مصرف زکات
مسأله 2044 :
انسان مىتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند:
اوّل: فقير و آن کسى است که مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد و کسى که صنعت، ملک يا سرمايهاى دارد که مىتواند از منافع سرمايه، مخارج سال خود را به دست آورد، فقير نيست.
دوم: مسکين و آن کسى است که زندگى را سختتر از فقير مىگذراند.
سوم: کسى که از طرف امام عليهالسلام يا نايب امام مأمور است که زکات را جمع آورى و نگهدارى نمايد و به حساب آن رسيدگى کند و آن را به امام عليهالسلام يا نايب امام يا مصرف فقرا برساند.
چهارم: کافرهايى که اگر زکات به آنان بدهند، به دين اسلام مايل مىشوند يا در جنگ و دفاع به مسلمانان کمک مىکنند.
پنجم: خريدارى بردگان و آزاد کردن آنان.
ششم: بدهکارى که نمىتواند قرض خود را بدهد؛ به شرط آن که قرض در معصيت مصرف نشده باشد.
هفتم: سبيل اللّه؛ يعنى کارى مانند ساختن مسجد که منفعت عمومى دينى دارد يا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفع آن به عموم مسلمانان مىرسد و آنچه براى اسلام و
(368)
مسلمين نفع داشته باشد، به هر نحو که باشد.
هشتم: ابن السّبيل، يعنى مسافرى که در سفر درمانده شده است، اگرچه در وطن خود غنى باشد.
احکام اين موارد در مسائل آينده گفته مىشود.
مسأله 2045 :
بنابر احتياط واجب، شخص زکات دهنده در صورتى که زکات طلا را مىپردازد، نبايد کمتر از نيم دينار (757/1 گرم) طلا يا قيمت آن را و در صورتى که زکات نقره را مىپردازد، نبايد کمتر از پنج درهم (304/12 گرم) نقره يا قيمت آن را به يک فقير بدهد.
مسأله 2046 :
احتياط واجب آن است که فقير و مسکين اگر زکات را مىگيرد تا به مصرف برساند، بيشتر از مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را از زکات نگيرد؛ ولى اگر زکات را مىگيرد تا با آن کسب و کارى براى خود ايجاد کند و از گرفتن زکات بىنياز شود، گرفتن بيشتر از مخارج يک سالش نيز جايز است.
مسأله 2047 :
کسى که مخارج سالش را دارد، اگر مقدارى از آن را مصرف کند و بعد شک کند که آنچه باقى مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه، نمىتواند زکات بگيرد.
مسأله 2048 :
صنعتگر يا مالک يا تاجرى که درآمد او از مخارج سالش کمتر است، مىتواند براى کسرى مخارجش زکات بگيرد و لازم نيست ابزار کار يا ملک يا سرمايه خود را به مصرف مخارج برساند.
مسأله 2049 :
فقيرى که خرج سال خود و زن و فرزندانش را ندارد، اگر خانهاى داشته باشد که ملک او بوده و در آن نشسته باشد يا وسيله سوارى داشته باشد، چنانچه به آنها احتياج داشته باشد، مىتواند زکات بگيرد و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهايى که به آنها احتياج دارد و فقيرى که اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مىتواند از زکات خريدارى نمايد. البته چنانچه نشستن در خانه اجارهاى بر خلاف شأن او نبوده و براى وى دشوار نيز نباشد، براى تهيّه خانه از پول زکات، بايد به اجاره کردن بسنده کند و نمىتواند از پول زکات خانه بخرد.
(369)
مسأله 2050 :
فقيرى که ياد گرفتن پيشه يا صنعت براى او مشکل نيست، بنابر احتياط واجب نمىتواند زکات بگيرد؛ ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن حرفه و صنعت است، مىتواند زکات بگيرد.
مسأله 2051 :
به کسى که قبلاً فقير بوده ومىگويد: «فقيرم»، اگرچه انسان از گفته او اطمينان پيدا نکند، مىشود زکات داد.
مسأله 2052 :
کسى که مىگويد: «فقيرم» و قبلاً فقير نبوده يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، اگر از ظاهر حال او وثوق و اطمينان پيدا شود که فقير است، مىشود به او زکات داد.
