احکام کفالت
مسأله 2411 :
کفالت آن است که انسان ضامن شود که هر وقت طلبکار، بدهکار را خواست، او را حاضر کند و همچنين اگر کسى بر ديگرى حقّى داشته باشد يا ادّعاى حقّى کند که دعواى او قابل قبول باشد چنانچه انسان ضامن شود که هر وقت صاحب حق يا مدّعى طرف را خواست او را حاضر کند عملش را «کفالت» و به کسى که اين طور ضامن مىشود «کفيل»گويند.
مسأله 2412 :
کفالت در صورتى صحيح است که کفيل به هر لفظى اگرچه عربىنباشد به طلبکار بگويد که من ضامنم هر وقت بدهکار خود را بخواهى به دست تو بدهم و طلبکار هم قبول نمايد.
مسأله 2413 :
کفيل بايد مکلّف و عاقل باشد، و در صورتى که حاضر کردن بدهکار مستلزم تصرّف مالى باشد سفيه و مفلس نباشد، و همچنين نبايد او را در کفالت مجبور کرده باشند و بتواند کسى را که کفيل او شده حاضر نمايد.
مسأله 2414 :
هفت چيز کفالت را به هم مىزند:
اوّل: کفيل بدهکار را به دست طلبکار بدهد يا بدهکار خودش تسليم طلبکار شود.
دوم: طلب طلبکار داده شود.
سوم: طلبکار از طلب خود بگذرد.
چهارم: بدهکار بميرد.
پنجم: طلبکار کفيل را از کفالت آزاد کند.
ششم: کفيل بميرد.
هفتم: کسى که صاحب حق است به وسيله حواله يا طور ديگرى حقّ خود را به ديگرى واگذار نمايد.
مسأله 2415 :
اگر کسى به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسى که بدهکار را رها کرده، بايد او را به دست طلبکار بدهد يا طلب او را بدهد.