احکام جعاله
مسأله 2246 :
جعاله آن است که انسان قرار بگذارد در مقابل کارى که براى او انجام مى دهند مال معينى بدهد ، مثل آن که بگويد : ( هر کس يا شخص معينى گمشده ء مرا پيدا کند ده تومان به او مى دهم ، يا مثلا نصف گمشده را به او مى دهم ) . و به کسى که اين قرار را مى گذارد جاعل ، و به کسى که کار را انجام مى دهد عامل مى گويند ، و بين جعاله و اجاره فرقهايى است ، از آن جمله اين است که در اجاره بعد از تحقق اجاره اجير ضامن است و بايد عمل را تحويل دهد ، و کسى هم که او را اجير کرده اجرت را به او بدهکار مى شود ، ولى در جعاله اگر چه عامل شخص معين باشد مى تواند مشغول عمل نشود ، و تا عمل را انجام ندهد جاعل بدهکار نمى شود ، و در اجاره قبول معتبر است ولى در جعاله معتبر نيست .
مسأله 2247 :
جاعل بايد عاقل و بالغ باشد ، و از روى قصد و بدون اکراه به ناحق قرار داد کند ، و شرعا بتواند در مال خود تصرف نمايد ، بنابراين جعالهء سفيه - يعنى کسى که مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف مى کند - يا کسى که از طرف حاکم شرع به جهت افلاس ممنوع از تصرف در مال خود شده ، صحيح نيست .
مسأله 2248 :
کارى را که جاعل مى گويد براى او انجام دهند ، بايد بى فايده يا حرام يا واجبى که شرعا بايد مجانا آورده شود نباشد ، پس اگر بگويد : هر کس در شب به جاى تاريکى برود يا شراب بخورد يا نماز واجب خود را بخواند ده تومان به او مى دهم ، جعاله صحيح نيست .
مسأله 2249 :
اگر مالى را که قرار مى گذارد بدهد معين کند ، مثلا بگويد : ( هر کس اسب مرا پيدا کند اين گندم را به او مى دهم ) لازم نيست بگويد آن گندم مال کجاست و قيمت آن چيست ، و همچنين اگر مال را معين نکند ، مثلا بگويد : ( کسى که اسب مرا پيدا کند ده من گندم به او مى دهم ) جعاله صحيح است ، ولى احتياط مؤکد آن است که خصوصيات آن را کاملا معين نمايد . مسأله 2250 - اگر جاعل مزد معينى براى کار قرار ندهد ، مثلا بگويد : ( هر کس بچهء مرا پيدا کند پولى به او مى دهم ) و مقدار آن را معين نکند ، چنانچه کسى آن عمل را انجام دهد ، بايد مزد او را به مقدارى که کار او در نظر مردم ارزش دارد بدهد .
مسأله 2251 :
اگر عامل پيش از قرارداد کار را انجام داده باشد ، يا بعد از قرارداد به قصد اين که پول نگيرد انجام دهد ، حق مزد گرفتن ندارد .
مسأله 2252 :
پيش از آن که عامل شروع به کار کند ، جاعل مى تواند از قرار خود برگردد .
مسأله 2253 :
بعد از آن که عامل شروع به کار کرد ، اگر جاعل بخواهد از قرار خود برگردد اشکال دارد .
مسأله 2254 :
عامل مى تواند عمل را ناتمام بگذارد ، ولى اگر تمام نکردن عمل موجب ضرر جاعل شود ، بايد آن را تمام نمايد ، مثلا اگر کسى بگويد : ( هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او مى دهم ) و جراح شروع به عمل کند ، چنانچه طورى باشد که اگر عمل را تمام نکند چشم معيوب مى شود ، بايد آن را تمام نمايد ، و در صورتى که ناتمام بگذارد حقى بر جاعل ندارد ، و ضامن عيب و ضرر هم مى باشد .
مسأله 2255 :
اگر عامل کار را ناتمام بگذارد ، چنانچه آن کار مثل پيدا کردن اسب است که تا تمام نشود براى جاعل فايده ندارد ، عامل نمى تواند چيزى مطالبه کند ، و همچنين است اگر جاعل مزد را براى تمام کردن عمل قرار بگذارد ، مثلا بگويد : ( هر کس لباس مرا بدوزد ده تومان به او مى دهم ) ولى اگر مقصودش اين باشد که هر مقدار از عمل که انجام گيرد براى آن مقدار مزد بدهد ، جاعل بايد مزد مقدارى را که انجام شده به عامل بدهد ، اگر چه احتياط اين است که به طور مصالحه يکديگر را راضى نمايند .