مبطلات نماز (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

مبطلات نماز (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

مُبْطِلات نماز

دوازده چيز نماز را باطل مى‌کند و آنها را «مُبطِلات نماز» مى‌گويند:

* اوّل: آن که در بين نماز يکى از شرط‌هاى صحّت آن از بين برود، مثلاً در بين نماز بفهمد که مکان نماز او غصبى است.

* دوم: آن که در بين نماز عمدا يا سهوا يا از روى ناچارى، چيزى که وضو يا غسل را باطل مى‌کند پيش آيد، مثلاً ادرار از او بيرون آيد؛ ولى کسى که نمى‌تواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع خوددارى کند، اگر در بين نماز ادرار يا مدفوع از او خارج شود، چنانچه به دستورى که در احکام وضو گفته شد رفتار نمايد، نمازش باطل نمى‌شود و نيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى که به دستور استحاضه رفتار کرده باشد، نمازش صحيح است.

مسأله 1151 :

کسى که بى‌اختيار خوابش برده و نمى‌داند در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن، بايد نماز را دوباره بخواند.

مسأله 1152 :

اگر بداند به اختيار خودش خوابيده و شک کند که بعد از نماز بوده يا در بين نماز فراموش کرده که مشغول نماز است و خوابيده، نماز او صحيح است.

(214)

مسأله 1153 :

اگر در حال سجده از خواب بيدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است يا در سجده شکر بعد از نماز، بايد آن نماز را دوباره بخواند.

* سوم: آن که مانند بعض کسانى که شيعه نيستند، دستهارا روى هم بگذارد که به اين عمل «تَکَـتُّف» مى‌گويند و اين عمل در حال نماز حرام است و بنابر احتياط، موجب باطل شدن نماز مى‌شود.

مسأله 1154 :

هرگاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد، اگرچه مثل آنها نباشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى کار ديگرى، مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روى هم بگذارد، اشکال ندارد.

* چهارم: آن که بعد از خواندن حمد، «آمين» بگويد، ولى اگر سهوا يا از روى تقيّه بگويد، نماز او باطل نمى‌شود.

* پنجم: آن که عمدا پشت به قبله کند يا به طرف راست يا چپ قبله برگردد، بلکه اگر عمدا به قدرى برگردد که نگويند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست يا چپ نرسد، نماز او باطل است.

مسأله 1155 :

اگر عمدا يا سهوا همه صورت را به طرف راست يا چپ قبله برگرداند، نماز او باطل است و لازم نيست که نماز اوّل را تمام کند، ولى اگر سر را کمى بگرداند، عمدا باشد يا سهوا، نماز او باطل نمى‌شود.

* ششم: آن که عمدا يک حرف يا بيشتر بگويد، اگرچه معنى نداشته باشد، چه از آن قصد معنى بکند و چه نکند، ولى اگر سهوا بگويد نماز باطل نمى‌شود.

مسأله 1156 :

اگر از روى ناچارى عمدا يک حرف يا بيشتر بگويد نيز بنابر احتياط نمازش باطل است.

مسأله 1157 :

سرفه کردن و آروغ زدن و آه کشيدن در نماز اشکال ندارد، ولى گفتن آخ و آه و مانند اينها اگر عمدى باشد نماز را باطل مى‌کند.

مسأله 1158 :

اگر کلمه‌اى را به قصد ذکر بگويد، مثلاً به قصد ذکر بگويد: «اَللّه‌ُ اَکْبَر» و در هنگام گفتن آن صدا را بلند کند که چيزى را به ديگرى بفهماند، اشکال ندارد، ولى

(215)

چنانچه به قصد اين که چيزى را به کسى بفهماند بگويد، اگر قصد ذکر نداشته باشد، نماز او باطل است، بلکه اگر قصد ذکر نيز داشته باشد بنابر احتياط بايد نماز را اعاده کند.

مسأله 1159 :

خواندن قرآن در نماز به قصد قرائت قرآن، غير از چهار سوره‌اى که سجده واجب دارند و در احکام جنابت گفته شد، اشکال ندارد و همچنين دعا کردن در نماز جايز است، اگرچه به فارسى يا زبان ديگر باشد.

مسأله 1160 :

اگر چيزى از حمد و سوره و ذکرهاى نماز را عمدا يا احتياطا چند مرتبه بگويد، اشکال ندارد.

