احکام کفالت
مسأله 2430 :
هر گاه کسي بر ديگري حقّي داشته باشد (مثلا طلبي يا قصاصي يا ديه اي يا حق ديگري) يا ادعاي حقّي کند که دعوي او قابل طرح در دادگاه بوده و امکان اثبات داشته باشد، چنانچه انسان ضامن شود که صاحب حق يا مدعي، شخص متهم را رها کند و هر وقت او را خواست بدست او بسپارد اين قرار داد را "کفالت" و به کسي که ضامن اين کار مي شود "کفيل" گويند.
مسأله 2431 :
کفالت در صورتي صحيح است که کفيل به هر لفظي اگر چه عربي نباشد يا به عملي به مدعي بفهماند که من ضامنم هر وقت متهم را بخواهي به دست تو بدهم و مدعي هم قبول نمايد.
مسأله 2432 :
کفيل بايد مکلّف و عاقل باشد و او را در کفالت مجبور نکرده باشند و بتواند کسي را که کفيل او شده حاضر نمايد.
مسأله 2433 :
يکي از هفت چيز، کفالت را به هم مي زند:
اول: کفيل متهم را به دست مدعي بدهد.
دوّم: حق مدعي داده شود.
سوّم: مدعي از حق خود بگذرد.
چهارم: متهم بميرد.
پنجم: مدعي کفيل را از کفالت آزاد کند.
ششم: کفيل بميرد.
هفتم: کسي که صاحب حق است بوسيله حواله يا طور ديگري حق خود را به ديگري واگذار نمايد.
مسأله 2434 :
اگر کسي به زور، متهم را از دست مدعي رها کند، بايد يا او را به دست مدعي بسپارد يا حق مدعي را ادا کند.
مسأله 2435 :
در کفالت رضايت کسيکه حق بر عهده او است لازم نيست بنابر اين رضايت بدهکار شرط نمي باشد.
مسأله 2436 :
هر گاه کفالت به اجازه شخص مديون باشد، و کفيل ناچار شود طلب طلبکار را بدهد، حق دارد آن را از بدهکار بگيرد، ولي اگر به اجازه او نبوده حق ندارد.