مسأله 2053 :
کسى که بايد زکات بدهد، اگر از فقيرى طلبکار باشد، مىتواند طلبى را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
مسأله 2054 :
اگر فقير بدهکار بميرد و اموال کافى براى پرداخت بدهکارى خود نداشته باشد و يا اين که طلبکار نتواند طلب خود را از او وصول نمايد ـ مانند اين که ورثه طلب او را نپردازند ـ طلبکار مىتواند طلبى را که از او دارد بابت زکات حساب کند.
مسأله 2055 :
چيزى را که انسان بابت زکات به فقير مىدهد، لازم نيست به او بگويد که زکات است، بلکه اگر فقير خجالت بکشد، مستحب است به نحوى که دروغ نشود به اسم هديه به او بدهد، ولى بايد قصد زکات نمايد؛ البته چنانچه اطمينان داشته باشد که فقير به هيچ عنوان راضى به گرفتن زکات نيست، نمىتواند به او زکات بدهد.
مسأله 2056 :
اگر به گمان اين که کسى فقير است به او زکات بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده و يا به خاطر ندانستن مسأله به کسى که مىداند فقير نيست، زکات بدهد، چنانچه چيزى که به او داده، باقى باشد و زکات را قبل از پرداخت از مال خود جدا نکرده باشد، مىتواند آن را از او پس بگيرد و اگر زکات را قبل از پرداخت از مال خود جدا کرده باشد، بايد آن را از او پس بگيرد و به مستحق برساند و چنانچه چيزى که به او داده، تلف شده باشد، ولى گيرنده در هنگام دريافت مىدانسته که زکات است، مىتواند عوض آن را از گيرنده پس بگيرد و در صورتى که نتواند عوض آن را پس بگيرد و يا اين که گيرنده در هنگام دريافت نمىدانسته که آن چيز زکات است و يا اين که عين چيزى که پرداخته باقى
(370)
باشد، ولى نتواند آن را پس بگيرد، چنانچه زکات را قبل از پرداخت از مال خود جدا کرده باشد و در تشخيص مستحق کوتاهى نکرده باشد و با حجّت شرعى زکات را به وى پرداخته باشد، لازم نيست دوباره آن را بپردازد؛ ولى اگر در تشخيص مستحق کوتاهى کرده باشد و يا اين که زکات را قبل از پرداخت از مال خود جدا نکرده باشد، بايد دوباره زکات بدهد. البته اگر براى دادن زکات به آن شخص از مجتهد جامع الشرايط اذن گرفته باشد، در هيچ صورتى لازم نيست زکات را دوباره بدهد.
مسأله 2057 :
کسى که بدهکار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد ـ اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد ـ مىتواند براى دادن قرض خود زکات بگيرد؛ ولى بايد مالى را که قرض کرده در معصيت صرف نکرده باشد، مگر آن که از آن معصيت توبه کرده باشد.
مسأله 2058 :
اگر به کسى که بدهکار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد، زکات بدهد و بعد بفهمد او قرض را در معصيت مصرف کرده و از آن معصيت توبه نکرده، چنانچه به عنوان اداى قرض داده باشد، حکم آن مانند حکمى است که در مسأله 2056 گذشت و اگر آن بدهکار فقير باشد و زکات را به عنوان فقير داده باشد، مىتوان به عنوان زکات حساب کرد.
مسأله 2059 :
اگر کسى که بدهکار است، نتواند بدهى خود را بدهد، اگرچه فقير نباشد، انسان مىتواند طلبى را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
مسأله 2060 :
مسافرى که خرجى او تمام شده يا وسيله سوارى او از کار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض کردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند ـ اگرچه در وطن خود فقير نباشد ـ مىتواند زکات بگيرد و اگر بتواند با قرض کردن يا فروختن چيزى، بخشى از مخارج سفر خود را فراهم کند، فقط به مقدارى که با آن بقيه مخارج خود تا مقصد را بتواند تأمين کند، مىتواند زکات بگيرد.
مسأله 2061 :
مسافرى که در سفر درمانده شده و زکات گرفته، بعد از آن که به وطن خود رسيد، اگر از زکات چيزى زياد آمده باشد، بايد آن را به صاحب مال يا نايب او يا حاکم شرع بدهد و بگويد آن چيز زکات است.
