تجسّس و خبرچينى و افشاء اسرار
سوال 1388 :
تعدادى گزارش کتبى راجع به اختلاس اموال دولتى توسط يکى از کارمندان دريافت گرديده که بعد از انجام تحقيقات در مورد اين اتهام، صحّت بعضى از آن گزارشها براى ما آشکار شده است. ولى هنگام تحقيق از فرد متهم خود او همه اتهامات را انکار مىکند، آيا ارسال اين گزارشات به دادگاه با توجه به اينکه باعث از بين رفتن آبروى شخص مىشود، جايز است يا خير؟ و بر فرض عدم جواز، اشخاصى که ازاين مسئله مطلع هستند چه تکليفى دارند؟ ج: اگر فردى که مسئول حمايت و حفظ بيتالمال و اموال دولتى است از اختلاس آن اموال توسط يکى از کارمندان يا غير او مطلع شود، از نظر شرعى و قانونى مکلّف است براى احقاق حق، اطّلاعات خود را در اين زمينه به نهادهاى مربوطه ارائه دهد و ترس از بين رفتن آبروى متهم از نظر رسمى مجوزى براى کوتاهى از احقاق حق جهت حفظ بيت المال محسوب نمىشود و افراد ديگر، گزارشات خود را مستندا به مسئولين مربوطه ارائه دهند تا ايشان بعد از تحقيق و تفحّص و اثبات مطلب، اقدام نمايند.
سوال 1389 :
مشاهده مى کنيم که بعضى از مطبوعات اخبارى از قبيل دستگيرى سارقين، کلاهبرداران، گروههاى رشوه گيرنده در ادارات و افرادى که اقدام به انجام اعمال منافى عفت مىکنند و همچنين گروههاى فساد و ابتذال و کلوپهاى شبانه را چاپ مىکنند، آيا چاپ ونشر اين قبيل اخبار ، بنوعى اشاعه فحشا محسوب نمىشود؟ ج: مجرّد نشر حوادث و وقايع در مطبوعات اشاعه فحشا محسوب نمىشود.
سوال 1390 :
آيا جايز است دانشجويان يکى از مراکز آموزشى گزارشهايى از منکراتى را که مشاهده مىکنند به مسئولين فرهنگى ارائه دهند تا از ارتکاب آنهاجلوگيرى شود؟ ج: اگر گزارشها راجع به امور علنى باشد و عنوان تجسّس و غيبت بر آنها صدق نکند، اشکال ندارد و بلکه در صورتى که جزء مقدمات نهى از منکر باشد واجب است.
سوال 1391 :
آيا بيان ظلم ياخيانت بعضى از مسئولين ادارات در برابر مردم جايز است؟ ج: گزارش دادن ظلم به مراکز و مراجع مسئول براى پيگيرى و تعقيب بعد از تحقيق و اطمينان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مىگردد، ولى بيان آن در برابر مردم وجهى ندارد بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعيف دولت اسلامىشود حرام است.
سوال 1392 :
تحقيق از اموال مؤمنين و گزارش آن به دولت و حاکمِ ظالم بخصوص اگر منجر به اذيت و ورود خسارت به آنها شود چه حکمى دارد؟ ج: اين قبيل اعمال از نظر شرعى حرام هستند و در صورتى که خسارت وارده بهدليل خبرچينى از مؤمنين نزد ظالم باشد، موجب ضمان مىگردد.
سوال 1393 :
آيا تجسّس در امور شخصى و غير شخصى مؤمنين به دليل امر به معروف و نهى از منکر، در صورتى که از آنان ارتکاب حرام يا ترک معروف مشاهده شود، جايز است؟ اشخاصى که براى کشف تخلفات مردم تجسّس مى کنند با اينکه مکلف به اين کار نيستند، چه حکمى دارند؟ ج: مبادرت به امر بررسى و تحقيق قانونى نسبت به کار ادارى کارمندان و غير آنان توّسط مأموران رسمى تفحّص و تحقيق در چارچوب ضوابط و مقرّرات قانونى اشکال ندارد ولى تجسس در کار ديگران و يا تحقيق دراعمال و رفتار کارمندان براى کشف اسرار آنان در خارج از حدود و ضوابط قانونى براى آن مأموران هم جايز نيست.
سوال 1394 :
آيا سخن گفتن از اسرار شخصى و امور خصوصى و سرّى در برابر مردم جايز است؟ ج: کشف و بيان امور خصوصى و شخصى در برابر ديگران اگر به نحوى مربوط به افراد ديگر هم باشد و يا موجب ترتّب مفسده شود جايز نيست.
سوال 1395 :
روانپزشکان غالبا براى دستيابى به علل بيمارى و راههاى درمان آن سوالاتى راجع به امور شخصى و خانوادگى بيمار از او مىکنند، آيا براى بيمار پاسخ دادن به آن سوالات جايز است؟ ج:اگر مفسدهاى بر آن مترتّب نشود و غيبت و اهانت به شخص ديگرى هم محسوب نشود، اشکال ندارد.
سوال 1396 :
گاهى بعضى از نيروهاى امنيتى ورود به بعضى از مراکز و نفوذ در گروهها را براى کشف مراکز فحشا و گروههاى تروريستى ضرورى مىدانند، همانگونه که روشهاى تجسّس و تحقيق نيز همين را اقتضا مىکنند، اين کار از نظر شرعى چه حکمى دارد؟ ج: اگر با اجازه مسئول مربوطه و با التزام به رعايت ضوابط و مقرّرات قانونى باشد و از آلوده شدن به گناه و ارتکاب فعل حرام اجتناب شود، اشکال ندارد و بر مسئولين نيز واجب است که بر کار آنان از اين جهت نظارت و توجه کامل داشته باشند.
سوال 1397 :
عدّهاى در برابر ديگران مبادرت به طرح کمبودها و ضعفهايى که در جمهورى اسلامى وجود دارد، مىکنند، گوش دادن به اين سخنان و حکايتها چه حکمى دارد؟ ج: واضح است هر عملى که موجب بدنام شدن چهره جمهورى اسلامى که در برابر کفر و استکبار جهانى ايستاده است، شود به نفع اسلام و مسلمين نيست. بنابراين، اگر اين سخنان موجب تضعيف نظام جمهورى اسلامى باشد جايز نيست.