طلاق خلع
مسأله 2544 :
طلاق زني را که به شوهرش مايل نيست وکراهت شديد از او دارد ومهر يا مال ديگر خود را به او ميبخشد که طلاقش دهد، طلاق خلعگويند.
مسأله 2545 :
اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد ميگويد: «زَوْجَتي فاطِمَةُ خَلَعْتُها يا خالَعْتُها عَلي مابَذَلَتْ هِيَ طالِقٌ يا بگويد فاطِمَة مُخْتَلَعَةٌ هِيَ طالِقٌ» يعني زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها شد.
مسأله 2546 :
اگر زني کسي را وکيل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد وشوهر همان کس را وکيل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمّد واسم زن فاطمه باشد وکيل، صيغه طلاق را اين طور ميخواند: «عَنْ مُوَکِّلَتي فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِّلي مُحَمَّدٍ لِيَخْلَعَها عَلَيْه»، پس از آن بدون فاصله ميگويد: «زَوْجَةُ مُوَکِّلي خَلَعْتُها يا خالَعْتُها عَلي مابَذَلَتْ هِيَ طالِق» و اگر زني کسي را وکيل کند که غير از مهر چيز ديگري را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکيل بايد به جاي کلمه (مهرها) آن چيز را بگويد مثلاً اگر صد تومان داده، بايد بگويد: «بذلت مأة تومان».