نماز جمعه
مسأله 1 :
در زمان غيبت وليّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخييري است ( يعني مُکَلَّفْ مي تواند روز جمعه بجاي نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولي جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتياط بيشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
مسأله 2 :
کسي که نماز جمعه را بجا آورد واجب نيست نماز ظهر ر هم بخواند ، ولي احتياط مستحّب آن است که آن را نيز بجا آورد .
شرائط نمازِ جمعه
مسأله 3 :
نماز جمعه تنها توسّط مردان مُنعَقد مي شود ، ولي زنان هم مي تواند در آن شرکت کنند .
مسأله 4 :
نماز جمعه بايد به جماعت برگزار شود ونمي توان آن را بطورفرادي بجا آورد .
مسأله 5 :
همة شرائطي که در نماز جمعه معتبر است در نماز جمعه نيز لازم است ، مانند نبودن حائل ، بالاتر نبودن جاي امام ، فاصله بيش از حد نداشتن و غير اينها .
مسأله 6 :
همة شرائطي که در امام جماعت لازم است بايد در امام جمعه هم باشد مانند عقل ، ايمان حلال زادگي و عدالت . ولي امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نيست اگر چه در نمازهاي ديگر براي خودشان جائز است .
مسأله 7 :
بر هر مرد مکلَّف آزاد غير مسافري که نابينا ، بيمار و پير فرتوت نباشد ، نماز جمعه واجب است اَلْبَتَّه درصورتي که فاصلة او تا محلّ اقامة جمعه بيش ازدو فرسخ نباشد . بنابراين بر کساني که فاقِدْ يکي از اين شروط باشند حرکت بسوي نماز جمعه بفرض اينکه وجوب تَعْييني هم داشته باشد ، واجب نيست گرچه حضور در آن برايشان هيچ مَشَقَّتي نداشته باشد .
مسأله 8 :
کمترين فاصله لازم بين دو نماز جمعه ، يک فرسخ است .
مسأله 9 :
کمترين عدد لازم براي انعقاد نماز جمعه - 5 نفر – است که بايد يکي از آنها امام باشد س نماز جمعه با کمتر از - 5 - نفر واجب نيست و منعقد نمي شود ولي اگر - 7 نفر – و بيشتر باشند فضيلت جمعه بيشتر خواهد بود .
مسأله 10 :
در صورت وجود شرائط لازم ، نماز جمعه بر سَکنة شهراها و شهرکها و حاشيه نشينان آنها و روستائيان ، چادر نشينان و بيابان گردهائي که روش زندگي آنها چنين است واجب است .
مسأله 11 :
فاقدين شرائط وجوب نماز جمعه اگر اِتّفاقاً در نماز حاضر شوند يا با مَشقّت خود را به آن برسانند نمازشان صحيح است و نماز ظهر بر آنها واجب نيست . همچنين کساني که با وجودِ باران يا سرماي شديد يا ندشتن پا يا عضو ديگر که موجب مَشقّت و اِسْقاطِ تکليف نماز جمعه است در نماز جمعه شرکت کرده اند ، نمازشان صحيح است . اَمّا اگر ديوانه به نماز جمعه بپردازد نمازش صحيح نيست ولي نماز جمعه پسران نابالغ صحيح است گرچه نمي توانند مُکَمَّل عدد لازم - 5 نفر - باشند ، همانگونه که نمي توانند به تنهائي تشکيل نماز جمعه بدهند .
مسأله 12 :
مسافر مي تواند در نماز جمعه شرکت کند و دراين صورت نماز ظهر از او ساقط است . لکِنْ مسافرين به تنهائي ( بدون شرکت حاضرين ) نمي توانند نماز جمعه تشکيل دهند و در اين صورت نماز ظهر بر آنها واجب است و نيز مسافر نمي تواند مکمّل عدد لازم – 5 نفر – باشد ، ولي اگر مسافرين قصد اقامة ( ده روز يا بيشتر ) بنمايند ، مي توانند نماز جمعه تشکيل دهند .
