احکام حیض (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

احکام حیض (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

حيض

حيض خونى است که غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى‌شود و زن را در هنگام ديدن خون حيض، حائض مى‌گويند.

مسأله 426 :

خون حيض در بيشتر اوقات غليظ و گرم و رنگ آن سرخ يا سرخ مايل به سياهى است و با فشار و کمى سوزش بيرون مى‌آيد.

مسأله 427 :

زنهايى که قُرَشيّه(1) نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مى‌شوند (يعنى ديگر خون حيض نمى‌بينند) و زنهاى قرشيه که سنّ آنها بين پنجاه و شصت سال است، احتياطا بايد بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کنند و پس از شصت سالگى يائسه هستند.

مسأله 428 :

زنى که شک دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد که حيض است و يائسه نشده است.

مسأله 429 :

خونى که دختر پيش از تمام شدن نُه سال و زن بعد از يائسه شدن مى‌بينند، خون حيض نيست.

مسأله 430 :

دخترى که نمى‌داند نُه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند که نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست و اگر نشانه‌هاى حيض را داشته باشد و اطمينان به حيض بودن آن پيدا کند،حيض است و معلوم مى‌شود بالغ شده است.

مسأله 431 :

زن حامله و زنى که بچّه شير مى‌دهد، ممکن است خون حيض ببينند.

مسأله 432 :

مدّت حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى‌شود و اگر مختصرى از سه روز کمتر باشد ولى عرفا بگويند که سه روز خون ديده، کافى است.

مسأله 433 :

بايد سه روز اوّل حيض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند، حيض نيست ولى پس از سه روز اوّل، پشت سر هم بودن خون شرط نيست.

--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ زن قرشيه زنى است که نسبت او از طرف پدر به «نضر بن کنانه» که يکى از اجداد پيامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم است، مى‌رسد؛ بنابراين زنانى که نسبت آنان به پيامبر صلى‌ الله‌ عليه‌ و‌آله‌ وسلم مى‌ رسد قرشيه و سيده هستند.

(79)

مسأله 434 :

لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلکه اگر در مجراى فرج خون باشد کافى است و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاک شود و مدّت پاک شدن به قدرى کم باشد که بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.

مسأله 435 :

لازم نيست شب اوّل و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود؛ پس اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد و در شب دوم و سوم هم خون قطع نشود حيض است و همچنين اگر خون در اواسط روز اوّل شروع شود و در همان هنگام از روز چهارم قطع شود، حيض مى‌باشد.

مسأله 436 :

اگر کمتر از سه روز خون ببيند و پاک شود و سپس سه روز ديگر يا بيشتر خون ببيند، چنانچه خون دوم داراى صفات حيض بوده و يا در ايام عادت باشد، حيض است و خون اوّل اگرچه در روزهاى عادتش باشد و يا داراى صفات حيض باشد، حيض نيست.

مسأله 437 :

زنى که معمولاً ماهى يک مرتبه خون مى‌بيند، اگر در يک ماه دو مرتبه خون ببيند و هر دو نشانه‌هاى حيض را داشته باشند و کمتر از سه و بيشتر از ده روز نباشند، چنانچه تعداد روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز کمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.

مسأله 438 :

اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه حيض را داشته باشد و بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه استحاضه را داشته باشد و دوباره سه روز يا بيشتر خونى به نشانه‌هاى حيض ببيند، بايد خون اوّل و خون آخر را که نشانه‌هاى حيض را داشته‌اند، حيض قرار دهد.

مسأله 439 :

اگر سه روز پشت سرهم خون ببيند و پاک شود و دوباره خون ببيند و مجموع روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود، چنانچه هر دو خون در ايام عادت باشند و يا صفات حيض را داشته باشند و يا يکى از آنها در ايام عادت بوده و ديگرى داراى صفات حيض باشد، مجموع آن دو خون و روزهايى را که در بين

(80)

پاک بوده، حيض قرار مى‌دهد و در غير اين صورت هر کدام از آنها که خارج از ايام عادت بوده و داراى صفات حيض نباشد، استحاضه و هر کدام که در ايام عادت بوده و يا داراى صفات حيض باشد، حيض است، به شرط اين که کمتر از سه روز نباشد.

مسأله 440 :

اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون دُمَل و زخم است يا خون حيض، در صورتى که بداند خون سابق حيض بوده، آن را حيض قرار دهد و اگر دمل بوده، خون دمل قرار دهد و اگر نداند خون سابق حيض بوده يا دمل، طبق وظيفه زنى که پاک است عمل مى‌کند.

مسأله 441 :

اگر خونى ببيند و شک کند که خون حيض است يا استحاضه، چنانچه در ايام عادت او باشد و يا صفات حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.

مسأله 442 :

زنى که با استعمال دارو از عادت ماهانه خود جلوگيرى کرده است، چنانچه در ايام عادت يا غير آن خونى ببيند و شک کند که حيض است يا نه، در صورتى که از سه روز کمتر باشد حيض نيست.

