1 - منفعت کسب
مسأله 1753 :
هر گاه انسان از تجارت يا صنعت ، يا کسبهاى ديگر مالى بدست آورد ، اگر چه مثلا نماز وروزه ميتى را بجا آورد واز اجرت آن مالى تهيه کند چنانچه از مخارج سال خود او وعيالاتش زياد بيايد ، بايد خمس يعنى پنج يک آن را به دستورى که بعدا گفته مى شود بدهد .
مسأله 1754 :
اگر از غير کسب ، مالى بدست آورد ، مثلا چيزى به او ببخشند ، واجب است خمس آن را هم بدهد اگر از مخارج سالش زياد بيايد .
مسأله 1755 :
مهرى را که زن مى گيرد خمس دارد اگر از مخارج سال زياد باشد ، وهمچنين ارثى که به انسان مى رسد از کسى که انسان گمان ارث بردن از او را ندارد ، بلى اگر ارث از کسى برسد که گمان ارث بردن از او را دارد خمس ندارد .
مسأله 1756 :
اگر مالى به ارث به او برسد وبداند کسى که اين مال از او به ارث رسيده خمس آن را نداده ، بايد خمس آن را بدهد ، ونيز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولى انسان بداند کسى که آن مال از او به ارث رسيده ، خمس بدهکار است ، بايد خمس را از مال او بدهد .
مسأله 1757 :
اگر به واسطه قناعت کردن چيزى از مخارج سال انسان زياد بيايد ، بايد خمس آن را بدهد .
مسأله 1758 :
کسى که ديگرى مخارج او را مى دهد ، بايد خمس تمام مالى را که بدست مى آورد بدهد . / صفحة 302 /
مسأله 1759 :
اگر ملکى را بر افراد معينى مثلا بر اولاد خود وقف نمايد ، چنانچه در آن ملک زراعت ودرختکارى کنند واز آن چيزى بدست آورند واز مخارج سال آنها زياد بيايد ، بايد خمس آن را بدهند ، بلکه اگر ي ور ديگرى هم از ملک نفع ببرند مثلا اجاره آن را بگيرند ، بايد خمس مقدارى را که از مخارج سالشان زاياد مى آيد بدهند .
مسأله 1760 :
اگر مالى را که فقير بابت خمس وزکوه وصدقه مستحبى گرفته از مخارج سالش زياد بيايد ، واجب است خمس آن را بدهد ، ونيز اگر از مالى که به او داده اند منفعتى ببرد مثلا از درختى که بابت خمس به او داده اند ميوه اى بدست آورد واز مخارج سالش زياد بيايد ، بايد خمس آن را بدهد .
مسأله 1761 :
اگر با عين پول خمس نداده جنسى را بخرد يعنى بفروشند ، بگويد اين جنس را به اين پول مى خرم چنانچه بنا دارد ولو از پول ديگر خمس بدهد بلکه مردد هم باشد در خمس دادن ، معامله صحيح است وخمس متعلق مى شود به آنچه خريده واگر بنا دارد خمس ندهند چنانچه حاکم شرع معامله پنج يک آن را اجازه بدهد ، معامله آن مقدار صحيح است . وانسان بايد پنج يک جنسى را که خريده به حاکم شرع بدهد واگر اجازه ندهد ، معامله آن مقدار باطل است . پس اگر پولى را که فروشنده گرفته از بين نرفته حاکم شرع خمس همان پول را مى گيرد واگر از بين رفته عوض خمس را از فروشنده يا خريدار مطالبه مى کند .
مسأله 1762 :
اگر جنسى را بخرد وبعد از معامله قيمت آن را از پول خمس نداده بدهد ، معامله اى که کرده صحيح است واگر بنا دارد خمس بدهد يا مردد باشد آن پول به تمامه مال فروشنده است وخمس به ذمه خريدار تعالق مى گيرد ، واگر بنا دارد خمس ندهد چون از پولى که خمس در آن است بفروشنده داده ، به مقدار پنج يک همان را مى گيرد واگر از بين رفته عوض آن را از خريدار يا فروشنده مطالبه مى کند / صفحة 303 /
مسأله 1763 :
اگر مالى را که خمس آن داده نشده بخرد ، اگر فروشنده بناى خمس ندادن را ندارد والا چنانچه حاکم شرع معامله پنج يک آن را اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است وحاکم شرع مى تواند پنج يک آن مال را بگيرد . واگر اجازه بدهد معامله صحيح است . وخريدار بايد پنج يک پول آن را به حاکم شرع بدهد ، واگر به فروشنده داده مى تواند از او پس بگيرد .
مسأله 1764 :
اگر چيزى را که خمس آن داده نشده به کسى ببخشند ، پنج يک آن چيز ، مال او نمى شود ودر صورتى که بخشنده بنا دارد خمس ندهد والا مال او مى شود وخمس به ذمه بخشنده تعالق مى گيرد .
مسأله 1765 :
اگر از کافر يا کسى که به دادن خمس عقيده ندارد ، مالى بدست انسان آيد ، واجب نيست خمس آن را بدهد .
