نماز مسافر (آیت الله حسین وحید خراسانی)

نماز مسافر (آیت الله حسین وحید خراسانی)

نماز مسافر

کسى که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است ، چنانچه رفتن و همچنين برگشتنش کمتر از چهار فرسخ نباشد ، بايد نماز را شکسته بخواند ، بنابراين اگر - مثلا - رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ يا به عکس باشد ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1282 :

اگر رفتن چهار فرسخ و برگشتن چهار فرسخ باشد ، اگر چه روزى که مى رود همان روز يا شب آن بر نگردد ، بايد نماز را شکسته بخواند و روزه را نگيرد ، و احتياط مستحب آن است که تمام نيز بخواند .

مسأله 1283 :

اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد ، يا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند ، و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است يا نه ، تحقيق کردن برايش لازم نيست ، و بايد نمازش را تمام بخواند .

مسأله 1284 :

اگر يک عادل خبر دهد يا شخصى که مورد وثوق است خبر دهد و ظن بر خلاف گفتهء او نباشد که سفر انسان هشت فرسخ است ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1285 :

کسى که يقين دارد سفر او هشت فرسخ است ، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده ، بايد آن را چهار رکعتى به جا آورد ، و اگر وقت گذشته قضا نمايد . مسأله 1286 - کسى که يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست ، يا شک دارد که هشت فرسخ هست يا نه ، چنانچه در بين راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده ، اگر چه کمى از راه باقى باشد بايد نماز را شکسته بخواند ، و اگر تمام خوانده باشد ، چنانچه در وقت فهميد که هشت فرسخ است ، بايد دوباره شکسته بخواند ، و اگر بعد از وقت فهميد لازم نيست دوباره بخواند .

مسأله 1287 :

اگر در بين دو محلى که فاصلهء آنها کمتر از چهار فرسخ است ، چند مرتبه رفت و آمد کند ، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1288 :

اگر محلى دو راه داشته باشد ، يک راه آن کمتر از هشت فرسخ ، و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آن جا برود ، بايد نماز را شکسته بخواند ، و اگر از راهى که هشت فرسخ نيست برود بايد تمام بخواند .

مسأله 1289 :

اگر شهر ديوار دارد ، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب کند ، و اگر ديوار ندارد بايد از خانه هاى آخر شهر حساب کند . شرط دوم : آن که از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد ، پس اگر به جايى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسيدن به آن جا قصد کند به جايى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ مى شود ، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته ، بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود ، يا چهار فرسخ به محلى که در آن جا قاطع سفر محقق نشود برود - مثل آن که قصد ماندن ده روز در آن جا نداشته باشد - و چهار فرسخ ديگر به وطنش يا محلى که مى خواهد ده روز در آن جا بماند بر گردد ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1290 :

کسى که نمى داند سفرش چند فرسخ است - مثلا براى پيدا کردن گمشده اى مسافرت مى کند و نمى داند که چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا کند - بايد نماز را تمام بخواند ، ولى در برگشتن ، چنانچه تا وطنش يا جايى که مى خواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، بايد نماز را شکسته بخواند ، و نيز اگر در بين رفتن قصد کند که چهار فرسخ به محلى که در آن جا قاطع سفر محقق نشود برود - مثل آن که قصد ماندن ده روز در آن جا نداشته باشد - و چهار فرسخ برگردد ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1291 :

مسافر در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود ، پس کسى که از شهر بيرون مى رود و مثلا قصدش اين است که اگر رفيق پيدا کند سفر هشت فرسخى برود ، چنانچه اطمينان دارد که رفيق پيدا مى کند ، بايد نماز را شکسته بخواند ، و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند .

مسأله 1292 :

کسى که قصد هشت فرسخ دارد ، اگر چه در هر روز مقدار کمى راه برود ، وقتى به حد ترخص رسيد - که در شرط هشتم معناى آن بيان شده - بايد نماز را شکسته بخواند ، ولى اگر در هر روز مقدار خيلى کمى راه برود که عرفا نگويند مسافر است - مانند ده متر و بيست متر - بايد نمازش را تمام بخواند .