(371)
شرايط کسانى که مستحق زکاتند
مسأله 2062 :
کسى که زکات مىگيرد، بايد شيعه دوازده امامى باشد و اگر به گمان اين که کسى شيعه دوازده امامى است به او زکات بدهد و بعد معلوم شود شيعه نبوده، حکم آن مانند حکمى است که در مسأله 2056 گذشت و در صورتى که مصلحت دينى اقتضا کند، از بابت سهم فى سبيل اللّه مىتواند به غير شيعه دوازده امامى هم زکات بدهد.
مسأله 2063 :
اگر طفل يا ديوانهاى از شيعه فقير باشد، انسان مىتواند به ولىّ او زکات بدهد به قصد اين که آنچه را مىدهد ملک طفل يا ديوانه باشد.
مسأله 2064 :
انسان مىتواند خودش يا به وسيله يک نفر امين، زکات را به مصرف طفل يا ديوانه برساند و بايد هنگامى که زکات به مصرف آنان مىرسد، نيّت زکات کنند و لازم نيست زکات حتما به ولىّ طفل داده شود.
مسأله 2065 :
به فقيرى که گدايى مىکند، مىشود زکات داد؛ ولى به کسى که زکات را در معصيت مصرف مىکند، نمىشود زکات داد.
مسأله 2066 :
بنابر احتياط واجب به کسى که آشکارا مرتکب معصيت کبيره مانند ترک نماز و يا شرابخوارى مىشود، نمىتوان زکات داد، هرچند زکات را در معصيت مصرف نکند.
مسأله 2067 :
انسان نمىتواند مخارج کسانى را که مثل اولاد، مخارج آنها بر او واجب است از زکات بدهد؛ ولى ديگران مىتوانند به آنان زکات بدهند.
مسأله 2068 :
اگر شخصى نتواند نفقه کسانى را که نفقه آنان بر وى واجب است بدهد و يا کمتر از حدّ مورد نياز آنان را بتواند بدهد، چنانچه زکات بر وى واجب شود و آنان نيز از مستحقين زکات باشند، مىتواند نفقه آنان يا کسرى آن را از زکات مال خود بپردازد.
مسأله 2069 :
به کسى که بدهکار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد، اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد، مىشود براى اداى بدهى زکات داد؛ ولى اگر کسى که مخارج او بر انسان واجب است براى خرجى خودش قرض کرده باشد، انسان نمىتواند بدهى او را از زکات خود بدهد.
(372)
مسأله 2070 :
اگر انسان به فرزند خود زکات بدهد که خرج زن و خدمتگزار خود نمايد، اشکال ندارد.
مسأله 2071 :
پدر نمىتواند براى آن مقدار از مخارج تحصيل فرزند که بر وى واجب است، از زکات مالش به او بپردازد؛ ولى براى مخارج تحصيل زايد بر آن مقدار، چنانچه فرزند احتياج به تحصيل داشته باشد، مىتواند به وى از زکات مالش بدهد؛ بلکه در صورتى که تحصيل فرزند داراى منفعت عمومى براى مسلمين باشد ـ هرچند فرزند خود احتياج به تحصيل نداشته باشد و يا اين که مخارج تحصيل را داشته باشد ـ مىتواند مخارج تحصيل زايد بر مقدارى را که بر خودش پرداخت آن واجب است، از زکات و به عنوان سهم سبيل اللّه به او بپردازد.
مسأله 2072 :
اگر مخارج ازدواج پسر بر پدر واجب باشد، پدر نمىتواند مخارج ازدواج او را از زکات مال خود بدهد و همچنين اگر مخارج ازدواج پدر بر پسر واجب باشد، پسر نمىتواند مخارج ازدواج او را از زکات مال خود بپردازد و در غير اين صورت پرداخت مخارج ازدواج از زکات جايز است.
مسأله 2073 :
به زنى که شوهرش مخارج او را مىدهد يا اگر خرجى نمىدهد، زن مىتواند او را به دادن خرجى مجبور کند، نمىشود زکات داد.
مسأله 2074 :
به کسانى که نفقه آنان بر شخص ديگرى واجب است، اگر فقير باشند مىتوان زکات داد، هرچند کسى که نفقه آنها بر او واجب است، خرجى آنها را بدهد؛ ولى به زنى که همسرش نفقه او را مىپردازد، هرچند فقير باشد، نمىتوان زکات داد.