مسأله 1766 :
تاجر وکاسب وصنعتگر ومانند اينها از وقتى که منفعت مى برند يک سال که بگذرد ، بايد خمس آنچه را که از خرج سالش زياد مى آيد بدهند وکسى که شغلش کاسبى نيست ، اگر اتفاقا منفعتى ببرد ، بعد از آنکه يکسال از موقعى که فائده برده بگذرد بايد خمس مقدارى را که از خرج سالش زياد آمده بدهد .
مسأله 1767 :
انسان مى تواند در بين سال هر وقت منفعتى به دستش آيد خمس آن را بدهد ، وجايز است دادن خمس را تاآخر سال تأخير بيندازد ، واگر براى دادن خمس سال شمسى قرار دهد ، مانعى ندارد .
مسأله 1768 :
کسى که مانند تاجر وکاسب بايد براى دادن خمس ، سال قرار دهد اگر منفعتى بدست آورد ودر بين سال بميرد ، بايد مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند وخمس باقيمانده را بدهند .
مسأله 1769 :
اگر قيمت جنسى که براى تجارت خريده بالا رود ، وآن را نفروشد ودر بين سال قيمتش پايين آيد ، خمس مقدارى که بالا رفته بر او واجب نيست . / صفحة 304 /
مسأله 1770 :
اگر قيمت جنسى که براى تجارت خريده بالا رود وبه اميد اينکه قيمت آن بالاتر رود ، تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد وقيمتش پايين آيد تنزل قيمت بعد از تمام شدن شال باشد خمس مقدارى که بالاتر رفته واجب است در صورتى که تقصير در اداء خمس کرده باشد والا واجب نيست .
مسأله 1771 :
اگر غير مال التجاره مالى داشته باشد که خمسش را داده يا خمس ندارد مثلا ارث به او رسيده ، چنانچه قيمتش بالا رو د ، مقدارى که بر قيمتش اضافه شده ، خمس دارد . وهمچنين قيمتش اگر مثلا درختى که خريده ميوه بياورد ، يا گوسفند چاق شود ، بايد خمس آن را بدهد .
مسأله 1772 :
اگر باغى احداث کند براى آنکه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد بايد خمس ميوه ونمو درختها وزيادى قيمت باغ را بدهد ولى اگر قصدش اين باشد که از ميوه آن استفاده کند ، فقط بايد خمس ميوه ونمو درختها را بدهد .
مسأله 1773 :
اگر درخت بيد وچنار ومانند اينها را بکارد در هر سال زيادى او را بايد خمسش را بدهد . وهمچنين اگر مثلا از شاخه هاى آن که معمولا هر سال مى برند استفاده اى ببرد وبه تنهايى يا با منفعتهاى ديگر کسبش از مخارج سال او زياد ، در آخر هر سال بايد خمس آن را بدهد .
مسأله 1774 :
کسى که چند رشته کسب دارد مثلا اجاره ملک مى گيرد وخريد وفور وزراعت هم مى کند بايد خمس انچه را در آخر سال از مخارج او زياد مى آيد بدهد . وچنانچه از يک رشته نفع ببرد واز رشته ديگر ضرر کند وتمام رأس المال يا بعض او تلف شود چنانچه نفعى که برده به مقدار ضرر وسرمايه يا کمتر باشد خمس نفعى که برده واجب نيست ، واگر زيادتر باشد در مقدار زايد بعد از کم کردن مخارج سال - خمس واجب است .
مسأله 1775 :
خرجهايى را که انسان براى بدست آوردن فائده مى کند مانند دلالى وحماليمى تواند جزء مخارج حساب نمايد . / صفحة 305 /
مسأله 1776 :
آنچه از منافع کسب در بين سال به مصرف خوراک وپوشاک واثاثيه وخريد منزل وعروسى وجهيزيه دختر وزارت ومانند اينها مى رساند در صورتى که از شأن او زياد نباشد وزياده روى هم نکرده باشد ، خمس ندارد .
مسأله 1777 :
مالى را که انسان به مصرف نذر وکفاره مى رساند ، جزء مخارج ساليانه است . ونيز مالى را که به کسى مى بخشد يا جايزه مى دهد ، در صورتى که از شإن او زياد نباشد ، از مخارج ساليانه حساب مى شود .
مسأله 1778 :
اگر انسان در شهرى باشد که معمولا هر سال مقدارى از جهيزيه دختر را تهيه مى کنند ، چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه بخرد ، خمس آن را نبايد بدهد واگر از منافع آن سال در سال بعد جهيزيه تهيه نمايد ، بايد خمس آن را بدهد .
مسأله 1779 :
مالى را که خرج سفر حج مى کند ، از مخارج سالى حساب مى شود که در آن سال خرج کرده واگر سفر او تا مقدارى از سال بعد طول بکشد آنچه در سال بعد مصرف مى شود جزء مؤنه سال بعد حساب مى شود .
مسأله 1780 :
کسى که از کسب وتجارت فائده اى برده ، اگر مال ديگرى هم دارد که خمس آن واجب نيست مى تواند مخارج سال خود را فقط از فائده کسب حساب کند .