مسأله 1293 :

کسى که در سفر در اختيار ديگرى است - مانند خدمتگذارى که با آقاى خود مسافرت مى کند - چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است ، بايد نماز را شکسته بخواند ، و اگر نداند بايد تمام بخواند ، و لازم نيست از او بپرسد ، و اگر هم از او بپرسد لازم نيست جواب بگويد . مسأله 1294 - کسى که در سفر در اختيار ديگرى است ، اگر بداند يا گمان داشته باشد ، حتى اگر مردد باشد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود ، بايد نماز را تمام بخواند . مسأله 1295 - کسى که در سفر در اختيار ديگرى است ، اگر اطمينان ندارد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا نمى شود ، بايد نماز را تمام بخواند ، هر چند عدم اطمينان او از اين جهت باشد که احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد ، ولى اگر اطمينان داشته باشد که از او جدا نمى شود ، احتمال موانعى که مورد انتظار نيست ، اثر ندارد و بايد شکسته بخواند . شرط سوم : آن که در بين راه از قصد خود بر نگردد ، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود بر گردد ، يا مردد شود ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1296 :

اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود ، چنانچه تصميم داشته باشد که همان جا بماند ، يا بعد از ده روز بر گردد ، يا در برگشتن و ماندن مردد باشد ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1297 :

اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد که برگردد در صورتى که قاطع سفر - مثل قصد ماندن ده روز در آن محل - برايش پيش نيامده باشد ، بايد نماز را شکسته بخواند به شرط اين که برگشتن هم کمتر از چهار فرسخ نباشد .

مسأله 1298 :

اگر براى طى مسافتى که هشت فرسخ است حرکت کند ، و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود ، چنانچه از محل اولى که حرکت کرده تا جايى که مى خواهد برود ، هشت فرسخ باشد ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1299 :

کسى که براى رفتن به محلى که هشت فرسخ است سفر مى کند ، اگر بعد از آن که چهار فرسخ رفت ، مردد شود که بقيهء هشت فرسخ را برود يا بدون اين که ده روز در جايى بماند به محل خود برگردد ، بايد نماز را شکسته بخواند چه در موقعى که مردد است راه برود يا نرود ، و چه آن که بعد تصميم بگيرد که بقيهء راه را برود يا برگردد .

مسأله 1300 :

اگر بعد از آن که چهار فرسخ برود مردد شود که بقيهء هشت فرسخ را برود ، يا اين که به محل خود برگردد ولى احتمال اين را بدهد که در محل ترديد يا جاى ديگر ده روز توقف نمايد ، اگرچه تصميم بگيرد که بدون ماندن ده روز بقيهء راه را برود ، در اين صورت بايد نماز را تمام بخواند . و اگر تصميمش بعد از ترديد اين باشد که هشت فرسخ ديگر برود ، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد ، از وقتى شروع به رفتن نمايد نمازش شکسته است .

مسأله 1301 :

اگر پيش از آن که چهار فرسخ برود مردد شود که بقيهء راه را برود يا نه ، و بعد تصميم بگيرد که بقيهء راه را برود ، چنانچه باقى مانده ء سفر او هشت فرسخ باشد ، يا آن که بخواهد چهار فرسخ رفته و چهار فرسخ ديگر برگردد ، از وقتى که شروع به رفتن نمايد نماز را بايد شکسته بخواند . شرط چهارم : آن که نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد ، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند ، پس کسى که مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد ، يا ده روز در محلى بماند ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1302 :

کسى که نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه ، يا ده روز در محلى قصد اقامت مى نمايد يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1303 :

کسى که مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد ، يا ده روز در محلى بماند ، و نيز کسى که مردد است از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند ، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود ، باز هم بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر باقى ماندهء راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و بدون اين که سر چهار فرسخ قاطع سفر برايش پيش آيد برگردد و برگشتن هم چهار فرسخ باشد ، بايد نماز را شکسته بخواند . شرط پنجم : آن که براى کار حرام سفر نکند ، و اگر براى کار حرامى - مانند دزدى يا اعانت ظالم در ظلمش يا ضرر رساندن به مسلمانى - سفر کند ، يا خود سفر حرام باشد - مثل آن که قسم شرعى خورده باشد که به سفر نرود ، يا براى او ضررى داشته باشد که تحمل آن ضرر حرام باشد - بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1304 :

سفرى که واجب نيست اگر موجب اذيت پدر و مادر باشد حرام است ، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد .

مسأله 1305 :

کسى که سفر او حرام نيست و براى کار حرام هم سفر نمى کند ، اگر چه در سفر معصيتى انجام دهد - مثلا غيبت کند يا شراب بخورد - بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1306 :

اگر براى آن که کار واجبى را ترک کند مسافرت نمايد ، نمازش تمام است ، پس کسى که بدهکار است ، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند ، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد ، بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر سفرش براى ترک واجب نباشد ، هر چند در سفر ترک واجب کند نمازش شکسته است .

