شرايط واجب شدن زکات
مسأله 1925 :
زکات در صورتى واجب مىشود که مال به مقدار نصاب که بعداً گفته مىشود برسد و مالک آن، بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرّف کند.
مسأله 1926 :
بعد از آن که انسان دوازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره بود، بايد زکات آن را بدهد. ولى از اوّل ماه دوازدهم نمىتواند طورى در مال تصرّف کند که مال از بين برود و اگر تصرّف کند ضامن است و چنانچه در ماه دوازدهم بدون اختيار او بعضى از شرطهاى زکات از بين برود زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1927 :
اگر مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال بالغ شود، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1928 :
زکات گندم و جو وقتى واجب مىشود که به آنها گندم و جو گفته شود و زکات کشمش بنابر احتياط وقتى واجب مىشود که غوره است، و موقعى هم که خرما قدرى خشک شود که به او تمر بگويند زکات آن واجب مىشود. ولى وقت دادن زکات در گندم و جو موقع خرمن شدن و جدا کردن کاه آنها و در خرما و کشمش موقعى است که خشک شده باشند.
مسأله 1929 :
اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و کشمش و خرما که در مسأله پيش گفته شد، صاحب آنها بالغ باشد، بايد زکات آنها را بدهد.
مسأله 1930 :
اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد، زکات بر او واجب نيست. ولى اگر در مقدارى از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد چنانچه ديوانگى او به قدرى کم باشد که مردم بگويند در تمام سال عاقل بوده بنابر احتياط، زکات بر او واجب است.
مسأله 1931 :
اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقدارى از سال مست يا بيهوش شود، زکات از او ساقط نمىشود. و همچنين است اگر موقع واجب شدن زکات گندم و جو و خرما و کشمش مست يا بيهوش باشد.
مسأله 1932 :
مالى را که از انسان غصب کردهاند و نمىتواند در آن تصرّف کند زکات ندارد، و نيز اگر زراعتى را از او غصب کنند و موقعى که زکات آن واجب مىشود در دست غصب کننده باشد، موقعى که به صاحبش برمىگردد زکات ندارد.
مسأله 1933 :
اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را که زکات آن واجب است قرض کند و يک سال نزد او بماند، بايد زکات آن را بدهد و بر کسى که قرض داده چيزى واجب نيست.