مسأله 1161 :

انسان نبايد در حال نماز به ديگرى سلام کند و اگر ديگرى به او سلام کند، بايد به گونه‌اى پاسخ دهد که سلام مقدّم باشد، مثلاً بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ» و نبايد «عَلَيْکُمُ السَّلامْ» بگويد و احتياط واجب آن است که اجزاى جواب سلام، مانند اجزاى خود سلام باشد، مثلاً در جواب «عليکم السلام» بايد بگويد: «السلام عليکم» و نمى‌تواند در جواب آن بگويد: «سلامٌ عليکم» و يا «السلام عليک».

مسأله 1162 :

انسان بايد جواب سلام را در نماز يا غير آن فورا بگويد و اگر در حال نماز عمدا يا از روى فراموشى جواب سلام را به قدرى تاخير اندازد که اگر جواب بگويد جواب آن سلام حساب نشود، نبايد جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نيست.

مسأله 1163 :

بايد جواب سلام را به گونه‌اى بگويد که سلام کننده بشنود، ولى اگر سلام کننده ناشنوا باشد، چنانچه انسان به نحو معمول جواب او را بدهد کافى است؛ ولى چنانچه نتواند جواب سلام را ولو با اشاره به او بفهماند، جواب سلام او واجب نيست.

مسأله 1164 :

نمازگزار بايد جواب سلام را به قصد جواب بگويد نه به قصد قرائت قرآن، ولى گفتن جواب سلام به قصد دعا به معناى طلب سلامت از خدا براى گوينده سلام، اشکال ندارد.

مسأله 1165 :

اگر زن يا مرد نامحرم يا بچّه مميّز، يعنى بچّه‌اى که خوب و بد را

(216)

مى‌فهمد، به نمازگزار سلام کند، نمازگزار بايد جواب او را بدهد.

مسأله 1166 :

اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، معصيت کرده، ولى نماز او صحيح است.

مسأله 1167 :

اگر کسى به نمازگزار به نحوى غلط سلام کند که سلام حساب نشود، جواب او واجب نيست.

مسأله 1168 :

جواب سلام کسى که از روى تمسخر يا شوخى سلام مى‌کند، واجب نيست و احتياط واجب آن است که در جواب سلام مرد و زن غير مسلمان فقط بگويد: «سَلام» يا «عَلَيک».

مسأله 1169 :

اگر کسى به عدّه‌اى سلام کند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى اگر يکى از آنان جواب دهد کافى است.

مسأله 1170 :

اگر کسى به عدّه‌اى سلام کند و کسى که سلام کننده قصد سلام دادن به او را نداشته جواب دهد، باز هم جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.

مسأله 1171 :

اگر به عدّه‌اى سلام کند و کسى که بين آنان مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را نيز داشته يا نه و همچنين اگر بداند قصد او را نيز داشته، ولى ديگرى جواب سلام را بدهد، نبايد پاسخ بدهد، امّا اگر بداند که قصد او را نيز داشته و ديگرى جواب ندهد، بايد جواب او را بگويد.

* هفتم: از مبطلات نماز، خنده با صدا و عمدى است و چنانچه لبخند بزند يا سهوا با صدا بخندد به گونه‌اى که صورت نماز به هم نخورد، نماز او باطل نمى‌شود.

مسأله 1172 :

اگر براى جلوگيرى از صداى خنده حال او تغيير کند، مثلاً رنگش سرخ شود، چنانچه از صورت نمازگزار بيرون رود، بايد نماز را دوباره بخواند.

* هشتم: آن که براى کار دنيا عمدا با صدا گريه کند، ولى اگر براى کار دنيا بى‌صدا گريه کند، اشکال ندارد و همچنين اگر از ترس خدا يا براى آخرت گريه کند، آهسته باشد يا بلند، اشکال ندارد، بلکه از بهترين اعمال است.

* نهم: آن که کارى مثل دست زدن و به هوا پريدن و مانند آنها، انجام دهد که صورت

(217)

نماز را به هم بزند، کم باشد يا زياد، عمدا باشد يا از روى فراموشى؛ ولى انجام عملى مثل اشاره کردن با دست که صورت نماز را به هم نمى‌زند، اشکال ندارد.

مسأله 1173 :

اگر در بين نماز به قدرى ساکت بماند که نگويند نماز مى‌خواند، نماز او باطل است.

مسأله 1174 :

اگر در بين نماز عملى انجام دهد يا مدّتى ساکت شود و شک کند که نماز به هم خورده يا نه، نماز او صحيح است.

* دهم: آن که به گونه‌اى بخورد و بياشامد که صورت نماز را به هم زند.