مسأله 13 :
زنان مي توانند در نماز جمعه شرکت کنند و نمازشان صحيح است و مُجْزي ازنماز ظهراست اَمّا به تنهائي ( بدون شرکت مردان ) نمي توانند نماز جمعه تشکيل دهند ،
چنانچه نمي توانند مکمّل عدد لازم -5 نفر – باشند ، زيرا نماز جمعه تنها با شرکت مردان منعقد مي شود .
مسأله 14 :
خُنْثي مُشْکله مي تواند در نماز جمعه شرکت کند ، ولي نمي تواند مُکَمِّلِ عدد لازم – 5 نفر – يا امام جمعه باشد ، پس اگر غير از او فقط چهار نفر جمع شده باشند ، نماز جمعه برگزار نمي شود و بايد نماز ظهر بخوانند .
وقت نماز جمعه
مسأله 15 :
وقت نماز جمعه با زَوال خورشيد شروع مي شود و تا وقتي که ساية شاخِص به اندازة دو قدم مُتَعارَفْ برسد ، امتداد دارد .ولي احتياط واجب آن است که از اوائل عرفي زوال ظهر تأخير نياندازند و اگر تأخير افتاد احتياط مستحبّ آن است که نماز ظهر را بخوانند.
مسأله 16 :
اگر امام خطبه ها را قبلاً شروع کرده و هنگام روال به پايان برساند و نماز جمعه را شروع کند ، صحيح است .
مسأله 17 :
جائز نيست امام جمعه خطبه ها را آنقدر طلاني کند که وقت نماز بگذرد ، وَاِلاّ بايد نماز ظهر را بخواند ، زيرا نماز جمعه در خارج وقت آن قضا ندارد .
مسأله 18 :
اگر در بين نماز جمعه وقت آن تمام شود در صورتي که يک رَکْعَتْ آن در وقت واقع شده باشد صحيح است ؛ ولي احتياط مستحبّ آن است که پس از اِتْمام آن ، نماز ظهر را به جا آورد و اگر يک رکعت آن در وقت واقع باشد باطل است ولي احتياط مستحبّ آن است که آن را تمام کند و سپس نماز ظهر را بخواند .
مسأله 19 :
اگر عمداً نماز جمعه را طوري به تأخيربيا ندازند که تنها براي يک رکعت آن وقت باقي باشد ، احتياط واجب آن است که نماز ظهر را بجا آورند .
مسأله 20 :
اگر يقين دارد وقت به اندازه اي است که مي تواند حَدِّاَقَلْ واجب آن را در تَحَقُّقِ دو خطبه ودو رکعت نماز بجا آورد ، بين نماز جمعه وظهر مُخَيَّرْ است .واگر يقين دارد که به اين اندازه وقت نيست بايد نماز ظهر را بخواند واگر شک دارد ، نماز جمعه صحيح است ؛ ولي در صورتي که پس از نماز معلوم شود که حتّي براي يک رکعت هم وقت باقي نبوده ، بايد نماز ظهر را بجا آورد ، گر چه احتياط مستحبّ آن است که اگر تنها يک رکعت آن هم در وقت واقع شده ، نماز ظهر را بخواند .
مسأله 21 :
اگر مقدار وقت را مي داند ولي شک دارد که در اين مقدار مي تواند نماز جمعه را بجا آورد يا نه ؟ جايز است نماز جمعه را شروع کند ، پس اگر وقت براي همه نمازکافي بود نمازش صحيح است ، وَاِلاّ بايد نماز ظهر را بجا آورد ، ولي احتياط مستحبّ آن است که در اين صورت اساساً نماز ظهر را اختيار کند .
