کفالت
مسأله :
کفالت آن است که انسان متعهّد شود که هر وقت طلبکار يا صاحب حقّ، بدهکار يا متّهم را خواست او را حاضر کند، و به کسى که اينطور متعهّد شود کفيلمىگويند.
مسأله :
در کفالت لفظ عربى لازم نيست بلکه به هر لفظى يا عملى که باشد کفايت مىکند.
مسأله :
کفيل بايد رشيد باشد و او را در کفالت مجبور نکرده باشند و بتواند کسى را که کفيل او شده حاضر نمايد.
مسأله :
کفالت به وسيله يکى از هفت مورد زير، فسخ مىشود:
اوّل: کفيل، بدهکار را به دست طلبکار بدهد.
دوّم: طلب طلبکار داده شود.
سوّم: طلبکار از طلب خود بگذرد.
چهارم: بدهکار بميرد.
پنجم: طلبکار، کفيل را از کفالت آزاد کند.
ششم: کفيل بميرد.
هفتم: کسى که صاحب حقّ است به وسيله حواله يا طور ديگرى حقّ خود را به ديگرى واگذار نمايد.
مسأله :
اگر کسى به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسى به او نداشته باشد، کسى که بدهکار را رها کرده بايد او را به دست طلبکار بدهد.
مسأله :
در کفالت رضايت کسى که حقّ بر عهده اوست لازم نيست، بنابراين رضايت بدهکار شرط نمىباشد.
مسأله :
هرگاه کفالت به اجازه شخصمديونباشد و کفيلناچار شود طلبطلبکار را بدهد، حقّ دارد آن را از بدهکار بگيرد، ولى اگر به اجازه او نبوده حقّ ندارد.