احکام وضو (آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی)

احکام وضو (آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی)

وضو

مسأله 242 :

در وضو واجب است صورت ودستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح کنند.

مسأله 243 :

در ازاى صورت را بايد از بالاى پيشانى , جايى که موى سر بيرون مى آيد تا آخر چانه شـسـت , و پهناى آن بمقدارى که بين انگشت وسط وشست قرارمى گيرد بايد شسته شود, واگر مـخـتصرى از اين مقدار را نشويد وضو باطل است .

وبراى آن که يقين کند اين مقدار کاملا شسته شده بايد کمى اطراف آن را هم بشويد.

مسأله 244 :

اگر صورت يا دست کسى کوچکتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد ,بايد ملاحظه کـند که مردمان معمولى تا کجاى صورت خود را مى شويند او هم تاهمانجا را بشويد.

ونيز اگر در پيشانى او مو روييده يا جلوى سرش مو ندارد بايد به اندازه معمول , پيشانى را بشويد.

مسأله 245 :

اگر احتمال دهد چرک يا چيز ديگرى در ابروها و گوشه هاى چشم ولب او هست که نـمـى گذارد آب به آنها برسد, چنانچه احتمال او در نظر مردم بجاباشد, بايد پيش از وضو وارسى کند که اگر هست برطرف نمايد.

مسأله 246 :

اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد بايد آب را به پوست برساند.

و اگر پيدا نباشد شستن مو کافى است ورساندن آب به زير آن لازم نيست .

مسأله 247 :

اگر شک کند که پوست صورت از لاى مو پيدا است يا نه , بنا براحتياط واجب بايد مو را بشويد وآب را به پوست هم برساند.

مسأله 248 :

شستن داخل بينى و مقدارى از لب و چشم که در وقت بستن ديده نمى شود واجب نـيـست .

ولى براى آن که يقين کند از جاهايى که بايد شسته شود,چيزى باقى نمانده , واجب است مـقـدارى از آنـهـا را هـم بـشـويـد.

و کسى که نمى دانسته بايد اين مقدار را بشويد, اگر بداند در وضوهايى که گرفته مقدار واجب را شسته نمازهايى که خوانده صحيح است .

مسأله 249 :

بايد صورت ودستها را از بالا به پايين شست واگر از پايين به بالابشويد وضو باطل است .

مسأله 250 :

اگر دست را تر کند و بصورت و دستها بکشد, چنانچه ترى دست بقدرى باشد که بواسطه کشيدن دست , آب کمى بر آنها جارى شود کافى است .

مسأله 251 :

بعد از شستن صورت بايد دست راست وبعد از آن دست چپ را ازآرنج تا سر انگشتها بشويد.

مسأله 252 :

براى آن که يقين کند آرنج را کاملا شسته , بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.

مسأله 253 :

کسى که پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته , درموقع وضو, بايد تا سر انگشتان را بشويد, و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوى او باطل است .

مسأله 254 :

در وضو, شستن صورت ودستها مرتبه اول واجب ومرتبه دوم مستحب ومرتبه سوم وبـيـشـتـر از آن حرام مى باشد.

و اين که کدام شستن , اول يا دوم يا سوم است مربوط به قصد کسى اسـت کـه وضـو مى گيرد, پس اگر به قصد شستن مرتبه اول مثلا ده مرتبه آب به صورت بريزد, اشـکـال نـدارد وهـمه آنها شستن اول حساب مى شود, واگر به قصد اين که سه مرتبه بشويد سه مرتبه آب بريزد مرتبه سوم آن حرام است .

مسأله 255 :

بعد از شستن هر دو دست , بايد جلوى سر را با ترى آب وضو که دردست مانده مسح کند, و احتياط واجب آن است که با دست راست مسح نمايد , ونيز احتياط آن است که مسح از بالا به پايين باشد, اگرچه اقوى جواز مسح از پايين به بالا است .

مسأله 256 :

يک قسمت از چهار قسمت سر, که مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد.

وهر جاى ايـن قسمت را به هر اندازه مسح کند کافى است , اگر چه احتياطمستحب آن است که از درازا به اندازه درازى يک انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.

مسأله 257 :

لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد, بلکه بر موى جلوى سرهم صحيح است , ولى کـسـى کـه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است که اگر مثلاشانه کند به صورتش مى ريزد, يا بـجاى ديگر سر مى رسد, بايد بن موها را مسح کند,يا فرق سر را باز کرده پوست سر را مسح نمايد.