مسأله 443 :

اگر خونى ببيند و نداند خون حيض است يا بکارت، خود را وارسى مى‌کند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج مى‌نمايد و کمى صبر مى‌کند و بعد بيرون مى‌آورد؛ پس اگر اطراف آن آلوده باشد خون بکارت است و اگر خون به همه آن رسيده باشد، حيض مى‌باشد.

اقسام زن‌هاى حائض

مسأله 444 :

زنهاى حائض دو دسته‌اند:

اوّل: زنهايى که در حيض داراى عادت هستند، يعنى در دو ماه متوالى به گونه‌اى که گفته مى‌شود در وقت معيّن يا در چند روز معيّن خون مى‌بينند که خود سه قسم مى‌باشند:

الف ـ صاحب عادت وقتيّه و عدديّه. ب ـ صاحب عادت وقتيّه. ج ـ صاحب عادت عدديّه، و اين سه قسم هر يک به سه دسته تقسيم مى‌شوند که گفته خواهد شد.

دوم: زنهايى که در حيض داراى عادت نيستند و آنها نيز سه دسته مى‌باشند:

(81)

الف ـ مُضطربه: و او زنى است که چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نکرده يا عادت او به هم خورده و عادت تازه‌اى پيدا نکرده است. ب ـ مبتدئه: و او زنى است که براى اولين مرتبه حائض مى‌شود. ج ـ ناسيه: و او زنى است که عادت خود را فراموش کرده است.

مسأله 445 :

مقصود از يک ماه در مسائل زير، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اوّل ماه تا آخر ماه.

مسأله 446 :

در مسايلى که گفته مى‌شود: «زن بايد بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند»، مقصود آن است که غير از عبادات بقيّه اعمالى را که بر حائض حرام است ترک کند و عبادات خود را به تفصيلى که در استحاضه بيان خواهد شد، بجا آورد.

1ـ احکام زنهايى که در حيض داراى عادت مى‌باشند

مسأله 447 :

زنهايى که عادت وقتيّه و عدديّه دارند سه دسته‌اند:

اوّل: زنى که دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و در وقت معين نيز پاک شود؛ مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببيند و روز هفتم پاک شود که عادت حيض اين زن از اوّل تا هفتم ماه است.

دوم: زنى که از خون پاک نمى‌شود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز معيّن ـ مثلاً از اوّل تا هشتم ماه ـ خونى مى‌ببيند که نشانه‌هاى حيض را دارد (يعنى غليظ و سرخ يا تيره و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مى‌آيد) و بقيّه خونهاى او نشانه‌هاى استحاضه را دارد (يعنى نشانه‌هاى حيض را ندارد، مثلاً زرد رنگ است) که عادت او از اوّل تا هشتم ماه است.

سوم: زنى که دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از سه روز يا بيشتر خون ديدن، يک روز يا بيشتر پاک شود و دوباره خون حيض ببيند، و مجموع روزهايى که خون ديده و روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه مجموع روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده، به يک اندازه باشد، که در اين

(82)

صورت عادت او به اندازه مجموع روزهايى است که خون ديده و در وسط پاک

بوده و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه باشد؛ مثلاً اگر در ماه اوّل از روز اوّل تا سوم ماه خون ببيند و سه روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن که سه روز اول ماه را خون ديد، سه روز يا کمتر يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و در مجموع نه روز شود، عادت اين زن نه روز مى‌شود.

مسأله 448 :

زنهايى که عادت وقتيّه دارند سه دسته‌اند:

اوّل: زنى که دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاک شود، ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم روز اوّل ماه خون ببيند ولى ماه اوّل در روز هفتم و ماه دوم در روز هشتم از خـون پاک شود که اين زن بايد روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حيض خود قرار دهد.

دوم: زنى که از خون پاک نمى‌شود، ولى دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون او نشانه‌هاى حيض را دارد (يعنى گرم، غليظ و سرخ يا تيره است و با فشار و سوزش بيرون مى‌آيد) و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى که خون او نشانه حيض را دارد، در هر دو ماه يک اندازه نيست، مثلاً در ماه اوّل، از اوّل تا هفتم ماه و در ماه دوم از اوّل تا هشتم ماه خون او نشانه‌هاى حيض و در بقيّه آن نشانه استحاضه را دارد که اين زن نيز بايد روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حيض خود قرار دهد.

سوم: زنى که دو ماه پشت سر هم در وقت معين، سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاک شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود، ولى اين مدّت در ماه دوم کمتر يا بيشتر از ماه اوّل باشد، مثلاً در ماه اوّل هشت روز و در ماه دوم نُه روز باشد و در هر دو ماه خون در اوّل ماه بيايد که اين زن نيز بايد روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حيض خود قرار دهد.