مسأله 22 :
در صورتي که نماز جمعه با عدد کامل ودر وقت دامنه دار شروع شده ، ولي مأمومي به رکعت اوّل نرسيده باشد ، اگر به رکعت دوّم و لو به رکوع آن ، برسد و اقتداءکند نمازش صحيح است ( به شرط آنکه بداند وقت به اندازه اي هست که رکعت دوّم او هم در وقت واقع مي شود ) در اين صورت دوّمين رکعت نماز خود را به طور فرادي بجا مي آورد ولي براي کسي که تَکْبير رکوع رکعت دوّم امام را درک نکرده ، بهتر آن است که نيّت خود را به ظهر برگرداند ونماز ظهر را بجا آورد .
کيفيّت نماز جمعه
مسأله 23 :
نماز جمعه دو رکعت است وکيفيّت آن مانند نماز صبح است . و مستحبّ است که حمد وسوره با صداي بلند خوانده شود و در رکعت اوّل بعد از حمد ، سوره جمعه و در رکعت دوّم ، سوره منافقون را قرائت نمايند .
مسأله 24 :
نماز جمعه داراي دو قنوت است ، قنوت اوّل قبل از رکوع رکعت اوّل و قنوت دوّم پس از رکوع رکعت دوّم است .
مسأله 25 :
نماز جمعه داراي دو خُطْبه است که مانند اصل نماز واجب بوده و بايد توسّط امام جمعه ايراد شود ، بدون اين دو خطبه نماز جمعه محقق نمي شود .
مسأله 26 :
واجب است دو خطبه را قبل از نماز جمعه بخواند و اگر اوّل ، نماز جمعه را بجا آورد ، باطل است و در صورتي که وقت باقي است بايد پس از ايراد خطبه ها مُجَدَّداً نماز جمعه را بخواند ، ولي اگر نسبت به حکم مسأله جاهل بوده يا اشتباه کرده ، اعادة خطبه ها لازم نيست ، بلکه اعادة نماز هم لازم نيست .
مسأله 25 :
جائز است دو خطبة نماز جمعه قبل از شرعي ايراد شود بطوري که پايان خطبه ها با ظهر شرعي مصادف باشد ، ولي احتياط مستحبّ آن است که آنها را در وقت ظهر بخواند .
مسأله 28 :
در خطبة اوّل واجب است حَمْدِ الهي ، گرچه به هر لفظي که حمد الهي محسوب شود جائز است ، ولي احتياط مستحبّ آن است که به لفظ جَلاله ( الله) باشد و احتياط واجب آن است که پس از آن به ثناي الهي بپردازد و سپس به پيغمبر اسلام درود فرستد و واجب است مردم را به تقوي سفارش کند و يک سورة کوچک از قرآن را بخواند . و در خطبة دوّم نيز حمد و ثناي الهي ( به صورتي که ذکر شد ) و درود بر پيغمبر اسلام واجب است .و احتياط واجب آن است که در اين خطبه نيز به تقوي سفارش کند و سورة کوچکي از قرآن تلاوت نمايد . و احتياط مستحبّ و مُؤَکَّدْ آن است که در خطبة دوّم پس از درود بر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) به اَئِمَّة معصومين ( عليه السّلام ) نيز درود فرستد و براي مؤمنين استغفار کند .
و بهتر است از خطبه هاي منسوب به امير المؤمنين ( عليه السّلام ) يا آنچه از ائمه معصومين ( عليه السّلام ) وارد شده ، انتخاب کند .
مسأله 29 :
شايسته است امام خطيب ، بليغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن گويد و عبارات فصيح و روان به کار برد ، به حوادثي که در سراسر عالم بر مسلمين مي گذرد بخصوص حوادث منطقه خود ، آشنا باشد . مصالح اسلام و مسلمين را تشخيص دهد . چنان شجاع باشد که در راه خدا از مَلامت و نکوهش احدي بيم به خود راه ندهد ، در اظهارحق و اِبْطال باطل بر حسب شرايط زمان ومکان صراحت داشته باشد ، اموري از قبيل مواظبت در اوقات نماز وعمل به روش صُلَحاو اولياء خد ا را که موجب تأثير کلام او در مردم است رعايت کند ، کارهاي او با مَواعِظْ و وعد وعيدهايش تطبيق نمايد ، از آنچه که موجب سَبُکي او و کلامش مي شود حتّي از قبيل پر گوئي ، شوخي و بيهوده گوئي بپرهيزد وهمة امور را تنها براي خداوند رعايت کند وهدفش اِعْراض از دنيا پرستي و رياست طلبي باشد که سرسلسة همة گناهان است تا کلامش در جان مردم ، مُؤَثِّرْ افتد .