مسأله 1307 :

اگر سفر او حرام نباشد ولى در زمين غصبى مسافرت کند ، يا حيوان سوارى يا مرکب ديگرى که سوار است غصبى باشد ، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند ، مگر اين که سفر او بر آن مرکب براى فرار از رد آن به مالک باشد ، که در اين صورت بايد تمام بخواند .

مسأله 1308 :

کسى که با ظالم مسافرت مى کند ، اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش ، يا موجب جلال و شوکت و تقويت حکم ظالم شود ، بايد نماز را تمام بخواند ، و اگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند ، نمازش شکسته است .

مسأله 1309 :

اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت کند ، سفر او حرام نيست و بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1310 :

اگر براى لهو و خوش گذرانى به شکار رود ، سفرش در رفتن حرام و نمازش تمام است ، و در برگشتن اگر هشت فرسخ باشد و براى شکار لهوى نباشد شکسته است ، و چنانچه براى تهيهء معاش به شکار رود ، نمازش شکسته است ، و همچنين است اگر براى تجارت به شکار برود ، و احتياط مستحب آن است که نمازش را شکسته و تمام بخواند ، و روزه را بگيرد و قضا نمايد .

مسأله 1311 :

کسى که براى معصيت سفر کرده ، موقعى که از سفر بر مى گردد ، اگر برگشتنش به تنهايى هشت فرسخ باشد ، بايد نماز را شکسته بخواند ، و احتياط مستحب آن است که در صورتى که توبه نکرده ، هم شکسته و هم تمام بخواند .

مسأله 1312 :

کسى که سفر او سفر معصيت است ، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد ، چنانچه باقى مانده ء راه هشت فرسخ باشد ، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و چهار فرسخ هم برگردد ، بايد از وقتى که شروع به سير و رفتن مى کند نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1313 :

کسى که براى معصيت سفر نکرده ، اگر در بين راه قصد کند که بقيهء راه را براى معصيت برود ، بايد نماز را بعد از آن که شروع به سير و رفتن کرد تمام بخواند ، و نمازهايى را که شکسته خوانده ، در صورتى که مقدار گذشته مسافت بوده صحيح است ، و اگر نه بنابر احتياط واجب در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نمايد . شرط ششم : آن که از کسانى نباشد که خانه به دوشند ، مانند صحرا نشينهايى که در بيابانها گردش مى کنند و هر جا آب و خوراک براى خود و احشامشان پيدا کنند مىمانند ، و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند ، و چنين کسانى که خانه و لوازم زندگيشان هر جا بروند با خودشان هست ، بايد نماز را تمام بخوانند .

مسأله 1314 :

اگر يکى از صحرا نشينها براى پيدا کردن منزل و چراگاه حيواناتش سفر کند ، اگر چادر و لوازم زندگيش همراهش باشد ، نمازش تمام است ، و اگر نه نماز را شکسته بخواند . مسأله 1315 - اگر صحرانشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت کند ، بايد نماز را شکسته بخواند . شرط هفتم : آن که شغل او مسافرت نباشد ، بنابراين شتردار و راننده و کشتيبان و مانند اينها ، اگر چه براى بردن اثاثيهء منزل خود مسافرت کنند ، بايد نماز را تمام بخوانند ، و مدار بر اين است که عرفا بگويند شغلش سفر است ، مثلا بگويند کار او رانندگى يا ساربانى است . و همچنين بايد شغل او هم در سفر نباشد ، مانند کسى که اقامتش در جايى است و کارش - از قبيل تجارت و تدريس و طبابت - در جاى ديگرى است به طورى که اکثر ايام يا روز در ميان - مثلا - براى انجام کار سفر مى کند .

مسأله 1316 :

کسى که شغلش مسافرت است ، اگر براى کار ديگرى مانند زيارت يا حج مسافرت کند ، بايد نماز را شکسته بخواند ، ولى اگر مثلا راننده اتومبيل خود را براى زيارت کرايه بدهد و در ضمن خودش هم زيارت کند ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1317 :

حمله دار - مثل کسى که براى رساندن حاجى ها به مکه مسافرت مى کند - چنانچه شغلش مسافرت باشد ، بايد نماز را تمام بخواند ، و اگر شغلش مسافرت نباشد و مدت سفر او هم کم باشد - مانند آن که سفرش مثلا با هواپيما باشد - بايد شکسته بخواند ، ولى اگر مدت سفر او زياد باشد احتياط واجب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند .

مسأله 1318 :

کسى که شغل او حمله دارى است و مثلا حاجى ها را از راه دور به مکه مى برد ، چنانچه تمام سال يا قسمت عمده ء سال را در راه باشد ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1319 :

کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است - مثل راننده اى که فقط تابستان يا زمستان اتومبيل خود را کرايه مى دهد - بايد در آن سفرى که کار اوست در آن قسمت از سال نماز را تمام بخواند ، و احتياط مستحب آن است که هم تمام و هم شکسته بخواند .

مسأله 1320 :

راننده و دوره گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى کند ، چنانچه اتفاقا سفر شرعى برود ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1321 :

چاروا دارى که شغلش مسافرت است ، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند - چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا بدون قصد بماند - بايد در سفر اولى که بعد از ده روز مى رود نماز را شکسته بخواند ، ولى کسان ديگرى که شغلشان سفر است يا شغلشان در سفر است ، احتياط واجب آن است که در آن سفر جمع کنند بين شکسته و تمام .

مسأله 1322 :

چاروا دارى که شغلش مسافرت است ، اگر در غير وطن خود ده روز يا بيشتر بماند ، چنانچه از اول قصد ماندن ده روز داشته باشد ، در سفر اولى که بعد از ده روز مى رود بايد نماز را شکسته بخواند ، ولى کسان ديگرى که شغلشان سفر يا شغلشان در سفر است ، احتياط واجب آن است که در آن سفر جمع کنند بين شکسته و تمام .

مسأله 1323 :

کسى که شغلش مسافرت است ، اگر شک کند که در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1324 :

کسى که در شهرها سياحت مى کند و براى خود وطنى اختيار نکرده ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1325 :

کسى که شغلش مسافرت نيست ، اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد که براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى کند ، بايد نماز را شکسته بخواند ، مگر در صورتى که سفر او بيشتر از بودن در وطنش باشد .

مسأله 1326 :

کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار کند ، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند . شرط هشتم : آن که به حد ترخص برسد ، يعنى از وطنش به قدرى دور شود که اذان شهر را نشنود ، و وقتى اهل شهر را نبيند يقينا به حد ترخص رسيده است ، ولى بايد مانعى نباشد ، و اما در غير وطن همين که از محل اقامت يا محلى که سى روز در آن جا به طور ترديد مانده خارج شود نمازش قصر است .

مسأله 1327 :

مسافرى که به وطنش بر مى گردد ، وقتى صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ، ولى مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند ، مادامى که به آن محل نرسيده نمازش قصر است .

مسأله 1328 :

هرگاه شهر در بلندى باشد که از دور اهل آن ديده شود ، يا به قدرى گود باشد که اگر انسان کمى دور شود اهل آن را نبيند ، کسى که از اهالى آن شهر مسافرت مى کند براى آن که يقين کند به حد ترخص - که در شرط هشتم معنى آن گذشت - رسيده است ، بايد به اندازه اى دور شود که اگر آن شهر در زمين هموار بود ، اهلش از آن جا ديده نمى شد ، و نيز اگر پستى و بلندى راه بيشتر از معمول باشد ، بايد براى حصول يقين به حد ترخص ملاحظهء معمول را بنمايد . مسأله 1329 - اگر از محلى مسافرت کند که اهل ندارد ، وقتى به جايى برسد که اگر آن محل اهل داشت از آن جا ديده نمى شد ، يقينا به حد ترخص رسيده ، و خواندن نماز شکسته بى اشکال است .

مسأله 1330 :

اگر به قدرى دور شود که نداند صدايى را که مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر ، بايد نماز را شکسته بخواند ، ولى اگر بفهمد اذان مى گويند و کلمات آن را تشخيص ندهد ، بايد تمام بخواند .

مسأله 1331 :

اگر به قدرى دور شود که اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را که معمولا در جاى بلند مى گويند بشنود ، نبايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1332 :

اگر به جايى برسد که اذان شهر را که معمولا در جاى بلند مى گويند نشنود ولى اذانى را که در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1333 :

اگر گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد ، در محلى بايد نماز را شکسته بخواند که گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود .

مسأله 1334 :

اگر موقعى که سفر مى رود شک کند به حد ترخص رسيده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند ، و مسافرى که به وطن بر مى گردد اگر شک کند که به حد ترخص رسيده يا نه ، بايد شکسته بخواند ، مگر اين که هنگام رفتن بداند که وقت برگشتن به همين شک مبتلا مى شود ، يا در برگشتن در همان محل مبتلا به همان شک بشود ، که در اين دو صورت بايد احتياط کند به اين که در رفتن و برگشتن نماز را از آن محل تأخير بيندازد تا يقين کند که از حد ترخص گذشته ، و يا هم شکسته بخواند و هم تمام ، چه رفتن و برگشتن هر دو در وقت باشد ، يا در برگشتن وقت نماز اول گذشته باشد .