مسأله 449 :

زنهايى که عادت عدديّه دارند سه دسته‌اند:

اوّل: زنى که شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم يک اندازه باشد، ولى وقت خون ديدن او يکى نباشد که در اين صورت تعداد روزهايى که خون ديده عادت او

(83)

محسوب مى‌شود؛ مثلاً اگر ماه اوّل از روز اوّل تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مى‌شود.

دوم: زنى که از خون پاک نمى‌شود، ولى دو ماه پشت سر هم چند روز از خونى که مى‌بيند نشانه حيض و بقيّه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى که در آنها خون نشانه حيض را دارد، در هر دو ماه يک اندازه است امّا وقت آن يکى نيست که در اين صورت تعداد روزهايى که خون او نشانه حيض را دارد، عادت او مى‌شود؛ مثلاً اگر يک ماه از اوّل تا پنجم ماه و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم ماه خون او نشانه حيض و در بقيّه ماه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مى‌شود.

سوم: زنى که دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يک روز يا بيشتر پاک شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اوّل با ماه دوم فرق داشته باشد که در اين صورت اگر مجموع روزهايى که خون ديده و روزهايى که در وسط پاک بوده، از ده روز بيشتر نشود و مجموع روزهاى آن نيز در هر دو ماه به يک اندازه باشد، بايد روزهايى را که خون ديده و روزهاى وسط را که پاک بوده حيض قرار دهد و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه باشند؛ مثلاً اگر ماه اوّل، از روز اوّل ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا کمتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روى هم هشت روز شود، عادت او هشت روز مى‌شود.

مسأله 450 :

اگر زنى که عادت وقتيّه و عدديّه دارد در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيض خود خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت خون ديده باشد و چه بعد از آن.

مسأله 451 :

اگر زنى که عادت وقتيّه و عدديّه دارد بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى که در روزهاى عادت ديده، اگرچه نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد حيض است و خونى که بعد از روزهاى عادت ديده، اگرچه نشانه‌هاى حيض را داشته باشد، استحاضه است؛ مثلاً اگر زنى که عادت حيض او از اوّل تا هفتم ماه است از اوّل تا دوازدهم خون

(84)

ببيند، هفت روز اوّل آن حيض و پنج روز بعد استحاضه مى‌باشد.

مسأله 452 :

اگر زنى که عادت وقتيّه و عدديّه دارد در همه روزهاى عادت و دو سه روز پيش از آن خون ببيند ـ به گونه‌اى که بگويند حيض را جلو انداخته ـ و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه آنها خون حيض است و اگر در همه روزهاى عادت با چند روز پس از آن خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، چنانچه خونهايى که بعد از عادت ديده، داراى صفات حيض باشد، همه آنها خون حيض است وگرنه فقط ايام عادت حيض است و در بقيه بايد بين تروک حيض و اعمال استحاضه جمع کند و اگر در همه روزهاى عادت و مقدارى بعد و مقدارى قبل از عادت خون ببيند و مجموع آنها از ده روز بيشتر نشده باشد، چنانچه خونهايى که پس از ايام عادت ديده است، اوصاف حيض را داشته باشد، همه ايام عادت و قبل و بعد از آن حيض است وگرنه خونهايى را که در ايام عادت و قبل از آن ديده حيض قرار دهد و در بقيه بايد بين تروک حيض و اعمال استحاضه جمع کند و در تمامى صورتهايى که در بالا گفته شد، اگر مجموع خونى که مى‌بيند از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض بوده و خونى که جلوتر يا پس از آن ديده، خون استحاضه مى‌باشد و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده، بايد آنها را قضا نمايد.

مسأله 453 :

اگر زنى که عادت وقتيّه و عدديّه دارد، در مقدارى از روزهاى عادت و مقدارى پيش از عادت خون ببيند ـ به گونه‌اى که بگويند حيض را جلو انداخته ـ و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و اگر از ده روز بيشتر شود، بايد روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن را که روى هم به اندازه روزهاى عادت او مى‌شود، حيض و روزهاى قبل از آن را استحاضه قرار دهد و اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند، چنانچه خونى که بعد از ايام عادت ديده داراى صفات حيض نباشد و دو خون روى هم از ده روز بيشتر نشود، خونى را که در عادت ديده، حيض قرار دهد و در بقيه بين تروک حيض و اعمال مستحاضه جمع نمايد، به شرط آن که خونى، که در عادت ديده کمتر از سه روز نباشد وگرنه تمام خون استحاضه است؛ و اگر دو خون روى هم از ده روز بيشتر شود، چنانچه خونى که در ايام

(85)

عادت ديده کمتر از سه روز نباشد، بايد آن را حيض قرار دهد و در بقيه به مقدارى که به اندازه باقى مانده عدد عادت او تکميل شود، بين تروک حيض و اعمال مستحاضه جمع کند و مابقى آن را تا آخرِ خون، استحاضه قرار دهد و چنانچه خونى که در ايام عادت ديده کمتر از سه روز باشد، تمام خون را استحاضه قرار دهد؛ اگر خونى که بعد از عادت ديده داراى صفات حيض باشد و مجموع خونى که ديده از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و اگر بيشتر شود، بايد روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن را که روى هم به اندازه روزهاى عادت او مى‌شود، حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد.