مسأله 2075 :
زنى که به عقد نکاح موقت درآمده اگر فقير باشد، شوهرش و ديگران مىتوانند به او زکات بدهند. ولى اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد يا به جهت ديگرى دادن مخارج زن بر او واجب باشد، در صورتى که مخارج آن زن را بدهد يا زن بتواند او را مجبور به دادن خرجى کند، نمىشود به آن زن زکات داد.
مسأله 2076 :
زن مىتواند به شوهر فقير خود زکات بدهد، اگرچه شوهر زکات را صرف مخارج خود آن زن نمايد.
(373)
مسأله 2077 :
سيّد نمىتواند از غير سيّد به عنوان سهم فقرا زکات بگيرد، بلکه احتياط واجب اين است که به عنوان ديگر نيز از غير سيّد زکات نگيرد؛ اما اگر خمس و ساير وجوه شرعى کفايت مخارج او را نکند و ناچار از گرفتن زکات باشد، مىتواند از غير سيّد زکات بگيرد، ولى احتياط واجب آن است که اگر ممکن باشد فقط به مقدارى که براى مخارج روزانهاش به آن احتياج دارد، از وى زکات بگيرد.
مسأله 2078 :
ملاک براى «سيّد بودن»، نسبت داشتن با «هاشم بن عبد مناف» جدّ دوم گرامى پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآلهوسلم از ناحيه پدر مىباشد؛ پس کسى که فقط مادرش سيّد است مىتواند از زکات غير سيّد استفاده کند.
مسأله 2079 :
غير سيّد نمىتواند به کسى که نمىداند سيّد است يا نه، زکات بدهد.
مسأله 2080 :
زکات مستحب يا صدقات مستحب ديگر را مىتوان به سيّد داد، هرچند خلاف احتياط است؛ ولى بنابر احتياط واجب غير سيّد نمىتواند کفّاره و صدقه واجب خود را به سيّد بدهد.
نيّت زکات
مسأله 2081 :
انسان بايد زکات رابه قصد قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند بدهد و در نيّت و لو اجمالاً معيّن کند که آنچه که مىدهد زکات است، بلکه بنابر احتياط واجب معيّن کند آنچه که مىدهد زکات مال است يا زکات فطره؛ ولى اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نيست معيّن کند چيزى را که مىدهد، زکات گندم است يا زکات جو.
مسأله 2082 :
کسى که زکات چند نوع مال بر او واجب شده، اگر مقدارى زکات بدهد و نيّت هيچ کدام آنها را نکند، چنانچه چيزى که داده هم جنس يکى از آنها باشد، زکات همان جنس حساب مىشود، مثلاً کسى که زکات چهل گوسفند و زکات پانزده مثقال طلا بر او واجب است، اگر يک گوسفند از بابت زکات بدهد و نيّت هيچ کدام آنها را نکند، زکات گوسفند حساب مىشود و اگر هم جنس هيچ کدام از آنها نباشد، در
(374)
صورتى که نيّتش اين باشد که زکات مالش را مىدهد، به همه آنها قسمت مىشود؛ ولى اگر نيّتش اين باشد که زکات يکى از دو مال را مىدهد و هيچ کدام از آنها را در قصد خود تعيين نکند، آنچه پرداخته زکات محسوب نمىشود.
مسأله 2083 :
اگر کسى را وکيل کند که زکات مال او را بدهد، بايد در وقت دادن مال به وکيل، نيّت زکات کند.
مسأله 2084 :
اگر بدون قصد قربت زکات را به فقير بدهد و پيش از آن که آن مال از بين برود، نيّت زکات کند، زکات حساب مىشود.
مسائل متفرّقه زکات
مسأله 2085 :
پس از رسيدن وقت وجوب پرداخت زکات، انسان بايد زکات را به فقير بدهد و يا آن را از مال خود جدا کند و بعد از جدا کردن زکات، لازم نيست فورا آن را به مستحق بدهد؛ ولى اگر به کسى که مىشود زکات داد، دسترسى داشته باشد، احتياط واجب آن است که پرداختن زکات را تأخير نيندازد، اما بعد از جدا کردن اگر منتظر فقير معيّنى باشد يا بخواهد به فقيرى بدهد که از جهتى برترى دارد، مىتواند زکات را به انتظار او ـ هرچند تا چند ماه ـ نگهدارد.