واگر موهايى را که بصورت مى ريزديا بجاهاى ديگر سر مى رسد, جلوى سر جمع کند وبر آنها مسح نمايد يا بر موى جاهاى ديگر سر, که جلوى آن آمده مسح کند باطل است .

مسأله 258 :

بـعد از مسح سر, بايد با ترى آب وضو که در دست مانده روى پاها رااز سر يکى از انگشت ها تا برآمدگى روى پا مسح کند, واحتياط واجب آن است که تامفصل را هم مسح نمايد.

مسأله 259 :

پهناى مسح پا به هر اندازه باشد کافى است , ولى بهتر آن است که به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد, وبهتر ازآن مسح تمام روى پا است .

مسأله 260 :

احتياط آن است که در مسح پا, دست را بر سر انگشتها بگذارد وبعدبه روى پا بکشد, هرچند اکتفا به اين که تمام دست را روى پا بگذارد و کمى بکشدجايز است .

مسأله 261 :

در مسح سر و روى پا, بايد دست را روى آنها بکشد و اگر دست رانگهدارد وسر يا پا را بـه آن بکشد وضو باطل است .

ولى اگر موقعى که دست رامى کشد سر يا پا مختصرى حرکت کند اشکال ندارد.

مسأله 262 :

جاى مسح بايد خشک باشد واگر بقدرى تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثرنکند, مـسـح بـاطـل اسـت .

ولـى اگـر تـرى آن بـقدرى کم باشدکه رطوبتى که بعداز مسح , درآن ديده مى شودبگويند فقط ازترى کف دست است اشکال ندارد.

مسأله 263 :

اگر براى مسح , رطوبتى در کف دست نمانده باشد, نمى تواند دست را با آب خارج تر کند, بلکه بايد از اعضا ديگر وضو رطوبت بگيرد وبا آن مسح نمايد.

مسأله 264 :

اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد احتياط واجب آن است که سر را با همان رطوبت مسح کند, وبراى مسح پاها از اعضا ديگر وضورطوبت بگيرد.

مسأله 265 :

مـسح کردن از روى جوراب وکفش باطل است ولى اگر بواسطه سرماى شديد يا تـرس از دزد ودرنـده ومانند اينها نتواند کفش يا جوراب را بيرون آورد, مسح کردن بر آنها اشکال نـدارد.

و اگر روى کفش نجس باشد, بايد چيز پاکى بر آن بيندازد وبر آن چيز مسح کند.

واحتياط واجب آن است که تيمم هم بنمايد.

مسأله 266 :

اگر روى پا نجس باشد ونتواند براى مسح , آن را آب بکشد بايد تيمم نمايد.

وضوى ارتماسى (مسأله 267) در وضوى ارتماسى احوط آن است که انسان صورت وژ دست راست را به قصد وضو در آب فرو برد و با دست راست دست چپ را به قصد وضوبشويد, و مسح سر و پاها را انجام دهد.

مسأله 268 :

در وضوى ارتماسى هم بايد صورت ودستها از بالا به پايين شسته شود, به اين نحو که صورت را از طرف پيشانى ودستها را از طرف آرنج در آب فروبرد.

مسأله 269 :

اگـر وضـوى بعضى از اعضا را ارتماسى وبعضى را غير ارتماسى انجام دهد اشکال ندارد.

دعاهايى که موقع وضو گرفتن مستحب است (مسأله 270) کسى که وضو مى گيرد مستحب است موقعيکه نگاهش به آب مى افتد بگويد: (بسم اللّه وباللّه والحمد للّه الذى جعل الما طهورا ولم يجعله نجسا) وموقعى که پيش از وضو دست خود را مى شويد بگويد: (اللهم اجعلنى من التوابين واجعلنى من المتطهرين ) ودر وقت مضمضه - يعنى آب در دهان گرداندن - بگويد: (اللهم لقنى حجتى يوم القاک واطلق لسانى بذکرک ) و در موقع استنشاق - يعنى آب در بينى کردن - بگويد: (اللهم لا تحرم على ريح الجنه واجعلنى ممن يشم ريحها وروحها وطيبها) وموقع شستن رو بگويد: (اللهم بيض وجهى يوم تسود فيه الوجوه ولا تسود وجهى يوم تبيض فيه الوجوه ) ودر وقت شستن دست راست بخواند: (اللهم اعطنى کتابى بيمينى والخلد فى الجنان بيسارى وحاسبنى حسابا يسيرا) وموقع شستن دست چپ بگويد: (الـلـهـم لا تـعـطـنـى کتابى بشمالى ولا من ورا ظهرى ولا تجعلها مغلوله الى عنقى واعوذ بک من مقطعات النيران ) وموقعى که سر را مسح مى کند بگويد: (اللهم غشنى برحمتک وبرکاتک وعفوک ) ودر وقت مسح پا بخواند: (الـلـهـم ثـبـتنى على الصراط يوم تزل فيه الاقدام واجعل سعيى فى ما يرضيک عنى يا ذاالجلال والاکرام ).