مسأله 454 :

اگر زنى که عادت وقتيّه و عدديّه دارد در وقت عادت خود خون ببيند، ولى شماره روزهاى آن کمتر يا بيشتر از روزهاى عادت او باشد و بعد از پاک شدن، دوباره به شماره روزهاى عادتى که داشته خون ببيند، بايد خون اول را حيض قرار دهد، حتى اگر تعداد روزهاى آن بيشتر از تعداد روزهاى عادت او باشد، به شرط آن که خون در روزهايى که بيشتر از ايام عادت اوست، داراى صفات حيض باشد وگرنه خون در آن روزها استحاضه محسوب مى‌شود و خون دوم نيز چنانچه با خون اول به اندازه ده روز يا بيشتر فاصله داشته باشد و داراى صفات حيض باشد، حيض است و اگر داراى صفات حيض نباشد، استحاضه محسوب مى‌شود و اگر با خون اول کمتر از ده روز فاصله داشته باشد و مجموع روزهايى که خون ديده و روزهايى که در وسط پاک بوده کمتر از ده روز باشد، چنانچه خون دوم داراى صفات حيض باشد، بايد مجموع خون‌هايى را که ديده به همراه روزهايى که در وسط پاک بوده، حيض قرار دهد و چنانچه خون دوم داراى صفات حيض نباشد، استحاضه است؛ و اگر مجموع روزهايى که خون ديده و روزهايى که در وسط پاک بوده، بيشتر از ده روز باشد، بايد طبق مسأله شماره 462 عمل نمايد.

مسأله 455 :

اگر زنى که عادت وقتيّه دارد در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر خون ببيند ـ به گونه‌اى که بگويند حيض را جلو انداخته ـ اگرچه آن خون نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد، بايد به مجرد ديدن خون به احکامى که براى زن حائض گفته شد، عمل کند و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده (مثل اين که پيش از سه روز پاک شود) بايد

(86)

عبادت‌هايى را که بجا نياورده، قضا نمايد و اگر دو سه روز بعد از وقت عادت خون شروع شود، اگر واجد صفات حيض باشد، حيض وگرنه استحاضه است.

مسأله 456 :

زنى که عادت وقتيّه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، چنانچه مقدارى از خون داراى صفات حيض بوده و بقيه داراى صفات حيض نباشد، بايد خونى را که داراى صفات حيض است، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، به شرط آن که اولاً: خونى که داراى صفات حيض است، کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد و ثانيا: خون ديگرى با آن تعارض نکند؛ يعنى قبل از گذشتن ده روز از پايان خون اول که داراى صفات حيض است، خون ديگرى نبيند که داراى صفات حيض بوده و مجموع آن و خون اول و روزهايى که در بين آنها واقع شده، بيشتر از ده روز باشد.

مسأله 457 :

اگر زنى که عادت وقتيّه دارد بيشتر از ده روز خون ببيند و تمام آن داراى صفات حيض باشد و يا هيچ مقدار از آن صفات حيض را نداشته باشد و يا دو شرطى را که در مسأله قبل گفته شد، نداشته باشد، چنانچه تعداد روزهاى عادت خويشان پدرى يا مادرى او ـ زنده باشند يا مرده ـ به يک اندازه باشد و يا تعداد کسانى که عادتشان با بقيّه فرق مى‌کند، بسيار کم باشد، در صورتى که عادتشان کمتر از هفت روز باشد، بايد آن را حيض قرار دهد و اگر بيشتر از هفت روز باشد، هفت روز را حيض قرار دهد و در هر دو صورت در اختلاف روزهاى عادت خويشان و هفت روز، بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند و بقيه را استحاضه قرار دهد، مثلاً اگر عادت خويشان او چهار روز باشد، بايد تا چهار روز را حيض قرار داده و سپس تا سه روز بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند و اگر عادت خويشان او هشت روز باشد، بايد تا هفت روز را حيض قرار داده و سپس يک روز بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند و اگر خويشاوندى نداشت يا تعداد روزهاى عادت آنان يک اندازه نبود، مثلاً عادت بعضى پنج روز و عادت بعضى ديگر سه روز بود، بنابر احتياط واجب هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.

مسأله 458 :

زنى که عادت وقتيّه دارد و شماره عادت خويشان خود و يا هفت روز

(87)

را عادت حيض خود قرار مى‌دهد، بايد روزى را که در هر ماه اوّل عادت او بوده، اوّل حيض خود قرار دهد، مثلاً زنى که هر ماه در روز اوّل ماه خون مى‌ديده ولى گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاک مى‌شده، چنانچه يک ماه دوازده روز خون ببيند و عادت خويشان او هفت روز باشد، بايد هفت روز اوّل ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد.

