احکام وکــالت
وکالت آنست که انسان کارى را که مى تواند در آن دخالت کند، به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً کسى را وکيل کند که خانه او را بفروشد يا زنى را براى او عقد نمايد، پس آدم سفيهى که مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف مى کند چون حق ندارد در مال خود تصرف کند، نمى تواند براى فروش آن، کسى را وکيل نمايد.
مسأله 2264 :
در وکالت لازم نيست صيغه بخوانند، و اگر انسان به ديگرى بفهماند که او را وکيل کرده و او هم بفهماند قبول نموده، مثلاً مال خود را به کسى بدهد که براى او بفروشد، و او مال را بگيرد، وکالت صحيح است.
مسأله 2265 :
اگر انسان کسى را که در شهرى ديگر است وکيل نمايد و براى او وکالت نامه بفرستد و او قبول کند، اگر چه وکالت نامه بعد از مدتى برسد، وکالت صحيح است.
مسأله 2266 :
موکل، يعنى کسى که ديگرى را وکيل مى کند، و نيز کسى که وکيل مى شود، بايد بالغ و عاقل باشند، و از روى قصد و اختيار اقدام کنند.
مسأله 2267 :
کارى را که انسان نمى تواند انجام دهد، يا شرعاً نبايد انجام دهد نمى تواند براى انجام آن از طرف ديگرى وکيل شود، مثلاً کسى که در احرام حج است، چون نبايد صيغه عقد زناشوئى را بخواند، نمى تواند براى خواندن صيغه از طرف ديگرى وکيل شود.
مسأله 2268 :
اگر انسان کسى را براى انجام تمام کارهاى خودش وکيل کند صحيح است، ولى اگر براى يکى از کارهاى خود وکيل نمايد، و آن کار را معين نکند وکالت صحيح نيست.
مسأله 2269 :
اگر وکيل را عزل کند يعنى از کار بر کنار نمايد، بعد از آنکه خبر به او رسيد، نمى تواند آن کار را انجام دهد، ولى اگر پيش از رسيدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحيح است.
مسأله 2270 :
وکيل مى تواند از وکالت کناره گيرى کند، و اگر موکل غائب هم باشداشکال ندارد.
مسأله 2271 :
وکيل نمى تواند براى انجام کارى که به او واگذار شده ديگرى را وکيل نمايد، ولى اگر موکل به او اجازه داده باشد که وکيل بگيرد، به هر طورى که به او دستور داده، مى تواند رفتار نمايد، پس اگر گفته باشد براى من وکيل بگير، بايد از طرف او وکيل بگيرد، و نمى تواند کسى را از طرف خودش وکيل کند.
مسأله 2272 :
اگر انسان با اجازه موکل خودش، کسى را از طرف او وکيل کند، نمى تواند آن وکيل را عزل نمايد، و اگر وکيل اول بميرد، يا موکل او را عزل کند وکالت دومى باطل نمى شود.
مسأله 2273 :
اگر وکيل به اجازه موکل، کسى را از طرف خودش وکيل کند، موکل و وکيل اول، مى توانند آن وکيل را عزل کنند، و اگر وکيل اول بميرد، يا عزل شود، وکالت دومى باطل مى شود.
مسأله 2274 :
اگر چند نفر را براى انجام کارى وکيل کند، و به آنها اجازه دهد که هر کدام به تنهائى در آن کار اقدام کنند، هر يک از آنان مى توانند آن کار را انجام دهند، و چنانچه يکى از آنان بميرد، وکالت ديگران باطل نمى شود، ولى اگر نگفته باشد که با هم يا به تنهائى انجام دهند، يا گفته باشد که با هم انجام دهند، نمى توانند به تنهائى اقدام نمايند، و در صورتى که يکى از آنان بميرد، وکالت ديگران باطل مى شود.
مسأله 2275 :
اگر وکيل يا موکل بميرد يا ديوانه شود وکالت باطل مى شود، و در ديوانه موقت و بيهوشى بطلان احوط است و نيز اگر چيزى که براى تصرف در آن وکيل شده است از بين برود مثلاً گوسفندى که براى فروش آن وکيل شده بميرد، وکالت باطل مى شود.
مسأله 2276 :
اگر انسان کسى را براى کارى وکيل کند، و چيزى براى او قرار بگذارد، بعد از انجام آن کار چيزى را که قرار گذاشته بايد به او بدهد.
مسأله 2277 :
اگر وکيل در نگهدارى مالى که در اختيار اوست کوتاهى نکند و غير از تصرفى که به او اجازه داده اند، تصرف ديگرى در آن ننمايد و اتفاقاً آن مال از بين برود، نبايد عوض آنرا بدهد.
مسأله 2278 :
اگر وکيل در نگهدارى مالى که در اختيار او است کوتاهى کند، يا غير از تصرفى که به او اجازه داده اند تصرف ديگرى در آن بنمايد و آن مال از بين برود، ضامن است، پس اگر لباسى را که گفته اند بفروش، بپوشد و آن لباس تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2279 :
اگر وکيل غير از تصرفى که به او اجازه داده اند، تصرف ديگرى در مال بکند، مثلاً لباسى را که گفته اند بفروش بپوشد و بعداً تصرفى را که به او اجازه داده اند بنمايد، آن تصرف صحيح است.