شرايط وضو شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است : شرط اول - آن که آب وضو پاک باشد.

شرط دوم - آن که مطلق باشد.

مسأله 271 :

وضو با آب نجس وآب مضاف باطل است , اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش کرده باشد.

واگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد, بايد آن نماز را دو باره با وضوى صحيح بخواند.

مسأله 272 :

اگر غير از آب گل آلود مضاف آب ديگرى براى وضو ندارد, چنانچه وقت نماز تنگ اسـت , بايد تيمم کند واگر وقت دارد, احتياط واجب آن است که صبر کند تا آب صاف شود ووضو بگيرد.

شرط سوم - آن که آب وضو و فضايى که در آن وضو مى گيرد مباح باشد.

مسأله 273 :

وضو با آب غصبى و با آبى که معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه حرام وباطل است .

ونيز اگر آب وضو از صورت و دست ها در جاى غصبى بريزد, چنانچه در غير آنجا نتواند وضو بگيرد, وضوى او باطل مى باشد واگر در غيرآنجا بتواند وضو بگيرد وضو صحيح است .

مسأله 274 :

وضو گرفتن از حوض مدرسه اى که انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف کرده اند يا براى محصلين همان مدرسه , در صورتى که از وضوى مردم از آب آن اطمينان به عموم وقفيت آن پيدا شود, اشکال ندارد.

مسأله 275 :

اگر معلوم باشد که حوض مسجدى اختصاص به نمازگزار در آن مسجد دارد, کسى کـه نـمى خواهد در آن مسجد نماز بخواند, نمى تواند در آن حوض وضو بگيرد و اگر اختصاص هم معلوم نباشد, احوط اين است که از آن وضو نگيردمگر اين که از وضوى کسانى که نمى خواهند در آن مـسـجـد نماز بخوانند و بطورمعمول از آن وضو مى گيرند اطمينان به عدم اختصاص حاصل شود.

مسأله 276 :

وضو گرفتن ازحوض تيمچه ومسافرخانه ومانند اينها براى کسانيکه ساکن آنجاها نيستند, با علم به رضايت صاحبان آن صحيح است .

هر چند علم به رضايت , از وضو گرفتن کسانى که در آنجاها ساکن نيستند وممانعت نکردن صاحبان آنها, حاصل شود.

مسأله 277 :

وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحبان آنهاراضى هستند - اشکال ندارد, ولى اگر صاحبان آنها از وضو گرفتن نهى کنند احتياطواجب آن است که با آب آنها وضو نگيرند.

مسأله 278 :

اگر فراموش کند آب , غصبى است وبا آن وضو بگيرد صحيح است ,ولى کسى که خودش آب را غصب کرده , اگر غصبى بودن آن را فراموش کند ووضوبگيرد, بنابر احتياط وضوى او باطل است .

شرط چهارم - آن که ظرف آب وضو مباح باشد.

شرط پنجم - آن که ظرف آب وضو طلا ونقره نباشد.

مسأله 279 :

اگر آب وضو در ظرف غصبى يا طلا ونقره است وغير از آن آب ديگرى ندارد بايد تيمم کند, ونمى تواند با آب آنها وضو بگيرد.

و اگر آب ديگرى دارد چنانچه در ظرف غصبى يا طلا يا نقره , وضوى ارتماسى بگيرد يا با آنها آب رابه صورت و دست ها بريزد, وضوى او باطل است .

و در صـورتـى که با مشت يا چيزديگر آب را از آنها بردارد و به صورت و دست ها بريزد وضوى او صحيح است , هرچند بواسطه تصرف در ظرف غصبى معصيت کرده است .

مسأله 280 :

بنابر احتياط واجب , بايد در حوضى که مثلا يک آجر يا يک سنگ آن غصبى است وضو نگيرد.

مسأله 281 :

اگر در صحن يکى از امامان يا امامزادگان که سابقا قبرستان بوده است , حوض يا نـهرى بسازند, چنانچه انسان نداند که زمين صحن را براى قبرستان وقف کرده اند, وضو گرفتن در آن حوض ونهر اشکال ندارد.

شرط ششم - آن که اعضا وضو موقع شستن ومسح کردن پاک باشد.

