احکام دفن
مسأله 649 :
واجب است ميّت را به گونهاى در زمين دفن کنند که بوى او بيرون نيايد و درندگان نيز نتوانند بدن او را بيرون آورند و در صورتى که ترس از درنده و نزديک شدن
(122)
انسانى که از بوى ميّت اذيت شود در بين نباشد، عنوان دفن در زمين کافى است، اگرچه احتياط مستحب آن است که گودى قبر به همان اندازه مذکور در بالا باشد و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بيرون آورد، بايد قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
مسأله 650 :
اگر دفن ميّت در زمين ممکن نباشد، بايد او را به جاى دفن، در بنا يا تابوت بگذارند.
مسأله 651 :
ميّت را بايد در قبر به پهلوى راست به گونهاى بخوابانند که جلوى بدن او به طرف قبله باشد.
مسأله 652 :
اگر کسى در کشتى بميرد، چنانچه جسد او فاسد نشود و بودن او در کشتى نيز مانعى نداشته باشد، بايد صبر کنند تا به خشکى برسند و او را در زمين دفن کنند وگرنه بايد او را در کشتى غسل بدهند و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز ميّت، چيز سنگينى به پاى او ببندند و به دريا بيندازند يا او را در خمره گذاشته و در آن را ببندند و به دريا بيندازند.
مسأله 653 :
اگر بترسند که دشمن، قبر ميّت را بشکافد و بدن او را بيرون آورد و گوش يا بينى يا اعضاى ديگر او را ببرد، چنانچه ممکن باشد بايد به نحوى که در مسأله پيش گفته شد او را به دريا بيندازند.
مسأله 654 :
هزينه انداختن در دريا و هزينه محکم کردن قبر ميّت را در صورتى که لازم باشد، بايد از اصل مال ميّت بردارند.
مسأله 655 :
اگر زن کافر بميرد و بچّه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه مسلمان باشد، احتياطا بايد زن را در قبر به پهلوى چپ و پشت به قبله بخوابانند تا روى بچّه به طرف قبله باشد، بلکه اگر هنوز روح نيز به بدن طفل داخل نشده باشد، بنابر احتياط واجب بايد به همين دستور عمل کنند.
مسأله 656 :
دفن مسلمان در قبرستان کفار چنانچه اهانت به وى باشد و دفن کفار در قبرستان مسلمانان چنانچه اهانت به مسلمين باشد، جايز نيست و احتياط واجب آن است که اگر اهانت نيز نباشد، مسلمان را در قبرستان کفار و کافر را در قبرستان مسلمانان
(123)
دفن نکنند.
مسأله 657 :
اگر ناچار شوند که مسلمان را در قبرستان غير مسلمانان دفن کنند ـ مانند برخى کشورهاى غير اسلامى ـ دفن او در آنجا جايز است، مخصوصا اگر موجب اهانت بر او نباشد.
مسأله 658 :
دفن مسلمان در جايى که بىاحترامى به او باشد، مانند جايى که خاکروبه و کثافات در آن مىريزند، جايز نيست.
مسأله 659 :
ميّت را نبايد در جاى غصبى دفن کنند و دفن کردن او نيز در جايى که براى غير دفن کردن وقف شده، مثل مدارس موقوفه، جايز نيست.
مسأله 660 :
دفن ميّت در قبر مرده ديگر، اگر موجب نبش قبر شود جايز نيست.
مسأله 661 :
چيزى که از ميّت جدا مىشود، اگرچه مو، ناخن و دندان او باشد، بايد دفن شود و اگر موجب نبش نشود، احتياط واجب آن است که با خود او دفن شود و نيز دفن ناخن و دندانى که در حال حيات از انسان جدا مىشود مستحب است.
مسأله 662 :
اگر کسى در چاه بميرد و بيرون آوردن او ممکن نباشد، بايد درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند و در صورتى که چاه مال غير باشد، بايد به نحوى او را راضى کنند.
