احکام غصب
غصب آن است که انسان از روي ظلم، بر مال يا حق کسي مسلط شود و اين يکي از گناهان بزرگ است، که اگر کسي انجام دهد، در قيامت به عذاب سخت گرفتار مي شود. از حضرت پيغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) روايت شده است که هر کس يک وجب زمين از ديگري غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مي اندازند.
مسأله 2693 :
اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاي ديگري که براي عموم ساخته شده استفاده کنند، حق آنان را غصب نموده، و همچنين است اگر جايي را در مسجد که قبلا ديگري به آن پيشي گرفته است تصرف کند.
مسأله 2694 :
چيزي را که انسان پيش طلبکار "رهن" يا "وثيقه" مي گذارد، بايد پيش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پيش از آن که طلب او را بدهد آن چيز را بدون رضايت از او بگيرد، حق او را غصب کرده است.
مسأله 2695 :
مالي را که نزد کسي "رهن" يا "وثيقه" گذاشته اند، اگر ديگري غصب کند صاحب مال و طلبکار مي توانند چيزي را که غصب کرده از او مطالبه نمايند و چنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم رهن است، و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز رهن مي باشد.
مسأله 2696 :
اگر انسان چيزي را غصب کند، بايد به صاحبش برگرداند، و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد.
مسأله 2697 :
اگر از چيزي که غصب کرده منفعتي به دست آيد مثلا از گوسفندي که غصب کرده، بره اي پيدا شود، مال صاحب مال است و نيز کسي که مثلا خانه اي را غصب کرده، اگر چه در آن ننشيند بايد اجاره آن را بدهد.
مسأله 2698 :
اگر از دست بچه يا ديوانه چيزي را که مال آنها است غصب کند، بايد آن را به ولي او بدهد و اگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد. و اگر بدست آن بچّه يا ديوانه بدهد و از بين برود ضامن است.
مسأله 2699 :
هر گاه دو نفر با هم چيزي را غصب کنند، اگر چه هر يک بتنهايي مي توانسته اند آن را غصب نمايند، هر کدام آنان به نسبت استيلايي که پيدا کرده ضامن آن است. ولي چنانچه هر کدام از آنان استيلاي کامل بر آن چيز داشته باشد بطوريکه هر گونه تصرّفي بتواند در آن انجام دهد در اينصورت بعيد نيست هر کدام ضامن همه آن چيز باشند.
مسأله 2700 :
اگر چيزي را که غصب کرده با چيز ديگري مخلوط کند مثلا گندمي را که غصب کرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است اگر چه زحمت داشته باشد، بايد جدا کند و به صاحبش برگرداند.
مسأله 2701 :
اگر گوشواره يا چيز ديگري را غصب کند و خراب نمايد بايد آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد و در صورتي که مزد ساختن کمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد تفاوت قيمت را هم بايد بدهد، و چنانچه براي اين که مزد ندهد، بگويد آن را مثل اولش مي سازم مالک مجبور نيست قبول نمايد و نيز مالک نمي تواند او را مجبور کند که آن را مثل اولش بسازد.
مسأله 2702 :
اگر چيزي را که غصب کرده بطوري تغيير دهد که از اولش بهتر شود مثلا طلايي را که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد و نمي تواند براي زحمتي که کشيده مزد بگيرد بلکه بدون اجازه مالک حق ندارد آن را به صورت اولش درآورد. و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اولش کند، بايد مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد و در صورتي که مزد ساختن کمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد تفاوت قيمت را هم بايد بدهد.
مسأله 2703 :
اگر چيزي را که غصب کرده بطوري تغيير دهد که از اولش بهتر شود، و صاحب مال بگويد بايد آن را به صورت اول در آوري واجب است آن را به صورت اولش درآورد، و چنانچه قيمت آن بواسطه تغيير دادن از اولش کمتر شود، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلايي را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد بايد به صورت اولش درآوري، در صورتي که بعد از آب کردن قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن کمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد.
مسأله 2704 :
اگر در زميني که غصب کرده با بذر و نهال خود زراعت کند، يا درخت بنشاند زراعت و درخت و ميوه آن مال خود او است و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد که زراعت و درخت در زمين بماند، کسي که غصب کرده بايد فوراً زراعت يا درخت خود را اگر چه ضرر نمايد از زمين بکند، و نيز بايد اجاره زمين را در مدّتي که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد و خرابيهايي را که در زمين پيدا شده، درست کند مثلا جاي درختها را پُر نمايد. و اگر بواسطه اينها قيمت زمين از اولش کمتر شود، بايد تفاوت آن را هم بدهد و نمي تواند صاحب زمين را مجبور کند که زمين را به او بفروشد، يا اجاره دهد. و نيز صاحب زمين نمي تواند او را مجبور کند که درخت يا زراعت را به او بفروشد.
مسأله 2705 :
اگر صاحب زمين راضي شود که زراعت و درخت در زمين او بماند، کسي که آن را غصب کرده، لازم نيست درخت و زراعت را بکند ولي بايد اجاره آن زمين را از وقتي که غصب کرده تا وقتي که صاحب زمين راضي شده بدهد.
مسأله 2706 :
اگر چيزي را که غصب کرده از بين برود، در صورتي که مثل گاو و گوسفند باشد که افراد آن يکنواخت و مثل هم نيستند بلکه به واسطه خصوصيات مختلف معمولا قيمت آنها تفاوت دارد بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق کرده باشد، بايد قيمت روزي را که مي خواهد بپردازد بدهد و احتياط مستحب آن است که بالاترين قيمت از روز غصب تا روز پرداخت را بدهد.
مسأله 2707 :
اگر چيزي را که غصب کرده و از بين رفته مانند فرش هاي ماشيني، ظروف و کتاب و مانند اينها که معمولا مثل آن فراوان است باشد بايد مثل همان چيزي را که غصب کرده بدهد، ولي چيزي را که مي دهد بايد خصوصياتش مثل چيزي باشد که آن را غصب کرده و از بين رفته است.
مسأله 2708 :
اگر چيزي را که مثل گوسفند قيمت افراد آن با هم فرق دارد غصب نمايد و از بين برود، چنانچه قيمت بازار آن فرق نکرده باشد ولي در مدتي که پيش او بوده مثلا چاق شده باشد، بايد قيمت زماني که چاق بوده بدهد.
مسأله 2709 :
اگر شخص ديگري چيزي را که او غصب کرده از او غصب نمايد و از بين برود، صاحب مال مي تواند عوض آن را از هر کدام از آنان بگيرد يا از هر کدام آنان مقداري از عوض آنرا مطالبه نمايد و اگر از اوّلي بگيرد، مي تواند اوّلي از دوّمي مطالبه کند ولي اگر از دوّمي بگيرد او نمي تواند آنچه را که داده از اوّلي مطالبه کند.
مسأله 2710 :
اگر چيزي را که مي فروشند يکي از شرطهاي معامله در آن نباشد مثلا چيزي را که بايد با وزن خريد و فروش کنند، بدون وزن معامله نمايند، معامله باطل است، و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله، راضي باشند که در مال يکديگر تصرف کنند اشکال ندارد و گر نه چيزي را که از يکديگر گرفته اند مثل مال غصبي است و بايد آن را به هم برگردانند. و در صورتي که مال هر يک در دست ديگري تلف شود، چه بداند معامله باطل است چه نداند، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2711 :
هر گاه مالي را از فروشنده بگيرد که آن را ببيند يا مدتي نزد خود نگهدارد تا اگر پسنديد بخرد، در صورتي که آن مال تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.