مسأله 459 :

زنى که عادت عدديّه دارد، اگر خونى ببيند که نشانه‌هاى حيض را داشته باشد، بايد عبادت را ترک کند و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده، بايد عبادت‌هايى را که بجا نياورده قضا نمايد و اگر نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد، بايد بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند، پس اگر خون به اندازه عادت او استمرار بيابد و سپس قطع شود، معلوم مى‌شود که حيض بوده و اگر روزهايى که در آنها خون مى‌بيند کمتر از شماره عادت او و يا بيشتر از آن شود، معلوم مى‌شود که استحاضه بوده است.

مسأله 460 :

اگر زنى که عادت عدديه دارد کمتر از عادت خود خون ببيند و يا بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند ولى از ده روز بيشتر نشود، روزهايى را که داراى صفات حيض بوده، حيض و بقيه را استحاضه قرار مى‌دهد، به شرط آن که روزهايى که خون داراى صفات حيض بوده کمتر از سه روز نباشد وگرنه تمام خون استحاضه است.

مسأله 461 :

اگر زنى که عادت عدديّه دارد بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز نيز بيشتر شود، چنانچه همه خونهايى که ديده مثل هم باشند،بايد براى تعيين روز شروع حيض، به وقت شروع عادت خويشان خود مراجعه کند و از آن وقت به تعداد روزهاى عادت خود را حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد و اگر خويشاوندى نداشت و يا وقت شروع عادت آنان يکسان نبود، بايد از هنگام ديدن خون، به تعداد روزهاى عادت خود را حيض قرار دهد و اگر همه خونهايى که ديده يک جور نباشند بلکه چند روز از آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهايى که خون نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يک اندازه باشد، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر تعداد روزهايى که خون نشانه حيض را دارد از تعداد روزهاى عادت او بيشتر باشد، فقط به اندازه روزهاى عادت خود را حيض و

(88)

بقيّه را استحاضه قرار دهد و اگر تعداد روزهايى که خون نشانه حيض را دارد از تعداد روزهاى عادت او کمتر باشد، بايد آن روزها را با چند روز ديگر که روى هم به اندازه روزهاى عادت او مى‌شوند، حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد.

مسأله 462 :

اگر زنى که داراى عادت است بعد از آن که سه روز يا بيشتر خون ديد پاک شود و دوباره سه روز يا بيشتر خون ببيند و فاصله پاکى بين دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر باشد؛ مثل آن که پنج روز خون ببيند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببيند، سه صورت دارد:

الف ـ آن که تمام يا قسمتى از يکى از خونهايى که ديده، در روزهاى عادت باشد وخون ديگر در روزهاى عادت نباشد که در اين صورت چنانچه تعداد روزهاى خونى که در عادت ديده با عدد عادت او برابر و يا بيشتر از آن باشد و يا مجموع ايام عادت و ايام پاکى او بيشتر از ده روز باشد، بايد همه خونى را که در عادت ديده حيض و خون ديگر را استحاضه قرار دهد و در غير اين صورت، به تعدادى که خونِ در ايام عادت از روزهاى عادت کمتر دارد، از خون ديگر تکميل مى‌کند و مجموع آنها را با ايامى که در وسط پاک بوده، حيض قرار مى‌دهد و بقيه خون خارج عادت را استحاضه قرار مى‌دهد؛ مثلاً اگر عادت او از دوم تا ششم ماه باشد و يک ماه از اوّل تا سوم ماه خون ببيند و بعد چهار روز پاک شود و دوباره از هشتم تا دوازدهم ماه خون ببيند، بايد از اوّل تا نهم ماه را حيض و از دهم تا دوازدهم را استحاضه قرار دهد، ولى اگر از اوّل ماه تا پنجم يا بيشتر از آن خون ببيند و پاک شود و دوباره خون ببيند، خون اوّل را حيض و خون ديگر را استحاضه قرار مى‌دهد. همچنين اگر از اوّل تا سوم ماه خون ببيند و بعد شش روز يا بيشتر پاک شود و سپس دوباره خون ببيند، بايد خون اوّل را حيض و خون ديگر را استحاضه قرار دهد.

ب ـ آن که هيچ يک از دو خون در ايام عادت نباشد که در اين صورت اگر داراى عادت عدديّه بوده و يکى از آنها به تعداد ايام عادت باشد، آن را حيض و ديگرى را استحاضه قرار مى‌دهد، وگرنه خونى که داراى صفات حيض است، حيض و ديگرى

(89)

استحاضه است و اگر هر دو داراى صفات حيض باشند، بنابر احتياط واجب خون اوّل را حيض و دومى را استحاضه قرار مى‌دهد و اگر هيچ يک داراى صفات حيض نباشند، هر دو استحاضه مى‌باشند.

