شرائط کساني که مستحقّ زکاة هستند
مسأله 1957 :
کسي که زکاة ميگيرد بايد شيعه دوازده امامي باشد و اگر انسان کسي را شيعه بداند و به او زکاة بدهد، بعد معلوم شود شيعه نبوده، بايد دوباره زکاة بدهد با تفصيلي که در «مسأله 1951» گذشت.
مسأله 1958 :
اگر طفل يا ديوانهاي از شيعه فقير باشد، انسان ميتواند به وليّ او زکاة بدهد، به قصد اين که آنچه را که ميدهد ملک طفل يا ديوانه باشد.
مسأله 1959 :
اگر به وليّ طفل وديوانه دسترسي ندارد، ميتواند خودش يا بوسيله يک نفر امين زکاة را به مصرف طفل يا ديوانه برساند و بايد موقعي که زکاة به مصرف آنان ميرسد، نيّت زکاة کند.
مسأله 1960 :
به فقيري که گدايي ميکند، ميشود زکاة داد، ولي به کسي که زکاة را در معصيت مصرف ميکند نميشود زکاة داد.
مسأله 1961 :
به کسي که معصيت کبيره را آشکارا به جاي ميآورد، در صورتي که ندادن زکاة به او سبب ترک معصيت او شود، نبايد به او زکاة داد.
مسأله 1962 :
به کسي که بدهکار است ونميتواند بدهي خود را بدهد، اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد، ميشود زکاة داد مگر قرض در رابطه با نفقه شخص واجب النفقه باشد.
مسأله 1963 :
انسان نميتواند مخارج کساني را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکاة بدهد، ولي اگر مخارج آنان را ندهد، ديگران ميتوانند به آنان زکاة بدهند.
مسأله 1964 :
اگر انسان زکاة به پسرش بدهد که خرج زن ونوکر وکلفت خود نمايد، اشکال ندارد.
مسأله 1965 :
اگر پسر به کتابهاي علمي ديني احتياج داشته باشد، پدر ميتواند براي خريدن آنها به او زکاة بدهد.
مسأله 1966 :
پدر ميتواند به پسرش زکاة بدهد که براي خود زن بگيرد، پسر هم ميتواند براي آن که پدرش زن بگيرد زکاة خود را به او بدهد.
مسأله 1967 :
به زني که شوهرش مخارج او را ميدهد، يا خرجي نميدهد ولي ممکن است او را به دادن خرجي مجبور کنند، نميشود زکاة داد.
مسأله 1968 :
زني که صيغه شده اگر فقير باشد، شوهرش وديگران ميتوانند به او زکاة بدهند ولي اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد، يا به جهت ديگري دادن مخارجش بر او واجب باشد، در صورتي که بتواند مخارج آن زن را بدهد وبذل هم نمايد يا اگر بذل ننمايد ممکن باشد او را اجبار به بذل نفقه نمايند نميشود به آن زن زکاة داد.
مسأله 1969 :
زن ميتواند به شوهر فقير خود زکاة بدهد، اگرچه شوهر زکاة را صرف مخارج خود آن زن نمايد.
مسأله 1970 :
سيّد نميتواند از غير سيّد زکاة بگيرد، ولي اگر خمس وساير وجوهات کفايت مخارج او را نکند و از گرفتن زکاة ناچار باشد، ميتواند از غير سيّد زکاة بگيرد، و ناچار بنابراحتياط کسي است که با فرض دسترسي به خمس وساير وجوهات کفايت زندگاني روزمرّه او را ننمايد و احتياط واجب اقتصار کردن بر گرفتن زکاة بقدر رفع ضرورت يوميّه است.
مسأله 1971 :
به کسي که معلوم نيست سيّد است يا نه، ميشود زکاة داد.