مسأله 2086 :
کسى که مىتواند زکات را به مستحق برساند، اگرندهد و زکات از بين برود، بايد عوض آن را بدهد، مگر اين که به خاطر غرض صحيحى پرداخت آن را به تأخير انداخته باشد.
مسأله 2087 :
کسى که مىتواند زکات را به مستحق برساند، اگر زکات را ندهد و از بين برود، چنانچه در دادن زکات، به قدرى تأخير نکرده باشد که عرفا بگويند: «فورا نداده است»، مثلاً دو سه ساعت تأخير انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده باشد، در صورتى که مستحق حاضر نبوده، چيزى بر او واجب نيست و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتياط واجب بايد عوض آن را بدهد، مگر اين که به خاطر غرض صحيحى پرداخت آن را به تأخير انداخته باشد.
(375)
مسأله 2088 :
اگر حاکم شرع جامعالشرايط حکم به گرفتن زکات نمايد، بر بدهکارانِ زکات واجب است زکات را به او بپردازند، هرچند مقلّد او نباشند و با رسيدن زکات به دست او، بر عهده بدهکاران چيزى نخواهد بود.
مسأله 2089 :
اگر زکات را از خودِ مال کنار بگذارد، مىتواند در بقيّه آن تصرّف کند و اگر قيمت آن را کنار بگذارد، مىتواند در تمام مال تصرّف نمايد.
مسأله 2090 :
انسان نمىتواند زکاتى را که کنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى به جاى آن بگذارد.
مسأله 2091 :
اگر از زکاتى که کنار گذاشته منفعتى ببرد، مثلاً گوسفندى که براى زکات گذاشته برّه بياورد، مال مستحقّين زکات است.
مسأله 2092 :
با عين مالى که براى زکات کنار گذاشته، نمىتواند براى خودش تجارت کند و اگر با اجازه حاکم شرع براى مصلحتِ زکات تجارت کند، اشکال ندارد ولى نفع آن مال مستحقين زکات است.
مسأله 2093 :
اگر پيش از آن که زکات بر او واجب شود، چيزى بابت زکات به فقير بدهد، زکات حساب نمىشود، ولى بعد از آن که زکات بر او واجب شد، اگر چيزى که به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقى باشد، مىتواند چيزى را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 2094 :
فقيرى که مىداند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى را بابت زکات از او بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن است؛ پس هنگامى که زکات بر انسان واجب مىشود، اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مىتواند عوض چيزى را که به او داده، بابت زکات حساب کند.
مسأله 2095 :
فقيرى که نمىداند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زکات از او بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن نيست و انسان نمىتواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.
مسأله 2096 :
مستحب است که انسان زکات اموال خود را به نزديکان و
(376)
خويشاوندانش که مستحق دريافت زکاتند و نفقه آنان بر وى واجب نيست، بدهد.
مسأله 2097 :
مستحب است براى دادن زکات، اهل علم و کمال را بر غير آنان و کسانى را که اهل درخواست نيستند بر اهل درخواست مقدّم بدارد؛ ولى اگر دادن زکات به فقيرى از جهت ديگرى بهتر باشد، مستحب است زکات را به او بدهد.
مسأله 2098 :
بهتر است زکات را آشکار و صدقه مستحبّى را مخفى بدهند.
مسأله 2099 :
اگر در شهر کسى که مىخواهد زکات بدهد مستحقّى نباشد و نتواند زکات را به مصرف ديگرى هم که براى آن معيّن شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد که بعد مستحق پيدا کند، بايد زکات را به شهر ديگرى ببرد و به مصرف زکات برساند و اگر زکات را از مال خود جدا کرده باشد، مخارج بردن به آن شهر از زکات حساب مىشود و اگر زکات تلف شود، ضامن نيست.
مسأله 2100 :
اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود، مىتواند زکات را به شهر ديگرى ببرد، ولى مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زکات تلف شود، ضامن است.
