4 ـ قرائت
مسأله 1001 :
در رکعت اوّل و دوم نمازهاى واجب شبانهروزى، انسان بايد نخست سوره حمد و بعد از آن بنابر احتياط يک سوره کامل بخواند.
مسأله 1002 :
اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلاً بترسد که اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند و در حال بيمارى و همچنين اگر در کارى عجله داشته باشد، مىتواند سوره را نخواند.
مسأله 1003 :
اگر عمدا سوره را پيش از حمد بخواند، نماز او باطل است و اگر سهوا سوره را پيش از حمد بخواند، چنانچه در بين آن به خاطر آورد، بايد سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اوّل بخواند و اگر بعد از اتمام سوره و قبل از خواندن حمد يا در بين حمد يا پس از تمام کردن حمد و پيش از رفتن به رکوع به خاطر
(187)
آورد، پس از حمد همان سوره يا سوره ديگرى را به قصد رجا بخواند.
مسأله 1004 :
اگر حمد و سوره يا يکى از آنها را فراموش کند و بعد از رسيدن به رکوع بفهمد، نماز او صحيح است.
مسأله 1005 :
اگر پيش از آن که براى رکوع خم شود بفهمد که حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بخواند؛ ولى اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اوّل حمد و بعد از آن سوره را به قصد رجا بخواند و نيز اگر خم شود و پيش از آن که به حدّ رکوع برسد، بفهمد حمد و سوره يا سوره تنها يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
مسأله 1006 :
اگر يکى از چهار سورهاى را که آيه سجده دارد ـ يعنى سورههاى: سجده، فصّلت، نجم و علق ـ عمدا در نماز بخواند، چنانچه آيه سجدهدار را در ضمن آن بخواند، نمازش باطل است، بلکه بنابر احتياط با قرائت عمدى جزئى از اين سورهها نيز نماز باطل مىشود.
مسأله 1007 :
اگر سهوا مشغول خواندن سورهاى شود که سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها کند و سوره ديگرى را بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجده آن را بجا آورد و همان سوره را تمام کند و پس از نماز به جهت آيه سجده يک سجده بجا آورد.
مسأله 1008 :
اگر در نماز آيه سجده را بشنود، نماز او صحيح است و انجام سجده لازم نيست، ولى اگر به آن گوش کند، مانند کسى است که آيه سجده را بخواند.
مسأله 1009 :
در نماز مستحبّى خواندن سوره لازم نيست، اگرچه آن نماز به واسطه نذر کردن واجب شده باشد؛ ولى در بعضى از نمازهاى مستحبّى مثل نماز شب دفن که سوره مخصوصى دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار کرده باشد، بايد همان سوره را بخواند.
مسأله 1010 :
در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين را بخواند
(188)
و اگر مشغول يکى از آنها شود، بنابر احتياط واجب نمىتواند آن را رها کند و سوره ديگرى بخواند.
مسأله 1011 :
اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره توحيد ـ «قل هو اللّه أحد» ـ يا سوره کافرون ـ «قل يا أيّها الکافرون» ـ شود، نمىتواند آن را رها کند و سوره ديگرى بخواند، ولى اگر در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه از روى فراموشى به جاى سوره جمعه يا منافقين يکى از اين دو سوره را بخواند، تا دو ثلث آن را نخوانده، مىتواند آن را رها کند و سوره «جمعه» يا «منافقين» را بخواند.
مسأله 1012 :
اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمدا سوره «قل هو اللّه أحد» يا سوره «قل يا أيّها الکافرون» را بخواند، بنابر احتياط واجب نمىتواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقين را بخواند.
مسأله 1013 :
اگر در نماز، غير از سوره «قل هو اللّه أحد» و «قل يا أيّها الکافرون» سوره ديگرى بخواند، تا به دو ثلث سوره نرسيده، مىتواند آن را رها کند و سوره ديگرى بخواند، اگرچه احتياط مستحب آن است که پس از گذشتن از نصف سوره، به سوره ديگر عدول نکند.