مسأله 663 :
اگر بچّه در رحم مادر بميرد و ماندن او در رحم براى مادر خطر داشته باشد، بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند، اشکال ندارد، ولى بايد شوهرش اگر اهل فن است يا زنى که اهل فن باشد و اگر ممکن نيست مرد محرمى که اهل فن باشد و اگر آن هم ممکن نشود، مرد نامحرمى که اهل فن باشد، بچّه را بيرون بياورد و در صورتى که آن نيز پيدا نشود، کسى که اهل فن نباشد، با رعايت ترتيب ذکر شده مىتواند بچّه را بيرون آورد.
مسأله 664 :
هرگاه مادر بميرد و بچّه در شکم او زنده باشد، اگرچه اميد به زنده ماندن طفل نداشته باشند، بايد به وسيله کسانى که در مسأله پيش گفته شد، به هر ترتيبى که بچّه سالم بيرون مىآيد، بچّه را بيرون آورند و دوباره آن جا را بدوزند.
(124)
مستحبّات دفن
مسأله 665 :
خوب است به اميد آن که مطلوب پروردگار باشد، قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند و ميّت را در نزديکترين قبرستان دفن نمايند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد؛ مثل آن که افراد خوب در آن جا دفن شده باشند يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آن جا بروند و نيز بهتر است جنازه را در چند مترى قبر، زمين بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزديک قبر ببرند و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر ميّت مرد است، در دفعه سوم به گونهاى او را زمين بگذارند که سر او طرف پايين قبر باشد و در دفعه چهارم او را از طرف سر وارد قبر نمايند و اگر زن است، در دفعه سوم به طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و هنگام وارد کردن زن در قبر، پارچهاى روى قبر بگيرند و نيز جنازه ميت را به آرامى از تابوت بيرون آورند و وارد قبر کنند و دعاهايى را که دستور داده شده، پيش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که ميّت را در قبر گذاشتند، گرههاى کفن را باز کنند و صورت ميّت را روى خاک بگذارند و بالشى از خاک زير سر او بسازند و پشت ميّت، خشت خام يا کلوخى بگذارند که ميّت به پشت برنگردد و پيش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست ميّت بزنند و دست چپ را با قوت بر شانه چپ ميّت بگذارند و دهان را نزديک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگويند: «اِسْمَعْ إفْهَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جاى فلان، اسم ميّت و پدر او را بگويند؛ مثلاً اگر اسم ميّت محمد و اسم پدر او على است، سه مرتبه بگويند: «اِسْمَعْ إفْهَمْ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلى» و پس از آن بگويند: «هَلْ أنْتَ عَلى الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَيهِ مِنْ شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّدا صلىاللهعليهوآلهوسلم عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَيِّدُ النَّبيّينَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلينَ وَأنَّ عَليّا عليهالسلام أميرُالْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدُ الْوَصيّينَ وَإمامٌ افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمينَ وَأنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلِىَّ بْنَ مُوسى وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلىٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ المَهْدىَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنينَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَى الْخَلْقِ أجْمَعينَ وَأئِمَّتُکَ أئِمَّةُ هُدىً بِکَ أبْرارٌ يا فُلانَ بْنَ
(125)
فُلانٍ» و به جاى فلان بن فلان، اسم ميّت و پدرش را بگويد و بعد ادامه دهد: «إذا أتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَيْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالى وَسَألاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِيِّکَ وَعَنْ دينِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فى جَوابِهِما: اللّهُ رَبّى وَمُحَمَّدٌ صلىاللهعليهوآلهوسلم نَبيّى وَالاْءسْلامُ دينى وَالْقُرْآنُ کِتابى وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتى وَأميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أبى طالِبٍ عليهالسلام إمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ الْمُجْتَبى عليهالسلام إمامى وَالْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ الْشَّهيدُ بِکَرْبَلاءِ عليهالسلام إمامى وَعَلِىٌّ زَيْنُ الْعابِدينَ عليهالسلام إمامى وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ عليهالسلام إمامى وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ عليهالسلام إمامى وَمُوسَى الْکاظِمُ عليهالسلام إمامى وَعَلِىٌّ الرِّضا عليهالسلام إمامى وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ عليهالسلام إمامى وَعَلِىٌّ الْهادى عليهالسلام إمامى وَالْحَسَنُ الْعَسْکَرىُّ عليهالسلام إمامى وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ عليهالسلام إمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ أجْمَعينَ أئِمَّتى وَسادَتى وَقادَتى وَشُفَعائى بِهِمْ أتَوَلّى وَمِنْ أعْدائِهِمْ أتَبَرَّءُ فى الدُّنْيا وَالاْآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ» و به جاى فلان بن فلان، اسم ميّت و پدرش را بگويد و سپس ادامه دهد: «أنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالى نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مَحَمَّدا صلىاللهعليهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَأنَّ عَلِىَّ بْنَ أبى طالِبٍ وَأوْلادَهُ الْمَعْصُومينَ الاَْئِمَّةَ الاْءثْنَىْ عَشَرَ نِعْمَ الاْءئِمَّةُ وَأنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلىاللهعليهوآلهوسلم حَقٌّ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکيرٍ فى الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالْنُّشُورَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْميزانَ حَقٌّ وَتَطايُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَأنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَأنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فى الْقُبُورِ» و سپس بگويد: «أ فَهِمْتَ يا فُلانُ» و به جاى فلان اسم ميّت را بگويد، و پس از آن بگويد: «ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالْقَولِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ عَرَّفَ اللّهُ بَيْنَکَ وَبَيْنَ أوْلِيائِکَ فى مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتَهِ» پس بگويد: «اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ إلَيْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهانا أللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ».
مسأله 666 :
خوب است به اميد اين که مطلوب پروردگار باشد، کسى که ميّت را در قبر مىگذارد، با طهارت و سر و پاى برهنه باشد و از طرف پاى ميّت از قبر بيرون بيايد وغير از خويشان ميّت، کسانى که حاضرند با پشت دست خاک بر قبر بريزند و بگويند «اِنّا للّهِ وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» و اگر ميّت زن باشد، کسى که با او محرم مىباشد و اگر محرمى نباشد، خويشانش او را در قبر بگذارند.
مسأله 667 :
مستحب است انسان در حال سلامتى، کفن و سِدر و کافور خود را
(126)
تهيّه کند.
مسأله 668 :
خوب است به اميد اين که مطلوب پروردگار باشد، قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند کنند و نشانهاى روى آن بگذارند که اشتباه نشود و روى قبر آب بپاشند و بعد از پاشيدن آب، کسانى که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتان را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه «اِنّا أنْزَلْناهُ» را بخوانند و براى ميّت طلب آمرزش کنند و اين دعا را بخوانند: «اَللّهُمَّ جافِ الاْءرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ إلَيْکَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْوانا وَأسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنيهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاکَ».
مسأله 669 :
مستحب است پس از رفتن کسانى که تشييع جنازه کردهاند، وَلىّ ميّت يا کسى که از طرف ولىّ اجازه دارد، دعاهايى را که دستور داده شده به ميّت تلقين کند.
مسأله 670 :
بعد از دفن ميّت، مستحب است صاحبان عزا را سرسلامتى دهند، ولى اگر مدّتى از دفن گذشته باشد که به واسطه سرسلامتى دادن، مصيبت به خاطر آنان بيايد، ترک آن بهتر است و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميّت غذا بفرستند وغذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است.
مسأله 671 :
مستحب است انسان در مرگ خويشان، مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت ميّت را ياد مىکند، «اِنّا للّهِ وَاِنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» بگويد و براى ميّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
مسأله 672 :
بنا بر احتياط واجب جايز نيست انسان در مرگ کسى صورت و بدن را بخراشد و يا موى خود را بکند و به خود لطمه بزند.
مسأله 673 :
پاره کردن يقه در مرگ کسى غير از پدر و برادر بنابر احتياط جايز نيست.
مسأله 674 :
اگر مرد در مرگ زن يا فرزند، يقه يا لباس خود را پاره کند يا اگر زن در عزاى ميّت صورت خود را به گونهاى بخراشد که خون بيايد يا موى خود را بکند، بنابر احتياط واجب بايد يک بنده آزاد کند يا ده فقير را غذا دهد و يا آنها را بپوشاند و اگر
(127)
نتواند، بايد سه روز روزه بگيرد.
مسأله 675 :
احتياط واجب آن است که در گريه بر ميّت صدا را خيلى بلند نکند.