ج ـ آن که مقدارى از خون اوّل و دوم در روزهاى عادت باشد که در اين صورت خون‌هايى که در ايام عادت واقع شده‌اند به همراه ايام پاکى بين آنها حيض و بقيّه خون دوم که خارج از ايام عادت بوده، استحاضه مى‌باشد و بقيّه خون اوّل که پيش از ايام عادت بوده، اگر مجموع آن و ايام عادت بيشتر از ده روز شود، آن نيز استحاضه مى‌باشد وگرنه حيض است؛ مثلاً اگر عادت او از سوم تا دهم ماه بوده، در صورتى که از اوّل تا ششم ماه خون ببيند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از اوّل تا دهم حيض است و از يازدهم تا پانزدهم استحاضه مى‌باشد.

مسأله 463 :

زنى که در حيض داراى عادت است، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند که وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يکى باشند، عادت او به آنچه در اين دو ماه ديده است برمى‌گردد؛ مثلاً اگر از روز اوّل تا هفتم ماه خون مى‌ديده و پاک مى‌شده، چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببيند و پاک شود، عادت او از دهم تا هفدهم مى‌شود و اگر دو بار بر خلاف عادت خون ببيند، ولى آن دو بار نه در وقت و نه در عدد مانند هم نباشند، بنابر احتياط بايد ميان احکام عادتى که داشته و احکام مضطربه جمع کند و اگر چند بار بر خلاف عادت خود خونى ببيند که نه در وقت و نه در عدد مانند هم نباشند، حکم زن مضطربه را دارد.

2 ـ احکام زنهايى که در حيض داراى عادت نيستند

مسأله 464 :

مبتدئه، مضطربه و ناسيه، به محض ديدن خونى که نشانه‌هاى حيض را دارد، بايد عبادت را ترک کنند و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده ـ مثل اين که قبل از سه روز خون قطع شود و يا نشانه‌هاى حيض را از دست بدهد ـ بايد عبادت‌هايى را که بجا نياورده‌اند، قضا نمايند و اگر نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد، آن را استحاضه قرار

(90)

مى‌دهند، حتى اگر تا سه روز ادامه پيدا کند.

مسأله 465 :

اگر مضطربه، مبتدئه و يا ناسيه، بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى را که داراى صفات حيض است، حيض و خونى را که داراى صفات استحاضه است، استحاضه قرار مى‌دهد، به شرط آن که اوّلاً: خون داراى صفات حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد و ثانيا: خون ديگرى با آن تعارض نکند، يعنى قبل از گذشتن ده روز از پايان خونى که داراى صفات حيض است، خون ديگرى نبيند که داراى صفات حيض بوده و مجموع آن و خون اول که داراى صفات حيض است و روزهايى که در بين آنها واقع شده، بيشتر از ده روز باشد، مثل آن که پنج روز خون سرخ يا تيره و چهار روز خون زرد و دوباره هفت روز خون سرخ يا تيره ببيند.

مسأله 466 :

اگر مضطربه، مبتدئه و يا ناسيه، بيشتر از ده روز خون ببيند و تمام آن فاقد صفات حيض باشد و يا خونى که داراى صفات حيض است کمتر از سه روز باشد، تمام آن استحاضه است.

مسأله 467 :

اگر مضطربه و يا مبتدئه، بيشتر از ده روز خون ببيند و تمام آن داراى صفات حيض باشد و يا قسمتى از آن داراى صفات حيض باشد، ولى خونى که داراى صفات حيض است بيشتر از ده روز باشد و يا خون ديگرى با آن تعارض کند، بايد در عدد روزهاى حيض به عادت خويشان خود مراجعه کند، پس اگر عادت آنان کمتر از هفت روز باشد، از ابتداى ديدن خون به اندازه عادت آنان را حيض قرار مى‌دهد و اگر عادت آنان بيشتر از هفت روز باشد، از ابتداى ديدن خون به اندازه هفت روز را حيض قرار مى‌دهد و در هر دو صورت، در اختلاف روزهاى عادت خويشان و هفت روز، بين تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع مى‌کند و اگر خويشاوندى نداشت يا شماره روزهاى عادت آنان يک اندازه نبود، بنابر احتياط واجب بايد از ابتداى ديدن خون تا هفت روز را حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد.

مسأله 468 :

اگر ناسيه بيشتر از ده روز خون ببيند و تمام آن داراى صفات حيض باشد و يا خونى که داراى صفات حيض است بيشتر از ده روز باشد و يا خون ديگرى با

(91)

آن تعارض کند، بنابر احتياط واجب بايد از ابتداى ديدن خون تا هفت روز را حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد.

