صورتى که وقت باقى باشد، بنابر احتياط بايد نماز را دوباره شکسته بخواند، ولى اگر پس از گذشتن وقت بفهمد، قضا بر او واجب نيست.

مسأله 1398 :

مسافرى که مى‌داند بايد نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان اين که سفر او کمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، بايد نمازى را که تمام خوانده دوباره شکسته بخواند، ولى اگر پس از گذشتن وقت بفهمد، قضا لازم نيست.

مسأله 1399 :

کسى که بايد نماز را تمام بخواند اگر آن را شکسته بجا آورد، در هر صورت نمازش باطل است و بايد آن را اعاده و يا قضا نمايد؛ ولى اين حکم در مورد کسى که ده روز در جايى اقامت کرده و به علت ندانستن مسأله نماز را شکسته

(258)

خوانده است، مبنى بر احتياط است.

مسأله 1400 :

اگر فراموش کند که مسافر است و مشغول نماز چهار رکعتى شود و در بين نماز به خاطر آورد که مسافر است يا متوجّه شود که سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته باشد، بايد نماز را دو رکعتى تمام کند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته باشد، نماز او باطل است و در صورتى که به مقدار خواندن يک رکعت نيز وقت داشته باشد، بايد نماز را دوباره به صورت شکسته بخواند و چنانچه به اندازه خواندن يک رکعت وقت نداشته باشد، بايد قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1401 :

اگر مسافر بعضى از خصوصيّات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند که اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شکسته بخواند، چنانچه به نيّت نماز چهار رکعتى مشغول نماز شود و پيش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد، بايد نماز را دو رکعتى تمام کند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته باشد، نماز او باطل است و در صورتى که به مقدار يک رکعت نيز از وقت باقى مانده باشد، بايد نماز را به صورت شکسته بخواند و چنانچه به اندازه خواندن يک رکعت نيز وقت نداشته باشد، بايد قضاى آن را در خارج وقت به جا آورد.

مسأله 1402 :

اگر مسافرى که بايد نماز را تمام بخواند، به واسطه ندانستن مسأله به نيّت نماز دو رکعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار رکعتى تمام کند و احتياط مستحب آن است که بعد از تمام شدن نماز، دوباره آن نماز را چهار رکعتى بخواند.

مسأله 1403 :

اگر مسافرى که نماز نخوانده پيش از تمام شدن وقت به حدّ ترخّص وطن خود يا به جايى برسد که مى‌خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند و کسى که مسافر نيست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1404 :

اگر از مسافرى که بايد نماز را شکسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشاء قضا شود، بايد آن را دو رکعتى قضا نمايد، اگرچه در غير سفر بخواهد قضاى آن را

(259)

بجا آورد و اگر از کسى که مسافر نيست يکى از سه نماز قضا شود، بايد آن را چهار رکعتى قضا نمايد، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.

مسأله 1405 :

کسى که قسمتى از وقت نماز چهار رکعتى را در سفر و قسمتى از آن را در وطن مى‌باشد، چنانچه آن نماز قضا شود، اگر در آخر وقت در سفر بوده، بايد نماز را دو رکعتى قضا کند و اگر در وطن بوده، بايد آن را چهار رکعتى قضا کند.

مسأله 1406 :

اگر در سفرى که وظيفه او در آن سفر جمع بين نماز تمام و شکسته است، نماز ظهر، عصر يا عشاى او قضا شود، قضاى آن را بايد هم به صورت شکسته و هم به صورت تمام به جا آورد.

مسأله 1407 :

اگر در يکى از چهار مکانى که مسافر مى‌تواند نماز خود را در آن جا تمام يا شکسته بخواند و در مسأله 1390 بيان شد، نماز ظهر، عصر يا عشاى او قضا شود، چنانچه بخواهد در مکان ديگرى آن را قضا نمايد، بايد به صورت شکسته آن را به جا آورد؛ ولى اگر بخواهد در همان چهار محل قضاى آن نماز را به جا آورد، مى‌تواند آن را به صورت شکسته يا تمام بخواند.

مسأله 1408 :

مستحب است انسان بعد از هر نمازى که مى‌خواند سى مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللّه‌ِ وَالْحَمْدُ للّه‌ِ وَلا إِلهَ إِلاَّ اللّه‌ُ وَاللّه‌ُ أَکْبَرُ»، ولى اين ذکر در تعقيب نمازهايى که مسافر به صورت شکسته مى‌خواند بيشتر سفارش شده است، بلکه بهتر است مسافر بعد از اين نمازها شصت مرتبه اين ذکر را بگويد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

Powered by TayaCMS