مسأله 1014 :
دو سوره «فيل» و «قريش» و نيز دو سوره «الضّحى» و «انشراح» با هم در نماز يک سوره محسوب مىشوند و بايد با همان ترتيبى که در قرآن آمده و با گفتن «بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» براى هر کدام خوانده شوند.
مسأله 1015 :
هر سورهاى را که نمازگزار بخواهد بخواند، بايد «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» آن را به نيّت همان سوره بگويد، پس نمىتواند اوّل «بِسمِ اللّهِ الرَّحمن الرَّحيمِ» را بگويد و بعد سوره را انتخاب نمايد و يا آن را به قصد سورهاى بگويد و سوره ديگرى را بخواند.
مسأله 1016 :
اگر مقدارى از سوره را فراموش کند يا از روى ناچارى، مثلاً به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگرى نتواند آن را تمام نمايد، مىتواند آن سوره را رها کند و سوره ديگرى را بخواند، اگرچه از دو ثلث آن گذشته باشد يا سورهاى که مىخوانده،
(189)
«قل هو اللّه أحد» يا «قل يا أيّها الکافرون» باشد.
مسأله 1017 :
بر مرد واجب است حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نمازهاى ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
مسأله 1018 :
مرد بايد در نمازهاى صبح، مغرب و عشاء مراقب باشد که تمام کلمات حمد و سوره حتى بنابر احتياط حرف آخر آنها را بلند بخواند.
مسأله 1019 :
ملاک در بلند و آهسته بودن صدا، تشخيص عرف است؛ بنابر اين اگر صدا به اندازهاى آهسته باشد که تنها خود او بشنود و به نظر مردم بلند به حساب نيايد ـ هر چند جوهره داشته باشد ـ کافى نيست.
مسأله 1020 :
زن مىتواند حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم صداى او را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.
مسأله 1021 :
اگر نمازگزار در جايى که بايد نماز را بلند خواند، عمدا آهسته بخواند يا در جايى که بايد آهسته خواند، عمدا بلند بخواند، نماز او باطل است؛ ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره نيز بفهمد که اشتباه کرده، لازم نيست مقدارى را که خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1022 :
اگر کسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صداى خود را بلند کند، مثل آن که آن را با فرياد بخواند، نماز او باطل است.
مسأله 1023 :
انسان بايد نماز را ياد بگيرد که غلط نخواند و کسى که به هيچ صورت نمىتواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد به هر نحوى که مىتواند بخواند، گرچه احتياط مستحب آن است که نماز خود را به جماعت بخواند.
مسأله 1024 :
کسى که حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمىداند و مىتواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت داشته باشد، بايد يا نماز را به جماعت بخواند و يا آن را به نحو صحيح ياد بگيرد و اگر وقت تنگ باشد، بنابر احتياط واجب در صورتى که ممکن باشد، بايد نماز خود را به جماعت بخواند.
مسأله 1025 :
براى ياد دادن واجبات يا مستحبات نماز مىتوان مزد گرفت.
(190)
مسأله 1026 :
اگر يکى از کلمات حمد يا سوره را عمدا نگويد يا عمدا به جاى يک حرف، حرف ديگرى بگويد، مثلاً به جاى حرف «ض» حرف «ظ» بگويد يا جايى که بايد بدون کسره و فتحه خوانده شود، کسره و فتحه بدهد يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.
مسأله 1027 :
اگر انسان کلمهاى را صحيح بداند و در نماز به همان نحو بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، لازم نيست دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته، آن را قضا نمايد.
مسأله 1028 :
اگر کسره و فتحه کلمهاى را نداند، بايد ياد بگيرد؛ ولى اگر کلمهاى را که وقف کردن آخر آن جايز است هميشه وقف کند، ياد گرفتن کسره و فتحه آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلاً کلمهاى با «س» است يا با «ص»، بايد ياد بگيرد و چنانچه دو نوع يا بيشتر بخواند ـ مثل آن که در «اِهْدِنا الصِّراطَ المُسْتَقيم»، مستقيم را يک مرتبه با سين و يک مرتبه با صاد بخواند ـ نماز او باطل است، مگر آن که در کلمهاى هر دو نوع قرائت شده باشد ـ مانند کلمه «صراط» که «سراط» نيز قرائت شده ـ که در اين صورت اگر هر دو را بگويد، اشکال ندارد.