مسأله 30 :
شايسته است امام خطيب در خطبة نماز جمعه مصالح دين و دنياي مسلمين را تَذکّر دهد ومردم را در جريان مسائل زيـانبار و سودمند کشورهاي اسلامي وغير اسلامي قرار دهد ونيازهاي مسلمين را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سياسي واقتصادي آنچه را که در استقلال وکيان مسلمين نقش مُهِمّي دارد گوشزد کند وکيفيّت روابط آنان را با سائر مِلَل بيان نمايد ومردم را از دخالتهاي دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سياسي واقتصادي مسلمين که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها مي شود بر حَذَرْ دارد .
خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظير حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز هاي عيد فطر وقربان وغيره ، از سنگرهاي بزرگي است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سياسي خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از ساير پايگاه هاي عظيم سياست اسلامي هم غافلند .اسلام دين سياست ، آن هم در همة شئون آن است وکسي که در احکام قضائي ، سياسي ، اجتماعي واقتصادي اسلام اندکي تَأمّل کند مُتوجّه اين معني مي شود .هر کس گمان کند دين از سياست جدا است ، جاهلي است که نه اسلام را مي شناسد ونه سياست را.
مسأله 31 :
مستحبّ است امام خطيب در زمستان وتا بستان عِمامه داشته باشد ورِدائي از بُرْد يَمَني يا (عَدَني ) بپوشد وخود را يارايد ، تميزترين لباسهاي خود را بپوشد وبوي خوش بکار برد بطوري که با وقار وسَکينه باشد وقبل از خطا به هنگامي که مُؤذّن اذان مي گويد او بر منبر نشسته باشد تا اذان به پايان رسد وخطبه را آغاز کند وهنگام صُعود بر منبر خطا به روبه روي مردم بايستد وسلام کند ومردم نيز باچهره هاي خود از او استقبال کنند وبه چيزي از قبيل کَمان وشمشير (اسلحه ) وعصا تکيه کند .ومردم نيز خود راروبه روي او قرار دهند .
مسأله 32 :
واجب است امام جمعه شخصاً ودر حال ايستاده به ايراد خطبه بپردازد .واگر نتواند خطبه هارا در حال ايستاده بخواند ، بايد ديگري به ايراد خطبه بپردازد وامامت نماز را هم به عُهْده گيرد . واگرهيچ کس براي ايراد خطبه ها درحال ايستاده پيدا نشود ، نماز جمعه ساقط ونماز ظهر واجب است .
مسأله 33 :
جائز نيست امام جمعه خطبه ها وبخصوص موعظه وتوصيه به تقوي را به آهستگي ادا کند واحتياط واجب آن است که با صداي بلند به ايراد خطبه ها بپردازد ، بطوري که حداقل عدد لازم –4 نفر – صداي او را بشنوند ، بلکه احتياط مستحبّ آن است که در هنگام موعظه وسفارش به تقوي صداي خود را چنان بلند نمايد که همه حاضرين مواعظ او را بشنوند ودر مجامع بزرگ به توسّط بلندگوها به خطبه بپردازد تا تشويق وتحذير ومسائل مُهمّه را به گوش همگان برساند .
مسأله 34 :
احتياط مستحبّ آن است که امام درحال خطبه ، سخني غيرمربوط به خطبه ها نگويد ، اَلْبَتَّه در فاصلة بين خطبه ها ونماز ، سخن گفتن بلامانع است .
مسأله 35 :
واجب است امام پس از خطبة اوّل مقدار کمي بنشيند وسپس به خطبه دوّم بپردازد.