مسأله 2101 :
بنابر احتياط واجب، اجرت وزن کردن و پيمانه نمودن گندم، جو، کشمش و خرمايى که براى زکات مىدهد، با خود اوست.
مسأله 2102 :
مکروه است انسان از مستحق درخواست کند زکاتى را که از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر خودِ مستحق بخواهد بعد از قيمت گذارى آن، چيزى را که گرفته بفروشد، کسى که زکات را به او داده، در خريدن آن بر ديگران مقدّم است.
مسأله 2103 :
اگر شک داشته باشد که زکات بر او واجب شده يا نه، لازم نيست آن را بپردازد و اگر شک کند زکاتى را که بر او واجب بوده داده يا نه، در صورتى که عين مال زکوى موجود باشد، بايد زکات را بدهد، وگرنه وجوب پرداخت آن خالى از اشکال نيست، چه مربوط به همان سال باشد يا سالهاى گذشته؛ البته چنانچه مربوط به سالهاى گذشته باشد و عادت وى اين باشد که در هر سال در وقت معيّنى زکات اموال خود را بپردازد، بعيد نيست که بتواند بنا را بر دادن زکات بگذارد و لازم نباشد که دوباره زکات بدهد.
(377)
مسأله 2104 :
اگر مالک از پرداخت زکات امتناع نمايد، مستحق نمىتواند به عنوان تقاص و گرفتن حقّ خود از مال او چيزى را بردارد؛ مگر اين که از حاکم شرع جامعالشرايط اجازه بگيرد.
مسأله 2105 :
فقير نمىتواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زکات قبول نمايد يا زکات را از مالک بگيرد و به او ببخشد.
مسأله 2106 :
انسان مىتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دينى يا کتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانى وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دينى براى عموم مردم داشته باشد و نيز مىتواند توليت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد.
مسأله 2107 :
انسان نمىتواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود يا بر کسانى که مخارج آنان بر او واجب است وقف نمايد که عايدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 2108 :
فقير مىتواند براى رفتن به حجّ و زيارت و مانند اينها زکات بگيرد.
مسأله 2109 :
اگر مالک، فقير را وکيل کند که زکات مال او را بدهد، چنانچه آن فقير احتمال دهد که قصد مالک اين بوده که خود آن فقير از زکات برندارد، نمىتواند چيزى از آن را براى خودش بردارد و اگر بداند قصد مالک اين نبوده، مىتواند براى خودش هم زکات را بردارد.
مسأله 2110 :
اگر فقير شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره را بابت زکات بگيرد، چنانچه شرطهايى که براى واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود، بايد زکات آنها را بدهد.
مسأله 2111 :
اگر دو نفر در مالى که زکات آن واجب شده با هم شريک باشند و يکى از آنان زکات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم کنند، حتى اگر بداند شريکش زکات سهم خود را نداده، تصرّف او در سهم خودش اشکال ندارد.
مسأله 2112 :
کسى که خمس يا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و مظالم هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالى که خمس يا زکات آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد دادن خمس و زکات را بر بقيه مقدم کند و
(378)
اگر از بين رفته باشد، پرداخت واجبات ديگر غير از نذر و کفّاره را بر آن دو مقدّم مىکند و بنابر احتياط واجب مال را به نسبت بين آنها تقسيم نمايد.
مسأله 2113 :
کسى که خمس يا زکات بدهکار است و قرض هم دارد، اگر بميرد و دارايى او براى همه آنها کافى نباشد، چنانچه مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد دادن خمس يا زکات را مقدّم کنند و بقيّه مال او را بابت قرض او بپردازند و اگر مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال او را به تمام موارد به نسبت قسمت نمايند، مثلاً اگر چهل هزار تومان خمس بر او واجب است و بيست هزار تومان به کسى بدهکار است و همه مال او سى هزار تومان است، بايد بيست هزار تومان بابت خمس و ده هزار تومان بابت بدهکارى او بدهند.
مسأله 2114 :
کسى که مشغول تحصيل علم است و خرج تحصيل خود را ندارد ولى چنانچه تحصيل نکند، مىتواند براى تأمين معاش خود کسب کند، اگر تحصيل او منفعت عمومى براى مسلمين داشته باشد، مىتوان از سهم سبيل اللّه به وى زکات داد.