شرايط واحب شدن زکوة
مسأله 1854 :
زکوة در صورتى واجب مى شود که مال به مقدار نصاب که بعدا گفته مى شود ، برسد ومالک آن ، آزاد باشد وبتواند در آن مال تصرف کند ودر خصوص طلا ونقره معتبر است مالک عاقل وبالغ باشد ولى در بقيه آن نه جنس عقل وبلوغ شرط نيست .
مسأله 1855 :
اگر انسان يازده ماه مالک گاو وگوسفند وشتر وطلا ونقره باشد اول ماه دوازدهم بايد زکوة آنها را بدهد . ولى او ل سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کند .
مسأله 1856 :
اگر مالک طلا ونقره در بين سال بالغ شود ، واجب نيست که زکوة بدهد مثلا اگر بجه اى در اول محرم مالک طلا به حد نصاب شود وبعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد ، يازده ماه که از اول محرم بگذرد ، اگر چه شرايط ديگر را هم دارا باشد زکاة واجب نمى شود مگر بعد از گذشتن يازده ماه از بلوغ .
مسأله 1857 :
زکوة گندم وجو وقتى واجب مى شود که به آنها گندم وجو گفته شود وزکة کشمش در وقتى که به آن کشمش مى گويند واجب مى شود وموقعى هم که خرما را خرما مى نامند زکوة آن واجب مى شود ولى وقت دادن زکوة در گندم وجو موقع خرمن وجدا کردن کاه آنها است ، ودر خرما وکشمش موقعى است که خشک شده باشند .
مسأله 1858 :
اگر موقع واجب شدن زکوة گندم وجو وکشمش وخرما که در
مسأله پيش گفته شد ، صاحب آنها بالغ باشد بايد زکوة آنها رابدهد ، واگر بالغ / صفحة 318 / نباشد بايد بعد از بالغ شدن بدهد ويا ولى او قبل از بلوغ بدهد .
مسأله 1859 :
اگر صاحب گاو وگوسفند وشتر در تمام سال ديوانه باشد ، زکوة به مال او تعلق مى گيرد ولى اگر مالک طلا ونقره ديوانه باشد زکاة بر او واجب نيست وهمچنين اگر در مقدارى از سال ديوانه باشد ورد آخر سال عاقل گردد ، زکوة بر او واجب نيست .
مسأله 1860 :
اگر صاحب گاو وگوسفند وشتر وطلا ونقره در مقدارى از سال مست يا بيهوش شود ، زکوة از او ساقط نمى شود . وهمچنين است اگر موقع واجب شدن زکوة گندم وجو وخرما وکشمش مست يا بيهوش باشد .
مسأله 1861 :
مالى را که از انسان غصب کرده اند ونمى تواند در آن تصرف کند زکوة ندارد . واگر زراعتى را از او غصب کنند وموقعى که زکوة آن واجب مى شود در دست غصب کننده ، باشد وقتى که به صاحبش بر گشت ، واجب نيست که زکوة آن را بدهد .
مسأله 1862 :
اگر طلا ونقره يا چيز ديگرى را که زکوة آن واجب است قرض کند ويک سال نزد او بماند ، بايد زکوة ان را بدهد وبر کسى که قرض داده چيزى واجب نيست .