مسأله 36 :
احتياط مستحبّ آن است که مأمومين در حال خطبه روبه روي امام بوده وبيش از مقداري که در نماز مي تواند خود را از قبله منحرف کنند ، رو بر نگردانند.
مسأله 37 :
احتياط مستحبّآن است که امام ومُسْتَمِعين در حال خطبه واجد طهارت کامل (که براي نماز معتبر است ) باشند .
مسأله 38 :
واجب آن است مأمومين به خطبه هاي امام گوش را دهند واحتياط مستحبّ آن است که ساکت باشند واز حرف زدن بپرهيزند که صحبت کردن در وقت خطبه مکروه است ، بلکه اگر سخن گفتن مأمومين موجب نشنيدن خطبه واز بين رفتن فائدة آن مي شوند ، سکوت لازم است .
مسأله 39 :
احتياط واجب آن است که امام جمعه در خطبة حمد الهي ودرود بر پيغمبر واَئِمَّه (عَلَيْهِمُ الْسَّلامُ ) را به زبان عربي ايراد نمايد ، گر چه او ومُسْتَمِعين او عرب نباشند امّا مي تواند در مقام وَعْظ وتوصيه به تقوي به زبا ن ديگري تَکَلُّمْ نمايد . و احتياط مستحبّ
آن است که موعظه وآنچه را به مصالح مسلمين مربوط مي شود به زبان مستمعين ادا نمايد، واگر مستمعين مختلفند آنها را به زبان هاي مختلف تکرار کند ، گرچه در صورتي که مأمومين بيش از حدّ نصاب –4 نفر – باشند به زبان حدّ نصاب –4 نفر – اکتفا نمايد ، ولي احتياط در آن که آنها را به زبان خدشان موعظه کند .
مسأله 40 :
اذان دوّم در روز جمعه بِدْعَتْ وحرام است .
احکام نمازجمعه
مسأله 41 :
کسي که نماز جمعه را به امامي اقتداء کرده مي تواند نماز عصر را نيز به همان امام اقتداء کند ، ولي اگر بخواهد احتياطاً نماز ظهر را هم بخواند بايد پس ازپايان نماز جماعت مجدداً نماز ظهر وعصر را بطور فُرادي بجا آورد مگر اينکه امام هم بعد از خواندن نماز جمعه احتياطاً نماز ظهر را بجا آورده باشد که در اين صورت اگرمأموم نيز همينطور عمل کرده لازم نيست نماز عصر را تکرار کند .
مسأله 42 :
اگر امام و مأموم بخواهند پس از نماز جمعه نماز ظهر را احتياطاً بجا آورند ، مي توانند آن را به جماعت برگزار کنند ،ولي مأمومي که در نماز جمعه شرکت نکرده اگر به اين نماز احتياطي اقتداء کند از نماز ظهر او مُجْزي نيست وبايد آن را اعاده نمايد .
مسأله 43 :
اگر مأمومي که رکوع رکعت اوّل امام جمعه را را درک کرده به عِلَّتْ کثرت جمعيّت يا غير آن نتواند در سجده ها با امام همراهي کند در اين صورت اگر بتواند ( پس از قيام امام براي رکعت دوّم ) سجده ها را خود بجا آورده وقبل از رکوع يا در حين آن به امام ملحق شود ، نمازش صحيح است ، وَاِلاّ بايد به حال خود باقي بماند تاامام به سجده هاي رکعت دوّم برسد ، آنگاه دو سجده را به نيّت سجده هاي رکعت اوّل نماز خود همراه امام بجا آورد وسپس رکعت دوّم را فرادي بخواند ونمازش صحيح است ، ولي اگر آنها را به نيّت سجده هاي رکعت دوّم ويا به نيّت متابعت امام انجام دهد ، احتياط واجب آن است که از آن دو سجده صرف نظر کرده ودو سجده ديگر به نيّت سجده هاي رکعت اوّل بجا آورد وسپس به رکعت دوّم بپردازد وپس از اتمام نماز ، نماز ظهر را بجا آورد .