مسأله 282 :

اگـر پـيـش از تمام شدن وضو, جايى را که شسته يا مسح کرده نجس شود, وضو صحيح است .

مسأله 283 :

اگر غير از اعضاى وضو جايى از بدن نجس باشد, وضو صحيح است .

ولى اگر مخرج را از بـول يـا غائط تطهير نکرده باشد, احتياط مستحب آن است که اول آن را تطهير کند بعد وضو بگيرد.

مسأله 284 :

اگر يکى از اعضاى وضو نجس باشد وبعد از وضو شک کند که پيش از وضو آنجا را آب کـشـيـده يـا نه , چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن ونجس بودن آنجا نبوده , وضو باطل اسـت , واگـر مـى دانـد ملتفت بوده , يا شک دارد که ملتفت بوده يا نه , وضو صحيح است , ودر هر صورت جايى را که نجس بوده بايدآب بکشد مگر آن که بداند در صورتى که پيش از وضو آن را آب نکشيده باشد باشستن وضويى آب کشيده شده است .

مسأله 285 :

اگر در صورت يا دست ها بريدگى يا زخمى است که خون آن بندنمى آيد وآب براى آن ضـرر نـدارد, چنانچه در آب کر يا جارى فرو برد وقدرى فشاردهدکه خون بند بيايد, سپس به نـيـت وضو دست يا انگشت خود را روى آن بگذاردو به پايين بکشد که آب بر آن جريان پيدا کند و شرايط ديگر مختل نشود, وضويش صحيح است .

شرط هفتم - آن که وقت براى وضو ونماز کافى باشد.

مسأله 286 :

هرگاه وقت بقدرى تنگ است که اگر وضو بگيرد, تمام نماز يامقدارى از آن بعد از وقـت خـوانـده مى شود, بايد تيمم کند ولى اگر براى وضو وتيمم يک اندازه وقت لازم است , بايد وضو بگيرد.

مسأله 287 :

کسى که در تنگى وقت نماز بايد تيمم کند, اگر به قصد قربت يا براى کار مستحبى مثل خواندن قرآن وضو بگيرد, صحيح است و اگر براى خواندن آن نماز وضو بگيرد, بطوريکه فعلا داعى او بر وضو گرفتن فقط آن نماز باشد, وضويش باطل است .

شرط هشتم - آن که به قصد قربت - يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم - وضوبگيرد واگر براى خنک شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد باطل است .

مسأله 288 :

لازم نيست نيت وضو را بزبان بگويد يا از قلب خود بگذراند, ولى بايد در تمام وضو متوجه باشد که وضو مى گيرد, بطورى که اگر از او بپرسند چه ميکنى بگويد, وضو مى گيرم .

شـرط نـهـم - آن کـه وضـو را بـه تـرتيبى که گفته شد بجا آورد - يعنى اول صورت و بعددست راسـت وبـعد دست چپ را بشويد وبعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد - وبايد پاى چپ را پيش از پاى راست مسح نکند بلکه احتياط اين است که پاى راست را پيش از پاى چپ مسح کند, و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است .

شرط دهم - آن که کارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.

مسأله 289 :

اگر بين کارهاى وضو بقدرى فاصله شود که وقتى مى خواهد جايى رابشويد يا مسح کـند, رطوبت جاهايى که پيش از آن شسته يا مسح کرده , خشک شده باشد, وضوباطل است واگر فـقـط رطـوبـت يـکى از جاهايى که جلوتر شسته يا مسح کرده , خشک شده باشد مثلا موقعى که مـى خـواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست يا رطوبت صورت خشک شده باشد, احتياط مستحب آن است که به اين وضو اکتفا نکند.

مسأله 290 :

اگر کارهاى وضو را پشت سرهم بجا آورد ولى بواسطه گرماى هوا ياحرارت زياد بدن ومانند اينها رطوبت خشک شود وضوى او صحيح است .

مسأله 291 :

راه رفتن در بين وضو اشکال ندارد, پس اگر بعد از شستن صورت ودستها چند قدم راه برود وبعد سروپا را مسح کند وضوى او صحيح است .

شـرط يـازدهـم - آن کـه شـسـتن صورت ودستها ومسح سر وپاها را خود انسان انجام دهد واگر ديگرى او را وضو دهد, يا در رساندن آب به صورت و دستها ومسح سروپاها به او کمک نمايد, وضو باطل است .

مسأله 292 :

کسى که نمى تواند وضو بگيرد, بايد نايب بگيرد, که او را وضو دهدوچنانچه مزد هم بخواهد, در صورتى که بتواند بايد بدهد.