مسأله 1781 :
اگر آذوقه اى که براى مصرف سالش خريده ، در اخر سال زياد بيايد ، بايد خمس آن را بدهد وچنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد ، در صورتى که قيمتش از وقتى که خريده زياد شده باشد بايد قيمت آخر سال را حساب کند .
مسأله 1782 :
اگر از منفعت کسب پيش از دادن خمس اثاثيه اى براى منزل بخرد هر وقت احتياجش از آن بر طرف شد واجب است که خمس آن را بدهد . و همجنين است زيور آلات زنانه ، اگر وقت زينت کردن زن به آنها گذشته باشد . / صفحة 306 /
مسأله 1783 :
اگر در يکسال منفعتى نبرد نمى تواند مخارج آن سال را از منفعتى که در سال بعد مى برد کسر نمايد .
مسأله 1784 :
اگر در اول سال منفعتى نبرد واز سرمايه خرج کند ، وپيش از تمام شدن سال منفعتى به دستش آيد ، مى تواند مقدارى را که از سرمايه برداشته از منافع کسر کند
مسأله 1785 :
اگر مقدارى از سرمايه از بين برود واز باقيمانده آن منافعى ببرد که از خرج سالش زياد بيايد ، مى تواند مقدارى را که از سرمايه کم شده ، از منافع بر دارد .
مسأله 1786 :
اگر غير از سرمايه چيز ديگرى از مالهاى او از بين برود . نمى تواند از منفعتى که به دستش مى آيد آن چيز را تهيه کند . ولى اگر در همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد ، مى تواند در بين سال ازد منافع کسب ، آن را تهيه نمايد .
مسأله 1787 :
اگر در اول سال براى مخارج خود قرض کند وپيش از تمام شدن سال منفعتى ببرد ، مى تواند مقدار قرض خود را از آن منفعت کسر نمايد .
مسأله 1788 :
اگر در تمام سال منفعتى نبرد وبراى مخارج هود قرض کند ، مى تواند از منافع سالهاى بعد قرض خود را اداء نمايد .
مسأله 1789 :
اگر براى زياد کردن مال ، يا خريدن ملکى که به آن احتياج ندارد قرض کند ، نمى تواند از منافع کسب آن قرض را بدهد . ولى اگر مالى را که قرض کرده وچيزى را که از قرض خريده از بين برود وناجار شود که قرض خود را بدهد مى تواند از منافع کسب قرض را اداء نمايد .
مسأله 1790 :
انسان مى تواند خمس هر چيز را از همان چيز بدهد ، يا به مقدار قيمت خمس که بدهکار است ، پول يا جنس ديگر بدهد .
مسأله 1791 :
کسى که قصد دادن خمس را دارد تا پنج يک مال باقى است مى تواند در بقيه آن تصرف کند . / صفحة 307 /
مسأله 1792 :
کسى که خمس بدهکار است بنابر احتياط نمى تواند آن را به ذمه بگيرد يعنى خود را بدهکار اهل خمس بداند ودر تمام مال تصرف کند وچنانچه تصرف کند وآن مال تلف شود ، بايد خمس آن را بدهد .
مسأله 1793 :
کسى که خمس بدهکار است اگر با حاکم شرع مصالحه کند مى تواند در تمام مال تصرف نمايد وبعد از مصالحه منافعى که بدست مى آيد مال خود او است .
مسأله 1794 :
کسى که با ديگرى شريک است اگر خمس منافع خود را بدهد وشريک او ندهد وبنا داشته باشد که خمس ندهد وبنا داشته باشد که خمس ندهد ودر سال بعد ، از مالى که خمسش را نداده براى سرمايه شرکت بگذارد ، هيچ کدام نمى توانند در آن مال تصرف کنند .
مسأله 1795 :
اگر بجه صغير سرمايه اى داشته باشد واز آن منافعى بدست آيد واجب است ولى ، خمس آن را بدهد .
مسأله 1796 :
انسان نمى تواند در مالى که يقين دارد خمسش را نداده اند و صاحبش بنا دارد خمس ندهد تصرف کند ، ولى در مالى که شک دارد خمس آن را داده اند يا نه ، مى تواند تصرف نمايد .
مسأله 1797 :
کسى که از اول تکليف خمس نداده ، اگر مالى بخرد وقيمت آن بالا رود ، بايد خمس قيمت فعلى آن را بدهد .
مسأله 1798 :
کسى که از اول تکليف خمس نداده ، اگر از منافع کسب چيزى که به آن احتياج ندارد خريده ويکسال از خريد آن گذشته ، بايد خمس آن را بدهد واگر اثاث خانه وچيزهاى ديگرى که به آنها احتياج دارد مطابق شأن خود خريده ، پس اگر بداند در بين سالى که در آن سال فائده برده آنها را خريده ، لازم نيست خمس آنها رابدهد واگر نداند که در بين سال خريده يا بعد از تمام شدن سال ، بنا بر احتياط واجب بايد با حاکم شرع مصالحه کند . / صفحة 308 /