مسأله 44 :
اگر مأموم به قصد اِتِّصال به نماز ، در رکوع رکعت دوّم تکبير بگويد و به رکوع برود ولي شک کند که رکوع امام را درک کرده يا نه، نماز جمعة او مُحَقَّقْ نمي شودواحتياط واجب آن است که آن نماز را به نيّت نماز ظهر به پايان برساند وسپس نماز ظهر را اعاده کند .
مسأله 45 :
اگر مأمومين پس از اتمام خطبه ها وشروع نماز امام ، از اقتداء به او خودداري کنند وامام را تنها بگذارند نماز جمعه مُنْعَقِدْ نشده وباطل است وامام مي تواند آن نماز را رها نموده وبه نماز ظهر بپردازد ، ولي احتياط مستحبّ آن است که نيّت خود را به ظهر برگرداند وپس از اتمام آن مُجَدَّداً نماز ظهر را بخواند واحتياط بيشتر در آن است که نماز را با همان نيّت نماز جمعه تمام کند وسپس نماز ظهر را بجا آورد .
مسأله 46 :
اگر نماز جمعه با عدد کامل ( حدّاقل 4 نفر به اضافة امام ) منعقد شود ولو اينکه فقط تکبير آن را گفته باشند وسپس متفرق شوند، نماز باطل مي شود چه همة مأمومين يا بعضي از آنها متفرّق شوند وامام باقي بماند وچه برعکس چه يک رکعت کامل نماز را خوانده باشند وچه کمتر ، ولي احتياط مستحبّ آن است که باقيمانده ها نماز جمعه را تمام کنند وسپس نماز ظهر را هم بجا آورند ، اما اگر بعضي از آنها در اواخر رکعت دوّم بلکه بعد از رکوع رکعت دوّم متفرق شوند نماز جمعه صحيح است واحتياط مستحبّ آن است که پس از آن نماز ظهر را هم بجا آورند .
مسأله 47 :
اگر عدد مأمومين بيش ار حد لازم –4نفر- براي نماز جمعه باشد پراکندگي عدّه اي از آنها مطلقاً ضررندارد بشرط آنکه افراد باقيماند از –4نفر- کمتر نباشد .
مسأله 48 :
اگر –5نفر – (يا بيشتر ) ، براي نماز جمعه مهّيا شوند ولي در اَثْناء خطبه ها يا بعد از آنها وقبل از اقامة نماز متفرق شوند وبر نگردند بطوري که کمتر از –5 نفر- باقي مانده باشند ، وظيفة افراد باقيمانده نماز ظهر است .
مسأله 49 :
در صورتي که قبل از انجام مسمّاي واجب در خطبه ( يعني حدّاَقَلّي از واجبات خطبه ها که بتوان آنها را خطبه ناميد ) عدّه اي از مأمومين متفرّق شوند وکمتر از –4 نفر- بماند وپس از مدّت کوتاهي برگردند ( بطوريکه عدد لازم –5نفر- کامل شود ) اگرامام در اين فاصله سکوت کرده باشد ، پس ازمراجعت مأمومين بايد از نقطه اي که خطبه ها را قطع نموده ، ادامه دهد ولي اگر ( با وجود تقليل مأمومين از حدّ نصاب لازم ) خطبه را ادامه داده وجريان امر بصورتي بوده که افراد پراکنده صداي او را نشنيده اند ، بايد پس از مراجعت آنها وتکميل عددلازم ، آن قسمت را که در غياب آنها خوانده ، اعاده کند . واگر زمان بازگشت مأمومين طولاني باشد بطوري که عرفاً به يک پارچگي خطبه لَطْمه بزندبايد امام خطبه را اعاده کند . چنانچه اگربا ورود مأمومين جديد هم عدد لازم –5نفر – کامل بشود ، اعادة خطبه ضروري است .
