مسأله ۲۸۶.:
ایستادن در حال گفتن تكبيرة الإحرام و پیش از رکوع (قیام متصل به ركوع) واجب رکنی است و در حال خواندن حمد و سوره، یا تسبیحات رکعت سوم و چهارم، واجب غیر رکنی است؛ نیز ایستادن بعد از رکوع، هرچند واجب است؛ ولی رکن نیست. اگر نمازگزار قیام های واجب غیر رکنی را بر اثر فراموشی ترک کند، نماز او باطل نیست. قیام در حال کار و ذكر مستحب - مانند قنوت - مستحب است؛ یعنی می توان با ترک قنوت، آن را ترک نمود؛ نه آنکه نشسته قنوت به جا آورد.
مسأله ۲۸۷.:
ایستادن برای تكبيرة الاحرام باید به گونه ای باشد که يقينا تمام حروف آن در حال قیام گفته شده باشد، برای حصول چنین یقینی، باید لحظهای پیش از شروع در گفتن و لحظه ای پس از پایان آن، ایستاده باشد.
مسأله ۲۸۸.:
چون قيام متصل به ركوع، واجب رکنی است، اگر نمازگزار پس از حمد و سوره یا تسبیحات اربع، رکوع را فراموش کرد و نشست و سپس به یادش آمده که رکوع را انجام نداده، نمی تواند به حال خمیده به حد رکوع برگردد، بلکه باید بایستد و به رکوع برود، تا نماز او بر اثر حفظ قیام متصل به رکوع باطل نشود.
مسأله ۲۸۹.:
واجب است نمازگزار در حال قيام، به جایی تکیه نکند و از صورت ایستادن بر اثر خمیدگی خارج نشود و تمام بدن او آرام باشد، مگر در حالت ناچاری. با حفظ قيام متصل به رکوع، حرکت پا در حال خم شدن جهت رکوع، اشکال ندارد.
مسأله ۲۹۰.:
حرکت، خمیدگی، تکیه دادن در حال قيام غيررکنی، اگر سهوی باشد، اشکال ندارد و در حال قیام رکنی - مانند قیام در زمان تكبيرة الإحرام و قیام متصل به ركوع - چیزی که با قیام منافات دارد . مانند خمیدگی به وجود سهوی آن، موجب بطلان است و چیزی که با عنوان قیام منافات ندارد - مانند حرکت و تکیه دادن - وجود سهوی آن، موجب بطلان نمی شود.
مسأله ۲۹۱.:
هرگاه نمازگزار از ایستادن عاجز شود، باید بنشیند و اگر از نشستن هم عاجز شود، باید به پهلو قرار گیرد و تا بدنش آرام نشده، هیچ ذکر واجب نماز را ادا نکند و احتیاط ذكر مستحب را نیز به قصد ورود نگوید. |
مسأله ۲۹۲.:
کسی که قادر بر ایستادن است؛ ولی قادر بر آرام بودن و تكيه ندادن نیست، نمی تواند نشسته نماز بخواند، بلکه باید بایستد و با تکیه دادن نماز را اقامه کند و کسی که به هیچ وجه نمی تواند بایستد، هرچند همانند افراد سالمند خميده باشد، باید بنشیند و اگر نتواند درست بنشیند، باید به پهلوی راست و اگر نشد، به پهلوی چپ و اگر نشد، به پشت قرار بگیرد، به گونه ای که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مسأله ۲۹۳.:
کسی که می تواند در حال نشستن و تکیه دادن، نماز را اقامه کند، نمی تواند به پهلو قرار بگیرد و در آن حال، نماز بگزارد.
مسأله ۲۹۴.:
هرگاه در حال نماز، عجز از ایستادن یا نشستن عارض شود و یا عجز قبلی برطرف شود، بقیه عمل و ذکر را باید با حالت فعلی خود انجام دهد؛ یعنی اگر عجز از ایستادن برطرف شد، فورا باید بایستد و سایر عملها و ذکرها را در حال ایستادن انجام دهد. همچنین است اگر عجز از نشستن برطرف شده باشد و در تمام این احوال، پس از آرام شدن بدن، بقیه عمل و ذکر را به جا آورد.
مسأله ۲۹۵.:
تبدیل ایستادن به نشستن و نشستن به پهلو قرار گرفتن، یا برای عجز فعلی است که هم اکنون نمی تواند به وظیفه اصلی خود عمل کند؛ یا برای ترس از خطر یا ضرر آینده است و در هر دو حال، می تواند به حكم عاجز عمل نماید.
مسأله ۲۹۶.:
کسی که میداند یا اطمینان دارد در پایان وقت، عجز او برطرف می شود، باید نماز را به تأخیر بیندازد، تا در آخر وقت با شرایط کامل، آن را اقامه کند و اگر میداند یا اطمینان دارد تا پایان وقت، عجز او باقی است، میتواند نماز را در اول وقت و برابر وظیفه عاجز انجام دهد. در هر دو صورت، اگر عجز او در اول وقت برطرف شد و او نماز را در اول وقت، برابر وظیفه عاجز خواند، در صورت اول، حتما و در صورت دوم، به احتیاط لازم باید نماز را دوباره اقامه کند.
امور مستحب در حال ایستادن نماز
مسأله ۲۹۷.:
مستحب است نماز گزار در حال ایستادن اموری را رعایت کند؛ مانند شانه ها را پایین بیندازد و دستها را رها کند و کف دستها را روی رانها بگذارد و تمام انگشت كفها را به هم بچسباند و ستون فقرات و گردن را راست نگه دارد و پاها را رو به قبله و محاذی هم، بدون پس و پیش قرار دهد و سنگینی بدن را به طور مساوی، روی دو پا قرار دهد و با خشوع و خضوع به صورت برده در ساحت مولا باشد و نگاه او به جای سجود باشد، نماز گزار مرد، بین دو پا به اندازه سه انگشت تا یک وجب فاصله بیندازد و نمازگزار زن، پاها را به هم نزدیک کند.