ولى بايد خود او نيت وضو کند و با دست خود مسح نمايد, واگـر نـمـى تواند بايد نايبش دست او را بگيرد وبجاى مسح او بکشد, و اگر اين هم ممکن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرد وباآن رطوبت , سر وپاى او را مسح کند.

مسأله 293 :

هر کدام از کارهاى وضو را که مى تواند بتنهايى انجام دهد, نبايد درآن کمک بگيرد.

شرط دوازدهم - آن که استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

مسأله 294 :

کسى که بترسد که اگر وضو بگيرد, مريض شود يا اگر آب را بمصرف وضو برساند تـشـنـه بماند, نبايد وضو بگيرد وبايد تيمم کند واگر نداند که آب براى اوضرر دارد ووضو بگيرد وبعد بفهمد ضرر داشته , احتياط واجب آن است که علاوه بر وضو تيمم نيز بنمايد واگر با آن وضو نماز را بجا آورده تيمم نيز بنمايد ونماز رااعاده کند واگر بعد از وضويى که با جهل بضرر گرفته ضرر رفع شد احتياطا دو باره وضو بگيرد.

مسأله 295 :

اگر رساندن آب به صورت ودستها به مقدار کمى که وضو با آن صحيح است ضرر ندارد وبيشتر از آن ضرر دارد, بايد با همان مقدار وضو بگيرد .

شرط سيزدهم - آن که در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.

مسأله 296 :

اگـر مـى دانـد چـيزى به اعضاى وضو چسبيده ولى شک دارد که ازرسيدن آب جلوگيرى مى کند يا نه , بايد آن را برطرف کند يا آب را به زير آن برساند.

مسأله 297 :

اگر زير ناخن چرک باشد, وضو اشکال ندارد.

ولى اگر ناخن رابگيرند, بايد براى وضو آن چرک را برطرف کنند, ونيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلندباشد بايد چرک زير مقدارى را که از معمول بلندتر است برطرف نمايند.

مسأله 298 :

اگـر در صـورت و دسـت هـا وجلوى سر وروى پاها بواسطه سوختن ياچيز ديگر بـرآمـدگـى پـيدا شود شستن ومسح روى آن کافى است و چنانچه سوراخ ‌شود, رساندن آب بزير پوست لازم نيست بلکه اگر پوست يک قسمت آن کنده شودلازم نيست آبرا بزير قسمتى که کنده نشده برساند, ولى چنانچه پوستى که کنده شده گاهى ببدن مى چسبد وگاهى بلند مى شود, بايد آن را قطع کند يا آب را به زير آن برساند.

مسأله 299 :

اگر انسان شک کند که به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه ,چنانچه احتمال او در نـظـر مـردم بـجا باشد, مثل آن که بعد از گلکارى شک کند گل بدست او چسبيده يا نه , بايد وارسـى کند, يا بقدرى دست بمالد که اطمينان پيداکند که اگر بوده بر طرف شده يا آب بزير آن رسيده است .

مسأله 300 :

جايى را که بايد شست ومسح کرد هر قدر چرک باشد, اگر چرک آن مانع از رسيدن آب بـبـدن نـباشد اشکال ندارد, وهمچنين است اگر بعد از گچکارى ومانند آن چيز سفيدى که جـلو گيرى از رسيدن آب بپوست نمى نمايد بر دست بماند ولى اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه , بايد آنها را برطرف کند.

مسأله 301 :

اگر پيش از وضو بداند که در بعضى از اعضاى وضو مانع از رسيدن آب هست وبعد از وضـو شـک کـنـد که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه ,چنانکه احتمال بدهد در حال وضو ملتفت بوده , وضوى او صحيح است .

مسأله 302 :

اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد که گاهى آب بخودى خودزير آن مى رسد وگاهى نمى رسد وانسان بعد از وضو شک کند که آب زير آن رسيده يا نه , چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب بزير آن نبوده , احتياط واجب آن است که دو باره وضو بگيرد.

مسأله 303 :

اگـر بعد از وضو چيزى که مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضوببيند ونداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده , وضوى او صحيح است .

ولى اگربداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده , احتياط واجب آن است که دوباره وضوبگيرد.

مسأله 304 :

اگر بعد از وضو شک کند چيزى که مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو بوده يا نه , واحـتـمـال بـدهد که در وقت وضو ملتفت بوده واگر مانعى بوده برطرف کرده وضويش صحيح است ولى اگر بداند که وقت وضو ملتفت نبوده احتياطلازم آن است که دو باره وضو بگيرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

Powered by TayaCMS