25. احکام غَصب
غصب آن است که انسان از روى ظلم بر مال، يا حق کسى مسلط شود و اين يکى از گناهان بزرگ است که اگر کسى انجام دهد، در قيامت به عذاب سخت گرفتار مى شود. از حضرت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است که هر کسى يک وجب زمين از ديگرى غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مى اندازند.
مسأله 1972 :
اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاى ديگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند; حق آنان را غصب نموده و همچنين است اگر کسى در مسجد جائى براى خود بگيرد و ديگرى نگذارد که از آنجا استفاده نمايد.
مسأله 1973 :
چيزى را که انسان پيش طلبکار گرو مى گذارد، بايد پيش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پيش از آنکه طلب او را بدهد آن چيز را از او بگيرد، حق او را غصب کرده است.
مسأله 1974 :
مالى را که نزد کسى گرو گذاشته اند، اگر ديگرى غصب کند صاحب مال و طلبکار مى توانند چيزى را که غصب کرده از او مطالبه نمايند و چنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم در گرو است و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز، گرو مى باشد.
مسأله 1975 :
اگر انسان چيزى را غصب کند، بايد به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود، بايد عوض آن را به او بدهد.
صفحه 439
مسأله 1976 :
اگر از چيزى که غصب کرده منفعتى به دست آيد مثلاً از گوسفندى که غصب کرده بره اى پيدا شود، مال صاحب مال است و نيز کسى که مثلاً خانه اى را غصب کرده، اگرچه در آن ننشيند بايد اجاره آن را بدهد.
مسأله 1977 :
اگر از بچه يا ديوانه چيزى را غصب کند، بايد آن را به ولىّ او بدهد و اگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 1978 :
هرگاه دو نفر باهم چيزى را غصب کنند، اگر در تصرّف هر دو باشد، هرکدام ضامن تمام مال است. و اگر تلف شود و به يکى رجوع کرد و مثل و يا قيمت آن را گرفت ديگر نمى تواند به ديگرى رجوع کند.
مسأله 1979 :
اگر چيزى را که غصب کرده با چيز ديگرى مخلوط کند مثلاً گندمى را که غصب کرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است اگرچه زحمت داشته باشد، بايد جدا کند و به صاحبش برگرداند.
مسأله 1980 :
اگر ظرف طلا و نقره يا چيز ديگرى را که نگاه داشتنش مانند گوشواره جائز است غصب کند و خراب نمايد بايد تفاوت ساخت و نساخته را بدهد، و چنانچه براى اينکه تفاوت ندهد، بگويد آن را مثل اولش مى سازم مالک مجبور نيست قبول نمايد. و نيز مالک نمى تواند او را مجبور کند که آن را مثل اولش بسازد. فقط مى تواند تفاوت قيمت ساخته و نساخته را بگيرد.
مسأله 1981 :
اگر چيزى را که غصب کرده به طورى تغيير دهد که از اولش بهتر شود مثلاً طلائى را که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد و نمى تواند براى زحمتى که کشيده مزد بگيرد بلکه بدون اجازه مالک حق ندارد آن را به صورت اولش درآورد. و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اولش کند، بنابراحتياط لازم بايد تفاوت ساخته و نساخته را بدهد خواه کمتر از مزد ساختن باشد يا بيشتر.
مسأله 1982 :
اگر چيزى را که غصب کرده به طورى تغيير دهد که از اولش بهتر شود، و صاحب مال براى غرض خاصى بگويد بايد آن را به صورت اول درآورى واجب است آن را به
صفحه 440
صورت اولش درآورد و چنانچه قيمت آن به واسطه تغيير دادن از اولش کمتر شود، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد.
مسأله 1983 :
اگر در زمينى که غصب کرده زراعت کند، يا درخت بنشاند، زراعت و درخت و ميوه آن مال خود اوست. و چنانچه صاحب زمين راضى نباشد که زراعت و درخت در زمين بماند، کسى که غصب کرده بايد فوراً زراعت يا درخت خود را اگرچه ضرر نمايد از زمين بکند و نيز بايد اجاره زمين را در مدتى که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد و خرابى هائى را که در زمين پيدا شده، درست کند مثلاً جاى درخت ها را پر نمايد. و اگر به واسطه اينها قيمت زمين از اولش کمتر شود، بايد تفاوت آن را هم بدهد. و نمى تواند صاحب زمين را مجبور کند که زمين را به او بفروشد; يا اجاره دهد. و نيز صاحب زمين نمى تواند او را مجبور کند که درخت يا زراعت را به او بفروشد.
مسأله 1984 :
اگر صاحب زمين راضى شود که زراعت و درخت در زمين او بماند، کسى که آن را غصب کرده، مى تواند آن را بپذيرد ولى بايد اجاره آن زمين را از وقتى که غصب کرده تا وقتى که صاحب زمين راضى شده بدهد.
مسأله 1985 :
اگر چيزى را که غصب کرده از بين برود، در صورتى که مثل گاو و گوسفند و فرش هاى دست بافت باشد بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق کرده باشد، بايد قيمت روزى را که ادا مى کند بدهد.
مسأله 1986 :
اگر چيزى را که غصب کرده و از بين رفته مانند گندم و جو و فرش هاى ماشينى، انواع پارچه ها و ظرف هائى که با کارخانه ها درست مى شود که معمولاً مثل آن فراوان است باشد بايد مثل همان چيزى را که غصب کرده بدهد ولى چيزى را که مى دهد بايد خصوصياتش مثل چيزى باشدکه آن را غصب کرده و از بين رفته است.
مسأله 1987 :
اگر چيزى مثل گوسفند غصب نمايد و از مدتى که پيش او بوده مثلاً چاق شود سپس تلف گردد بايد علاوه بر قيمت گوسفند، قيمت چاقى را نيز بدهد.
مسأله 1988 :
اگر چيزى را که غصب کرده ديگرى از او غصب نمايد و از بين برود،
صفحه 441
صاحب مال مى تواند عوض آن را از هر کدام آنان بگيرد.
مسأله 1989 :
اگر چيزى را که مى فروشند يکى از شرط هاى معامله در آن نباشد مثلاً چيزى را که بايد با وزن خريد و فروش کنند بدون وزن معامله نمايند، معامله باطل است. و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله راضى باشند که در مال يکديگر تصرف کنند اشکال ندارد وگرنه چيزى را که از يکديگر گرفته اند مثل مال غصبى است و بايد آن را به هم برگردانند. و در صورتى که مال هر يک در دست ديگرى تلف شود، چه بداند معامله باطل است چه نداند; بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 1990 :
هر گاه مالى را از فروشنده بگيرد که آن را ببيند تا اگر پسنديد بخرد، در صورتى که آن مال تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.
صفحه 442