نصاب نقره
مسأله 1970 :
نقره دو نصاب دارد: نصاب اوّل آن، 105 مثقال معمولي است که اگر نقره به 105 مثقال برسد و شرايط ديگر را هم که گفته خواهد شد داشته باشد انسان بايد چهل يک (5 / 2 %) آن را که 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زکات بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زکات آن واجب نيست. و نصاب دوّم آن، 21 مثقال است يعني اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام 126 مثقال را به طوري که گفته شد بدهد و اگر کمتر از 21 مثقال اضافه شود فقط بايد زکات 105 مثقال آن را بدهد و زيادي آن زکات ندارد و همچنين است هر چه بالا رود، يعني اگر 21 مثقال ديگر اضافه شود بايد زکات تمام آنها را بدهد، و اگر کمتر اضافه شود مقداري که اضافه شده و کمتر از 21 مثقال است زکات ندارد. بنابر اين اگر انسان چهل يک (5 / 2 %) هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زکاتي را که بر او واجب بوده داده و گاهي هم بيشتر از مقدار واجب داده است مثلا کسيکه 110 مثقال نقره دارد، اگر چهل يک (5 / 2 %) آن را بدهد، زکات 105 مثقال آن را که واجب بوده داده و مقداري هم براي 5 مثقال آن داده که واجب نبوده است.
مسأله 1971 :
کسي که طلا يا نقره او باندازه نصاب است، اگر چه زکات آن را داده باشد، تا وقتي از نصاب اوّل کم نشده، همه ساله بايد زکات آن را بدهد.
مسأله 1972 :
زکات طلا و نقره در صورتي واجب مي شود که آن را سکه زده باشند و معامله با آن رايج باشد و اگر سکه آن از بين هم رفته باشد بايد زکات آن را بدهند.
مسأله 1973 :
طلا و نقره سکه داري که زنها براي زينت بکار مي برند در صورتي که معامله با آن رايج باشد، يعني مثل پول با آن معامله شود، بنابر احتياط زکات آن واجب است. ولي اگر معامله با آن رايج نباشد، زکات آن واجب نيست.
مسأله 1974 :
کسي که طلا و نقره دارد، اگر هيچ کدام آنها باندازه نصاب اوّل نباشد مثلا 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشد، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1975 :
زکات طلا و نقره در صورتي واجب مي شود که انسان يازده ماه مالک مقدار نصاب باشد و اگر در بين يازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اوّل کمتر شود، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1976 :
اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اي را که دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد يا آنها را آب کند، زکات بر او واجب نيست، ولي اگر براي فرار از دادن زکات آنها را تبديل کند، احتياط مستحب آن است که زکات را بدهد.
مسأله 1977 :
اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب کند، بايد زکات آنها را بدهد، و چنانچه بواسطه آب کردن، وزن يا قيمت آنها کم شود، بايد زکاتي را که پيش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسأله 1978 :
اگر طلا و نقره اي که دارد خوب و بد داشته باشد، ميتواند زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد ولي بهتر است زکات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
مسأله 1979 :
طلا و نقره اي که بيشتر از اندازه معمولي فلز ديگري دارد، اگر خالص آن باندازه نصاب که مقدار آن گفته شد، برسد انسان بايد زکات آن را بدهد، و همچنين پول طلا و نقره اي که بيشتر از اندازهمعمولي فلز ديگر دارد اگر به آن پول طلا و نقره بگويند در صورتي که بحدّ نصاب برسد زکاتش بنابر احتياط، واجب است هر چند خالصش بحدّ نصاب نرسد. و چنانچه شک دارد که خالص آن باندازه نصاب هست يا نه، بنابر احتياط واجب بايد بوسيله آب کردن يا از راه ديگر خالص آن را معلوم کند يا بمقداري زکات بپردازد تا يقين کند برئ الذّمه شده است و مقدار لازم را پرداخته است.
مسأله 1980 :
اگر طلا و نقره اي که دارد بمقدار معمول فلزّ ديگر با آن مخلوط باشد، نمي تواند زکات آن را از طلا و نقره اي بدهد که بيشتر از معمول فلزّ ديگر دارد ولي اگر بقدري بدهد که يقين کند طلا و نقره خالصي که در آن هست باندازه زکاتي مي باشد که بر او واجب است، اشکال ندارد.