مسأله 50 :
اگر مأمومين بعد از خطبه يا در اَثْناي آن متفرّق شوند ( بطوري که کمتر از 5 نفر باقي بمانند) وسپس برگردند تا عدد لازم کامل شود د رصورتي که مسمّاي خطبه مُحَقَّقْ شده باشد اعادة خطبه واجب نيست ، گر چه مدّت تَفَرُّقْ طولاني باشد ودر صورتي که مُسَمّاي خطبه مُحَقَّقْ نشده باشد ، اگر علّت تفرّق ، انصراف مأمومين از نماز جمعه بوده احتياط واجب آن است که پس از بازگشت آنها ، امام خطبه ها ا از نو بخواند ( ولو اينکه مدّت تفرّق کم باشد ) واگر علّت تفرّق وپراکندگي امري نظير باران وغيره بوده ، در اين صورت اگر مدّت آن بقدري طولاني شود که عُرفاَ به يک پارچگي خطبه لطمه بزند واجب است خطبه هارا از نو بخواند وَاِلاّ خطبة قبلي را ادامه مي دهد وصحيح است .
مسأله 51 :
اگر در جائي نماز جمعه برگزار شد نبايد در فاصله اي کمتر از يک فرسخي آن نماز جمعة ديگري منعقد شود ، پس اکر با فاصلة يک فرسخ دو نماز جمعه اقامه شود هر دو صحيح است ، لازم به تذکّر است ميزان در مسافت مَحلِّ نماز جمعه است نه شهري که در آن نماز جمعه تشکيل شده است . بنابراين در شهرهاي بزرگي که طول آن چند فرسخ است مي توان چند نماز جمعه تشکيل داد.
مسأله 52 :
احتياط مستحّب آن است که قبل از اقامه نماز جمعه مطمئن شويد که در کمتر از حَدِّ مقرَر نماز جمعة ديگري قبل از آنها و يا مقارن آنها برگزار نشده و نمي شود .
مسأله 53 :
اگر دو نماز جمعه در يک زمان و با فاصلة کمتر از حدّ معيّن ( يک فرسخ ) تشکيل شود هر دو باطل است . ولي اگر يکي از آنها قبلاً شروع شده و لو فقط تَکْبيره اَلْاِحْرام را گفته باشد ، ديگري باطل است . چه نماز گزاران بدانند که قبل از آنها يا بعد از آنها نماز جمعة ديگري در فاصلة کمتر برقرار شده و يا مي شود و چه نداند . و ميزان در صِحَّت ، تقدّم در نماز است نه در خطبه ها . بنابر اين اگر يکي از دو نماز جمعه در خطبه ها مقدّم بوده امّا نماز دوّم در شروع نماز تَقَدُّم داشته نماز دوّم صحيح و اًوَّلي باطل خواهد بود .
مسأله 54 :
اگر يقين دارند که در فاصله کمتر از حدّ لازم ( يک فرسخ ) نماز جمعه بر پا شده ولي شک دارند آن نماز قبلاً برگزار شده يا نه ، و يا شک دارند که آن نماز مُقارن با آنها برگزار مي شود يا نه ، در هر دو صورت مي توانند خود نماز جمعه اي تشکيل دهند و همچنين است در صورتي که نسبت به اصل انعقاد نماز جمعة ديگر اطْمينان نداشته باشند .
مسأله 55 :
اگر پس از پايان نماز جمعه مُتوجّه شوند که نماز جمة ديگري در کمتر از حدّ مُقَرَّر تشکيل شده و هر يک از دو گروه احتمال دهد که قبل از ديگري به اقامة جمعه پرداخته ، بر هيچ يک اعاده جمعه و نيز نماز ظهر واجب نيست . گرچه قول به وجوب اعاده ، مطابق احتياط است ولي اگرگروه سوّمي خواسته باشند در همان محدوده اقامه جمعه ديگري بنمايند ، بايد يقين داشته باشند که آن دو نماز جمعه باطل است و اگر احتمال صحّت يکي از آن دو را بدهند نمي توانند اقامة جمعة ديگري بنمايند .
مسأله 56 :
در زمان غيبت ولّي عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْييني نيست ، خريد و فروش و ساير معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نيست .