احکام مُساقات
مسأله 2343 :
اگر انسان با کسى به اين قسم معامله کند که درختهاى ميوه اى را که ميوه آن مال خود اوست، يا اختيار ميوه هاى آن با اوست تا مدّت معيّنى به آن کس واگذار کند که تربيت نمايد و آب دهد و به مقدارى مشاع که قرار مى گذارند از ميوه آن بردارد، اين معامله را مُساقات مى گويند.
مسأله 2344 :
معامله مساقات در درختهائى که مثل بيد و چنار ميوه نمى دهد صحيح نيست، ولى در مثل درخت حنا و سدر که از برگ آن استفاده مى کنند يا درختى که از گُل آن براى گلاب گيرى استفاده مى کنند اشکال ندارد.
مسأله 2345 :
در معامله مساقات لازم نيست صيغه بخوانند بلکه اگر صاحب درخت بقصد مساقات آن را واگذار کند و کسى که کار مى کند به همين قصد تحويل بگيرد معامله صحيح است.
مسأله 2346 :
مالک و کسى که تربيت درختان را بعهده مى گيرد، بايد مکلّف و عاقل باشند و کسى آنها را مجبور نکرده باشد و نيز در مالک شرط است که سفيه نباشد يعنى مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف نکند و مالک نبايد محجور باشد يعنى حاکم شرع او را از تصرّف در مالش منع نکرده باشد امّا در عامل سفيه نبودن و محجور نبودن شرط نيست مگر بخواهد در مالش تصرّف کند.
مسأله 2347 :
مدّت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اوّل آن را معيّن کنند و آخر
[384]
آن را موقعى قرار دهند که ميوه آن سال بدست مى آيد صحيح است.
مسأله 2348 :
بايد سهم هر کدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد و اگر قرار بگذارند که مثلا يک تُن از ميوه ها مال مالک و بقيّه مال کسى باشد که کار مى کند، معامله باطل است.
مسأله 2349 :
بايد قرار معامله مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند و اگر بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرار بگذارند پس اگر کارى مانند آبيارى که براى تربيت درخت و پرورش ميوه لازم است باقى باشد، معامله صحيح است و گر نه اشکال دارد، اگر چه احتياج به کارى مانند چيدن ميوه و نگهدارى آن داشته باشد.
مسأله 2350 :
معامله مساقات در بوته خربزه و هندوانه و خيار و مانند اينها صحيح نيست.
مسأله 2351 :
درختانى که از آب باران يا رطوبت زمين استفاده مى کنند و به آبيارى احتياج ندارند اگر به کارهاى ديگر مانند بيل زدن و کود دادن و سمپاشى که موجب زياد شدن يا مرغوبيّت ميوه مى شود احتياج داشته باشند معامله مساقات در آن صحيح است. ولى چنانچه آن کارها در زياد شدن يا مرغوبيّت ميوه تأثيرى نداشته باشند معامله مساقات اشکال دارد.
مسأله 2352 :
دو نفرى که مساقات کرده اند، با رضايت يکديگر مى توانند معامله را بهم بزنند و نيز اگر در ضمن خواندن صيغه مساقات شرط کنند که هر دو، يا يکى از آنان حق بهم زدن معامله را داشته باشند، مطابق قرارى که گذاشته اند، بهم زدن معامله اشکال ندارد، بلکه اگر در معامله شرطى کنند و عملى نشود، کسى که براى نفع او شرط کرده اند، مى تواند معامله را بهم بزند.
مسأله 2353 :
اگر مالک بميرد، معامله مساقات بهم نمى خورد و ورثه اش به جاى او هستند.
مسأله 2354 :
اگر کسى که تربيت درختان به او واگذار شده بميرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربيت کند، ورثه اش بجاى او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجير و کارگر هم نگيرند، حاکم شرع از مال ميّت اجير و کارگر مى گيرد و حاصل را بين ورثه ميّت و مالک قسمت مى کند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختان را تربيت نمايد، پس اگر قرار گذاشته اند که
[385]
بديگرى واگذار نکند، با مردن او معامله مساقات بهم مى خورد و اگر قرار نگذاشته اند مالک مى تواند عقد را بهم بزند يا راضى شود که ورثه او يا کسى که آنها اجيرش مى کنند، درختان را تربيت نمايد.
مسأله 2355 :
اگر شرط کند که تمام حاصل براى مالک باشد، مساقات باطل است و ميوه مال مالک مى باشد و کسى که کار مى کند نمى تواند مطالبه اجرت نمايد.
مسأله 2356 :
اگر زمينى را به ديگرى واگذار کند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل مى آيد مال هر دو باشد بنابر احتياط واجب معامله باطل است پس اگر درختان مال صاحب زمين بوده، بعد از تربيت هم مال او است و بايد مزد کسى که آنها را تربيت کرده بدهد مشروط بر آن که از مقدار قرارداد بيشتر نباشد و اگر مال کسى بوده که آنها را تربيت کرده بعد از تربيت هم مال اوست و مى تواند آنها را بکند، ولى بايد گودال هائى را که بواسطه کندن درختان پيدا شده پر کند و اجاره زمين را از روزى که درختان را کاشته به صاحب زمين بدهد مشروط بر آن که از مقدار قرارداد بيشتر نباشد و مالک هم مى تواند او را مجبور نمايد که درختان را بکند و اگر بواسطه کندن درختان عيبى در آنها پيدا شود، بايد تفاوت قيمت آن را به صاحب درخت بدهد، ولى نمى تواند او را مجبور کند که با اجاره يا بدون اجاره درختان را در زمين باقى بگذارد.
[386]