مسأله 1175 :

احتياط واجب آن است که در نماز از خوردن و آشاميدنى که موجب به هم خوردن موالات عرفيه مى‌شود، اجتناب کنند.

مسأله 1176 :

اگر در بين نماز غذايى را که لاى دندانها مانده فرو ببرد، نماز باطل نمى‌شود و اگر قند يا شکر و مانند اينها در دهان باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود، نماز اشکال پيدا نمى‌کند.

* يازدهم: از مبطلات نماز، شک در رکعتهاى نماز دو رکعتى يا سه رکعتى يا شک در دو رکعت اوّل نمازهاى چهار رکعتى است و تفصيل آن خواهد آمد.

* دوازدهم: از مبطلات نماز آن است که رکن نماز را عمدا يا سهوا کم يا زياد کند يا چيزى را که رکن نيست، عمدا کم يا زياد کند.

مسأله 1177 :

اگر بعد از نماز شک کند که در بين نماز عملى که نماز را باطل مى‌کند انجام داده يا نه، نماز او صحيح است.

اعمالى که در نماز مکروه است

مسأله 1178 :

مکروه است در نماز صورت را کمى به طرف راست يا چپ بگرداند، چشمها را ببندد ـ ولى بستن چشم در رکوع اشکال ندارد ـ يا به طرف راست و چپ بگرداند، با ريش و دست خود بازى کند، انگشتان را داخل هم نمايد، آب دهان بيندازد و به خط قرآن يا کتاب يا خط انگشترى نگاه کند و نيز مکروه است هنگام

(218)

خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، براى شنيدن حرف کسى ساکت شود، بلکه هر کارى که خضوع و خشوع را از بين ببرد، مکروه مى‌باشد.

مسأله 1179 :

هنگامى که انسان خوابش مى‌آيد و نيز هنگام خوددارى کردن از دفع ادرار و مدفوع، مکروه است نماز بخواند و همچنين پوشيدن جوراب تنگ که پا را فشار دهد در نماز مکروه مى‌باشد و غير از اينها مکروهات ديگرى در کتابهاى مفصّل عنوان شده است.

مواردى که مى‌توان نماز واجب را شکست

مسأله 1180 :

شکستن نماز واجب از روى اختيار بنابر احتياط جايز نيست، ولى براى حفظ مال و جان و جلوگيرى از ضرر مالى يا بدنى مانعى ندارد.

مسأله 1181 :

اگر حفظ جان خود انسان يا کسى که حفظ جان او واجب است يا حفظ مالى که نگهدارى آن واجب مى‌باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، بايد نماز را بشکند، ولى شکستن نماز براى مالى که اهميت ندارد، مکروه است.

مسأله 1182 :

اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او مطالبه کند، چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد، بايد در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز، دادن طلب او ممکن نباشد، بايد نماز را بشکند و طلب او را بدهد و بعد نماز را بخواند.

مسأله 1183 :

اگر در بين نماز بفهمد که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، بايد نماز را تمام کند و اگر وقت وسعت داشته باشد، چنانچه بتواند در بين نماز مسجد را تطهير کند و تطهير مسجد نماز را به هم نزند، بايد در بين نماز تطهير کند و اگر تطهير مسجد نماز را به هم بزند، چنانچه نجس بودن مسجد موجب هتک آن و يا موجب سرايت نجاست به جاهاى ديگر شود و يا تطهير پس از اتمام نماز با فوريّت تطهير منافات داشته باشد، بايد نماز را بشکند و مسجد را تطهير کند و بعد نماز را بخواند وگرنه مى‌تواند نماز را بشکند و مسجد را تطهير کند و بعد نماز را بخواند، اگرچه واجب نيست.

(219)

مسأله 1184 :

کسى که بايد نماز را بشکند، اگر نماز را تمام کند معصيت کرده و صحّت نماز او محلّ اشکال است.

مسأله 1185 :

اگر پيش از آن که به اندازه رکوع خم شود، به خاطر آورد که اذان و اقامه را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت داشته باشد، مستحب است براى گفتن آنها نماز را بشکند و اگر فقط اقامه را فراموش کرده و قبل از قرائت حمد يادش بيايد، مى‌تواند نماز را بشکند و اقامه را بگويد، ولى در صورتى که اقامه را گفته ولى اذان را فراموش کرده باشد، شکستن نماز، خلاف احتياط است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

مبطلات نماز

No image

مبطلات نماز

No image

مبطلات نماز

No image

مبطلات نماز

No image

مبطلات نماز

Powered by TayaCMS