مسأله 1335 :

مسافرى که در سفر از وطن خود عبور مى کند ، وقتى به حد ترخص رسيد بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1336 :

مسافرى که در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتى که در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود ، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد ، وقتى که به حد ترخص برسد بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1337 :

محلى را که انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار کرده وطن اوست ، ولى اگر در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، اختيار کردن براى زندگى معتبر نيست ، بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست .

مسأله 1338 :

اگر قصد دارد در محلى که وطن اصليش نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگر برود ، آن جا وطن او حساب نمى شود .

مسأله 1339 :

جايى را که انسان محل زندگى خود قرار داده و مثل کسى که آن جا وطن اوست در آن جا زندگى مى کند ، که اگر مسافرتى براى او پيش آيد دوباره به همان جا بر مى گردد - اگر چه قصد نداشته باشد که هميشه در آن جا بماند - وطن او نيست ، ولى احکام وطن بر آن جارى مى شود .

مسأله 1340 :

کسى که در دو محل زندگى مى کند - مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مى ماند - هر دو محل وطن اوست ، و همچنين اگر بيشتر از دو محل براى زندگى خود اختيار کرده باشد ، به طورى که عرفا گفته شود آن جا محل و مسکن دائمى اوست .

مسأله 1341 :

کسى که در محلى مالک منزلى باشد که شش ماه متصل را قصد ماندن در آن جا داشته و اين مدت را مانده باشد ، ولى فعلا صرف نظر کرده ، احکام وطن بر آن جارى نيست ، هر چند احتياط مؤکد آن است که هر وقت به آن جا برسد هم شکسته و هم تمام بخواند .

مسأله 1342 :

اگر به جايى برسد که وطن او بوده و از آن جا صرف نظر کرده ، حکم وطن بر آن جارى نيست .

مسأله 1343 :

مسافرى که قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلى بماند ، يا مى داند که بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند ، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1344 :

مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند ، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد ، و همين که قصد کند از اول روز اول - که بنابر احتياط واجب از طلوع فجر صادق است - تا غروب روز دهم بماند ، بايد نماز را تمام بخواند ، و همچنين اگر قصدش اين باشد که مثلا از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند .

مسأله 1345 :

مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند ، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در يک جا بماند ، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و کوفه يا در تهران و شميران - در صورتى که مردم آنها را دو محل مى دانند - بماند ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1346 :

مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند ، اگر از اول قصد داشته باشد که در بين ده روز به اطراف آن جا - که به قدر حد ترخص تا کمتر از چهار فرسخ دور باشد - برود ، در صورتى که مدت رفت و آمدش به اندازه اى باشد که در نظر عرف با اقامت ده روز او در آن محل منافات نداشته باشد - مانند يک يا دو ساعت - بايد نماز را تمام بخواند ، و اگر مدت بيشتر از اين باشد ، در صورتى که تمام روز يا شب باشد نمازش شکسته است ، و در غير اين صورت بنابر احتياط واجب نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند .

مسأله 1347 :

مسافرى که تصميم ندارد ده روز در محلى بماند - مثلا قصدش اين است که اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا کند ده روز بماند - بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1348 :

کسى که تصميم دارد ده روز در محلى بماند ، اگر احتمال بدهد که براى ماندن او مانعى پيدا شود و احتمال او عقلايى باشد ، بايد نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1349 :

اگر مسافر بداند که مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جايى بماند ، بايد نماز را تمام بخواند ، بلکه اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند تا آخر ماه بماند ، در صورتى که آخر ماه معلوم باشد چه روزى است - مثلا معلوم باشد روز جمعه است - ولى مسافر نداند که روز اول قصدش پنجشنبه است تا مدت اقامتش نه روز باشد ، يا چهارشنبه تا ده روز باشد ، در اين صورت نيز اگر بعد معلوم شود که روز اول قصدش چهارشنبه بوده ، نمازش تمام است ، و در غير اين صورت بايد نماز را شکسته بخواند ، اگر چه از موقعى که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد .

مسأله 1350 :

اگر مسافرى قصد کند ده روز در محلى بماند ، چنانچه پيش از خواندن يک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف شود يا مردد شود که در آن جا بماند يا به جاى ديگر برود ، بايد نماز را شکسته بخواند ، ولى اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف شود يا مردد شود ، تا وقتى که در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند . و مراد از نماز چهار رکعتى در اين مسأله و مسائل بعد چهار رکعت ادائى است .

مسأله 1351 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود ، چنانچه يک نماز چهار رکعتى خوانده باشد ، تا وقتى که در آن جا هست روزه هايش صحيح است و بايد نمازهاى خود را تمام بخواند ، و اگر نماز چهار رکعتى نخوانده باشد ، بنابر احتياط واجب روزه ء آن روز را تمام کند و قضا نمايد ، و نمازهاى خود را بايد شکسته بخواند ، و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد ، و اگر بعد از غروب و قبل از خواندن يک نماز چهار رکعتى منصرف شود ، روزه ء آن روزش صحيح است .

مسأله 1352 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر از ماندن منصرف شود و پيش از آن که از قصد ماندن برگردد ، يا بعد از آن شک کند که يک نماز چهار رکعتى خوانده يا نه ، بايد نمازهاى خود را شکسته بخواند .

مسأله 1353 :

اگر مسافر به نيت اين که نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود ، و در بين نماز تصميم بگيرد که ده روز يا بيشتر بماند ، بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1354 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر در بين نماز اول چهار رکعتى از قصد خود برگردد ، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده ، بايد نماز را دو رکعتى تمام نمايد و بقيهء نمازهاى خود را شکسته بخواند ، و همچنين است اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باشد ، که بايد بنشيند و نماز را شکسته به آخر برساند ، و اگر قرائت يا تسبيح زياد کرده - بنابر احتياط واجب - دو سجده ء سهو به جا آورد ، و اگر به رکوع رفته باشد نمازش باطل است ، و بايد آن را شکسته اعاده نمايد ، و تا وقتى که در آن جا هست نماز را شکسته بخواند . مسأله 1355 - مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند ، تا وقتى که مسافرت نکرده بايد نمازش را تمام بخواند ، و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز کند .

مسأله 1356 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، بايد روزه ء واجب را بگيرد ، و مى تواند روزه ء مستحبى را هم به جا آورد ، و نافلهء نماز ظهر و عصر و عشاء را هم بخواند .

مسأله 1357 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى ، يا بعد از ماندن ده روز - اگر چه يک نماز تمام هم نخوانده باشد - بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاى اول خود ده روز يا کمتر بماند ، از وقتى که مى رود تا وقتى که بر مى گردد و بعد از برگشتن ، بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر برگشتن به محل اقامتش فقط از اين جهت باشد که در طريق سفرش واقع شده است و سفر او مسافت شرعيه باشد ، لازم است موقع برگشتن نماز را شکسته بخواند .

مسأله 1358 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بخواهد به جاى ديگرى که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند ، در رفتن و در محلى که قصد ماندن ده روز دارد ، بايد نمازهاى خود را تمام بخواند ، ولى اگر محلى که مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شکسته بخواند ، و چنانچه نخواهد ده روز در آن محل بماند ، بايد مدتى را که در آن جا مى ماند نيز نمازهاى خود را شکسته بخواند .

مسأله 1359 :

مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند ، اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود ، چنانچه مردد باشد که به محل اول برگردد يا نه ، يا به کلى از برگشتن به آن جا غافل باشد ، يا بخواهد برگردد ولى مردد باشد که ده روز در آن جا بماند يا نه ، يا آن که از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد ، بايد از وقتى که مى رود تا وقتى که بر مى گردد و بعد از برگشتن نمازهاى خود را تمام بخواند .

مسأله 1360 :

اگر به خيال اين که رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند قصد کند که ده روز در آن جا بماند ، و بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بفهمد که آنها قصد نکرده اند - اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود - تا مدتى که در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند . مسأله 1361 - اگر مسافر اتفاقا سى روز در محلى بماند که در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد ، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار کمى در آن جا بماند ، بايد نماز را تمام بخواند . مسأله 1362 - مسافرى که مى خواهد نه روز يا کمتر در محلى بماند ، اگر بعد از آن که نه روز يا کمتر در آن جا ماند ، بخواهد دوباره نه روز ديگر يا کمتر بماند ، و همينطور تا سى روز ، روز سى و يکم بايد نماز را تمام بخواند .

مسأله 1363 :

مسافر بعد از سى روز در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که سى روز را در يک جا بماند ، پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند ، بعد از سى روز هم بايد نماز را شکسته بخواند .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

Powered by TayaCMS