مسأله 1029 :
اگر در کلمهاى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن کلمه ضمّه داشته باشد و حرف بعد از «واو» در آن کلمه «همزه» باشد ـ مثل کلمه «سُوْء» ـ بايد آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بکشد و همچنين اگر در کلمهاى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن کلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن کلمه «همزه» باشد ـ مثل کلمه «جاءَ» ـ احتياطا بايد «الف» آن را بکشد و نيز اگر در کلمهاى «ياء» باشد و حرف پيش از «ياء» در آن کلمه کسره داشته باشد و حرف بعد از «ياء» در آن کلمه همزه باشد ـ مثل کلمه «جِىْءَ» ـ بايد «ياء» را با مدّ بخواند و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ياء»، به جاى «همزه» حرف ساکنى ـ يعنى حرفى که کسره و فتحه و ضمّه ندارد ـ باشد، بايد اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در «ولاَ الضّالّين» که بعد از «الف» حرف «لام» ساکن است، بايد «الف» را با مدّ بخواند.
(191)
مسأله 1030 :
بهتر است که در نماز «وقف به حرکت» و «وصل به سکون» ننمايد و معنى وقف به حرکت آن است که فتحه، کسره يا ضمه آخر کلمهاى را بگويد و بين آن کلمه و کلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگويد: «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ» و ميم «الرَّحيمِ» را کسره بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد: «مالکِ يَوْمِ الدِّين» و معنى وصل به سکون آن است که کسره، فتحه يا ضمه آخر کلمهاى را نگويد و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگويد: «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمْ» و ميم «الرحيم» را کسره ندهد و فورا «مالِکِ يَوْمِ الدِّين» را بگويد.
مسأله 1031 :
هرگاه شک کند که آيه يا کلمهاى را درست گفته يا نه، اگر به خواندن چيزى که بعد از آن است مشغول نشده باشد، بايد آن آيه يا کلمه را به نحو صحيح بخواند و اگر به چيزى که بعد از آن است مشغول شده باشد، چنانچه آن چيز رکن باشد، مثل آن که در رکوع شک کند که فلان کلمه از سوره را درست گفته يا نه، نبايد به شک خود اعتنا کند و اگر رکن نباشد، مثلاً هنگام گفتن «اَللّهُ الصَّمَد» شک کند که «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» را درست گفته يا نه، لازم نيست به شک خود اعتنا کند، ولى اگر براى مراعات احتياط برگردد و آن را به نحو صحيح بگويد، اشکال ندارد و اگر چند مرتبه نيز شک کند، مىتواند چند بار بگويد، اما اگر به حدّ وسواس برسد، ديگر نبايد تکرار کند و چنانچه باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نماز خود را دوباره بخواند.
مسأله 1032 :
مستحب است در رکعت اوّل پيش از خواندن حمد بگويد: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» و در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم» را بلند بگويد و مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف کند؛ يعنى آن را به آيه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره، به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مىخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادى مىخواند، بعد از آن که حمد خود او تمام شد بگويد: «اَلحَمْدُ للّهِ رَبِّ العالَمين» و بعد از خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ»، يک يا دو يا سه مرتبه «کَذلِکَ اللّهُ رَبِّى» يا سه مرتبه «کَذلِکَ اللّهُ رَبُّنا» بگويد و بعد از خواندن سوره کمى صبر کند، بعد تکبير پيش از رکوع را بگويد يا قنوت را بخواند.
(192)
مسأله 1033 :
مستحب است در تمام نمازها، در رکعت اوّل، سوره «إِنّا أَنْزَلناهُ» و در رکعت دوم، سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را بخواند.
مسأله 1034 :
مکروه است که انسان در هيچ يک از نمازهاى يک شبانه روز، سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را نخواند.
مسأله 1035 :
خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» به يک نفس مکروه است.
مسأله 1036 :
مکروه است سورهاى را که در رکعت اوّل خوانده در رکعت دوم نيز بخواند، ولى اگر سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» را در هر دو رکعت بخواند، مکروه نيست.