17. احکام وکالت
مسأله 1899 :
وکالت آن است که انسان کارى را که مى تواند در آن دخالت و تصرف کند، به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً کسى را وکيل کند که خانه او را بفروشد يا زنى را براى او عقد نمايد پس آدم سفيهى که مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف مى کند; يا حاکم شرع او را از تصرف منع کرده نمى تواند براى فروش مال خودش کسى را وکيل نمايد.
مسأله 1900 :
در وکالت لازم نيست صيغه بخوانند و اگر انسان به ديگرى بفهمانند که او را وکيل کرده و او هم بفهماند قبول نموده، مثلاً مال خود را به کسى بدهد که براى او بفروشد و او مال را بگيرد وکالت صحيح است.
مسأله 1901 :
اگر انسان کسى را که در شهر ديگر است وکيل نمايد و براى او وکالت نامه بفرستد و او قبول کند، اگرچه وکالت نامه بعد از مدتى برسد وکالت صحيح است.
مسأله 1902 :
موکل (کسى که ديگرى را وکيل مى کند) و نيز کسى که وکيل مى شود، بايد بالغ و عاقل باشند و از روى قصد و اختيار اقدام کنند و بچه مميز هم اگر فقط در خواندن صيغه وکيل شده باشد و صيغه را با شرائطش بخواند صيغه اى که خوانده صحيح است.
مسأله 1903 :
کارى را که انسان نمى تواند انجام دهد، يا شرعاً نبايد انجام دهد نمى تواند براى انجام آن از طرف ديگرى وکيل شود، مثلاً کسى که در احرام حج است چون نبايد صيغه عقد زناشوئى را بخواند، نمى تواند براى خواندن صيغه از طرف ديگرى وکيل شود.
مسأله 1904 :
اگر انسان کسى را براى انجام تمام کارهاى خودش وکيل کند صحيح است، ولى اگر براى يکى از کارهاى شخصى وکيل نمايد و آن کار را معين نکند وکالت صحيح نيست.
صفحه 423
مسأله 1905 :
اگر وکيل را عزل کند يعنى از کار برکنار نمايد، بعد از آنکه خبر به او رسيد نمى تواند آن کار را انجام دهد، ولى اگر پيش از رسيدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحيح است.
مسأله 1906 :
وکيل مى تواند از وکالت کناره کند و اگر موکل غائب هم باشد اشکال ندارد. مگر در شرايطى که کناره گيرى او مايه متضرر شدن موکل باشد.
مسأله 1907 :
وکيل نمى تواند براى انجام کارى که به او واگذار شده ديگرى را وکيل نمايد، ولى اگر موکل به او اجازه داده باشد که وکيل بگيرد، به هر طورى که با او قرار گذاشته، مى تواند رفتار نمايد، پس اگر گفته باشد براى من وکيل بگير، بايد از طرف او وکيل بگيرد و نمى تواند کسى را از طرف خودش وکيل کند.
مسأله 1908 :
اگر انسان با اجازه موکل خودش کسى را از طرف او وکيل کند، نمى تواند آن وکيل را عزل نمايد. و اگر وکيل اول بميرد، يا موکل، او را عزل کند وکالت دومى باطل نمى شود.
مسأله 1909 :
اگر وکيل با اجازه موکل، کسى را از طرف خودش وکيل کند موکل مى تواند آن وکيل را عزل کند ولى وکيل اوّل نمى تواند او را عزل کند مگر اينکه وکيل در عزل نيز باشد ولى اگر وکيل اول بميرد، يا عزل شود، وکالت دومى باطل مى شود.
مسأله 1910 :
اگر چند نفر را براى انجام کارى وکيل کند و به آنها اجازه دهد که هر کدام به تنهائى در آن کار اقدام کنند، هر يک از آنان مى تواند آن کار را انجام دهد و چنانچه يکى از آنان بميرد; وکالت ديگران باطل نمى شود. و اگر گفته باشد اين کار را با هم انجام دهيد يا ظاهر سخنان او اين باشد که با هم انجام دهند در اين صورت نمى توانند به تنهائى اقدام نمايند. و در صورتى که يکى از آنان بميرد، وکالت ديگران باطل مى شود.
مسأله 1911 :
اگر وکيل يا موکل بميرد، يا ديوانه هميشگى شود، وکالت باطل مى شود و نيز اگر گاه گاهى ديوانه شود بنابر احتياط واجب بايد به معامله اى که انجام مى دهد ترتيب اثر ندهند ولى اگر بيهوش شود، وکالت باطل نمى شود و نيز اگر چيزى که براى تصرف در آن وکيل
صفحه 424
شده است از بين برود مثلاً گوسفندى که براى فروش آن وکيل شده بميرد، وکالت باطل مى شود.
مسأله 1912 :
اگر انسان کسى را براى کارى وکيل کند و چيزى براى او قرار بگذارد، بعد از انجام آن کار، چيزى را که قرار گذاشته بايد به او بدهد.
مسأله 1913 :
اگر وکيل در نگهدارى مالى که در اختيار اوست کوتاهى کند، يا غير از تصرفى که به او اجازه داده اند تصرف ديگرى در آن بنمايد و آن مال از بين برود، ضامن است. پس اگر لباسى را که گفته اند بفروش بپوشد و آن لباس تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
صفحه 425