احکام حائض

مسأله 469 :

چند چيز بر حائض حرام است:

اوّل: عبادت‌هايى که مانند نماز، بايد با وضو، غسل يا تيمّم بجا آورده شوند؛ ولى بجا آوردن عبادت‌هايى که وضو، غسل و تيمّم براى آنها لازم نيست ـ مانند نماز ميّت ـ مانعى ندارد. دوم: تمام چيزهايى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد. سوم: وطى در قُبُل (جلو) که هم براى مرد و هم براى زن حرام است، اگرچه به مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلکه احتياط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنه‌گاه را نيز داخل نکند و همچنين احتياط، ترک وطى در دُبُر (عقب) زن در حال حيض است؛ بلکه اگر زن راضى نباشد، در غير حال حيض نيز وطى در دُبُر زن جايز نيست.

مسأله 470 :

جماع کردن در روزهايى هم که حيض زن قطعى نيست ولى شرعا بايد آن را حيض قرار دهد حرام است، پس زنى که بيشتر از ده روز خون مى‌بيند و بايد به دستورى که گفته شد روزهاى عادت خود را طبق روزهاى عادت خويشان خود حيض قرار دهد، شوهرش نمى‌تواند در آن روزها با او نزديکى نمايد.

مسأله 471 :

اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فورا از او جدا شود.

مسأله 472 :

اگر زن بگويد: «حيض هستم» يا «از حيض پاک شده‌ام»، بايد حرف او را قبول کرد.

مسأله 473 :

براى جماع با زن حائض کفاره واجب نمى‌شود، اگرچه دادن کفاره بر مرد مستحب است.

مسأله 474 :

اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن از روى علم و عمد با زن خود جماع کند، مستحب است هجده نخود طلا کفاره به فقير بدهد، و اگر در قسمت دوم جماع کند، نُه نخود، و اگر در قسمت سوم جماع

(92)

کند، چهار نخود و نيم بدهد؛ مثلاً زنى که شش روز خون حيض مى‌بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اوّل و دوم با او جماع کند، هيجده نخود طلا و در شب يا روز سوم و چهارم نُه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم چهار نخود و نيم طلا مى‌دهد.

مسأله 475 :

اگر کسى هم در قسمت اوّل و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم دوران حيض با زن خود جماع کند، مستحب است هر سه کفاره را که روى هم سى و يک نخود و نيم مى‌شود بدهد.

مسأله 476 :

کسى که نمى‌تواند کفاره مذکور را بدهد، بهتر آن است که صدقه‌اى به فقير بدهد و اگر نمى‌تواند صدقه بدهد، استغفار کند و هر وقت توانست کفاره بدهد.

مسأله 477 :

طلاق دادن زن در حال حيض به تفصيلى که در کتاب طلاق گفته مى‌شود، باطل است.

مسأله 478 :

اگر زن در بين نماز يا روزه حائض شود، نماز يا روزه او باطل است.

مسأله 479 :

اگر زن در بين نماز شک کند که حائض شده يا نه، نماز او صحيح است، ولى اگر بعد از نماز بفهمد که در بين نماز حائض شده، نمازى که خوانده باطل است.

مسأله 480 :

بعد از آن که زن از خون حيض پاک شد، واجب است براى نماز و اعمال ديگرى که بايد با وضو، غسل يا تيمّم بجا آورده شوند، غسل کند ولى احتياطا اين غسل کفايت از وضو نمى‌کند و بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو نيز بگيرد و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.

مسأله 481 :

اگر حائض، جُنب باشد و هنگامى که پاک مى‌شود غسل جنابت را انجام دهد، لازم نيست براى حيض نيز جداگانه غسل نمايد، هر چند خوب است در غسل خود هر دو را نيّت کند و اين غسل کفايت از وضو مى‌کند؛ پس براى انجام عباداتى مانند نماز که طهارت در آنها شرط است، لازم نيست وضو بگيرد.

مسأله 482 :

بعد از آن که زن از خون حيض پاک شد، اگرچه غسل نکرده باشد، طلاق او صحيح است، ولى احتياط واجب آن است که همسرش پيش از غسل از جماع با

(93)

او خوددارى نمايد و همچنين بنابر احتياط بايد از قرائت سوره‌هاى سجده‌دار و توقف در مساجد و قرار دادن چيزى در آنها پيش از غسل خوددارى نمايد و بايد از بقيه اعمالى هم که بر حائض حرام است تا غسل نکرده اجتناب کند.

مسأله 483 :

اگر آب براى وضو و غسل کافى نباشد و به اندازه‌اى باشد که بتواند يا غسل کند و يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد غسل کند و به عوض وضو تيمّم نمايد و اگر فقط براى وضو کافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و به عوض غسل تيمّم نمايد و اگر براى هيچ يک از آنها آب نداشته باشد، بايد يک تيمّم به عوض غسل به جا آورد و بنابر احتياط تيمّم ديگرى به عوض وضو نيز انجام دهد.

مسأله 484 :

نمازهاى واجب روزانه که زن در حال حيض نمى‌خواند، قضا ندارند، ولى روزه‌هاى واجب را بايد قضا نمايد.

