احکام مزارعه (آیت الله سید محمد صادق روحانی)

احکام مزارعه (آیت الله سید محمد صادق روحانی)

احکام مزارعه

مسأله 2224 :

مزارعه آن است که مالک با زارع به اين قسم معامله کند که زمين را در اختيار او بگذارد ، تا زراعت کند ومقدارى از حاصل ان را به مالک بدهد .

مسأله 2225 :

مزارعه چند شرط دارد : اول - آنکه صاحب زمين به زارع بگويد زمين را به بو واگذار کردم وزارع هم بگويد قبول کردم ، يا بدون اينکه حرفى بزنند مالک ، زمينى را واگذار کند وزارع قبول نمايد . دوم - صاحب زمين وزارع هر دو مکلف وعاقل باشند وبا قصد واختيار خود مزارعه را انجام دهند وسفيه نباشند يعنى مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف نکنند . سوم - مالک وزارع از تمام حاصل زمين ببرند پس اگر مثلا شرط کنند که آنچه اول يا آخر مى رسد ، مال يکى از آنان باشد مزارعه باطل است . چهارم - سهم هر کدام نصف يا ثلث حاصل ومانند اينها باشد پس اگر مالک بگويد در اين زمين زراعت کن وهر چه مى خواهى به من بده صحيح نيست . پنجم - مدتى را / صفحة 384 / که بايد زمين در اختيار زارع باشد معين کنند وبايد مدت به قدرى باشد که در آن مدت بدست آمدن حاصل ممکن باسد . ششم - زمين قابل زراعت باشد ، ولى اگر زراعت در ان ممکن نباشد ، اما بتوانند کارى کنند که زراعت ممکن شود ، مزارعه صحيح است . هفتم - اگر منظور هر کدام آنان زراعت مخصوصى است ، چيزى را که زارع بايد بکارد معين کنند ولى اگر زراعت معينى را در نظر ندارد يا زراعتى را که هر دو در نظر دارند معلوم است ، لازم نيست آن را معين نمايند . هشتم - مالک ، زمينى را معين کند ، پس کسى که چند قطعه زمين دراد وباهم تفاوت دارند ، اگر به زارع بگويد در يکى از اين زمينها زراعت کن وآن را معين نکند مزارعه باطل است . نهم - خرجى را که هر کدام آنان بايد بکنند معين نمايند ، ولى اگر خرجى را که هر کدام بايد بکنند معلوم باشد ، لازم نيست آن را معين نمايند .

مسأله 2226 :

اگر مالک با زارع قرار بگذارد که مقدار از حاصل براى او باشد وبقيه را بين خودشان قسمت کنند ، چنانچه بدانند که بعد از برداشتن آن مقدار چيزى باقى مى ماند مزارعه صحيح است .

مسأله 2227 :

اگر مدت مزراعه تمام شود وحاصل بدست نيايد ، چنانچه مالک راضى شود که با اجاره يا بدون اجاره زراعت در زمين او بماند وزارع هم راضى شد مانعى ندارد ، واگر مالک راضى نشود ، مى تواند زارع را وادار کند که زراعت را بچيند واگر براى چيدن زراعت ضررى به زارع برسد لازم نيست عوض آن را به او بدهد ، ولى زارع اگر چه راضى شود که به مالک چيزى بدهد ، نمى تواند مالک را مجبور کند که زراعت در زمين بماند . مگر در صورتى که بقاء زرع موجب ضرر مالک نشود وچيدن آن موجب ضرر زارع شود وحاصل بدست نيامدن از ناحيه تأخير زارع ويا اهمال او نباشد در خصوص اين صورت مى تواند مجبور کند مالک را به بقاء زرع واجرت المثل زمين را هم بايد بدهد . / صفحة 385 /

مسأله 2228 :

اگر به واسطه پيش آمدى زراعت در زمين ممکن نباشد مثلا آب از زمين قطع شود ، مزارعه بهم مى خورد ، واگر بدون عذر زراعت نکند ، چنانچه زمين در تصرف او بوده ومالک در آن تصرفى نداشته است ، بايد اجاره آن مدت را به مقدار معلوم به مالک بدهد .

مسأله 2229 :

اگر مالک وزارع صيغه خوانده باشند ، بدون رضايت يکديگر نمى توانند مزارعه را بهم بزنند ونيز اگر مالک به قصد مزارعه زمين را به کسى واگذار کند ، بعد از آنکه او مشغول عمل شد يا قبل از شروع در عمل در صورتى که معامله تمام شده باشد ، جايز نيست بدون رضايت يکديگر معامله را بهم بزنند ، ولى اگر در ضمن خواندن صيغه مزارعه شرط کرده باشند که هر دو يا يکى از انان حق بهم زدن معامله را دشته باشند ، مى توانند مطارق قرارى که گذاشته اند معامله را بهم بزنند .

مسأله 2230 :

اگر بعد از قرار داد مزرعه ، مالک يا زارع بميرد ، مزارعه بهم نمى خورد ووارثشان بجاى آنان است ، ولى اگر زارع بميرد وشرط کرده باشند که خود زارع زراعت را انجام دهد ، مزارعه بهم مى خورد وچنانچه زراعت نمايان شده باشد ، بايد سهم او را به ورثه اش بدهند وحقوق ديگرى هم که زارع داشته ، ورثه او ارث مى برند ولى نمى توانند مالک را مجبور کنند که زراعت در زمين باقى بماند .

مسأله 2231 :

اگر بعد از زراعت بفهمند که مزارعه باطل بوده ، چنانچه تخم مال مالک بوده حاصلى هم که بدست مى آيد مال اوست وبايد مزد زارع ومخارجى را که کرده وکرايه گاو يا حيوان ديگرى را که مال زارع بوده ودر آن زمين کار کرده به او بدهد ، واگر تخم مال زارع بوده زراعت هم مال اوست وبايد اجاره زمين وخرجهاى را که مالک کرده وکرايه گاو يا حيوان ديگرى که مال او بوده ودر آن زراعت کار کرده به او بدهد .

مسأله 2232 :

اگر تخم مال زارع باشد وبعد از زراعت بفهمند که مزارعه / صفحة 386 / باطل بوده ، چنانچه مالک وزارع راضى شوند که با اجرت يابى اجرت زراعت در زمين بماند اسکال ندارد ، واگر مالک راضى نشود ، پيش از رسيدن زراعت هم مى تواند زارع را وادار کند که زراعت را بچيند ، وزارع اگر چه راضى شود چيزى به مالک بدهد ، نمى تواند او را مجبور کند که زراعت در زمين بماند ، ونيز مالک نمى تواند زارع را مجبور کند که اجاره بدهد وزراعت را در زمين باقى بگذارد مگر در صورتى که بقاء زرع موجب ضرر مالک واز کندن آن نفعى نبرد ، وچيدن آن موجب ضرر زارع شود ، در خصوص اين صورت مى تواند مالک را مجبور کند به بقاء زرع ، واجرة المثل زمين را بايد به او بدهد .

مسأله 2233 :

اگر بعد از جمع کردن حاصل وتمام شدن مدت مزارعه ريشه زراعت در زمين بماند وسال بعد دو مرتبه حاصل دهد ، حاصل سال دوم مال صاحب تخم است مگر آنکه شرط کرده باشند که آن راهم مثل سال اول قسمت کنند که در اين صورت بايد به شرط عمل شود .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS