احکام وقت نماز
مسأله 736 :
موقعى انسان مىتواند مشغول نماز شود، که اطمينان کند وقت داخل شده است، يا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند. بلکه اگر يک نفر مورد اعتماد که وقت شناس باشد بگويد، کافى است.
مسأله 737 :
نابينا و کسى که در زندان است و مانند اينها بنابر احتياط واجب بايد تا اطمينان به داخل شدن وقت نکنند مشغول نماز نشوند، ولى اگر انسان به واسطه ابر يا غبار و مانند اينها که براى همه مانع از اطمينان پيدا کردن است، نتواند در اوّل وقت نماز، به داخل شدن وقت اطمينان پيدا کند، بايد نماز را به تأخير اندازد تا اطمينان پيدا کند و عمل به گمان جايز نيست.
مسأله 738 :
اگر کسى با اطمينان به وقت مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد وقت داخل نشده يا بعد از نماز بفهمد تمام نماز را خارج از وقت خوانده، نمازش باطل است؛ ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده يا بعد از نماز بفهمد در بين نماز وقت داخل شده، نمازش صحيح است.
مسأله 739 :
اگر انسان ملتفت نباشد که بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا بفهمد که در بين نماز وقت داخل شده است، نمازش باطل است.
مسأله 740 :
اگر اطمينان پيدا کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شکّ کند که وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است، ولى اگر در بين نماز اطمينان داشته باشد که وقت شده و شکّ کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نمازش صحيح است.
مسأله 741 :
اگر وقت نماز به قدرى تنگ است که به واسطه بجا آوردن بعضى از کارهاى مستحبّ نماز، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مىشود، بايد آن مستحب را بجا نياورد. مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت، مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مىشود، بايد قنوت نخواند.
مسأله 742 :
کسى که به اندازه خواندن يک رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيّت ادا بخواند ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
مسأله 743 :
کسى که مسافر نيست، اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر کمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعداً بايد نماز مغرب را بخواند.
مسأله 744 :
کسى که مسافر است اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را بجا آورد و چنانچه بعد از خواندن عشا، معلوم شود که به مقدار يک رکعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است بايد فوراً نماز مغرب را به نيّت ادا بجا آورد.
مسأله 745 :
مستحبّ است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است و هرچه به اوّل وقت نزديکتر باشد بهتر است، مگر آن که تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.
مسأله 746 :
هرگاه انسان عذرى دارد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار است با تيمّم نماز بخواند، چنانچه بداند که عذر او تا آخر وقت باقى است، مىتواند در اوّل وقت نماز بخواند. ولى اگر مثلاً لباسش نجس باشد يا عذر ديگرى داشته باشد و احتمال دهد که عذر او از بين مىرود بنابر احتياط واجب بايد صبر کند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند و لازم نيست به قدرى صبر کند که فقط بتواند کارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر براى مستحبّات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد مىتواند تيمّم کند و نماز را با آن مستحبّات بجا آورد.
مسأله 747 :
کسى که مسائل نماز و شکّيات و سهويّات را نمىداند و احتمال مىدهد که يکى از اينها در نماز پيش آيد، بنابر احتياط واجب بايد براى ياد گرفتن اينها نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد. ولى اگر اطمينان دارد که نماز را به طور صحيح تمام مىکند، مىتواند در اوّل وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسألهاى که حکم آن را نمىداند پيش نيايد نماز او صحيح است و اگر مسألهاى که حکم آن را نمىداند پيش آيد، مىتواند به يکى از دو طرفى که احتمال مىدهد، عمل نمايد و نماز را تمام کند. ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
مسأله 748 :
اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را که وقت آن رسيده، مطالبه مىکند در صورتى که ممکن است بايد اوّل قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند و همچنين است اگر کار واجب ديگرى که بايد فوراً آن را بجا آورد پيش آمد کند، مثلاً ببيند مسجد نجس است که بايد اوّل مسجد را تطهير کند، بعد نماز بخواند. و چنانچه اوّل نماز بخواند، معصيت کرده ولى نماز او صحيح است.