شرايط عقد
مساله 2370 :
عقد ازدواج چند شرط دارد: اول: آنکه به عربى صحيح خوانده شود به احتياط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند بههر لفظى که صيغه را بخوانند صحيح است و لازم هم نيست که وکيل بگيرند اما بايد لفظى بگويند که معنى "زوجت و قبلت" را بفهماند. دوم: مرد و زن يا وکيل آنها که صيغه را مىخوانند قصد انشاء داشته باشند يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مىخوانند، زن به گفتن «زوجتک نفسى» قصدش اين باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قبلت التزويج» زن بودن او را براى خود قبول نمايد، و اگر وکيل مرد و زن صيغه را مىخوانند، به گفتن «زوجت و قبلت» قصدشان اين باشد که مرد و زنى آنان را وکيل کردهاند، زن و شوهر شوند. سوم: کسى که صيغه را مىخواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند يا از طرف ديگرى وکيل شده باشد. چهارم: اگر وکيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مىخوانند، در عقد، زن و شوهر را معين کنند مثلا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس کسى که چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد زوجتک احدى بناتى (يعنى زن تو نمودم يکى از دخترانم را) و او بگويد بلتيعنى قبول کردم، جون در موقع عقد، دختر را معين نکردهاند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهرا به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضى است عقد صحيح است.
مساله 2371 :
اگر در عقد يک حرف غلط خوانده شود که معنى آن را عوض کند عقد باطل است.
مساله 2372 :
کسى که دستور زبان عربى را نمىداند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر کلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آن را قصد نمايد،مىتواند عقد را بخواند.
مساله 2373 :
اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد کنند و بعدا زن و مرد بگويندبه آن عقد راضى هستيم عقد صحيح است.
مساله 2374 :
اگر زن و مرد يا يکى از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند به آن عقد راضى هستيم، عقد صحيح است.
مساله 2375 :
پدر و جد پدرى مىتوانند براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود که به حال ديوانگى بالغ شده است ازدواج کنند و بعد از آن که طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى که براى او کردهاند مفسدهاى نداشته، نمىتواند آن را بههم بزند و اگر مفسدهاى داشته، مىتواند آن را به هم بزند.
مساله 2376 :
دخترى که به حد بلوغ رسيده و رشيده استيعنى مصلحتخود را تشخيص مىدهد اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد، و اجازه مادر و برادر لازم نيست.
مساله 2377 :
اگر پدر و جد پدرى غايب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر کردن داشته باشد لازم نيست از پدر و جد پدرى اجازه بگيرند و نيز اگر دختر باکره باشد در صورتى که بکارتش به واسطه شوهر کردن از بين رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نيست. ولى اگر به واسطه وطى به شبهه يا از زنا از بين رفته باشد، احتياط مستحب آن است که اجازه بگيرند.
مساله 2378 :
اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر- بعد از رسيدن به سن قابل براى تمتع گرفتن - بايد خرج زن را در صورتى که از او تمکين داشته باشد بدهد.
مساله 2379 :
اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود، زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته، مديون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالى نداشته، پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.