مسأله 485 :

هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مى‌شود، بايد فورا نماز بخواند.

مسأله 486 :

اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجباتِ يک نماز بگذرد و حائض شود، بنابر احتياط قضاى آن نماز بر او واجب است، ولى در تند خواندن و کُنْد خواندن و چيزهاى ديگر، بايد حال خود را ملاحظه بکند؛ مثلاً زنى که مسافر نيست اگر در اوّل ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى‌شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستورى که گفته شد از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود و براى کسى که مسافر است، گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافى است و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايطى را که دارا نيست بنمايد؛ پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يک نماز وقت بگذرد و حائض شود، قضا واجب است و گرنه واجب نيست.

مسأله 487 :

اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز، مانند تهيه کردن لباس يا آب کشيدن آن و خواندن يک رکعت نماز (يعنى تا پايان ذکر سجده دوم از رکعت اول) يا بيشتر از يک رکعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند، بايد قضاى آن را بجا آورد و اگر فقط به اندازه خواندن

(94)

يک رکعت نماز با طهارت وقت داشته باشد، ولى براى بقيه مقدمات مانند تهيه کردن و يا آب کشيدن لباس و مانند آن وقت نداشته باشد، احتياط واجب آن است که در اين صورت نيز قضاى آن نماز را بجا آورد.

مسأله 488 :

اگر زنى که از خون حيض پاک شده به اندازه غسل و وضو وقت نداشته باشد، ولى بتواند با تيمّم يک رکعت از نماز را در وقت بخواند، احتياط مستحب آن است که نماز را با تيمم بخواند و اگر گذشته از تنگى وقت، تکليفش تيمّم باشد ـ مثل آن که آب براى او ضرر داشته باشد ـ بايد تيمّم کند و آن نماز را بخواند.

مسأله 489 :

اگر زن حائض بعد از پاک شدن شک کند که براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.

مسأله 490 :

اگر به گمان اين که به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يک رکعت وقت ندارد، نماز نخواند و بعد بفهمد که وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.

مسأله 491 :

اگر زن پيش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نيست، بايد براى عبادت‌هاى خود غسل کند، اگرچه گمان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى‌بيند، ولى اگر يقين يا اطمينان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى‌بيند، بايد فعلاً در ايام پاکى به وظيفه حائض عمل نمايد.

مسأله 492 :

اگر زن پيش از ده روز پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون باشد، مقدارى پنبه داخل فرج مى‌نمايد و کمى صبر مى‌کند و بيرون مى‌آورد، پس اگر پاک بود غسل مى‌کند و عبادت‌هاى خود را بجا مى‌آورد و اگر آلوده به خون داراى صفات حيض بود، چنانچه در حيض عادت نداشته باشد يا عادت او ده روز باشد، بايد صبر کند که اگر پيش از ده روز پاک شد، غسل کند و اگر در پايان ده روز پاک شد يا خون او از ده روز گذشت، آخر روز دهم غسل نمايد و اگر عادتش کمتر از ده روز باشد، در صورتى که بداند پيش از تمام شدن ده روز يا در پايان ده روز پاک مى‌شود، نبايد غسل کند و اگر احتمال دهد که خون او از ده روز بگذرد، احتياط واجب آن است که تا دو روز عبادت را ترک کند و بعد از آن تا تکميل ده روز اعمالى را که بر حائض حرام است ترک کند و اعمال مستحاضه را

(95)

انجام دهد؛ پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا در پايان ده روز از خون پاک شد، تمام آن مدّت حيض است و اگر از ده روز گذشت، بايد عادت خود را حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد و عبادت‌هايى را که بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا نمايد و اگر پنبه‌اى که داخل مى‌کند آلوده به آب زرد رنگى شود، چنانچه در روزهاى عادتش باشد، مانند آلودگى به خون حيض است و احکامى که گذشت بر آن جارى است وگرنه استحاضه مى‌باشد.

مسأله 493 :

اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نکند و بعد بفهمد که حيض نبوده است، بايد نماز و روزه‌اى را که در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد و اگر چند روز به گمان اين که حيض نيست عبادت کند و بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه در آن روزها روزه واجب گرفته، بايد آن را قضا نمايد.

مسأله 494 :

مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و اگر نمى‌تواند وضو بگيرد، به اميد درک ثواب تيمّم نمايد و در جاى نماز خويش رو به قبله بنشيند و مشغول قرائت قرآن، ذکر، دعا و صلوات شود، اگرچه در غير اين اوقات، خواندن قرآن بر حائض مکروه است.

مسأله 495 :

خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه و بين خطهاى قرآن و نيز خضاب کردن به حنا و مانند آن براى حائض مکروه است.

مسأله 496 :

غسل‌هاى مستحبى مثل غسل جمعه، غسل احرام، غسل توبه و غير آن و همچنين وضوهاى مستحبى، براى حائض نيز مستحب است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS